مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
سرمایه روان شناختی
منبع:
اندیشه های نوین تربیتی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲
21 - 34
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین میزان اثربخشی سرمایه روان شناختی به شیوه مشاوره گروهی بر سرمایه روان شناختی و اشتیاق تحصیلی و مؤلفه های این دو متغیر در دانش آموزان دختر نوجوان بود. روش پژوهش نیمه آزمایشی و طرح پژوهش از نوع پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان دختر نوجوان در رنج سنّی 13 تا 18 سال شهر سمنان در سال تحصیلی 1399-1398 بود. از میان آنها 24 نفر به روش نمونه گیری تصادفی انتخاب گردید و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش (12 نفر) و کنترل (12 نفر) قرار گرفتند. هر دو گروه در شرایط یکسان و با استفاده از پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) و اشتیاق تحصیلی پینتریچ و همکاران (1991) ارزیابی شدند و گروه آزمایش به مدت 10 جلسه 90 دقیقه ای تحت آموزش سرمایه روان شناختی قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از آزمون تحلیل کوواریانس چندمتغیری و تحلیل کوواریانس تک متغیری استفاده گردید. یافته ها نشان داد که آموزش سرمایه روان شناختی باعث افزایش نمره کل سرمایه روان شناختی (58/0 η2= , 77/29 F=) و اشتیاق تحصیلی (44/0η2= , 64/16F=) با سطح معناداری 01/0 می شود. نتایج نشان داد آموزش سرمایه روان شناختی نه تنها مؤلفه های این متغیر، بلکه اشتیاق تحصیلی را افزایش می دهد.
مقایسه تنیدگی والدگری و سرمایه روان شناختی والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای و کودکان بهنجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی افراد استثنایی سال ۱۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۵۴
205 - 230
حوزههای تخصصی:
اختلال نارسایی توجه/ بیش فعالی و نافرمانی مقابله ای، از شایع ترین اختلال های دوران کودکی است که پیامدهای مخرب متفاوتی را برای والدین به همراه دارند. این پیامدها منجر به ایجاد چرخه معیوبی می شود که هم به والدین و هم به کودکان آسیب می رساند. هدف از انجام این پژوهش، مقایسه تنیدگی والدگری و سرمایه روان شناختی والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه- فزون کنشی، نافرمانی مقابله ای و کودکان بهنجار بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر روش علی- مقایسه ای بود. جامعه آماری پژوهش را تمامی والدین دانش آموزان پسر مقطع ابتدایی (پایه یکم تا سوم) با اختلال های نارسایی توجه-فزون کنشی، نافرمانی مقابله ای و بهنجار در سال تحصیلی 98-97 شهر کاشان، تشکیل می داد که از این میان 149 کودک داوطلب واجد شرایط انتخاب شد. پرسشنامه های پژوهش شامل پرسشنامه تشخیص علائم مرضی کودکان اسپیرافکین وگادو (1984)، پرسشنامه تنیدگی والدگری آبیدین (1991) و سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) بود و داده ها با استفاده از تحلیل واریانس چندمتغییری، کروسکال والیس و یومان ویتنی تحلیل شد. نتایج حاکی از آن بود که بین سرمایه روان شناختی وتنیدگی والدگری والدین کودکان با اختلال نارسایی توجه/بیش فعالی، نافرمانی مقابله ای و کودکان بهنجار تفاوت معناداری دارد (05/0>P). نتایج نشان داد که حضور یک کودک با اختلال های رفتاری و هیجانی، تنیدگی زیادی بر والدین و اعضای خانواده وارد می کند و می تواند جنبه هایی از سلامت روان آن ها را دستخوش تغییر کند؛ بنابراین آگاهی از این عوامل منجر به تسهیل ارائه خدمات آموزشی و درمانی خواهد شد.
تبیین علّی بهزیستی تحصیلی بر اساس حمایت تحصیلی و سرمایه های روان شناختی دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی نقش میانجی سرمایه روان شناختی در رابطه بین حمایت تحصیلی و بهزیستی تحصیلی بود. روش پژوهش توصیفی-همبستگی از نوع مدل یابی ساختاری بود. جامعه آماری شامل دانشجویان دانشگاه فرهنگیان استان کهگیلویه و بویراحمد در سال 1404-1403 بود که به روش نمونه گیری در دسترس تعداد 266 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه حمایت تحصیلی (ASS) ساندز و پلانکت (2005)، سرمایه روان شناختی (PCQ) لوتانز و همکاران (2007) و بهزیستی تحصیلی (AWBQ) پیترینن و همکاران (۲۰۱۴) بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتایج بیانگر معناداری اثرمستقیم حمایت تحصیلی به بهزیستی تحصیلی (01/0=P)، حمایت تحصیلی به سرمایه روانشناختی (02/0=P) و سرمایه روانشناختی به بهزیستی تحصیلی (005/0=P) بود. همچنین نتایج بیانگر اثر غیرمستقیم حمایت تحصیلی با بهزیستی تحصیلی با میانجی گری سرمایه روانشناختی بود (01/0=P). این نتایج نشان می دهد که حمایت تحصیلی با اثرگذاری بر سرمایه روان شناختی، می تواند منجر به شادابی، رضایت و در نهایت بهزیستی تحصیلی دانشجویان در فعالیت های درسی و آموزشی شود.
بررسی ارتباط مدیریت اسلامی بر مدارای اجتماعی با تأکید بر نقش میانجی سرمایه روان شناختی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
اسلام و علوم اجتماعی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳۲
1 - 19
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: مدیریت اسلامی رویکردی خاص برای مدیریت سازمان هاست که براساس اصول و ارزش های اسلامی استوار است. رابطه مدیریت اسلامی و سرمایه روان شناختی حوزه ای قابل توجه در زمینه رفتار و مدیریت سازمانی است. در چارچوب مدیریت اسلامی، مدارای اجتماعی را می توان به عنوان یک عنصر کلیدی برای ارتقای مدیریت اخلاقی در نظر گرفت که به تفاوت ها احترام می گذارد. مدارا و تعامل بین کارکنان یک سازمان به ویژه دانشگاه از لازمه های رشد و شکوفایی آن است. مدارای اجتماعی در محیط دانشگاه یک جنبه حیاتی برای ایجاد محیطی هماهنگ برای کارکنان است که شامل توانایی پذیرش و احترام به تفاوت در ایده ها، باورها و سبک زندگی در میان افراد با پیشینه های مختلف است. اصول مدیریت اسلامی بر اهمیت ارزش هایی مانند شفقت، همدلی و انصاف در محیط کار تأکید دارد. این ارزش ها ارتباط نزدیکی با مفهوم سرمایه روان شناختی دارند که به حالات روان شناختی مثبتی اشاره دارد که به توانایی فرد برای عملکرد مؤثر در محیط کار کمک می کند. هدف از این پژوهش به کارگیری اصول مدیریت اسلامی و تأثیر آن بر مدارای اجتماعی با نقش واسطه ای سرمایه روان شناختی در بین کارکنان دانشگاه محقق اردبیلی است.
روش: در این تحقیق کارکنان اداری و آموزشی دانشگاه محقق اردبیلی به تعداد 400 نفر بررسی شدند که با استفاده از جدول مورگان نمونه ای به اندازه 118 نفر انتخاب شدند و برای تعیین ارتباط علّی بین متغیرها، تحلیل های آماری با استفاده از روش معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS23 و SMART– PLS انجام شده است. در این زمینه سؤالات پرسش نامه، از چارچوب کلی سؤالات پرسش نامه عسگری و همکاران (1393) شامل معیار ارزشی، معیار تخصصی، معیار مکتبی و پرسش نامه مدارای اجتماعی پیترکینگ (1976) شامل ابعاد مدارای سیاسی، عقیدتی، رفتاری و هویتی و پرسش نامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) شامل ابعاد خودکارآمدی، امیدواری، تاب آوری و خوش بینی جمع آوری شدند که در سابقه تحقیقات قبلی روایی و پایایی این پرسش نامه ها تأیید شده بودند.
نتایج: نتایج پژوهش نشان می دهد مدیریت اسلامی بر مدارای اجتماعی و سرمایه روان شناختی به ترتیب 775/0 = β و 826/0 = β تأثیر مستقیم و مثبتی دارد. همچنین، رابطه معناداری بین مدیریت اسلامی و مدارای اجتماعی وجود دارد و سرمایه روان شناختی واسطه این رابطه است.
بحث و نتیجه گیری: مطابق نتایج این پژوهش مدیریت اسلامی بر مدارای اجتماعی تأثیر دارد. تلاقی مدارای اجتماعی و مدیریت اسلامی یک تعامل پیچیده بین ابعاد فرهنگی، روان شناختی مذهبی و اخلاقی را در شکل دادن به هنجارهای اجتماعی، شیوه های تجاری و رفتارهای فردی آشکار می کند. نتایج این پژوهش نشان می دهد مدیریت اسلامی سرمایه روان شناختی را در بین کارکنان افزایش می دهد. اصول مدیریت اسلامی می تواند سرمایه روان شناختی را با پرورش فرهنگ اعتماد تحت تأثیر قرار دهد و باعث افزایش احترام و ارتباطات باز در درون سازمان شود.
همچنین، نتایج این پژوهش نشان می دهد کارکنان با سطوح بالاتر سرمایه روان شناختی تمایل به مدارای اجتماعی بیشتری دارند. وقتی کارکنان دارای حس قوی خودکارآمدی، امید، خوش بینی و انعطاف پذیری هستند، به احتمال زیاد نسبت به دیدگاه ها و فرهنگ های مختلف باز هستند و آنها را می پذیرند. به طورکلی، یافته ها نشان می دهند رابطه معناداری بین مدیریت اسلامی و مدارای اجتماعی وجود دارد و سرمایه روان شناختی واسطه این رابطه است. سرمایه روان شناختی را می توان در مدیریت اسلامی برای بهبود عملکرد و رفاه کارکنان، با تشویق اعمالی مانند مراقبه، دعا و تأمل معنوی و همچنین مدیریت منابع انسانی، معنویت در کار، مدیریت احساسات و رهبری استفاده کرد. پیشنهاد می شود در انتخاب مدیران دانشگاه معیارهای تخصصی مانند دانش، مهارت و شایستگی، معیارهای ارزشی مانند مدارا، عدالت و انصاف و معیارهای مکتبی، که ریشه در مکتب اسلام دارد، مانند خیرخواهی، تقوای فردی و سیاسی مدنظر قرار گیرد.
تقدیر و تشکر: بدین وسیله از کارکنان اداری و آموزشی دانشگاه محقق اردبیلی که در طول انجام پژوهش ما را یاری رساندند و در تکمیل پرسش نامه همکاری نمودند، تشکر و قدردانی می شود.
تعارض منافع: بین نویسندگان هیچ گونه تعارضی در منافع وجود ندارد.
رابطه سرمایه اجتماعی و سرمایه روان شناختی با نقش میانجی خودکارامدی در دبیران تربیت بدنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، پیش بینی و مدل یابی سرمایه اجتماعی براساس مؤلفه های سرمایه روان شناختی در دبیران ورزش بوده است. جامعه آماری پژوهش، کلیه دبیران تربیت بدنی شهر قزوین بودند (270=N) که به روش نمونه گیری تصادفی طبقه ای نامتناسب و با استفاده از حداقل حجم نمونه در پژوهش های مدل یابی، 120 نفر به عنوان نمونه پژوهش انتخاب شدند. روش اجرای این پژوهش، همبستگی از نوع مدلسازی معادلات ساختاری (تحلیل مسیر) بود. ابزار گردآوری داده ها، پرسشنامه سرمایه روان شناختی لوتانز (2007) و سرمایه اجتماعی خداداد و همکاران (1389) بود که روایی صوری و محتوایی آن را استادان متخصص تأیید کردند و پایایی ابزار از طریق ضریب آلفای کرونباخ برای پرسشنامه روان شناختی 0/78=α و برای سرمایه اجتماعی 0/90=α به دست آمد. نتایج به دست آمده، حمایت کننده روابط ساختاری مفروض است که به طور کلی نشان داد مؤلفه های امیدواری، خودکارامدی و تاب آوری به طور مستقیم، و خوش بینی به طور غیرمستقیم و با میانجی گری امیدواری، خودکارامدی و تاب آوری، بر سرمایه اجتماعی تأثیر می نهند. مؤلفه امیدواری نیز می تواند به طور غیرمستقیم از طریق میانجی گری خودکارامدی بر سرمایه اجتماعی اثر بگذارد و مؤلفه خوش بینی و تاب آوری، اثر و ارتباط معناداری با خودکارامدی که دارای بیشترین اثر بر سرمایه اجتماعی است، ندارند.
اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر سرمایه روا ن شناختی و تنظیم هیجانی دانش آموزان تیزهوش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی آموزش ذهن آگاهی بر سرمایه روا ن شناختی و تنظیم هیجانی دانش آموزان تیزهوش انجام شد. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر متشکل از تمامی دانش آموزان دبیرستان علامه حلی 4 شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود که از بین آنان تعداد 30 نفر (15 نفر در گروه گواه و 15 در گروه آزمایش) از طریق روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه جایگذاری شدند. جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه های سرمایه روا ن شناختی لوتانز (2007) (PCQ) و تنظیم هیجان گراس و جان (2003) (ERQ) بود. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که بین میانگین پس آزمون سرمایه روان شناختی و تنظیم هیجانی در دو گروه آزمایش و گواه تفاوت معناداری 01/0 وجود داشت. علاوه بر این نتایج نشان داد که این مداخله توانسته تأثیر خود را در طول زمان نیز به شکل معناداری حفظ نماید (۰۰۰۱/0>P). درنتیجه آموزش ذهن آگاهی با بهره گیری از فنونی همانند افکار هیجانات و رفتار آگاهانه می تواند به عنوان رویکردی مؤثر برای افزایش سرمایه های روان شناختی و بهبود تنظیم هیجانی دانش آموزان تیزهوش مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس عملکرد عصب شناختی با میانجی گری سرمایه روان شناختی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (تیر) ۱۴۰۴ شماره ۱۴۸
۱۹۱-۱۷۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: خشونت خانگی و خیانت زناشویی از جمله رویدادهایی است که ضمن متأثر کردن روابط زوجین به صورت منفی، می توانند موجب از هم گسیختگی خانواده و جدایی زوجین از یکدیگر شوند. مطالعات پیشین به بررسی روبط بین عملکرد عصب شناختی و سرمایه روانشناختی با خشونت خانگی و خیانت زناشویی پرداخته اند، اما تا کنون پژوهشی که گرایش به خشونت خانگی را بر اساس عملکرد عصب شناختی با میانجی گری سرمایه روانشناختی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بررسی کند، انجام نشده است. هدف: هدف از انجام این پژوهش، طراحی مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس عملکرد عصب شناختی با میانجی گری سرمایه روانشناختی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی بود. روش: روش مطالعه حاضر توصیفی-همبستگی بود که با روش تحلیل مسیر انجام شد. جامعه آماری پژوهش حاضر شامل تمامی زنان درگیر با مسئله خیانت زناشویی همسر بود که در سال 1401 به مراکز مشاوره منطقه 5 شهر تهران مراجعه کرده بودند. 323 نفر به عنوان حجم نمونه در نظر گرفته شد و با روش در دسترس از بین زنان درگیر در خیانت زناشویی مراکز مذکور انتخاب شدند. ابزارهای جمع آوری اطلاعات در پژوهش شامل چهار پرسشنامه خیانت زناشویی (ینیسری و کوکدمیر، 2006)، سرمایه روانشناختی (لوتانز و همکاران، 2007) خشونت خانگی (محسنی تبریزی و همکاران، 1391) و توانایی شناختی (نجاتی، 1392) بود. هم چنین برای تحلیل داده های پژوهش از نسخه 26 نرم افزار SPSS و نسخه 3 نرم افزار Smart PLS استفاده شد. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که بین عملکرد عصب شناختی با گرایش به خشونت خانگی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی رابطه مستقیم وجود دارد (05/0 P<). بین عملکرد عصب شناختی با گرایش به خشونت خانگی در زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی با میانجی گری سرمایه روانشناختی رابطه غیرمستقیم وجود دارد (05/0 P<). هم چنین مدل گرایش به خشونت خانگی بر اساس عملکرد عصب شناختی با میانجی گری عامل سرمایه روانشناختی دارای برازش مطلوب است. نتیجه گیری: با توجه به یافته های به دست آمده پیشنهاد می شود زوج درمانگران در جهت پیشگیری از خشونت خانگی و متعاقب آن خیانت زناشویی، از راهکارهای لازم جهت کاهش اثرات عملکرد عصب شناختی و تقویت سرمایه روانشناختی استفاده کنند.
اثربخشی آموزش مهارت های اساسی زندگی بر سرمایه روانشناختی، تنظیم هیجانی و کیفیت زندگی در زنان دارای همسر زندانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پویایی روانشناختی در اختلال های خلقی دوره ۳ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۵ (مجموعه مقالات رفتار و ذهن)۵
71-82
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: پژوهش های اندکی بر روی زنان دارای همسر زندانی یا سرپرست خانوار انجام شده و لازم است پژوهش هایی با هدف بهبود سرمایه روانشناختی، تنظیم هیجانی و کیفیت زندگی آنان انجام شود. در نتیجه، هدف این پژوهش تعیین اثربخشی آموزش مهارت های اساسی زندگی بر سرمایه روانشناختی، تنظیم هیجانی و کیفیت زندگی در زنان دارای همسر زندانی بود. روش و مواد: مطالعه حاضر نیمه تجربی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه این مطالعه همه زنان دارای همسر زندانی شهر تهران بودند. حجم نمونه برای هر گروه 15 نفر در نظر گرفته شد و بر همین اساس 30 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به روش تصادفی در دو گروه مساوی جایگزین شدند. گروه آزمایش 10 جلسه 120 دقیقه ای تحت آموزش مهارت های اساسی زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1998) قرار گرفت و گروه کنترل در لیست انتظار برای آموزش ماند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های سرمایه های روان شناختی (لوتانز و همکاران، 2007)، دشواری در تنظیم هیجانی (گراتز و روئمر، 2004) و فرم کوتاه کیفیت زندگی (سازمان بهداشت جهانی، 1996) بودند. داده های این مطالعه با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری در نرم افزار SPSS-26 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اساسی زندگی باعث افزایش معنادار سرمایه روانشناختی و کیفیت زندگی و کاهش معنادار دشواری در تنظیم هیجانی در زنان دارای همسر زندانی شد (001/0P<). نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان داد که آموزش مهارت های اساسی زندگی نقش موثری در افزایش سرمایه روانشناختی و کیفیت زندگی و کاهش دشواری در تنظیم هیجانی در زنان دارای همسر زندانی داشت. بنابراین، برای بهبود ویژگی های روانشناختی در گروه های آسیب پذیر از جمله زنان دارای همسر زندانی می توان از روش آموزش مهارت های اساسی زندگی استفاده کرد.
رابطه سرمایه روان شناختی با شادکامی با نقش واسطه ای عملکرد خانواده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: شادکامی یکی از متغیرهای برگرفته از روان شناسی مثبت نگر است که نقش موثری در بهبود بسیاری از ویژگی های روان شناختی دارد. بنابراین، پژوهش حاضر با هدف تعیین رابطه سرمایه روان شناختی با شادکامی با نقش واسطه ای عملکرد خانواده انجام شد. روش و مواد: مطالعه حاضر توصیفی- تحلیلی از نوع مقطعی بود. جامعه پژوهش همه پرستاران متأهل بیمارستان های شهر کرمانشاه در سال 1399 بودند. حجم نمونه 75 نفر در نظر گرفته شد که این تعداد با روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. ابزارهای این مطالعه شامل پرسشنامه های سرمایه روان شناختی (لوتانز و همکاران، 2007)، شادکامی آکسفورد (آرگایل و لو، 1990) و سنجش عملکرد خانواده مک مستر (اپستاین و همکاران، 1983) بودند. داده های پژوهش حاضر با روش های ضرایب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با مدل همزمان در نرم افزار SPSS-22 تحلیل شدند. یافته ها: یافته های این پژوهش نشان داد که سرمایه روان شناختی شامل امیدواری، تاب آوری، خوش بینی و خودکارآمدی با شادکامی و عملکرد خانواده در پرستاران رابطه مثبت و معنادار داشتند (05/0P<). همچنین، سرمایه روان شناختی نقش موثری در پیش بینی شادکامی و عملکرد خانواده در پرستاران نداشت (05/0P>)، اما توانست نقش موثری در پیش بینی ترکیب شادکامی و عملکرد خانواده آنان داشته باشد (001/0P<). نتیجه گیری: با توجه به نتایج این پژوهش، ارتقای سرمایه روان شناختی از طریق کارگاه های آموزشی نقش موثری در بهبود ترکیب شادکامی و عملکرد خانواده در پرستاران دارد.
تدوین مدل پیش بینی گرایش به طلاق قانونی مبتنی بر ویژگی های شخصیتی و توانمندی های منشی با میانجی گری سرمایه روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش، ارائه مدل ساختاری پیش بینی گرایش به طلاق قانونی بر مبنای ویژگی های شخصیتی و توانمندی های منشی با نقش میانجی سرمایه روان شناختی در زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر تهران بود. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع توصیفی-همبستگی و به لحاظ هدف، کاربردی است. جامعه آماری شامل 360 زوج مراجعه کننده به مراکز مشاوره تحت نظارت بهزیستی شهر تهران در سال 1401 بود که با روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش شامل پرسشنامه های گرایش به طلاق قانونی، توانمندی های منشی، ویژگی های شخصیتی نئو و سرمایه روان شناختی بود. داده ها با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و آزمون سوبل تحلیل شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد که مدل ارائه شده برازش مطلوبی دارد. توانمندی های منشی به صورت مستقیم و غیرمستقیم (از طریق سرمایه روان شناختی) اثر منفی معناداری بر گرایش به طلاق قانونی داشتند. همچنین، روان رنجورخویی، توافق پذیری و وظیفه شناسی به طور مستقیم بر گرایش به طلاق اثرگذار بودند و روان رنجورخویی، برون گرایی، گشودگی به تجربه و توافق پذیری از طریق سرمایه روان شناختی به صورت غیرمستقیم اثر معناداری داشتند. نتیجه گیری: توانمندی های منشی و سرمایه روان شناختی نقش مهمی در کاهش گرایش به طلاق قانونی ایفا می کنند. تقویت این مؤلفه ها می تواند رویکردی مؤثر در پیشگیری از فروپاشی روابط زناشویی محسوب شود. همچنین، نقش برخی ویژگی های شخصیتی در گرایش به طلاق، نشان دهنده ضرورت توجه به آموزش و درمان مبتنی بر شخصیت در زوج درمانی است.
تاثیر سرمایه روانی و شجاعت اخلاقی بر اثربخشی حسابرسی داخلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: حوزه تاکید حسابرسان داخلی عدم انطباق ها یا عدم رعایت رویه ها، آیین نامه ها، برنامه ها، قوانین و مقرراتی است که توسط شرکت و یا دولت تدوین شده اند و بر برنامه های سازمان تاثیر با اهمیتی دارند. از مزیت های حسابرسی داخلی که به نوعی ضرورت وجودی آن به حساب می آیند، می توان به ایجاد ارزش، اجتناب از ضرر و زیان، جلوگیری از هدر رفت منابع، صرفه جویی در هزینه ها و اجرای برنامه های شرکت طبق آنچه در نظر گرفته شده، اشاره کرد. بر این اساس، ذینفعان شرکت از حسابرسی داخلی که عملکرد خوبی داشته و برای شرکت ارزش می آفریند، سود می برند. نتایج تحقیقات عصر حاضر در حوزه حسابرسی داخلی نشان می دهند که برای دستیابی به ارزش افزوده حسابرس داخلی، باید بهبودهایی در اثربخشی حسابرسی داخلی صورت گیرد. ازجمله عواملی که بر اثربخشی حسابرسی داخلی تاثیر به سزایی دارد، نقش سرمایه روانی و شجاعت اخلاقی می باشد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر سرمایه روانی و شجاعت اخلاقی بر اثربخشی حسابرسی داخلی می باشد. روش: این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی- پیمایشی است. داده های پژوهش با استفاده از روش پیمایشی گردآوری شده اند و تعداد 186 نفر از حسابرسان داخلی و مدیران حسابرسی داخلی شاغل در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در سال 1402 به پرسشنامه پژوهش پاسخ داده اند. برای تحلیل یافته ها، از روش معادلات ساختاری استفاده شده است و برای اندازه گیری سرمایه روانی از پرسش نامه لوتانز و همکاران (2007) و لوتانز و همکاران (2005)، شجاعت اخلاقی از پرسش نامه هانا و آوولیو (2010) و اثربخشی حسابرسی داخلی از پرسش نامه الزبان و گوئیلیام (2014) و لنز و همکاران (2017) استفاده شده است. یافته ها: یافته های به دست آمده از فرضیه اول بیان می کند که سرمایه روان شناختی بر اثربخشی حسابرسی داخلی تأثیر مثبت و معناداری دارد. به عبارت دیگر، سرمایه روان شناختی باعث افزایش اثربخشی و عملکرد حسابرسان داخلی می شود. همانگونه که انتظار می رفت، سرمایه روان شناختی یک عامل مهم است که انگیزه و اثربخشی کارکنان را افزایش می دهد و به شکوفایی و پیشرفت شرکت و سازمان ها کمک می کند. افرادی که سرمایه روانی بالاتری دارند، انگیزه بیشتری برای دنبال کردن اهداف داشته و نسبت به افرادی که سرمایه روانی پایین تری دارند، عملکرد بهتری دارند. یافته های پژوهش خلیل (2022) نشان می دهد که به یافته های مشابهی دست یافته است. همچنین لوتانز و همکاران (2007) و آوی و همکاران (2010) دریافتند که سرمایه روانی بر عملکرد کارکنان اثر مثبتی دارد. نتایج فرضیه دوم حاکی از تایید تاثیر مثبت شجاعت اخلاقی بر اثربخشی حسابرسی داخلی است. از آنجایی که مدیر به صورت مستقیم در مورد حسابرسان داخلی تصمیم گیری می کند، هنگام ارائه گزارش، شغل خود را به خطر می اندازد. بر این اساس، تهدیدها و فشارهای مختلف از سوی مدیریت، دلیل اصلی سکوت آن ها می باشد. مدیریت شرکت دارای قدرت و اختیاراتی است که می تواند با حسابرسان مخالفت کند و آن ها را زیر فشار قرار دهد. ترس، دلیل اصلی شکست حسابرسان داخلی در انجام وظایف خود به عنوان اطمینان بخش به سرمایه گذاران و ذینفعان می باشد. شجاعت اخلاقی شاخص مهمی از شایستگی حسابرس است. شجاعت به عنوان یک ارزش اخلاقی، به حسابرسان اجازه می دهد تا وظایف خود را به درستی انجام دهند و بدون هیچ گونه ترسی، وارد موضوعات مختلف شوند. در پژوهشی مشابه خلیل و همکاران (2016)، خلیل (2022) و خلیل و خلیف (2022) نشان دادند که سرمایه روان شناختی و شجاعت اخلاقی بر اثربخشی حسابرسان داخلی تاثیر مثبت دارد. نتیجه گیری: هیأت مدیره شرکت ها و قانونگذاران، به سرمایه روانشناختی و شجاعت اخلاقی حسابرسان داخلی به عنوان مهم ترین ابزار نظارتی و اعتماد سهام داران توجه بیشتری داشته باشند و جهت افزایش سطح سرمایه روانی و شجاعت اخلاقی اقدامات لازم را انجام دهند.
مطالعه ارتباط بین سرمایه اجتماعی و روان شناختی با جامعه پذیری دانشگاهی(مورد مطالعه: دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش: هدف پژوهش حاضر مطالعه ارتباط بین سرمایه اجتماعی و روان شناختی با جامعه پذیری دانشگاهی در بین دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی می باشد.روش پژوهش: پژوهش از نوع توصیفی - تحلیلی است که با رویکرد کمی و به صورت پیمایشی انجام گرفته و برحسب نوع اجرا، در طبقه پژوهش های کاربردی قرار دارد. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه دانشجو معلمان دانشگاه فرهنگیان استان آذربایجان شرقی در سال تحصیلی 1403-1402 به تعداد 3990 نفر و شیوه نمونه گیری، تصادفی طبقه ای متناسب بوده و حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران 360 نفر (147 نفر دانشجوی دختر و 213 نفر دانشجوی پسر) برآورد شده است. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های استاندارد و محقق ساخته استفاده شده است. برای تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده از آزمون همبستگی پیرسون و تحلیل رگرسیون چندگانه در نرم افزار Spss استفاده شده است.یافته ها: یافته های پژوهش بیانگر این است که همبستگی مثبت و معنی داری بین سرمایه اجتماعی و جامعه پذیری دانشگاهی دانشجومعلمان دانشگاه فرهنگیان وجود دارد. یافته ها همچنین نشان داد که بین سرمایه روان شناختی و جامعه پذیری دانشگاهی رابطه مثبت و معنی دار وجود دارد. نتایج آزمون های آماری حاکی از این است که بین سن و جامعه پذیری دانشگاهی همبستگی مستقیم وجود دارد ولی بین معدل و جامعه پذیری دانشگاهی رابطه ای وجود ندارد.نتیجه گیری: مسئولان دانشگاه برای ارتقاء و بهبود جامعه پذیری دانشگاهی مطلوب، بایستی زیرساخت های لازم را برای مشارکت دانشجویان در فرآیندهای علمی و پژوهشی فراهم ساخته و ساز و کارهای تشویق و پاداش های مادی و معنوی را در جهت ارتقاء و بهبود جامعه پذیری دانشگاهی عملیاتی کنند.
پیش بینی کیفیت زندگی کارکنان بر اساس سرمایه روان شناختی و مشارکت در تصمیم گیری
منبع:
جامعه شناسی صنعتی سال اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
214 - 228
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دنیای صنعتی معاصر، زندگی شغلی انسان ها عمدتا در درون سازمان ها در تعامل با همکاران می گذرد. کیفیت زندگی کارکنان به عنوان برداشت ذهنی و درک کارکنان از مطلوبیت فیزیکی و روانی محیط کار، به صورت گسترده بر بهره وری سازمانی که هدف نهایی هر سازمان است تاثیر می گذارد. برهمین اساس، توجه به کیفیت زندگی کارکنان، عموما مورد توجه مدیران سازمانی است و تلاش می شود با بهبود آن، اهداف سازمانی محقق گردد. کیفیت زندگی کارکنان، متاثر از گستره ای از عوامل مختلف است. با توجه به وسعت سازمان ها در ایران و اهمیت کیفیت زندگی کارکنان در تقویت بهره وری در کشور، پژوهش حاضر به دنبال آن است که اثر سرمایه روانشناختی و مشارکت در تصمیم گیری را بر کیفیت زندگی کارکنان سازمان تامین اجتماعی بررسی کند.روش: این پژوهش از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری،600 نفر از کارکنان سازمان تامین اجتماعی استان کهگیلویه و بویراحمد بودند که 220 نفر از آنان با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب شدند. جهت سنجش سرمایه روانشناختی از ترکیب چهار پرسشنامه امیدواری (اشنایدر و همکاران، 2002)، خوشبینی (شیر و کارور، 2002)، تاب آوری (بلاک و کریمن، 1996) و خودکارآمدی (پارکر، 1998) استفاده گردید. برای سنجش کیفیت زندگی از پرسشنامه پیترسون و هانت(2010)، و برای مشارکت در تصمیم گیری از پرسشنامه پارنل و بل (1994) استفاده گردید. تمام این پرسشنامه ها از اعتبار و پایایی مطلوبی برخوردارند.یافته ها: بر اساس نتایج پژوهش، کیفیت زندگی کارکنان برروی دامنه نمرات 15-3 با میانگین واقعی 9 برابر با 7/9 است که نشان می دهد کیفیت زندگی کارکنان سازمان تامین اجتماعی در سطح متوسط است. به علاوه، یافته های تحلیلی تحقیق نشان می دهند، رابطه مثبت و معناداری بین سرمایه روانشناختی و مشارکت در تصمیم گیری با کیفیت زندگی وجود دارد و این دو متغیر قادر هستند 24 درصد واریانس کیفیت زندگی را تبیین کنند.نتیجه گیری: افرادی که از سرمایه روانشناختی بالاتری برخوردار هستند معمولا دارای مهارت هایی از قبیل مقاومت در برابر استرس، انعطاف پذیری و ارتباطات بهتری هستند. این افراد ممکن است بهترین تصمیمات را در مواجهه با چالش ها بگیرند و در نهایت از رضایت بالاتری برخوردار باشند که مجموع این موارد به بهبود کیفیت زندگی آنان کمک می کند. همچنین، با افزایش میزان مشارکت کارکنان در تصمیم گیری های سازمانی، احساس کنترل و اثربخشی در فرایندهای سازمانی در آنان افزایش یافته و این امر باعث افزایش سطح رضایت و به تبع آن افزایش کیفیت زندگی آنان می شود.
نقش واسطه ای هماهنگی خود با هدف در رابطه بین کامیابی تحصیلی و سرمایه روان شناختی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر نقش واسطه ای هماهنگی خود با هدف در رابطه بین کامیابی تحصیلی و سرمایه روان شناختی در دانشجویان بود. روش پژوهش توصیفی از نوع هم بستگی بود. جامعه آماری این پژوهش کلیه دانشجویان دانشگاه تبریز در سال تحصیلی 404-1403 که تعداد آن ها برابر با 2340 نفر بودند که از این جامعه با استفاده از فرمول کوکران و به روش نمونه گیری خوشه ای چندمرحله ای تعداد 330 نفر انتخاب شده و مورد بررسی قرار گرفتند. برای جمع آوری داده ها از پرسش نامه سرمایه روان شناختی لوتانز و همکاران (2007)، مقیاس هماهنگی خود با هدف الیوت و شلدون (۱998) و پرسش نامه کامیابی تحصیلی ولز (2010) استفاده شد. تجزیه و تحلیل داده ها با روش الگویابی معادله های ساختاری و نرم افزار Smart PLS2 تحلیل شدند. یافته ها بیانگر تأثیر مثبت و معنادار سرمایه روان شناختی بر کامیابی تحصیلی و هماهنگی خود با هدف بود (01/0≥P). همچنین هماهنگی خود بر کامیابی تحصیلی تأثیر مستقیم و در رابطه بین کامیابی تحصیلی و سرمایه روان شناختی تأثیر غیرمستقیم و واسطه ای دارد (01/0≥P). بنابراین می توان با برنامه ریزی در راستای کامیابی تحصیلی و سرمایه روان شناختی با هماهنگی خود در دانشجویان بهره برد.