مطالب مرتبط با کلیدواژه
۷۶۱.
۷۶۲.
۷۶۳.
۷۶۴.
۷۶۵.
۷۶۶.
۷۶۷.
۷۶۸.
۷۶۹.
۷۷۰.
۷۷۱.
۷۷۲.
۷۷۳.
۷۷۴.
۷۷۵.
۷۷۶.
۷۷۷.
۷۷۸.
۷۷۹.
۷۸۰.
جنسیت
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۳ زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴
469 - 485
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تحلیل محتوای برنامه درسی دوره ابتدایی بر مبنای مؤلفه های جنسیتی است. روش پژوهش توصیفی از نوع تحلیل محتوا و جامعه آماری پژوهش، کتاب های درسی دوره ابتدایی است. نمونه آماری پژوهش به شیوه هدفمند از نوع موارد مطلوب و شامل محتوای کتاب های هدیه های آسمانی، مطالعات اجتماعی و فارسی است. مؤلفه های پژوهش شامل ویژگی های شخصیتی، الگوهای اجتماعی و سیاسی و نقش های حرفه ای مربوط به جنسیت و نیز واحد تحلیل مضامین است. نتایج تحقیق نشان داد که زنان معمولاً در نقش افرادی احساسی و زیر دست و مردان با ویژگی های شخصیتی خردمحور و دستوردهنده ظاهر شده اند. در رابطه با نقش های شغلی، مردان در مشاغل بیرون از خانه و زنان در قالب مشاغل مربوط به خانه داری یا حداکثر در مشاغل آموزگاری و پرستاری ایفای نقش کرده اند. راجع به الگوهای اجتماعی و سیاسی نیز مردان در قالب الگوهای رهبری سیاسی، مصلحان اجتماعی و صاحبان خرد ظاهر شده اند و در مقابل، الگوی ارائه شده برای زنان در قالب مادری و همسری مجسم شده است.
اثر تعدیل گری متغیر جنسیت بر قصد استفاده دانشجویان از شبکه اجتماعی تلگرام در فعالیت های آموزشی (مطالعه موردی: دانشگاه فردوسی مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱
85 - 103
حوزههای تخصصی:
با توجه به افزایش تعداد کاربران شبکه اجتماعی تلگرام در ایران، به خصوص در میان اقشار جوان و تحصیل کرده، به نظر می رسد که مطالعه نوع استفاده از این شبکه ها، به ویژه در فعالیت های آموزشی، حائز اهمیت باشد. با توجه به اهمیت موضوع، هدف این تحقیق توصیفی همبستگی بررسی عوامل تأثیرگذار بر قصد استفاده دانشجویان از شبکه اجتماعی تلگرام در فعالیت های آموزشی با تأکید بر اثر تعدیل گری جنسیت بود. جامعه آماری این تحقیق 767 نفر از دانشجویان کارشناسی ارشد رشته های کشاورزی دانشگاه فردوسی مشهد بود که بر پایه جدول بارتلت و همکاران (2001)، 196 نفر از آنان با روش نمونه گیری طبقه ای با انتساب متناسب انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه استاندارد (پس از متناسب سازی پرسش ها با زمینه مرتبط با پژوهش) استفاده شد. نتایج تحقیق گویای آن بودند که دو متغیر برداشت ذهنی از سهولت و مفید بودن اثر مثبت و معنا داری بر نگرش استفاده از تلگرام در فعالیت های آموزشی داشتند، در حالی که رابطه بین برداشت ذهنی از جذابیت با نگرش نسبت به استفاده از تلگرام معنا دار نبود. همچنین، نگرش به استفاده از تلگرام اثر مثبت و معنا داری بر قصد استفاده از آن در فعالیت های آموزشی داشت. نتایج تحلیل گروه های چندگانه نشان دادند که از بین چهار رابطه بررسی شده، فقط اثر تعدیل گری جنسیت در رابطه بین برداشت ذهنی از سهولت با نگرش به استفاده از تلگرام در فعالیت های آموزشی تأیید شد؛ به نحوی که این رابطه برای دانشجویان پسر مثبت و معنا دار، ولی برای گروه دانشجویان دختر غیرمعنا دار بود.
ویژگی های کارآفرینانه مؤسسان زن و مرد (مطالعه موردی: دبیرستان های غیر دولتی شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲
203 - 216
حوزههای تخصصی:
کارآفرینی محور توسعه اقتصادی است و کارآفرینان با تخریب روش های کهن و ناکارآمد قبلی و جایگزینی آن ها با شیوه های کارآمد و نوین به نظام اقتصادی پویایی و حیات می بخشند. از عواملی که در کارآفرینی دخیل اند، مسئله جنسیت است و میزان موفقیتی که هر جنس در کسب و کار خود به دست خواهد آورد، به طور خاص به ویژگی های آن ها برمی گردد. از این رو، هدف این پژوهش بررسی ویژگی های کارآفرینانه مؤسسان زن و مرد دبیرستان های غیردولتی شهر تهران است. روش پژوهش توصیفی پیمایشی و جامعه آماری شامل مؤسسان زن و مرد دبیرستان های غیردولتی شهر تهران است (507 نفر) که از بین آن ها تعداد 213 نفر (90 زن و 123 مرد) به منزله نمونه آماری به روش نمونه گیری خوشه ای انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه محقق ساخته (با ضریب قابلیت اعتماد 82 / 0) استفاده شده است که دو گروه از ویژگی های شخصیتی و شناختی مهارتی کارآفرینان را می سنجد. نتایج پژوهش نشان می دهد که ویژگی های کارآفرینانه مؤسسان زن و مرد دبیرستان های غیردولتی شهر تهران در سطح نسبتاً مطلوبی قرار دارد. بین ویژگی های کارآفرینانه در دو گروه زنان و مردان تفاوت معناداری وجود ندارد. ویژگی شخصیتی تحمل ابهام در زنان کارآفرین و استقلال طلبی در مردان کارآفرین در سطح نامطلوبی ارزیابی شده است. همچنین، بین ویژگی های شخصیتی زنان و مردان مؤسس مراکز آموزشی، به جز ویژگی های استقلال طلبی و تحمل ابهام، تفاوت معنا داری وجود ندارد. بین ویژگی های شناختی مهارتی زنان و مردان نیز تفاوت معناداری وجود ندارد و در هر دو گروه در سطح نسبتاً مطلوبی ارزیابی شده است.
رابطه میان بازاریابی داخلی و عملکرد سازمانی: نقش تعدیل گری جنسیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۴ پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳
289 - 308
حوزههای تخصصی:
بی شک، بقای هر سازمان در گرو تلاش برای بهبود عملکرد خ ود در حوزه های مختلف است. ب ه ای ن منظ ور، س ازمان ه ا از س ازوکارهای متعددی بهره می گیرند تا بتوانند عملکرد خ ود را بهب ود بخش ند. یک ی از عوام ل تأثیرگ ذار ب ر عملکرد سازمان ها، بازاریابی داخلی است. بنابراین، هدف اصلی این تحقیق بررسی تأثیر بازاریابی داخلی بر عملکرد سازمانی استادان دانشگاه علمی کاربردی و آزمون اثر تعدیل گری متغیر جنسیت در رابطه میان این دو متغیر است. این پژوهش با روش پیمایشی انجام شده و جامعه آماری تحقیق شامل همه استادان در دانشگاه های علمی کاربردی در سطح شهر تهران بودند که تعداد 384 نفر از آنان به عنوان نمونه تحقیق انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسش نامه های استاندارد استفاده شد. روایی محتوایی پرسش نامه با نظر کارشناسان و متخصصان تأیید شد. همچنین، به منظور تعیین قابلیت اعتماد ابزار تحقیق پیش آزمون انجام شد که مقدار آلفای کرونباخ محاسبه شده برای مقیاس های اصلی پرسش نامه در حد مناسب بود. داده های گردآوری شده با استفاده از تکنیک چند متغیره مدل سازی معادلات ساختاری تجزیه و تحلیل شد. یافته های تحقیق نشان داد بازاریابی داخلی بر عملکرد سازمانی تأثیر مثبت و معنا داری دارد. همچنین، متغیر جنسیت در رابطه بین بازاریابی داخلی و عملکرد سازمانی اثر تعدیل گری دارد؛ به نحوی که این رابطه برای استادان مرد غیر معنادار، ولی برای استادان زن مثبت و معنادار بود.
بررسی ارتباط بین حضور زنان در هیئت مدیره و ضعف کنترل داخلی، شواهدی از شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
439 - 456
حوزههای تخصصی:
امروزه، توسعه پایدار بر توانمندسازی زنان تکیه دارد؛ به طوری که اندیشمندان اجتماعی همواره بر رفع موانع جنسیتی به منزله لازمه تحقق توسعه اقتصادی و اجتماعی تأکید کرده اند. بر این اساس، هدف اصلی تحقیق حاضر بررسی ارتباط بین جنسیت هیئت مدیره و ضعف کنترل داخلی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. در این مطالعه، جنسیت هیئت مدیره به منزله متغیر مستقل و ضعف کنترل داخلی متغیر وابسته پژوهش است. برای آزمون فرضیه های تحقیق از اطلاعات مالی شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله زمانی بین سال های 1391 تا 1395 استفاده شده است. به طوری که پس از اعمال محدودیت های مورد نظر در این تحقیق، نمونه نهایی متشکل از 87 شرکت انتخاب شدند. پس از اندازه گیری متغیرهای تحقیق از تجزیه و تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره و تکنیک آماری داده های ترکیبی برای آزمون فرضیه تحقیق استفاده شد. نتایج به دست آمده از آزمون فرضیه حاکی از آن است که بین جنسیت هیئت مدیره و ضعف کنترل داخلی شرکت ها رابطه منفی معناداری وجود دارد. به عبارت دیگر، حضور زنان در هیئت مدیره ضعف کنترل داخلی شرکت را کاهش می دهد.
آسیب پذیری زنان در سوانح طبیعی: یک بر ساخته اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳
457 - 481
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر با تلفیقی از نظریه های برساخت گرایی اجتماعی و فمنیستی به بررسی کمّ وکیف آسیب پذیری زنان در سوانح طبیعی به منظور مدیریت بهینه ریسک سوانح طبیعی با هدف کاهش میزان آسیب پذیری آنان می پردازد. روش شناسی تحقیق کمی و روش آن پیمایشی بوده است که بین 768 نفر از زنان و مردان 15 تا 65 ساله دو شهر گرگان و کرمان براساس شیوه های نمونه گیری خوشه ای، طبقه بندی متناسب و تصادفی نظام مند انجام شده است. نتایج نشان داد که حوزه های مهم آسیب پذیری زنان در سوانح طبیعی عبارت بودند از: فقدان امنیت، فقدان اشتغال، فقدان یا ضعف آموزش در زمینه سوانح طبیعی و مشکلات فرهنگی یا انگاره های تفکر سنتی مردان درخصوص زنان و باورنداشتن به مشارکت زنان در سوانح. همچنین، دلایل مهم آسیب پذیری زنان در سوانح طبیعی، در مقایسه با مردان، عبارت بودند از: پتانسیل و زمینه آسیب پذیری بیشتر روحی و روانی زنان (به دلیل عاطفی بودن، داشتن ترس و اضطراب و...)، شرایط اجتماعی تعریف شده برای زنان در جامعه و رعایت نکردن حقوق زنان از طرف جامعه و مسئولان، آسیب پذیری جسمانی و فیزیکی زنان و حفظ حجاب در زمان وقوع سوانح و... . دلالت یافته ها بر آن است که سوانح طبیعی ذاتاً پدیده های اجتماعی اند و در ساختار یا نظام اجتماعی ریشه دارند. از این رو، آسیب پذیری زنان در سوانح طبیعی را می توان به منزله امری برساختی و نتیجه ساختارهای اجتماعی و نظام های معنایی آن دانست که تفکیک نقشی زن و مرد موجب تولید و بازتولید این آسیب پذیری می شود.
تقاطع جنسیت و خانواده؛ فهم زنانه از ازدواج و زندگی خانوادگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۶ زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴
499 - 524
حوزههای تخصصی:
بررسی رابطه میان جنسیت و نهاد خانواده، معنای زنانه از ازدواج و زندگی خانوادگی، در وضعیت تحولات حاضر، که با ازهم گسست فزاینده زندگی های تأهلی همراه است، بیانگر آن است که زنان در حال تجربه خروج از سایه و کشف هویتی جدید از خودند. مطالعه حاضر با مشارکت 28 نفر از زنان تهرانی باسابقه حداقل یک بار ازدواج و جدایی با استفاده از روش داده بنیاد (رویکرد سیستماتیک) صورت گرفته است. زنان باتجربه جدایی واجد سه تجربه هستند که برای این مطالعه ضروری است: تصورات پیش از ازدواج، تجربه زیسته از زندگی تأهلی و تجربه جدایی. بررسی این تجربیات سه گانه بیانگر فرایندی از شکل گیری معنای ازدواج و زندگی خانوادگی است که از بازتعریف فضای زیست و ابعاد هویتی جدید حکایت دارد. زنان با درخواست توجه بیشتر به رابطه همسرانه و صمیمیت و با توجه به افزایش سرمایه اجتماعی و فرهنگی در مسیر حرکت به سمت تغییر فضای تک جنسیتی در عرصه خصوصی و عمومی اند. این امر به دلیل ناشناخته بودن مختصات و ابعاد آن از یک طرف، غفلت سنگین مردانه از توجه به تغییرات از طرف دیگر و درنهایت به دلیل نبود زبان مشترک سبب ابهام موقعیتی برای زنان و مردان شده است که نتیجه آن در زندگی های آشفته یا ازهم گسسته نمود دارد.
اندیشه و کنش در سیاست جنسیت: بررسی تجربه ایران در سال های 1270- 1320(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲
223 - 255
حوزههای تخصصی:
سیاست در ایران معاص، به رغم سرشت عمدتاً مردسالارانه، از سویه های معطوف به اصلاح وضعیت زنان خالی نبوده است. این مقاله با بررسی این موضوع در فاصله سال های 1270 تا 1320 می کوشد به این سؤال پاسخ دهد که: در دوره پنجاه ساله 1270 تا 1320، ایده ها، جنبش ها و سیاست های معطوف به تغییر و اصلاح وضعیت زنان چه ویژگی ها و تحولاتی به خود دید و چگونه و تا چه اندازه به دگرگونی در وضعیت حقوقی و حقیقی زنان منجر شد؟ این مقاله با رویکرد نظری تلفیقی (کنش گرایی تاریخ مند) و استفاده از روش تاریخی اسنادی و تحلیل طولی نشان داد که سیاست جنسیت در دوره اشاره شده تحولات متعددی به خود دیده است. تحولات مزبور از سه متغیر ناهمزمان و ناهمسوی «ایده ها و جنبش های معطوف به اصلاحات»، «مقاومت نیروهای محافظه کار» و «جهت گیری و عملکرد حکومت» متأثر بوده است. در دوره پیشامشروطه، نطفه های اولیه ایده ها و تحرک های معطوف به تغییر وضعیت زنان شکل گرفت؛ اما مقاومت شدید محافظه کاران و بی میلی دولت مردان مانع تغییر قابل ملاحظه در وضعیت زنان بود. در فاصله جنبش مشروطیت تا کودتای 1299، با افزایش تحرک اجتماعی خود زنان و حمایت برخی نیروها و نهادهای سیاسی جدید نظیر مجلس و احزاب اصلاح طلب علاوه بر اعطای حق آموزش به زنان، ایده ها و مطالبات جدیدی نظیر برابری حقوقی و حق مشارکت سیاسی زنان نیز مطرح شد. در دوره بیست ساله پس از کودتا، که دولت خود عهده دار تغییر وضعیت زنان شد، گرچه تغییرات قابل ملاحظه ای در آموزش، اشتغال و حضور زنان در عرصه های عمومی رخ داد، سرشت آمرانه این تغییرات و ناسازگاری آن با فرهنگ مسلط نه تنها مانع توسعه و تعمیق ایده ها و جنبش های اصلاحی در حوزه جنسیت بود، بلکه زمینه ساز رشد گرایش ها و نیروهای واگشت گرا در دوره های بعد شد.
اثر حضور زنان در افزایش اثربخشی کمیته حسابرسی: شواهدی از هزینه های نمایندگی و خطر ورشکستگی در بورس اوراق بهادار تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۷ پاییز ۱۳۹۸ شماره ۳
369 - 388
حوزههای تخصصی:
در سال های اخیر، حضور زنان در عرصه های راهبری شرکت ها، به ویژه در هیئت مدیره و کمیته های حسابرسی، رشد درخور ملاحظه ای داشته است. این پژوهش درصدد است با بررسی تأثیر حضور زنان در کمیته حسابرسی بر هزینه های نمایندگی و خطر ورشکستگی به این پرسش پاسخ دهد که آیا زنان حاضر در کمیته حسابرسی با افزایش اثربخشی آن در ارتباط اند یا خیر. برای این منظور، 662 مشاهده سال شرکت در بورس اوراق بهادار تهران، طی سال های 1391 تا 1396، به روش داده های ترکیبی و رویکرد حداقل مربعات تعمیم یافته تجزیه و تحلیل شد. نتایج پژوهش نشان داد که حضور زنان در کمیته حسابرسی رابطه منفی و معناداری با هزینه های نمایندگی و خطر ورشکستگی دارد. به سخن دیگر، حضور اعضای زن در کمیته حسابرسی باعث کاهش هزینه های نمایندگی و خطر ورشکستگی شرکت ها می شود. در مجموع، نتایج از این دیدگاه حمایت می کند که زنان ناظران بهتری بوده و خطر گریزترند و کمتر رفتارهای فرصت طلبانه مدیریت را تحمل می کنند و در نتیجه به افزایش اثربخشی کمیته حسابرسی منجر می شوند.
تحلیل روایت جنسیتی از جدایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ بهار ۱۳۹۹ شماره ۱
81 - 104
حوزههای تخصصی:
تحلیل روایت جنسیتی از جدایی در پی بررسی مسئله جدایی از منظری سه گانه شامل روایت داوطلبان ورود به خانواده، ساختار جنسیت و نهاد خانواده است. برآیند این سه منظر، جایگاه و نقش مؤثر ساختار جنسیت در هویت تجویزی خود و نهاد خانواده در قاعده های جنسیتی و کارکردهای خاص آن را نشان می دهد. جهت نیل به این هدف از رویکرد تحلیل روایت و از مشارکت 30 زن و مرد دارای تجربه حداقل یک بار ازدواج و جدایی استفاده شد. نتایج بیانگر تأثیر جنسیت و تحولات متأخر آن در ذهنیت کنشگران و همچنین تقابل ناشی از این تحولات با نهاد قاعده مند خانواده است. کنشگران اجتماعی، به ویژه زنان، در تعبیر جدید خود از جنسیت و تجویزات آن با نهاد خانواده روبه رو می شوند و زمانی که قادر به ایجاد تطابق میان خواست خود و نهاد خانواده نباشند از آن خارج می شوند. بر این اساس، رویارویی جنسیت تحول یافته و نهاد خانواده عامل مؤثر بر جدایی در سطح میانه و نیازمند بررسی های دقیق تر تشخیص داده شد.
توسعه مفهومی حق بر سلامت زنان و تحلیل آن در سیاست گذاری های کلان و خرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۸ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
529 - 555
حوزههای تخصصی:
در جوامع توسعه یافته، حق بر سلامت مفهوم وسیعی یافته و حق دسترسی به آن در ابعاد مختلف بازتعریف می شود. تبیین حق بر سلامت زنان تحت تأثیر جنسیت و تجربه تغییرات متعدد در طول دوره های زندگی آنان، واجد اهمیت خاص است و نیازمند ایجاد ساختار جدید مبتنی بر آگاهی و معرفت دقیق بر نیازها و عوامل مؤثر بر آن است. در اندیشه حقوق عمومی، تأمین سلامت همگانی و حفظ بهداشت شهروندان از تکالیف اساسی دولت هاست که مداخله دولت شامل طیف وسیعی از اقدامات در راستای ارتقای سطح سلامت از طریق تدوین قوانین و نظارت بر آن ها و با هدف اجرای فرایندها و سیاست های کلان اثربخش در این حوزه می شود. این پژوهش، که با هدف شناسایی ابعاد مختلف حق بر سلامت زنان و تکالیف دولت ها نگاشته شده است، از نظر نوع کیفی و به لحاظ روش به صورت توصیف و تحلیل اسناد مربوطه انجام شده است. حق بر سلامت زنان را در ابعاد متعدد جسمی، معنوی، روانی، اجتماعی، شغلی، زیست محیطی و فکری شناسایی و شاخص سازی کرده است. یافته های تحقیق و بررسی اسناد بالا دستی و سیاست گذاری های کلان حاکی از آن است که نه تنها قوانین موجود فاقد اثر بخشی لازم در عمل و اجرا هستند، بلکه از جنبه ماهوی صرفاً به برخی از ابعاد حق بر سلامت زنان توجه شده است. بنابراین تدوین برنامه جامع تقنینی سلامت زنان در همه حوزه ها مبتنی بر سیاست های کلان تحول محور به منزله یکی از شاخص های توسعه یافتگی ضرورت دارد.
زنانگی و برساخت ایدئال های مردانه: مطالعه ای در میان مردان متولد دهه ۱۳۷۰ در تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در توسعه و سیاست دوره ۱۹ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲
329 - 349
حوزههای تخصصی:
این مقاله برآمده از مطالعه مردم نگاری است که روی تجارب جنسی ۱۵ نفر از دانشجویان مرد متولد دهه 1370 در تهران انجام شده است. با تحلیل مصاحبه های عمیق و با استفاده از نظریه مردانگی هژمونیک کانل، این مقاله بحث می کند که هنجار باکرگی چه نقش و معنایی در بازتولید ایدئال های مردانه یا تولید اشکال جدید مردانگی برای گروه نسلی مورد مطالعه دارد. جدای از مردانگی هژمونیک که رابطه جنسی را حق خود و حفظ باکرگی را وظیفه و مسئولیت زن می داند، سه گروه دیگر نیز، در طیفی از مردانگی ها تحلیل شده است: «مردانگی معذب»، «مردانگی اخلاق مدار» و «مردانگی رها». مردانگی معذب نزدیک ترین به مردانگی هژمونیک است، زیرا به هنجار باکرگی اهمیت می دهد، اما احساس عذاب وجدان دارد که در عمل به این هنجار پایبند نیست. مردانگی اخلاق مدار با آنکه منتقد هنجار باکرگی است، خود را مسئول و نگران آینده زن و جایگاه اجتماعی او می بیند و همچنان ریشه های مردانگی هژمونیک در آن قابل تشخیص است. در سوی دیگر طیف، مردانگی رها قرار دارد که در عقیده و عمل منتقد هنجار باکرگی است. این مقاله تأکید می کند که هر یک از این اشکال مردانگی را نمی توان به منزله مقوله هایی جدا از هم دید و هریک با دیگری در عین تفاوت، هم پوشانی دارد.
جنسیت و سلامتی: بررسی نقش جنسیت درتفاوت های سطوح سلامت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تأثیر جنسیت بر سلامتی در مطالعات متعدد تأیید شده است و تبیین های نظری متعددی نیز به منظور توضیح نحوه تأثیرگذاری تفاوت های جنسی بر سطح سلامت افراد جامعه ارائه شده است. هدف این مطالعه آزمون تجربی مدل های نظری مذکور از طریق بررسی وضعیت سلامتی مردان و زنان تبریزی در ابعاد سلامت جسمانی، سلامت روانی، برداشت از وضعیت سلامت جسمانی و سلامت روانی و نیز تجربه بیماری بوده است. این مطالعه که بر روی 650 نفر از والدین خانوارهای تبریزی که بین 15 تا 65 سال سن دارند، انجام شده است، نشان می دهد که مردان و زنان در متغیرهای سلامت جسمانی، سلامت روانی، برداشت از وضعیت سلامت جسمانی و روانی تفاوت معناداری با همدیگر دارند. اما از نظر تجربه بیماری دو گروه تفاوت چندانی از همدیگر نشان نمی دهند. با توجه به این یافته مطالعه به این نتیجه می رسد که تفاوت های سلامتی بین دو جنس بیشتر ذهنی و ناشی از نگرش های متفاوت دو جنس به تغییرات بدنی شان می باشد.
جنسیت و مهاجرت: تحلیل جامعه شناختی تفاوت های جنسیتی در مهاجرت های داخلی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مهاجرت، همانند هر فرایند اجتماعی دیگر، یک فرایند جنسیتی است. انگیزه ها، محدودیت ها و فرصت های مهاجرت برای مردان و زنان متفاوت است. امروزه، زنان حضور و مشارکت کمی و کیفی زیادی در فرایند مهاجرت دارند تا جایی که اخیراً مبحثی با عنوان «زنانه شدن مهاجرت» در ادبیات مهاجرتی مطرح شده است. مقاله پیش رو با استفاده از تحلیل ثانویه داده های فردی نمونه دو درصدی سرشماری1390 به تحلیل جنسیتی رفتارهای مهاجرتی زنان و مردان و تعیین کننده های آن می پردازد. نتایج بررسی نشان می دهد در دو دهه اخیر سهم زنان در جریانات مهاجرتی افزایش یافته است. زنان و مردان به دلایل و انگیزه های متفاوتی مهاجرت می کنند. حدود یک چهارم زنان در مقایسه با سه چهارم مردان مهاجر نقش فعالی در فرایند مهاجرت داشته اند. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان داد که حدود سه چهارم تفاوت های جنسیتی در ایفای نقش فعال در فرایند مهاجرت، ناشی از نابرابری های اقتصادی و اجتماعی بین دو جنس می باشد. از این رو، ساختارهای اقتصادی مردانه و هنجارهای جنسیتی نقش مهمی در تبیین تفاوت های جنسیتی مهاجرت در ایران دارند.
تفسیر و تبیین جامعه شناختی نشانه های زنانگی در بازتولید بدن زنان شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پ ژوهش درب اره ی زن ان، به عنوان یک موضوع قابل مطالعه در عرص ه ی مطالعات اجتماعی در قالب موضوع زنانگی یا دقیق تر «زنانگی ها»، دانش ما را به سطح عالی ت ری درب اره ی زنان ارتقاء خواهد داد. هدف از پژوهش حاضر، تبیین و تفسیر نشانه های زنانگی زنان شهر اصفهان در بازتولید بدن می باشد. در مطالعه حاضر از طرح تحقیق آمیخته از نوع متوالی اکتشافی استفاده شده است، که برای انجام آن در مرحله اول، با استفاده از روش تحقیق نظریه برخاسته از داده ها، با روش نمونه گیری نظری از زنان 20-55 ساله، مصاحبه باز و نیمه باز به عمل آمد. با تحلیل مصاحبه های انجام شده و داده های گردآوری شده، شاخص های بازتولید نشانه های زنانگی به دست آمد. در مرحله دوم به گردآوری داده های کمی با تنظیم پرسشنامه (بسته) برگرفته از روش کیفی، به صورت پیمایشی و روش نمونه گیری سهمیه ای با توجه به سن و جنس افراد در مناطق 15 گانه شهر اصفهان، در بین 667 نفر پرداخته شد. براساس نتایج کیفی تحقیق، هژمونی فرهنگی غرب و صنعت فرهنگ در قالب شرایط علّی و مفهوم زنانگی ریزوماتیک به عنوان هسته ی مرکزی استخراج گردید. در بخش کمی برای تبیین نشانه های زنانگی، فرضیه ها با نرم افزار Spss مورد آزمون قرار گرفتند. سپس در مدل سازی ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos فرضیه های ساختاری پژوهش (دین، آبژگی، بریکولاژ، مدگرایی، رسانه، خودپنداره و درآمد) آزمون شدند که همه آن ها معنادار شده و در بخش برازش کلی، برازش بسیار بالایی از مدل حاصل گردید.
بررسی تأثیر جنسیت بر محتوا در آثار گُلی ترقی بر پایه نظریه لیکاف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از شاخه های جامعه شناسی زبان، زبان شناسی جنسیت است که به بررسی تأثیر جنسیت نویسنده بر محتوای اثر می پردازد. زبان از عناصر بنیادی در داستان نویسی به شمار می رود. یکی از مباحث مهم در بررسی زبان، توجّه به جنسیّت و رابطه آن با زبانِ اثر است. بسیاری از پژوهشگران معتقدند میان زبان و نوشتارِ زنان و مردان تفاوت بسیاری وجود دارد. در این مقاله، به شیوه استقرایی و تحلیلی زبان زنانه و مردانه در مجموعه آثار «گُلی ترقی» براساس نظریه های زبان شناسان اجتماعی و ازمنظر دستور زبان مقایسه شده است، تا میزان تأثیر جنسیت نویسنده بر زبان داستان و سطح موفقیت او در ایجاد زبانی متناسب با جنسیت شخصیّت های هم جنس و غیرهم جنس ، ارزیابی شود. برای این منظور، زبان زنانه و مردانه در حیطه دستور زبان براساس متغیرهای پیشِ رو مورد بررسی قرار گرفت؛ واژگان ازقبیل: دش واژه ها و رنگ واژه ها، و جملات ازقبیل: تعدیل کننده ها و تصدیق گرها. یافته ها نشان می دهد، زبان شخصیّت ها تحت تأثیر جنسیت نویسنده قرار دارد و کلیشه های زبان زنانه در این اثر با بسامد بیشتری تکرار شده است. هم چنین براساس متغیرهای فوق مشخص شد، نویسنده از بسیاری جهات توانسته زبانی متناسب با جنسیت شخصیت ها به کار بگیرد. در مواردی که تناسبی بین زبان و جنسیت، به ویژه در شخصیت های زن دیده نمی شود، بیشتر به دلیل روحیات نویسنده و تعمد اوست، که خواسته زنان را در برابر سلطه گری جامعه مردسالار حاکم فراهنجار نشان دهد.
بررسی تطبیقی زبان زنانه در دو اثر «سگ و زمستان بلند» و «علف ها آواز می خوانند»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دهم زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴۰
9 - 27
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی تطبیقی زبان زنانه در «سگ و زمستان بلند» اثر شهرنوش پارسی پور و «علف ها آواز می خوانند» اثر دوریس لسینگ می پردازد. پارسی پور و لسینگ در این آثار با انتخاب زنان به عنوان قهرمان اصلی اثر به بررسی موقعیت و جایگاه زن در اجتماع، مشکلات و محدودیت هایی که وی در جامعه مردسالار با آن مواجه گردیده است می پردازند. با توجه به این نکته که این دو اثر اولین آثار منتشرشده دو نویسنده زن مذکور می باشد، برای کندوکاو درباره این پرسش که آیا این دو اثر از زبانی مختص زنان بهره مند شده اند، قصد داریم در این مقاله به شرح رابطه فمینیسم و زبان زنانه پرداخته، تلاش های این نهضت در جهت دستیابی زنان به زبانی خاص که از دستاویزهای اصلی نویسندگان زن در جهت بیان مسائل و دغدغه های زنان گردد، را مورد بررسی قرار دهیم. در ادامه با تعمق در آثار مذکور به بررسی زبان زنانه در این آثار توجه نماییم.
تحلیل گفتمان انتقادی شخصیت زنان در داستان «مالیخولیای محبوب من»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۴۸
205 - 224
حوزههای تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی یکی از روش های تحلیل گفتمان و شیوه ای نو در بررسی مسائل اجتماعی است که از طریق مطالعات تحلیل متون ادبی و نقد ادبی با ادبیات مرتبط است. تحلیل گران گفتمان انتقادی بر این باورند که متون ادبی، داستان ها و رمان ها نیز مانند سایر متون در راستای برقراری ارتباط هستند. از این رو می توان با نگرش و روش انتقادی آن ها را تحلیل نمود. پژوهش حاضر با استفاده از راهکارهای ارائه شده در زمینه تحلیل گفتمان انتقادی و با توجه به الگوی ون لیوون (2008) که الگویی جامعه شناختی- معنایی است، به بررسی بازنمایی شخصیت زنان در داستان «مالیخولیای محبوب من» می پردازد. در این پژوهش، از روش کیفی استفاده شده است و همچنین جهت بررسی دقیق تر داده ها، از روش کمی نیز استفاده شده است. هدف از انجام این پژوهش، تحلیل و تبیین چگونگی نگرش نویسنده داستان نسبت به بازنمایی شخصیت زنان جامعه امروزی به عنوان کنش گران اجتماعی است. نویسنده کتاب در پی این است که دختران امروزی در نسل بعدی، زنان قدرتمندتری به لحاظ عاطفی و اجتماعی باشند تا بتوانند پا به پای مردان از چالش های عاطفی عبور کنند.
بررسی تأثیر جنسیت برخطاب های به کار رفته در برخی داستان های ادبیات معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۱
7-32
حوزههای تخصصی:
این مقاله بر آن است که نقش گرایش های جنسیتی در انتخاب واژگان خطاب در داستان های ایرانی را بررسی کند. بعضی از واژگان خطاب از روی ماهیت خود عملکرد جنسیتی دارند. و ویژه ی زنان یا مردان می باشند. اما همان طور که بررسی شده است گوناگونی انتخاب بعضی از صورت های خطاب یا خطاب های ارجاعی، کم و بیش ناشی از موقعیت اجتماعی و ارزش های اجتماعی شخصیت های مطرح در این داستان های مورد نظر می باشد. برای مثال شخصیت های مرد در هنگام برخورد با شخصیت های زن بیشتر از ضمیر «تو» و اسم کوچک استفاده می کنند. اما شخصیت های زن، مخاطب مذکر خود را با شکلی مؤدبانه تر و با استفاده از نام خانوادگی، همراه با عنوان یا ضمیر شما عنوان می کنند. در این مقاله تلاش شده است که عمل کرد اجتماعی و کاربردی واژگان خطاب مانند اسم کوچک، نام خانوادگی یا اسم فامیل، ضمایر خطاب، عنوان های ویژه و واژگان های خویشاوندی و ... با توجه به جنسیت مورد تحلیل و بررسی قرار گیرد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که یکی از عوامل اصلی در انتخاب واژگان خطاب مربوط به جنسیت شخصیت های داستانی می باشد .
تحلیل گفتمان بازتولید زبان جنسیتی در مجلات عامه پسند فارسی در ایران (مجلات سال 1386)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱ پاییز ۱۳۸۸ شماره ۱
33-60
حوزههای تخصصی:
زبان جنسیتی حاکم بر گفتمان جنسیتی غالب بر فضای اجتماعی ایران، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین پدیده های موجود در کنش های زبانی و غیر زبانی افراد، در میان مجلات عامه پسند، به عنوان بخشی از نگاه رایج بر مفهوم جنسیت، نمود یافته است. از آن جایی که به نظر می رسد ایدئولوژی گفتمان جنسیتی حاکم، درصدد تزریق و بهره وری از نگاه جنسیتی خودساخته ای است که، تأمین کننده ی منافع اش باشد، و این امر خود را به شکلی قدرت مند، در هستی اجتماعی افراد القاء نموده است، لذا، ما برآن شدیم تا تأثیر و استیلای این خواست را، در ناخودآگاه ذهنی و گفتمان جنسیتی جامعه ی ایران، مورد تحلیل گفتمان قرار دهیم. در این راستا، برخی از داستان های موجود در مجلات عامه پسند فارسی منتشر شده در سال1386، با پشتوانه ی نظری برگرفته شده از دیدگاه میشل فوکو و روش شناسی نورمن فرکلاف، مورد تحلیل گفتمان قرار گرفته اند. در این پژوهش، یافته های هریک از متون، با مقوله های اساسی ای چون، سلطه، واژگونی و ناخودآگاه ذهنی، مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته اند. نتیجه ی به دست آمده، حاکی از این است که، ذهنیت افراد جامعه، بخصوص زنان، تحت تأثیر ناخودآگاهی است که، حامل خواست گفتمان جنسیتی حاکم می باشد. لذا، آنها کنش هایی را در پیش می گیرند که، نه با خواست و باور خودشان، بلکه القاء گفتمان جنسیتی حاکم است که، از آن ها به عنوان ابزاری در جهت بازتولید وضعیت موجود، بهره می برد.