مطالب مرتبط با کلیدواژه

بنیادبخشی نظریه


۱.

عوامل تدریس اثربخش از دیدگاه دانشجویان بر مبنای روش بنیاد بخشی نظریه

کلیدواژه‌ها: تدریس اثربخش بنیادبخشی نظریه جذب دانشجو

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۳۹ تعداد دانلود : ۲۱۳
تدریس مهم ترین کارکرد نظام آموزش عالی است و اثربخشی آن اهمیت بسیاری دارد. پژوهش های انجام شده در زمینه تدریس اثربخش اکثراً با رویکرد کمی این موضوع را بررسی کرده اند، همچنین تعداد محدودی از پژوهش ها به بررسی دیدگاه دانشجویان به روش کیفی و با انجام مصاحبه های عمیق پرداخته اند، لذا هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل اثربخشی تدریس از دیدگاه دانشجویان و بر مبنای روش پژوهش بنیادبخشی نظریه است. جامعه آماری پژوهش، دانشجویان موفق و ناموفق ترم پنجم و بالاتر دانشگاه بیرجند هستند. علت انتخاب دانشجویان ترم پنجم و بالاتر، تجربه کافی آن ها از نحوه تدریس اساتید و قدرت تشخیص عوامل مؤثر و غیرمؤثر در تدریس اثربخش هستند. 32 نفر از دانشجویان دانشگاه بیرجند به روش نمونه گیری هدفمندِ ترکیبی انتخاب و با آنان مصاحبه شد. بر اساس یافته ها عوامل مؤثر در تدریس اثربخش در سه بخش عوامل زمینه ای (امکانات دانشگاهی، برنامه ریزی آموزش و جو هم کلاسی ها)، موجبات علّی (نقش استاد و نقش دانشجو) و پیامدها (تحول منش دانشجو) شناسایی و در قالب مدلی نظری ارائه شدند. «جذب دانشجو» مقوله ی مرکزی تدریس اثربخش شناسایی شده است. عوامل مؤثر در تدریس اثربخش به ترتیب اولویت روش های نوین تدریس، ارتباط استاد و دانشجو، تکالیف کلاسی، توان مندی علمی و جذب دانشجو هستند. سه عامل عمده ای که به تدریس غیراثربخش منجر می شوند تدریس سنتی، تعداد زیاد دانشجویان و عدم تخصص اساتید می باشند. براساس یافته ها، 30 راهکار برای تدریس اثربخش در آموزش عالی در 7 بخش شامل ویژگی های فردی، استفاده از تکنولوژی و شیوه های متنوع تدریس، نظارت و ارزشیابی، راهنمایی و ایجاد انگیزه، ارتباط استاد و دانشجو، مدیریت کلاس و برنامه ریزی آموزش، و امکانات آموزشی و رفاهی ارائه شده است.
۲.

بررسی عوامل مؤثر بر انتخاب نام: مطالعه ای به روش بنیادبخشی نظریه

کلیدواژه‌ها: بنیادبخشی نظریه نام نامگذاری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۲ تعداد دانلود : ۱۴۰
هدف پژوهش حاضر بررسی عوامل مؤثر بر انتخاب نام بود و با توجّه به هدف درک پدیده انتخاب نام فرزندان و نیاز به فهمیدن و کشف پیچیدگی های فرآیند آن، به روش پژوهش کیفی بنیادبخشی نظریه انجام شده است. جامعه آماری، کلیّه خانواده هایی بودند که در سال 1397 برای ثبت نام و گرفتن شناسنامه فرزندشان به اداره ثبت و احوال شهر بیرجند مراجعه داشته اند که از این تعداد 38 نفر از والدین شهر بیرجند دارای فرزند خردسال به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و اطلاعات با مصاحبه نیمه ساختارمند گردآوری شدند. یافته ها در چهار دسته شرایط زمینه ساز، مداخله گر (محیطی)، عوامل علی و پیامدهای انتخاب نام مقوله بندی و الگوی نام گذاری ارائه شد. مهم ترین عوامل زمینه ساز شامل عوامل «مذهبی، آگاهی والدین از ریشه و معنای نام، باورهای شخصی زوجین، توجه به تازه و تک بودن نام، ریشه ملی و ایرانی داشتن و اصیل بودن نام، هم آوا بودن با نام خواهر و برادراش و نام خانوادگی، توجه به زبان شناسی نام و زمان (فصل)» بود. مهم ترین عوامل مداخله گر شامل «نگاه اطرافیان و نظرات اطرافیان (خانواده ها)، مد و با کلاس بودن، فرهنگ، تأثیر رسانه ها» می باشد و مهم ترین عوامل علی شامل «مسئول بودن در قبال نام و بازخواست نشدن از طرف فرزند، شرایط و اتفاق خاص، زنده نگهداشتن نام یکی از عزیزان، تاثیرگذاشتن در شخصیت فرزندان، آرامش بخش بودن نام برای والدین و الگو گرفتن از نام بچه های دوست داشتنی» بود. با توجه به این عوامل سه پیامد مهم نیز از جمله «شکل گیری هویت مذهبی در فرزندان، حفظ کلاس و طبقه اجتماعی خانواده و شکل گیری هویت ملی در فرزندان» مطرح شد. نتایج پژوهش نشان داد، در سال های اخیر تحولاتی در شیوه نام گذاری فرزندان صورت گرفته است که این پدیده هم معلول و هم علت تغییر در ارزش ها و باورهای حاکم بر جامعه است.
۳.

الگوی توانمندسازی کودک همسران: مطالعه ای به روش بنیادبخشی نظریه

کلیدواژه‌ها: کودک همسری توانمندسازی بنیادبخشی نظریه داده بنیاد ازدواج کودک

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۵۳
زمینه: علیرغم تفاوت های دیدگاهی در خصوص سن مناسب برای ازدواج، گرایش به کودک همسری در برخی از مناطق کشور شایع بوده و در حال افزایش است. هدف: پژوهش حاضر با هدف طراحی الگوی توانمندسازی کودک همسری بر اساس روش بنیادبخشی نظریه انجام شده است. روش: پژوهش حاضر به روش بنیاد بخشی نظریه انجام شده است. نمونه پژوهش، شامل 18 نفر از کودک همسران شهرستان شبستر بود که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و ملاک محور انتخاب شدند. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه های نیمه ساختار یافته بوده و از منابع کتابخانه ای و فیش برداری نیز جهت گردآوری اطلاعات استفاده شد. یافته ها: پس از تحلیل داده های پژوهش، نهایتاً مقوله های آشکار شده در قالب ابعاد 6 گانه مدل پارادایمی، با روابطی که بین آن ها وجود دارد به شرح ذیل استخراج گردید؛ شرایط علّی (دانش نظری، ویژگی های رفتاری والدین، خانواده، اجتماع)، مقوله محوری (توانمندسازی کودک همسران)، راهبردها (راهبرد های اقتصادی، توسعه مهارت های اجتماعی، توسعه مهارت های علمی و مشاوره ای، راهبردهای دینی)، شرایط زمینه ای (ویژگی های جمعیت شناختی و جغرافیایی، شرایط اقتصادی و اجتماعی، شرایط فرهنگی، عدم بلوغ، عدم استقلال)، شرایط مداخله گر (تجربیات قبلی، تمایل به گذشته، فرهنگ حاکم، شرایط موجود همسر) و پیامد (پیامدهای جسمی، پیامدهای خانوادگی و اجتماعی، پیامدهای روحی و روان شناختی، پیامدهای فردی) و همچنین 61 مقوله فرعی نیز کشف شد. نتیجه گیری: توانمند سازی کودک همسران و آموزش مهارت های لازم برای آنها، می تواند بسیاری از چالش های اساسی که کودک همسران با آن مواجه هستند را برطرف کرده و رضایت زناشوئی کودک همسران را افزایش دهد.
۴.

شناسایی شاخص های الگوی زوج شکوفا: مطالعه ای به روش بنیادبخشی نظریه

کلیدواژه‌ها: زوج شکوفا ازدواج بنیادبخشی نظریه نظریه داده بنیاد نظریه مبنایی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸ تعداد دانلود : ۲
زمینه: ازدواج زمانی می تواند فضایی امن برای شریک زندگی و محیطی برای رشد کودکان فراهم و به تقویت پیوند بین اعضای خانواده کمک کند که زن و شوهر بتوانند در یک رابطه سازنده با یکدیگر قرار گیرند. هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی شاخص های الگوی زوج شکوفا انجام شد. روش: این پژوهش در چارچوب روش شناسی کیفی و با بکارگیری روش بنیادبخشی نظریه (داده بنیاد) بود. جامعه آماری شامل زوجین ساکن در شهر کرمانشاه در سال 1401 که از طریق نمونه گیری هدفمند و بر اساس معیارهای ورود شامل: گذشت 10 سال از زندگی مشترک، ازدواج اول فرد، داشتن حداقل یک فرزند موفق از لحاظ علمی و اخلاقی، سن بین 35 تا 60 سال، کسب بالاترین نمره در ابزارهای سنجش شامل پرسشنامه رضایت زناشویی (انریچ) و سازگاری (اسپاینر) و عملکرد زوجین (مک مستر) و پایین ترین نمره در تعارض والد- فرزند ثنایی، تا اشباع نظری 15 زوج (30 نفر) انتخاب و تحت مصاحبه عمیق قرار گرفتند. مصاحبه ها با استفاده از نرم افزار MAXQDA کدگذاری باز، محوری و گزینشی شدند و مقوله های الگوها استخراج شدند. یافته ها: یافته ها نشان داد مقوله اصلی زوج شکوفا شامل مؤلفه های صمیمیت، توجه و حمایت گری، هم ترازی، انتخاب آگاهانه و ویژگی های مثبت اخلاقی به عنوان عوامل زمینه ساز، مؤلفه های نداشتن همراهان خوب، ناتوانی مالی و عدم توانمندسازی آموزشی به عنوان عوامل مداخله گر و مؤلفه های پایبندی به ارزش ها و باورها، مهرورزی و امنیت روانی به عنوان شرایط علی و همچنین دیگر عامل شناسایی شده در این الگو، عوامل راهبرد شامل معنویت، ارتباط مؤثر، شناخت و کمک به رشد مهارت ها، ذهن آگاهی، بخشش، عزت نفس و حل مسئله می باشد همچنین مؤلفه های احساس مثبت در خانواده و توفیقات به عنوان پیامد شناسایی شدند. نتیجه گیری: در نتیجه با عنایت به اینکه این الگو بر گرفته از زمینه های فرهنگی اجتماعی زوج ایرانی است به نظر می رسد این عوامل می توانند در نیل به شکوفایی زوجین مؤثر باشند. همچنین با توجه به یافته های پژوهش پیشنهاد می شود نهادهای مشاوره و ازدواج به مؤلفه های این الگو در تدوین بسته های آموزشی توجه نمایند.