مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۴۱.
۲۴۲.
۲۴۳.
۲۴۴.
۲۴۵.
۲۴۶.
شهود
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۳
55 - 66
حوزههای تخصصی:
نظریه وحدت وجود نزد پاراماهانسا یوگاناندا به منزله محور تمام نگرش ها و کنش های انسان است؛ زیرا نه تنها آن را مؤید و موجب اتحاد با خدا می داند، بلکه عامل تحقق موفقیت را در سیطره این نگرش به حساب می آورد. ازاین رو، پرسش مقاله این است که تا چه اندازه الزامات ذهنی عینی نظریه وحدت وجود در اندیشه یوگاناندا اعتبار دارد؟ یافته های پژوهش که با روش تحلیلی انتقادی انجام شده است، نشان می دهد این نظریه که برمدار تبیین وی از اصالت شهود و اتحاد وجودی فراهم می شود، از انسجام کافی برخوردار نیست؛ چراکه در مقام اعتباربخشی به شهود، نه تنها آگاهی حسی را نامعتبر می داند، بلکه کلیت فرآیند اندیشه و عقلانیت را نیز بی اعتبار می خواند. ازیک سو، خوانش «حلولی» او از نظریه، به لحاظ منطقی امکان پذیر نبوده و برداشتی سطحی قلمداد می شود و ازسوی دیگر، در سیطره نظریه، به منزله عامل موفقیت دچار تسری حکم و سفسطه می شود؛ چون غفلت می ورزد که اعتقاد به این نگرش، قرین کوشش های متناسب با مصادیق موفقیت است.
شهود از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره ۲۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۹۳
67 - 79
حوزههای تخصصی:
شهود در علوم مختلف روشی برای رسیدن به پاسخ بدون حل گام به گام مسأله است. این نوع تفکر در روانشناسی فلسفی با ویژگی هایی همچون خودگواهی، برون گرایی، انکشافی و سرعت معرفی می شود. سوال محوری این تحقیق، بدین قرار است که آیا شهود در حکمت متعالیه مورد ملاحظه قرار گرفته است؟ در صورت پاسخ مثبت، معادل آن در حکمت صدرایی چیست و چه مشخصاتی دارد؟ ارتباط شهود با شهود عرفانی و حدس از دیگر مسائل این تحقیق است. بنابر یافته های این تحقیق تحلیلی- تطبیقی، معادل شهود در حکمت متعالیه، «حدس کشفی» است که در علوم مختلف منجر به دریافت پاسخ بدون حل گام به گام مسأله و حدود وسط است. این روش شناخت، باعث سریع تر رسیدن به نتایج و نظرات نو و جهش های علمی است. این تفکر، نیازمند استعداد ذاتی (قوه حدس) و دارای خصوصیات برآمده از نفس، اشراقی و سرعت است. محتوای شهود، شامل بدیهیات و مقولات ماقبل تجربه نیست و امکان خطا در آن وجود دارد. نیل به بینش ها و مقامات عرفانی نیازمند هوش معنوی است و پرورش آن نیازمند تعلیم و سیر و سلوک برای تزکیه است. اما حدس کشفی منجر به جذبه و تسریع در شهود عرفانی است.
تحلیل و بررسی معانی و لوازم کمال جلاء و کمال استجلاء از منظر عارفان مسلمان(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
حکمت اسراء بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۸
35 - 58
حوزههای تخصصی:
از جمله اصطلاحاتی که در طول تاریخ عرفان اسلامی همواره مورد توجّه قرار عارفان الهی بوده است، دو اصطلاح کمال جلاء و استجلاء است. گرچه برخی از ریشه ها و معانی مشابه آن در متون دینی یافت می شود، لکن می توان چنین گفت که واضع این دو اصطلاح عارفان بوده اند. صدرالدین قونوی از جمله عارفانی است در تبیین این دو اصطلاح کوشیده است که درواقع می توان چنین گفت که نخستین عارفی بود که به طور صریح به توضیح آن پرداخته است. پس از وی فرغانی دیگر پیرو مکتب ابن عربی، به طور تفصیلی سعی در تبیین و توضیح این دو اصطلاح کرده است. وی رابطه میان کمال اسمائی و کمال ذاتی را به طور دقیق مورد تبیین قرار داده و لوازم این دو مفهوم را به طور تفصیلی مورد بحث قرار داده است. فناری نیز همین تحلیل وی را مورد پذیرش قرار داده است. نگارنده در این مقاله کوشیده است که تعاریف مختلف این دو اصطلاح و لوازمی که برخی از عارفان الهی از تبیین این دو مفهوم بیان نموده اند را توضیح دهد، از این جهت ارائه تعریفی واحد از این دو اصطلاح دشوار خواهد بود. در این مقاله به روش تحلیلی- تطبیقی رویکردهای مختلف عارفان الهی در این باره مورد تبیین قرار خواهد گرفت.
تحلیل تطبیقی شهود بصری انسان و خداوند در حکمت اشراق و حکمت ادوایته ویدانته
منبع:
دین پژوهی و کارآمدی دوره ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
89 - 112
حوزههای تخصصی:
در حکمت اشراق، سهروردی علم الهی را به صفت بصر ارجاع می دهد و بصر را اصلی ترین صفت در ذات حق معرفی می کند، به گونه ای که سایر صفات ذاتی الهی نیز همچون مانند علم، سمع و نور از آن ناشی می شوند. اما او این نظریه را به انسان تعمیم نداده و رابطه میان صفات و ذات انسانی را بررسی نکرده است. این خلأ معرفتی زمانی پررنگ تر می گردد که بر اساس دیدگاه الهیات بالمعنی الاخص، صفات و ذات خداوند ارتباط تساوق دارند و صفات و ذات انسان رابطه تساوی دارند. آیا می توان ارجاع تمامی صفات به بصر را به انسان نیز تعمیم داد؟ و چگونه می توان این تفاوت را بر اساس مبانی عرفانی و فلسفی حکمت اشراق توضیح داد؟ این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی و با رویکرد تطبیقی میان حکمت اشراق و آموزه های ادوایته ویدانته، به این پرسش می پردازد. شانکره، فیلسوف برجسته ادوایته، شهود بصری را اساسی ترین ابزار معرفت می داند و نقش بصر را در شناخت به مرتبه ای فراتر از حواس ظاهری گسترش می دهد. با بهره گیری از این رویکرد، مقاله تلاش می کند تا نظریه سهروردی را در چارچوب انسان شناسی عرفانی ویدانته یی بازبینی کرده و امکان بسط آن به انسان را بررسی کند.
نقش شهود و فراشناخت در تصمیم گیری کارآفرینان: راهکارهای اسلامی برای تقویت شهود و بهبود فرآیند تصمیم گیری(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
مطالعات اخلاق کاربردی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۸۰)
78 - 114
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی نقش شهود و فراشناخت در فرآیند تصمیم گیری کارآفرینان و ارائه راهکارهای اسلامی برای بهبود تصمیم گیری آنان پرداخته و با استفاده از تحلیل مفاهیم شهود و فراشناخت در ادبیات غرب و اسلامی، تأثیر این مفاهیم بر تصمیم گیری کارآفرینان را بیان نموده است. در ادبیات غرب، شهود به تصمیم گیری سریع و بدون تحلیل عمیق اطلاق می شود که به تصمیم گیری سریع کارآفرینان در مواقع عدم قطعیت کمک می کند ولی ممکن است دچار خطا بشوند. فراشناخت به افراد این امکان را می دهد تا با نظارت فرآیندهای شناختی خود، از آن ها برای بهبود تصمیم گیری ها استفاده کنند. در مقابل، از منظر اسلامی، شهود به عنوان یک فرآیند درونی و متافیزیکی که نتیجه تهذیب نفس و سلوک عرفانی است. در این چارچوب، حکمت از طریق ترکیب عقل، فطرت و عبودیت به دست می آید که شهود متعالی را در بر دارد و فراشناخت به عنوان ابزاری برای نظارت بر فرآیندهای شهودی و شناختی در تصمیم گیری های متعالی معرفی می شود. در این پژوهش که از نوع توصیفی-تحلیلی است و اطلاعات آن به روش کتابخانه ای جمع آوری شده است نتایج نشان می دهد که ترکیب شهود و فراشناخت به کارآفرینان کمک می کند تا تصمیمات بهتری اتخاذ کنند. این ترکیب در صورتی که با آموزه های اسلامی مانند تطهیر نفس، حکمت الهی و استفاده از منابع معنوی (قرآن، سنت و عقل هدایت شده) همراه باشد، به نتایج بهتری منتهی می شود. بنابراین، تصمیم گیری کارآفرینان باید مبتنی بر یک رویکرد چندبعدی باشد که ترکیب عقل، شهود و آموزه های دینی را در برگیرد تا از خطاهای شناختی جلوگیری شود و به تصمیمات بهینه و متعالی دست یابند.
مقایسه علم حضوری از منظر علامه طباطبایی و شهود از دیدگاه نل نادینگز و دلالت های تربیتی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم تربیتی از دیدگاه اسلام سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۸
69 - 90
حوزههای تخصصی:
«نگاه به درون» آغازی دوباره بر فرآیند تعلیم و تربیت است. علم حضوری از دیدگاه علامه طباطبایی و شهود از دیدگاه نل نادینگز هر دو در حد وسط نگاه به درون بیشترین قرابت مفهومی را دارند. علم حضوری، گونه ای از رؤیت و مشاهده بدون استفاده از ابزارهای حسی است. در این نوع از علم، شیء بدون واسطه نزد ما حاضر است. علامه معتقد است انسان موجودی خالی و تهی نیست، بلکه پُر از ظرفیت های نهفته است که هستی تجلی گاه آن است. از این رو، علامه اصالت را به علم حضوری می دهد و دانش را از طریق علم حضوری محقق می داند. شهود نیز راهی برای شناخت است که در آن نفس ما با ابژه تماس مستقیم برقرار می کند. شهود، مانند دیدن بدون واسطه، واقعیت را مقابل ما به تصویر می کشد. اگر نگاه هستی شناسانه علامه به علم حضوری و نگاه ابزاری نادینگز به شهود در فرآیند تعلیم و تربیت به کار بسته شود، نقطه شروع آموختن، خود فراگیر خواهد بود. در این نوشتار، دیدگاه های دو اندیشمند در حوزه تعلیم و تربیت، با روش تطبیقی-تحلیلی، استخراج و توصیف شد. سپس با بررسی تطبیقی این دیدگاه ها، الگوی منسجم با تأکید بر «نگاه به درون» ساخته شد. هر دو اندیشمند درصدد بودند که انسان را متوجه درون کنند و فرآیند تربیت و آموزش را از درون آغاز کنند. این در حالی است که امروزه تعلیم و تربیت صرفاً در تحمیل انبوهی از داده ها خلاصه شده است. ابزار شناخت بودن، تسهیل گری مربی، کاشفیت و نفس محور بودن ازجمله دلالت های تربیتی علم حضوری و شهود است. این دلالت ها نظام تعلیم و تربیت را از حالت وضع، جعل و تحمیلی بودن خارج می کند و کاربست آن فرآیند علم آموزی و تربیت را برای فراگیر تسهیل می کند.