مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۲۱.
۲۲۲.
۲۲۳.
۲۲۴.
۲۲۵.
۲۲۶.
۲۲۷.
۲۲۸.
۲۲۹.
۲۳۰.
۲۳۱.
۲۳۲.
۲۳۳.
۲۳۴.
۲۳۵.
عدم قطعیت
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۲۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۶۴
99 - 118
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش آینده پژوهی پیشران های اصلی مشارکت زنان در عرصه ورزش بود. این پژوهش به لحاظ روش شناسی از نوع آمیخته (کیفی و کمی) و طرح آن از نوع همزمان بود. در بخش کیفی راهبرد پژوهش پویش محیطی و در بخش کمی آینده پژوهی روش تحلیل آثار متقابل بود. جامعه آماری این پژوهش خبرگان و مرور منابع بود که به صورت هدفمند انتخاب شدند و به ترتیب بر مبنای اشباع نظری و منابع ثانویه با 14 نفر از صاحب نظران حوزه ورزش زنان که شامل مدیران، مسئولان و کارشناسان ورزش زنان بودند مصاحبه انجام شد. ابزار گردآوری اطلاعات در بخش کیفی مصاحبه نیمه ساختاریافته و چک لیست و در بخش کمی پرسشنامه بود. جهت تجزیه و تحلیل داده ها در بخش تحلیل مصاحبه از روش کدگذاری و در بخش آینده پژوهی از روش تحلیل ساختاری با کمک نرم افزار میک مک استفاده شد. یافته-ها نشان داد آینده مشارکت زنان در عرصع ورزش متأثر از 22 متغیر می باشد اما پنج متغیر سبک زندگی سالم، تصدی پست های مدیریتی، نقش و کارکرد رسانه ها، عدالت جنسیتی و سرمایه گذاری در ورزش بانوان پیشران های هستند که آینده مشارکت زنان در عرصه ورزش را دستخوش تغییر می کنند. به عنوان یک نتیجه گیری راهبردی باید در نظر داشت که تحقق سناریوی مطلوب برای آینده مشارکت زنان در عرصه ورزش نیازمند توجه و تمرکز سیاست گذاران و برنامه ریزان به متغیرهای اثرپذیری است که تغییر آنها می تواند به تغییر و ارتقای هدفمند سیستم، یاری رساند.
بهینه سازی هزینه های اقتصادی و انتشار گازهای گلخانه ای در شبکه زنجیره تأمین زیست توده در شرایط عدم قطعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اقتصاد انرژی ایران سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۵۲
133 - 156
حوزههای تخصصی:
با توجه به تغییرات اقلیمی که امروزه مطالعاتی زیادی را پیرامون خود شکل داده است از جمله کاهش مصرف سوخت های فسیلی و استفاده از انرژی های تجدیدپذیر جهت تولید انرژی پاک، در این پژوهش با همین هدف، طراحی مدل شبکه زنجیره تأمین زیست توده سه سطحی با دو تابع کمینه سازی در هزینه های اقتصادی و زیست محیطی مدنظر قرار گرفته است. تاب آوری مدل عمده ترین شکاف پژوهشی برطرف شده در این مطالعه است که به بررسی اختلال در عرضه مواد اولیه با رویکرد سناریوپردازی اقدام می کند. مدل ریاضی پژوهش، برنامه ریزی خطی عدد صحیح مختلط می باشد. برای تک هدفه کردن تابع، تحت عدم قطعیت، از مدل ریاضی TH فازی استفاده گردیده و اعتبارسنجی مدل، در یک مطالعه موردی واقعی، در استان تهران بررسی شده است. با توجه به یافته های حاصل از خروجی نرم افزارگمز(GAMS)، که هزینه بهینه اقتصادی معادل200,423,354,791 تومان و انتشار 1420469 گرم دی اکسیدکربن در سال را نشان می دهد، حالت بهینه ساخت 4 نیروگاه در شهرهای پاکدشت، قرچک، پرند و ملارد پیشنهاد شده است. تجزیه و تحلیل حساسیت بر روی پارامترهای روش TH و بر روی تغییر مقادیر عرضه زیست توده، انتظارات را محقق نمود. در نتیجه مدل پیشنهادی، کارآمدی لازم را دارد و توانسته با ترکیب رویکرد اقتصادی و زیست محیطی، از نظر هزینه، بهینه باشد و انتشار گازهای گلخانه ای را نیز کاهش دهد. بنابراین مدل، تاب آوری لازم را دارا می باشد.
واکاوی نقش عملکردی نقشه های شناختی فازی در مطالعات آینده پژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نقشه های شناختی فازی روشی پرکاربرد در تحلیل محتوا هستند که به کمک آن ها می توان روابط علت و معلولی بین شاخص های مختلف را استخراج و از آنجا که روابط علت و معلولی و تعیین شاخص ها در مطالعات آینده پژوهی از اهمیت بالایی برخوردار است، پژوهش حاضر به واکاوی نقش عملکردی آنها در این قبیل پژوهش ها می پردازد. لذا نوع پژوهش کاربردی–توسعه ای با رویکرد کیفی است. جامعه آماری پژوهش 243 عنوان مقالات مرتبط طی یک دهه گذشته از سال 2014 تا 2024 در بخش مطالعاتی و در بخش میدانی جهت اجرای دلفی فازی دو مرحله ای 12 نفر از اساتید دانشگاهی می باشد. در بخش مطالعاتی با رویکرد فراترکیب 67 عنوان مقاله مرتبط با موضوع، از بین 243 عنوان مرتبط، احصاء که منتج به استخراج 24 مضمون شد که مضامین مربوطه در سه مبحث نقش عملکردی نقشه های شناختی فازی در تعیین عدم قطعیت (11 مضمون)، مشخص نمودن عدم تعیُن (7 مضمون) و تحلیل ریسک (6 مضمون) دسته بندی شدند. در بخش میدانی با اجرای دو مرحله دلفی فازی و کسب نظر خبرگان، در تعیین عدم قطعیت نُه مضمون، در تعیین عدم تعیُن پنج مضمون و در تحلیل ریسک چهار مضمون به توافق خبرگان رسید. یافته های پژوهش نشان داد جایگاه نقشه های شناختی فازی در تعیین عدم قطعیت به بحث مهم و حساس تصمیم گیری و فرآیند های مربوط به آن، در تعیین عدم تعیُن مبتنی بر تبیین روابط علّی بین پدیده ها و عوامل اثرگذار و در تجزیه و تحلیل ریسک بر پایه اجرای برنامه ها با توجه به پیامدهای آنها، نتایج حاصل از پیامدها و تحلیل های مربوطه نمود می یابد.
بررسی آثار جهانی سازی و مصرف انرژی بر انتشار گاز دی اکسید کربن در ایران: کاربرد الگوریتم بهینه سازی ازدحام ذرات در مدل رگرسیون فازی با ضرایب متقارن و نامتقارن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات مدل سازی اقتصادی زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۴
۷۲-۳۶
حوزههای تخصصی:
اگر چه عوامل زیادی در رشد و توسعه اقصادی کشورها موثر هستند اما تاثیر جهانی سازی و مصرف انرژی نیز با توجه به شواهد تجربی نقش برجسته ای در اقتصاد دارند. در این بین نباید از پیامدهای تخریب محیط زیست غافل بود. در مطالعه حاضر تاثیر عدم قطعیت جهانی سازی و مصرف انرژی بر انتشار گاز Co2 به کمک مدل رگرسیون فازی با ضرایب متقارن و نامقارن برای دوره زمانی 1400- 1369 بررسی شده است. با توجه به انعطاف پذیری مدل رگرسیون فازی سه کران بالا، متوسط و پایین برای هریک از متغیرها مورد بررسی در شرایط عدم قطعیت مختلف با استفاده از الگوریتم ازدحام ذرات به صورت بهینه محاسبه شد. بررسی تاثیر کران های مربوط به عدم قطعیت جهانی سازی و مصرف انرژی بر میزان انتشار گاز انتشار گاز Co2 حاکی از آن است که هر چه از درجه های عضویت 1/0 به درجه عضویت 9/0 نزدیک می شویم ابتدا میزان انتشار گاز Co2 تا درجه عضویت 4/0 افزایش یافته و سپس به صورت یک روند نزولی انتشار گاز Co2 کاهش می یابد. این روند تاثیرگذاری برای کران متوسط و پایین نیز صادق است. از این می توان بیان کرد که نحوه تاثیر گذاری عدم قطعیت مصرف انرژی بر میزان انتشار گاز Co2 شبیه به U معکوس است. نکته قابل توجه آن است که روند مصرف انرژی نسبت به جهانی سازی به مقدار بیشتری میزان انتشار Co2 را افزایش داده است از این رو می توان بیان کرد که میزان انتشار گاز Co2 در کشور نتیجه فرضیه پناهندگی آلودگی نیست.
تأثیر رانت منابع طبیعی، ریسک ژئوپلیتیک و عدم قطعیت سیاست های اقتصادی بر رشد سبز در کشور عراق
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: رانت منابع طبیعی، می تواند به عنوان یک عامل دوگانه عمل کند؛ از یک سو، تأمین مالی برای پروژه های سبز را فراهم می آورد و از سوی دیگر، ممکن است به وابستگی به صنایع آلاینده و کاهش انگیزه برای سرمایه گذاری در فناوری های پایدار منجر شود. ریسک ژئوپلیتیک در کشورهای غنی از منابع طبیعی، به ویژه در مناطق ناپایدار، می تواند به عدم قطعیت در سرمایه گذاری ها و کاهش تمایل به توسعه پروژه های اقتصادی سبز منجر شود، که این امر به تضعیف رشد پایدار کمک می کند. عدم قطعیت در سیاست های اقتصادی، به ویژه در زمینه قوانین زیست محیطی و مالیات، می تواند به کاهش اعتماد سرمایه گذاران و تأخیر در اجرای ابتکارات سبز منجر شود و در نتیجه، رشد اقتصادی پایدار را تحت تأثیر قرار دهد. روش شناسی: در این پژوهش، به بررسی اثرات رانت منابع طبیعی، ریسک ژئوپلتیک و عدم قطعیت های اقتصادی و متغیرهای کنترلی دیگر چون توسعه مالی، تجارت خارجی و سرمایه گذاری مستقیم خارجی، تشکیل سرمایه ثابت بر رشد اقتصادی سبز در کشور عراق با استفاده از الگوی خودتوضیحی با وقفه های گسترده (ARDL) و داده های فصلی طی دوره زمانی 2022-1995، پرداخته می شود. یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از برآورد مدل، نشان می دهند که رانت منابع طبیعی، ریسک ژئوپلتیک و عدم قطعیت سیاست های اقتصادی، اثر منفی و معناداری بر رشد اقتصادی سبز در این کشور دارند. همچنین، توسعه مالی، تجارت خارجی، سرمایه گذاری مستقیم خارجی و تشکیل سرمایه ثابت، اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی سبز در کشور عراق دارند.
بررسی تأثیر عدم اطمینان عوامل مؤثر بر شاخص قیمت مسکن با تأکید بر شاخص بازار سهام(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
100 - 113
حوزههای تخصصی:
مقدمه بخش مسکن به عنوان یکی از حوزه های اساسی اقتصادی و اجتماعی، به تحلیل دقیق عوامل مؤثر بر عرضه و تقاضا نیاز دارد. این مطالعه به سیاست گذاران کمک می کند تا با مدیریت بهینه از بحران ها جلوگیری کنند و پروژه های مسکونی متناسب با نیازهای جامعه طراحی شود. همچنین، شناخت عوامل مؤثر بر این بخش به پیش بینی روندهای آینده بازار مسکن و تصمیم گیری بهتر سرمایه گذاران کمک می کند. در سال های اخیر، عدم قطعیت اقتصادی به ویژه در شرایط بحران، تأثیر قابل توجهی بر بازار مسکن داشته است. این عدم قطعیت بر متغیرهایی مانند نرخ تورم، بهره و قیمت مسکن اثر گذاشته و موجب نوسانات شدید در بازار شده است. علاوه بر این، ارتباط پیچیده ای بین بازار سهام و مسکن وجود دارد که در شرایط عدم قطعیت، رفتار سرمایه گذاران را تحت تأثیر قرار می دهد و ممکن است به تغییر جهت سرمایه گذاری به سمت بازار مسکن یا خروج از آن منجر شود. این پژوهش با هدف بررسی تأثیر عدم قطعیت بر شاخص قیمت مسکن و نقش شاخص بازار سهام در ایران طی سال های ۱۳۷۰ تا ۱۴۰۲ انجام شده است. در این مطالعه، متغیرهایی مانند نرخ سود بانکی، تورم، نرخ ارز، درآمد سرانه و شهرنشینی نیز تحلیل می شوند. فرضیه های اصلی تحقیق بر تأثیرگذاری بالای شاخص بازار سهام و نرخ ارز بر قیمت مسکن متمرکز است. نتایج این مطالعه می تواند به سیاست گذاران در کنترل نوسانات بازار مسکن کمک کند. مواد و روش ها این مطالعه به بررسی تأثیر عدم قطعیت عوامل مؤثر بر شاخص قیمت مسکن با تأکید بر شاخص بازار سهام می پردازد. متغیرهای کلیدی شامل درآمد ملی، نرخ سود بانکی، نرخ شهرنشینی، تورم، نرخ ارز و شاخص بازار سهام هستند که بر اساس مطالعات پیشین انتخاب شده اند. داده های سالانه از بانک مرکزی ایران (۱۴۰۲-۱۳۷۰) جمع آوری و با استفاده از رگرسیون فازی در نرم افزار MATLAB تحلیل شده اند. رگرسیون فازی، به خلاف روش های کلاسیک، ابهام در داده ها و مدل ها را با استفاده از توابع عضویت مثلثی کمّی می کند. این روش برای شرایطی مناسب است که داده ها ناکافی باشند، نرمال نباشند یا روابط بین متغیرها مبهم باشد. در این مطالعه، از مدل رگرسیون فازی نامتقارن استفاده شده که امکان محاسبه پهنای چپ و راست ضرایب را فراهم می کند و تأثیر عدم قطعیت را دقیق تر نشان می دهد. منطق فازی، به خلاف منطق کلاسیک، ابهام را به عنوان بخشی از سیستم می پذیرد و آن را با اعداد بین صفر و یک توصیف می کند. این رویکرد به مدل سازی شرایط واقعی که با عدم قطعیت همراه است، کمک می کند. در این پژوهش، ضرایب فازی به صورت نامتقارن برآورد شده اند تا انعطاف پذیری بیشتری در تحلیل تأثیر متغیرها وجود داشته باشد. هدف اصلی، برآورد تأثیر عدم قطعیت بر شاخص قیمت مسکن با درجه عضویت 0/9 است که نشان دهنده سطح بالایی از ابهام است. هر ضریب فازی شامل یک مقدار نما (میانگین تأثیر) و پهنای چپ و راست (حداقل و حداکثر تأثیر) است. این روش به سیاست گذاران کمک می کند تا تصمیمات بهتری در مواجهه با نوسانات بازار مسکن اتخاذ کنند. نتایج این مطالعه می تواند نقش مهمی در کنترل نوسانات قیمت مسکن داشته باشد، چرا که عوامل مؤثر بر آن را در شرایط عدم قطعیت دقیق تر تحلیل می کند. همچنین، مقایسه تأثیر شاخص بازار سهام و نرخ ارز بر قیمت مسکن می تواند به سرمایه گذاران و برنامه ریزان اقتصادی کمک کند تا استراتژی های بهینه تری طراحی کنند. در نهایت، این پژوهش نشان می دهد رگرسیون فازی ابزار قدرتمندی برای تحلیل بازارهای پرنوسان مانند مسکن است، چرا که می تواند ابهام ذاتی در متغیرهای اقتصادی را مدل سازی کند. یافته های این تحقیق می تواند مبنایی برای مطالعات آینده و سیاست گذاری های اقتصادی باشد. یافته ها این مطالعه با استفاده از مدل رگرسیون فازی (با درجه عضویت 0/9) تأثیر عدم قطعیت عوامل مؤثر بر شاخص قیمت مسکن، به ویژه شاخص بازار سهام، را بررسی کرده است. داده های ۳۲ ساله (۱۴۰۲-۱۳۷۰) از بانک مرکزی ایران با ۶۴ قید در نرم افزار MATLAB تحلیل شدند. نتایج نشان می دهد پهنای راست و چپ ضرایب فازی به ترتیب بیانگر حداکثر و حداقل تأثیر متغیرها بر قیمت مسکن هستند، در حالی که مرکز فازی میانگین تأثیر را نشان می دهد. نرخ شهرنشینی با مرکز فازی 0/0034 و پهنای یکسان راست و چپ (0/0226) تأثیر مثبت و معناداری بر قیمت مسکن دارد، که نشان دهنده تقاضای بالای ناشی از رشد جمعیت شهری است. در مقابل، نرخ سود بانکی (مرکز: 0/0071) اثر دوگانه دارد: پهنای راست (0/0130) افزایش قیمت و پهنای چپ (0/0128-) کاهش قیمت را پیش بینی می کند، که احتمالاً به دلیل جذاب نبودن نرخ بهره واقعی در ایران است. شاخص بورس بیشترین تأثیر را با مرکز فازی 0/0662 دارد، اما پهنای راست آن (0/3752) حاکی از امکان افزایش شدید قیمت مسکن است. این رابطه از طریق اثرات جانشینی (منفی)، ثروت (مثبت)، و انبساط اعتباری (مثبت) تبیین می شود. همچنین، نرخ ارز با مرکز 0/6829 و پهنای راست 2/5886 تأثیر بسیار قوی تری دارد، که ناشی از افزایش هزینه های ساخت وساز و تقاضای خارجی است. تورم با ضریب ثابت 0/1545 بر قیمت مسکن اثر مثبت دارد، زیرا کاهش عرضه مسکن و افزایش هزینه های ساخت را به همراه می آورد. درآمد سرانه نیز با مرکز 0/0018 و پهنای راست 0/0087 تأثیر محدودی نشان می دهد. نمودارهای تحقیق حاکی از آن است که در صورت عدم کنترل عدم قطعیت، قیمت مسکن به سمت پهنای راست (افزایش شدید) حرکت خواهد کرد. یافته ها مؤید آن است که نرخ ارز، شاخص بورس، و تورم از جمله کلیدی ترین عوامل نوسان قیمت مسکن در ایران هستند. این مطالعه بر لزوم سیاست گذاری برای کاهش عدم قطعیت در این متغیرها تأکید دارد تا از افزایش بی رویه قیمت ها جلوگیری شود. نتایج می تواند به سیاست گذاران در طراحی راهکارهای پایدار برای بازار مسکن کمک کند. نتیجه گیری این مطالعه با استفاده از مدل رگرسیون فازی (درجه عضویت 0/9) به بررسی تأثیر عدم قطعیت عوامل مؤثر بر شاخص قیمت مسکن، با تمرکز بر شاخص بازار سهام پرداخت. مزیت کلیدی این روش، توانایی در اولویت بندی متغیرها و سنجش دامنه تأثیرگذاری آن ها (از طریق مرکز فازی، پهنای راست و چپ) است. نتایج نشان داد شاخص بورس با مرکز فازی 0/0662 و پهنای راست 0/3752 بیشترین تأثیر را دارد، در حالی که نرخ ارز با مرکز 0/6829 و پهنای راست 2/8586 به عنوان قوی ترین عامل نوسان قیمت مسکن شناسایی شد. این یافته ها با مطالعات پیشین مانند جعفری صمیمی (۱۳۸۶) و الرفاعی (۲۰۲۱) همسوست. تحلیل پهنای فازی نشان می دهد در صورت افزایش عدم قطعیت، شاخص قیمت مسکن به سمت مقادیر حداکثری (پهنای راست) حرکت خواهد کرد، در حالی که کنترل عدم قطعیت می تواند آن را به سطوح پایین تر (پهنای چپ) هدایت کند. این امر بیانگر آن است که نوسانات فعلی بازار مسکن ناشی از بی ثباتی در متغیرهای کلان مانند نرخ ارز، تورم (با ضریب ثابت 0/1545) و شاخص بورس است. همچنین، اثرات دوگانه نرخ سود بانکی (پهنای راست 0/0130 و چپ 0/0128-) و نقش محدود درآمد سرانه (مرکز 0/0018) بر قیمت مسکن تأکید می کند که سیاست گذاری در این حوزه ها نیازمند دقت بیشتری است. با توجه به وابستگی شدید قیمت مسکن به متغیرهای مالی و ارزی، پیشنهاد می شود سیاست گذاران با تمرکز بر عرضه مسکن (مانند تسهیل ساخت وساز) و تنظیم تقاضا (از طریق ابزارهای پولی مانند نرخ سود جذاب بانکی) بازار را متعادل کنند. همچنین، توسعه ابزارهای نوین مالی در بورس (مانند صندوق های سرمایه گذاری املاک) می تواند با جذب سرمایه های خرد، هم تقاضای مسکن را کاهش دهد و هم منابع مالی برای توسعه ساخت وساز را فراهم آورد. به طور کلی، این مطالعه لزوم مدیریت عدم قطعیت در متغیرهای کلان اقتصادی به ویژه نرخ ارز و شاخص بورس را به عنوان عوامل کاتالیزور قیمت مسکن برجسته می کند. توصیه می شود دولت با هماهنگی بین سیاست های پولی، ارزی و مالی، ثبات را به بازار مسکن بازگرداند و از ابزارهای فازی برای پایش مستمر تأثیر عوامل نامطمئن استفاده کند. این رویکرد نه تنها از افزایش بی رویه قیمت ها جلوگیری می کند، بلکه زمینه را برای توسعه متوازن بخش مسکن فراهم می سازد.
بررسی ارتباط بین عدم قطعیت و انواع برنامه ریزی استراتژیک با میانجیگری گرایش استراتژیک (مورد مطالعه: شرکت های مستقر در پارک فناوری پردیس تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت بازرگانی دوره ۱۷ پاییز ۱۴۰۴ شماره ۳
177 - 198
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه در جهانی که به طور شگرفی در حال تغییر و رویدادهای آینده با عدم قطعیت همراه است، دستیابی مدیران به راهبردهایی که بتوانند با برقراری توازن لازم بین تعهد و تغییر، سازمان را به مزیت رقابتی برسانند، دشوارتر می شود. یکی از مسیرهای تحقق چنین توازنی، برنامه ریزی انعطاف پذیر است. در این بین، مدیریت سازمان ها در نحوه ارتباط اجزای درونی با جهان بیرونی و در کل، عملکرد کلی سازمان متبوعش فوق العاده تأثیرگذار است. این نکته به ویژه در خصوص بنگاه های کوچک و متوسط که وزن عامل مدیریت بر عملکرد کلی بنگاه، به مراتب بیشتر است، بیش از پیش نمود می یابد. پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه عدم قطعیت با انواع برنامه ریزی استراتژیک با نقش میانجی گرایش استراتژیک انجام گرفت. روش: جامعه آماری این پژوهش، مدیران عالی شرکت های مستقر در پارک فناوری پردیس تهران است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت و روش، از نوع توصیفی پیمایشی است. روایی پرسش نامه از طریق مبانی نظری و نظر خبرگان و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ تأیید شد. به منظور بررسی روابط و تجزیه وتحلیل داده، از روش معادلات ساختاری و هم بستگی استفاده شده است. یافته ها: نتایج تحقیق حاکی از آن است که بین عدم قطعیت با گرایش استراتژیک، رابطه معنادار و مثبت و بین میزان عدم قطعیت با برنامه ریزی استراتژیک رابطه معناداری وجود دارد. همچنین بین گرایش استراتژیک با انتخاب برنامه ریزی استراتژیک، رابطه معنادار و مثبتی وجود دارد و در نهایت، نقش گرایش استراتژیک به عنوان میانجی تأیید شد. نتیجه گیری: برنامه هایی که بیشترین هم بستگی را باعدم قطعیت دارند، به ترتیب عبارت اند از: استراتژی یادگیرنده و پدیدارشونده، استراتژی پابرجا، استراتژی موضوعات استراتژیک، برنامه ریزی شکل دهنده و رویکرد برنامه ریزی استراتژیک. در این میان، پنجمین نوع از برنامه ریزی، یعنی رویکرد برنامه ریزی استراتژیک، بیشترین میانگین را به دست آورد. دومین نتیجه گیری این است که چون گرایش استراتژیک، دید و ذهنیت مدیران را به استراتژی ها و آینده مشخص می کند، در ارتباط باعدم قطعیت و رویکردهای برنامه ریزی استراتژیک، نقش فوق العاده تأثیرگذاری دارد.
ارزیابی مدل کارآمدی اجتماعی دانش آموزان براساس تحمل عدم قطعیت و سازگاری روانی با نقش میانجی تاب آوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تغییرات اجتماعی - فرهنگی سال ۲۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۸۵
90 - 100
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارزیابی مدل کارآمدی اجتماعی دانش آموزان باتوجه به تحمل عدم قطعیت و سازگاری روانی و بادرنظرگرفتن نقش میانجی تاب آوری است. این مطالعه از نوع توصیفی-هم بستگی می باشد. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی دانش آموزان شهرستان تبریز است که براساس آمار اداره آموزش و پرورش در سال ۱۴۰۲شمسی، جمعیتی برابربا 868/692نفر را شامل می شود. حجم نمونه بااستفاده از فرمول کوکران، ۳۳۰نفر محاسبه شد که بادرنظرگرفتن احتمال ریزش نمونه، ۴۰۰نفر انتخاب گردید. نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای انجام گرفت. ابزارهای گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه های کارآمدی اجتماعی، تحمل عدم قطعیت، سازگاری شناختی و تاب آوری می باشند. برای تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS جهت آمار توصیفی و AMOS برای آزمون فرضیه ها با بهره گیری از مدل سازی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج نشان دادکه مقدار آماره سوبل برای مسیر «تحمل عدم قطعیت→تاب آوری→کارآمدی اجتماعی»، برابربا 459/10 و مقدار p کمتر از 05/0 است که بیانگر معناداری اثر غیرمستقیم می باشد. همچنین، آماره سوبل برای مسیر «سازگاری روانی→تاب آوری→کارآمدی اجتماعی»، برابربا 135/17 و مقدار p کمتر از 05/0 بوده که نشان دهنده معناداری این اثر غیرمستقیم است.
واکاوی ویژگی های تئوری های پیچیدگی در طرح جامع (راهبردی-ساختاری) شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
5 - 18
حوزههای تخصصی:
امروزه، شهرها، به عنوان یک سیستم باز، پویا و همراه با تغییرات مداوم پذیرفته شده اند. برنامه ریزی برای چنین پدیده ای نیازمند نگرشی است که توانایی رویارویی با این تغییر و تحول دائمی را داشته باشد. محوریت تئوری پیچیدگی بحث درباره این فرایند تغییر و دگرگونی دائمی است. در این تحقیق، با استفاده از ویژگی های سیستم های پیچیده، ماهیت شهر، مورد بررسی و شناسایی قرار می گیرد. با استفاده از بررسی و مرور نظرات صاحبنظران تئوری های پیچیدگی شهری، هشت مفهوم «مشارکت»، « پیش بینی کیفی»، «تکامل تدریجی»، «ارتباط کنشگر و مکان»، «خودسازماندهی»، « قوانین بازدارنده»، «بازنگری و اصلاح» و « تکامل تدریجی» به عنوان ویژگی های طرح های توسعه شهری برای رویارویی با عدم قطعیت وتغییرات دائمی شهر معرفی شده اند. سپس با استفاده از روش تحلیل محتوای کیفی تلخیصی، این مفاهیم در طرح جامع (ساختاری_راهبردی) شهر تهران مصوب ۱۳۸۶ مورد بررسی قرار گرفته اند.
ارائه الگوی ساختاری منافع و مخارج مالی زنجیره تامین پایدار در شرایط عدم قطعیت در شرکت های تولیدی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مدیریت سبز دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
155 - 180
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش ارائه الگوی ساختاری منافع و مخارج مالی زنجیره تامین پایدار در شرایط عدم قطعیت در شرکت های تولیدی بود. روش تحقیق آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفى از روش نمونه گیرى هدفمند به شیوه قضاوتی استفاده شد. در مجموع، با 30 مدیر مصاحبه گردید که هر کدام در شرکت های متفاوت مشغول به کار بودند. مدیران مصاحبه شده تصمیم گیرندگان کلیدی با عناوینی همچون مدیر بازاریابی، مدیر مالی و مدیر توسعه بازار بودند. در بخش کمّى جامعه آماری شامل شرکت های شهرک صنعتی استان گلستان به تعداد 489 شرکت بود که با استفاده از شیوه نمونه گیرى تصادفی ساده براساس فرمول حجم نمونه کوکران تعداد 215 شرکت انتخاب و پرسشنامه در اختیار مدیران براى آزمون الگو قرار گرفت. ابزار تحقیق در بخش کیفى، مصاحبه با خبرگان و در بخش کمى، پرسشنامه بود. روایی در بخش کیفی از معیارهای تائیدپذیری، قابلیت اطمینان، انتقال پذیری، قابلیت اعتبار و در بخش کمی از روایی محتوایی و روایی سازه بهره گرفته شد. پایایی در بخش کیفی از دو روش بازآزمون و روش توافق درون موضوعی بین کدگذاران و در بخش کمی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده و مورد تأیید قرار گرفتند. الگوی تدوین شده در قالب پرسشنامه مورد آزمون قرار گرفت. در بخش کمى با استفاده از تحلیل عاملى تأییدى، اعتبار الگو بررسی گردید. به طور کلی نتایج نشان داد که الگوی پیشنهادی از اعتبار کافی برخوردار است که با استفاده از نرم افزار pls مدل معادلات ساختاری تحلیل شد و برازش مدل های اندازه گیری، ساختاری وکلی مدل مورد تأیید قرارگرفت.
برنامه ریزی موجودی و زمانبندی فعالیت ها در زنجیره تامین پروژه های بازسازی (مطالعه موردی: دکل حفاری سینا 1)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
9 - 38
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف: بازسازی دکل حفاری نفت یکی از بهترین گزینه های جایگزین برای اجاره این تجهیز سرمایه ای است، زیرا هزینه اجاره آن، ده ها هزار دلار در روز است. این پژوهش، به زمانبندی فعالیت ها و برنامه ریزی موجودی زنجیره تامین پروژه بازسازی دکل حفاری سینا 1 می پردازد. از آنجا که سابقه انجام چنین کاری در کشور وجود ندارد، زمانبندی پروژه در شرایط عدم قطعیت فعالیت ها انجام می شود. علاوه بر این، عدم قطعیت در زمان اجرای فعالیت ها باعث ارتقای شناخت صاحبان پروژه از زمانبندی شان شده و دید گسترده تری نسبت به پروژه و فعالیت های آینده ایجاد می کند. در این مدل، هزینه های پیمانکار و تأمین کنندگان به صورت همزمان مورد توجه قرار گرفته و زمانبندی نامطمئن فعالیت ها و برنامه ریزی سفارشات به شکلی انجام می شود که هزینه کلی زنجیره به حداقل برسد.
روش: با توجه به تعداد زیاد متغیرها و محدودیت های موجود در مدل ریاضی زمان بندی فعالیت های زنجیره تأمین، مسأله مورد بررسی در دسته مسائل پیچیده NP-hard قرار می گیرد. به همین دلیل برای حل چنین مسائلی از روش های فراابتکاری استفاده می شود که در مقایسه با روش های دقیق، در زمان کمتری پاسخ های نزدیک به بهینه ارائه می دهند. در این پژوهش، از الگوریتم الکترومغناطیس به منظور حل این مسأله استفاده شده است. این الگوریتم بر روی یک پروژه واقعی (بخش پایه های دکل حفاری سینا 1) به کار گرفته شده است.
یافته ها: مدل ریاضی ارائه شده در این پژوهش، با استفاده از الگوریتم الکترومغناطیس در محیط نرم افزار متلب کدنویسی شده است که پارامترهای ورودی مسئله، شامل پارامترهای عمومی و پارامترهای کنترلی الگوریتم فراابتکاری الکترومغناطیس می باشد. پارامترهای عمومی مربوط به مشخصات پیمانکار، تأمین کننده، فعالیت ها، منابع و مواد مصرفی می باشند. به منظور اثبات کارایی و کارآمدی الگوریتم الکترومغناطیس طراحی شده، سه مسئله انتخاب گردید. مسئله اول شامل پنج فعالیت است، مسئله دوم در واقع همان پنج فعالیت مسئله اول اما با دو تأمین کننده می باشد، و مسئله سوم با ابعاد بزرگ تر انتخاب شد. ابتدا با استفاده از نرم افزار ایمز جواب دقیق برای مسئله به دست آمده، سپس جواب ها و زمان حل به دست آمده از الگوریتم الکترومغناطیس با آن مقایسه شد. باید به این نکته توجه کرد که با افزایش ابعاد مسئله، زمان رسیدن به جواب در نرم افزار AIMMS به صورت قابل توجهی (به صورت نمایی) افزایش می یابد. الگوریتم الکترومغناطیس ارائه شده با توجه به زمان حل، عملکرد قابل قبولی را نشان می دهد. زمان جواب الگوریتم فراابتکاری الکترومغناطیس برای حل مسئله نمونه 115 ثانیه است ولی زمان رسیدن به جواب توسط نرم افزار دقیق ایمز حدود 747 ثانیه است. همچنین اختلاف نسبی الگوریتم فراابتکاری الکترومغناطیس نسبت به نرم افزار دقیق ایمز تقریبا یک درصد می باشد. در آخر نیز برای تحلیل حساسیت از تاثیر روش های مختلف پرداخت بر هزینه زنجیره تامین پروژه، استفاده شده است.
نتیجه گیری: در این پژوهش، مدل سازی و حل مسئله زنجیره تامین پروژه دو سطحی شامل پیمانکار و تامین کنندگان ارائه شده است که هزینه های مربوط به پروژه و موجودی برای هر دو عضو زنجیره کمینه سازی شده است. با مقایسه نتایج حاصل از روش دقیق و الگوریتم الکترومغناطیس، مشخص شد که زمان حل با استفاده از الگوریتم الکترومغناطیس به طور قابل توجهی کمتر از زمان حل در روش دقیق است. علاوه بر این، اختلاف نسبی کیفیت نتایج تقریباً به یک درصد محدود می شود. این موارد به خوبی نشان دهنده اثربخشی و کارآمدی الگوریتم پیشنهادی هستند. نتایج به دست آمده نشان می دهد که الگوریتم الکترومغناطیس پیشنهادی برای این مساله، الگوریتمی موثر و دارای همگرایی به جواب بهینه می باشد.
بهینه سازی مسئله برنامه ریزی تولید و زمان بندی ارتباط انسان-ربات در شرایط فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت صنعتی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۵۷
39 - 72
حوزههای تخصصی:
مقدمه و اهداف : برنامه ریزی تولید، زمان بندی و توالی، هسته اصلی عملکرد شرکت های تولیدی را تشکیل می دهد. تقاضاهای جدید و در حال تغییر بازار، تولید را به یک چالش تبدیل می کند، زیرا شرکت ها باید با استفاده از حداقل منابع ممکن، محصولاتی با کیفیت بالا ارائه کنند و به تقاضاهای غیر قطعی بازار پاسخ دهند. بنابراین نیاز به برنامه ریزی، زمان بندی و توالی تولید کارآمد به یک حوزه تحقیقاتی بسیار مهم برای شرکت ها و محققان در دهه های اخیر تبدیل شده است. در این مقاله به مدل سازی و حل یک مسئله برنامه ریزی تولید و زمان بندی ارتباط انسان-ربات در شرایط فازی پرداخته شده است. مدل ارائه شده به دنبال تصمیماتی همچون مقدار بهینه تولید، تخصیص انسان-ربات به تولید محصولات در هر خط، زمان بندی پردازش و تولید محصولات می باشد. برای دستیابی به تصمیمات یکپارچه برنامه ریزی تولید و زمان بندی ارتباط انسان-ربات سه تابع هدف بیشینه سازی ارزش خالص فعلی، کمینه سازی حداکثر زمان اتمام تولید محصولات و کمینه سازی مجموع زمان زودکرد و دیرکرد در نظر گرفته شده است. روش ها : از آنجایی که مقدار تقاضا و زمان پردازش به عنوان پارامترهای غیرقطعی در این مسئله مطرح هستند، از روش برنامه ریزی فازی بدبینانه برای مواجهه با این پارامترها و برای حل مدل سه هدفه از روش اپسیلون محدودیت، الگوریتم ژنتیک با مرتب سازی نامغلوب 2 (NSGA-II)، بهینه سازی ازدحام ذرات چندهدفه (MOPSO) و بهینه سازی وال چندهدفه (MOWOA) استفاده شده است. از این رو برای حل مسئله در سایز کوچک و تحلیل حساسیت مدل ریاضی از روش اپسیلون محدودیت استفاده شده است و برای حل مسئله در سایزهای بزرگتر از الگوریتم های فرا ابتکاری بهره گرفته شده است. یافته ها : تحلیل مدل ریاضی در شرایط عدم قطعیت نشان می دهد که با کاهش مقدار حداکثر زمان اتمام تولید محصولات، مقدار ارزش خالص فعلی و همچنین مجموع زمان زودکرد و دیرکرد کاهش یافته است. کنترل مدل با استفاده از روش برنامه ریزی فازی و استفاده از نرخ عدم قطعیت نیز نشان می دهد که افزایش این پارامتر، منجربه کاهش ارزش خالص فعلی و افزایش حداکثر زمان اتمام تولید محصولات شده است. با تحلیل مثال های عددی مختلف در اندازه های مختلف نیز مشاهده می گردد که کیفیت جواب های تولید شده توسط الگوریتم های MOWOA، NSGA-II و MOPSO بالاتر از روش اپسیلون محدودیت می باشد. به طوری که در بین این الگوریتم ها، MOWOA بیشترین تعداد جواب کارا را با کمترین شاخه فاصله متریک و فاصله از نقطه ایده آل کسب کرده است. نتیجه گیری : تحلیل ها نشان می دهد که بیشترین مقدار مجموع زمان زودکرد و دیرکرد زمانی رخ می دهد که مقدار نرخ عدم قطعیت برابر با 0.5 باشد. همچنین با انجام تحلیل حساسیت بر روی نرخ بهره بانکی مشاهده گردید که با افزایش 4 درصد در نرخ بهره بانکی، مقدار ارزش خالص فعلی، 15.68 درصد کاهش یافته است. مقدار نرخ بهره بانکی تاثیری بر روش مقدار حداکثر زمان اتمام تولید محصولات و مجموع زمان زودکرد و دیرکرد نداشته است. تحلیل مثال های عددی با اندازه های مختلف نیز نشان داد که روش اپسیلون محدودیت توانایی حل مثال های عددی با اندازه ای بزرگ را نداشته است و کیفیت جواب های حاصل از الگوریتم های فرا ابتکاری بالاتر از روش دقیق بوده است. همچنین تعداد جوب های کارا، بیشترین گسترش و زمان حل در الگوریتم های فرا ابتکاری بهتر از روش اپسیلون محدودیت بوده است. در بین الگوریتم های فرا ابتکاری نیز MOWOA کارایی مناسب تری نسبت به دیگر روش های حل داشته است.
ارائه مدل برنامه ریزی آرمانی مسیریابی استوار شبکه حمل و نقل چندوجهی در شرایط عدم قطعیت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت صنعتی سال ۲۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۶
133 - 179
حوزههای تخصصی:
انتخاب مسیر در شبکه های حمل ونقل چندوجهی یکی از مسائل کلیدی در مدیریت و برنامه ریزی حمل ونقل است که با توجه به ماهیت چندوجهی و پیچیدگی های ناشی از عدم قطعیت، نیازمند رویکردهای پیشرفته در مدل سازی و بهینه سازی است. هدف این پژوهش ارائه یک مدل ریاضی چندهدفه برای انتخاب مسیر بهینه در شبکه حمل ونقل چندوجهی است که در آن هزینه های حمل ونقل، انتشار کربن و انحراف زمان ارسال به حداقل برسد ضمن اینکه ارزش کالا حفظ شود. این مدل با در نظر گرفتن پنجره های زمانی و مدیریت عدم قطعیت، به دنبال ارائه راه حل های پایدار برای بهبود عملکرد سیستم های حمل ونقل است. در این مدل ظرفیت و تقاضا حمل ونقل در هر دوره ثابت و هزینه ها و زمان غیر قطعی هستند. خروجی حل این مدل انتخاب مسیر و حالات حمل ونقل به گونه ای است که اهداف مدل بهینه شود. همچنین از رویکرد بهینه سازی استوار برای مدیریت عدم قطعیت و ارائه مدلی که در شرایط غیرقطعی نیز قابلیت اطمینان خود را حفظ کند، استفاده شده است. به منظور اعتبارسنجی مدل، یک مثال عددی شبکه حمل ونقل چندوجهی با رویکرد برنامه ریزی آرمانی حل شده است. نتایج نشان می دهند که مدل پیشنهادی با استفاده از بهینه سازی استوار، انعطاف پذیری لازم برای تطبیق با تغییرات را دارد و می تواند به بهبود کیفیت خدمات و کاهش هزینه های عملیاتی کمک کند. همچنین استفاده از رویکرد بهینه سازی استوار در شبکه حمل ونقل چندوجهی منجر به افزایش تاب آوری و کارایی شبکه می گردد.
بهینه سازی پرتفوی سهام با رویکرد ترکیبی برنامه ریزی محدودیت اعتبار-استوار و مدل های تحلیل پوششی داده ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت استراتژیک هوشمند سال ۴ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
11 - 46
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف ارائه یک رویکرد نوین و جامع برای بهینه سازی پرتفوی سرمایه گذاری در بازارهای پرنوسان و با عدم قطعیت بالا انجام شده است. با توجه به اهمیت مدیریت ریسک و کسب بازده مطلوب در سرمایه گذاری، مدل پیشنهادی از ترکیب قدرتمند برنامه ریزی محدودیت اعتبار-استوار و مدل های تحلیل پوششی داده ها بهره می برد. این مدل به طور همزمان به دنبال بهینه سازی ترکیب دارایی ها، کاهش ریسک و افزایش بازدهی است. در این تحقیق، با استفاده از داده های بورس تهران، عملکرد مدل پیشنهادی در مقایسه با روش های سنتی ارزیابی شده است. نتایج نشان می دهد که مدل پیشنهادی قادر است پرتفوی هایی با بازدهی بالاتر و ریسک کمتر نسبت به روش های سنتی ایجاد کند. همچنین، این مدل انعطاف پذیری بالایی در برابر تغییرات ناگهانی بازار از خود نشان داده و در برابر شوک های اقتصادی مقاوم تر است.
بررسی میزان عدم قطعیت کاربران در بازیابی اطلاعات از وب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف مطالعه نبود قطعیت یا نبود اطمینان درفعالیتهای جستجو و بازیابی از وب در بین کاربران بخش تالار رقومی کتابخانه ملی ایران انجام شده است. روش پژوهش: روش پژوهش پیمایشی تحلیلی و ابزار گرداوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته است که روایی و پایایی آن سنجیده شد. پرسشنامه در سه سطح، نبود قطعیت را در رابطه با فعالیتهای بازیابی اطلاعات، مشکلات بازیابی اطلاعات و کانالها و منابع اطلاعاتی با توجه به متغیرهای سن، جنس، مهارت فناوری اطلاعات، میزان تحصیلات و رشته تحصیلی مورد بررسی قرار داد. یافته ها: نتایج نشان داد که میانگین نبود اطمینان کاربران در هر سه سطح مورد بررسی بیش از حد متوسط است. میانگین نبود قطعیت کاربران در فعالیتهای بازیابی اطلاعات کمتر از میانگین عدم قطعیت در رابطه با منابع و کانالهای اطلاعاتی است. همچنین میانگین عدم قطعیت در مورد مشکلات بازیابی اطلاعات نیز بیش از میانگین عدم قطعیت در فعالیت های بازیابی اطلاعات است. بر اساس سایر یافته ها رابطه معنی داری بین ویژگیهای جمعیت شناختی کاربران و عدم قطعیت آنها مشاهده نشد. نتیجه گیری: بهبود زیرساخت ها و معماری سیستم های اطلاعاتی موجود در کتابخانه هدف از یک طرف و توجه ویژه به منظور تعبیه دروس مرتبط با جستجو و بازیابی اطلاعات در رشته های تحصیلی مختلف از پیشنهادات پژوهش حاضر در راستای کاهش نبود قطعیت در بازیابی اطلاعات کاربران کتابخانه ملی ایران است.