آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۷۴

چکیده

هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش میانجی حساسیت اضطرابی در روابط بین حمایت اجتماعی ادراک شده و ولع مصرف در افراد وابسته به مواد تحت درمان نگه دارنده با متادون انجام شد. روش: پژوهش حاضر توصیفی- همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل همه بیماران وابسته به مواد مراجعه کننده به مراکز درمان نگه دارنده با متادون شهرستان خرم آباد در سال 1402 بود. برای تعیین حجم نمونه، از قاعده کلی کلاین (2015) استفاده شد. با در نظر گرفتن 12 متغیر قابل مشاهده و پیش بینی ریزش احتمالی، تعداد 220 نفر به عنوان حجم نمونه انتخاب به روش نمونه گیری در دسترس شدند. ابزار پژوهش شامل پرسش نامه حساسیت اضطرابی، پرسش نامه حمایت اجتماعی ادراک شده و پرسش نامه ولع مصرف بود داده ها با روش همبستگی پیرسون در نرم افزار SPSS-26 و روش مدل سازی معادلات در نرم افزار AMOS-24 و تحلیل شدند. یافته ها: حمایت اجتماعی ادراک شده اثر مستقیم و منفی معناداری بر ولع مصرف داشت، در حالی که حساسیت اضطرابی اثر مستقیم و مثبت معناداری بر ولع مصرف نشان داد. علاوه بر این، حساسیت اضطرابی نقش واسطه ای معناداری در رابطه ی میان حمایت اجتماعی ادراک شده و ولع مصرف ایفا کرد. به طورکلی، نتایج نشان داد که مدل پژوهش از برازش مطلوبی برخوردار بود. نتیجه گیری: حساسیت اضطرابی به عنوان یک متغیر میانجی می تواند اثرات حمایت اجتماعی بر کاهش ولع مصرف را تضعیف کند. بر این اساس، پیشنهاد می شود مداخلات درمانی با تمرکز بر تقویت شبکه های حمایت اجتماعی و کاهش حساسیت اضطرابی مانند آموزش مهارت های مقابله ای طراحی و اجرا شوند تا به کاهش ولع مصرف و افزایش اثربخشی درمان نگه دارنده کمک شود.

تبلیغات