کاربست روان کاوی شخصیت یونگ در غزلیات عطار و مولانا با تکیه بر دو مقوله وصل و هجر(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                متن پژوهی ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۹۹                                    
                        349 - 376                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                با وجود اندیشه های مشترک شاعرانی که در مسیر عرفان گام نهاده اند، هر یک از آن ها در به تصویر کشیدن تجربیات عارفانه و شناسایی راه های سیر و سلوک، سبکی خاص داشته اند. علاوه بر ویژگی های سبکی یک اثر که در به وجود آمدن اثری متفاوت نقشی تعیین کننده دارد، خصایص روحی و ویژگی-های شخصیّتی خالق اثر نیز بر این امر اثرگذار است. در این مقاله، شخصیّت عطّار و مولانا براساس نظریه روان شناس مشهور، گوستاو یونگ از بُعد درون گرایی و برون گرایی در مواجهه با دو مقوله وصل و هجر، مورد واکاوی قرار گرفته است. با توجّه به تأثیر محیط دوران کودکی، رخدادها و رویدادهای متفاوت زندگی دو شاعر، تفاوت نگاه و روایت آن ها درباره شخصیّت عاشق که محور اصلی غزلیات عاشقانه است و حالات مربوط به آن و نیز شیوه شاعری و تیپ شخصیّتی دو شاعر، می توان چنین اذعان داشت که عطّار، شخصیّت درون گرای احساسی دارد و از هجران، بیش تر از وصال سخن گفته است و مولانا نیز با وجود توصیفات بسیار در باب هجران، وصال را دور از دسترس نمی شمارد و شخصیّت برون گرای احساسی دارد.            
            