نقش فیلسوفان تعلیم و تربیت در جهانی پر تلاطم: «هوش بوم شناختی» به مثابه مشارکت پژوهشگران فلسفی در صلح جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                فلسفه های صلح جهانی را می توان به عنوان هدفی تکاملی برای هوشیاری بیشتر در نظر گرفت—هدفی که ابعاد فردی، اجتماعی، ملی و بین المللی هستی انسانی را در یک شبکه ی به هم پیوسته ی حیات متحد می سازد. این چشم انداز به دنبال حذف تمامی اشکال خشونت فردی و اجتماعی است و جوهری معنوی را پرورش می دهد که در «هوش بوم شناختیِ» متعالی ریشه دارد. چنین هوشی از بیداری فلسفی و علمی نسبت به فرایندهای طبیعی، تنوع زیستی، و آگاهی سیاره ای پدید می آید. این هوش، درکی را ترویج می کند که مبتنی بر معرفت شناسی مشترکِ سیستم های طبیعی و مصنوعیِ پیچیده است (از جمله: پیچیدگی، هستی شناسی رابطه مند، خودسازمان یابی، غیرخطی بودن، بازخورد، یادگیری انطباقی، دانش توزیعی، مقیاس پذیری و نقدپذیری). ظهور این آگاهی که در فلسفهٔ تعلیم و تربیت (اعم از بوم شناسی و صلح) نقشی اساسی دارد، راهی پیش روی بشریت می گذارد تا آموزش را با اهداف صلح، عدالت و پایداری در جهانی پرتلاطم هم راستا سازد. «فلسفهٔ زمین نو»، که از ویتگنشتاین الهام گرفته و بر پایهٔ درک علمی و فلسفیِ معاصر استوار است، در پی یافتن راه حل های عملی برای مسائل واقعیِ «پس از آخرالزمان» است—راه حل هایی که با مفهوم «با-هم-بودن» و زایش آگاهی سیاره ای پیوند دارند.            
            