فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۸۰۱ تا ۲٬۸۲۰ مورد از کل ۴٬۰۵۶ مورد.
تحلیل «وجود» کانتی از منظر حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
هدف اصلی این پژوهش تحلیل «وجود» نزد کانت با کمک گرفتن از دیدگاه ولف، هیوم، و فلاسفه اسلامی درباره وجود است. با توجه به این که کانت در نقد عقل محضدر دو موضع به تحلیل «وجود» می پردازد، ابتدا در بخش تحلیل استعلایی در مبحث «مقولات محض فاهمه»، به منزله یکی از مقولاتِ وجهه نظر «جهت»، و دیگربار در بخش دیالکتیک استعلایی در نقد برهان وجودی، این مقاله با هدف ارائه تبیینی جامع و منسجم از این دو موضع نشان می دهد که کانت در دیالکتیک استعلایی، برای اجتناب از ایدئالیسم جزمی و ایدئالیسم شکاکانه، داده شدگی وجود را متأثر از هیوم برای نقد برهان وجودی به کار می گیرد، اما در تحلیل استعلایی که بر فهم ما از وجود متمرکز است، متأثر از ولف که برای او وجود امری فرعی و مجهول است، وجود را از مراتب علم ما به گزاره ها می داند. هم چنین با برقراری نوعی هم ارزی ابتدایی میان «اصالت وجود در حکمت متعالیه» و «داده شدگی وجود نزد هیوم»، و «اصالت ماهیت و اعتباری بودن مفهوم وجود نزد سهروردی» و «متمم بودن آن نزد ولف» از ابزارهای مفهومی برای تحلیل وجود در حکمت متعالیه و حکمت اشراق، هم چون «معقولات ثانیه فلسفی»، «زیادت وجود بر ماهیت»، و «جهات ثلاث» برای تبیین وجود نزد کانت کمک گرفته می شود.
تأویل اشراقی سهروردی از آیات پیرامون حقیقت نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن کلیات مفسران و تأویل گران
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
در میان فلاسفه مسلمان سهروردی نخستین فیلسوف مسلمان است که با تسلط بی نظیر به آیات نورانی قرآن بسیاری از مباحث حِکمی و فلسفی را با استناد به آیات قرآنی طرح نموده است و همچنین، به تأویل آیات بر اساس مبانی حکِمی و فلسفی می پردازد. نظریه تأویل سهروردی مبتنی بر نظریه شهود و جایگاه حکیم متأله در معرفت شناسی و عالم مثال در جهان شناسی اشراقی است و زبان رمز حاکی از آن هست.
هدف این پژوهش ارائه تأویلات اشراقی سهروردی از آیات مربوط به حقیقت نفس است. نتایج به دست آمده نشان می دهد که از نظر سهروردی تأویل راه و روش رسیدن به باطن امور بوده و ذومراتب (تشکیکی) است و این امر به پذیرش تأویل به رأی در نزد سهروردی منتهی می گردد. بر این اساس با پذیرش تأویل به رأی، هر طالب معرفتی قادر است به میزان درجه شهودی و معرفتی خود به مرتبه ای از حقیقت دست یابد؛ لذا به تعداد نفوس بشری درک و دریافت از حقیقت واحد تکثر می یابد و این امر با وحدت حقیقت نیز سازگار است. این نحوه تأویل اشراقی آیات از ابداعات سهروردی محسوب می شود.
تبیین تخالف نظر و عمل از دیدگاه فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
فارابی و ابن سینا عللی را که تخالف نظر و عمل را تببین پسین می کنند و راهکار بالقوه این تخالف اند و همچنین از عوامل و مؤلفه های پیشین تخالف سازند، در آثارشان پراکنده بررسی کرده اند. تناسب کیفیت علم با سطوح ادراکی مختلف می تواند عاملی مهم در توجه به مؤلفه های تخالف باشد. باتوجه به پیروی بیشتر افراد از ظن و تخییل، شخص حتی با وجود علم مضاد با تخیلات و ظنیات خود، همچنان براساس ظنیات و تخیلات خود عمل می کند و دربرابر آن ها منفعل می شود. چنین چیزی نمایانگر تأثیر قوی تخییل در سطح تصوری و به تبع آن اقناع در سطح تصدیقی است؛ به گونه ای که می توان عوامل نقصان یا پیشرفت هر برنامه ای را در پرتو این دو بعد ارزیابی کرد. از دیگر عوامل تخالف، نبود انگیزش، ارشاد، شوق و همچنین خلقیات، انفعالات و عوامل روانی است که به آن ها توطئات ذهنی می گویند. گرایش مردم به تبعیت از امیال، بیانگر جایگاه هریک در افعال ارادی است. فارابی و ابن سینا به نقش اعتیاد نیز توجه کرده اند. این اعتیاد، نقش نظر و علم را در مبادی فعل ارادی کاهش می دهد. باید توجه کرد که دامنه افراد خاصی برای جایگاه هریک از عوامل تخالف بیان شده است؛ درنتیجه، مسئله تحقیق و پاسخ های آن در دو سطح توصیفی و تحلیلی، مطلق نیستند و نسبت به افراد و شرایط متغیر است.
خوانش ملاصدرا از برهان حدوث متکلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برهان حدوث متکلمان در اثبات وجود خدا مبتنی بر حدوث عالم (ماسوی الله) و درنتیجه وابستگی آن به مبدئی قدیم است. بدین گونه که مناط نیاز معلول به علت را حدوث آن قرار می دهند. اما حکما مناط نیاز به علت را امکان ماهوی و ملاصدرا آن را امکان فقری می دانند. در اندیشه صدرایی بر برهان حدوث، دو اشکال اساسی وارد است؛ اشکال اول، مبنایی است و بر دخالت دادن حدوث به عنوان مناط نیاز به علت وارد شده و اشکال دوم بر بنای استدلال اینکه حدوث عالم در سطح عوارض و اوصاف بیرونی آن است و متکلمین از سرایت آن به جوهر عالم ناتوان اند. ملاصدرا می کوشد به واسطه حرکت جوهری به نوعی حدوث را متوجه جوهر عالم بداند و برهان را تصحیح کند. این تکاپو گرچه قالب برهان حدوث را حفظ می کند؛ ولی محتوای آن را تغییر کلی می دهد و بیشتر به سمت برهان حرکت نزدیک می کند.
بررسی شبهات مبناگرایی اسلامی با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
اغلب حکمای مسلمان از جمله علامه طباطبایی در حوزه تصورات و تصدیقات به قرائت خاصی از مبناگرایی معتقدند. در مبناگرایی علامه، معارف اعم از تصوری و تصدیقی به بدیهی و نظری تقسیم می شوند. بدیهیات بی نیاز از دیگر معلومات اند اما نظریات، سرانجام باید به بدیهیات منتهی شوند. ابتنای نظریات بر بدیهیات در تصورات از طریق تعریف، و در تصدیقات تنها از راه برهان شکل می گیرد. مبناگرایی با چالش های جدیدی از جمله انکار باورهای پایه و نفی ویژگی خطاناپذیری باورهای پایه مواجه شده است. سؤال اصلی این است که آیا مبناگرایی اسلامی با تأکید بر دیدگاه علامه توان پاسخگویی به شبهات جدید و دفع آنها را دارد؟ با توجه به اینکه مبناگرایان مسلمان، از یک سو، مبناگرایی خود را بر بدیهیات بویژه اولیات بنیان نهادند، از سوی دیگر، معیار صدق گزاره های نظری را ارجاع آنها به بدیهیات در ماده و صورت دانسته اند، اشکالات یاد شده بر مبناگرایی اسلامی وارد نیست و مبناگرایی اسلامی از چنان ظرفیتی برخوردار است که توان پاسخگویی به این انتقادات را دارد.
هکذا تکلم ابن عربی
همایش فلسفی قرطبه و اصفهان
منبع:
نامه فلسفه ۱۳۸۱ شماره ۱۳
حوزههای تخصصی:
بررسی تطبیقی درآراء مبناگرایانه شیخ اشراق و علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
شیخ اشراق و علامه طباطبایی دوتن ازفیلسوفان مطرح درجهان اسلام می باشند که نظرات بدیعی رادرمباحث فلسفی واردکرده ودرحوزه معرفت شناسی، مبناگرا بوده اند. هرچند هیچ کدام، واژه ای دراین باره نداشته اند، اما استنباط کلام ایشان این ذهنیت رابه وجود می آوردکه مبناگرایی برای آنها به عنوان مساله ای فلسفی مطرح بوده است. دراین مقاله به مبناگرایی و بررسی تمایزات و تشابهات آراء این دوفیلسوف، دراین زمینه می پردازیم. هدف مهم ازتحقیق پیش رو، تبیین فرآیند رشد و توسعه معرفت شناسی در فلسفه اسلامی می باشد. این دوفیلسوف بعنوان دوشاخص برگزیده شده اند؛ شیخ به عنوان نمونه پس از مشائیان و کسی که نظرات بدیعی را پس از مکتب مشاء ارائه داد و علامه به عنوان اولین فیلسوف مسلمان معاصر که مبحث معرفت شناسی را در فصل جداگانه ای مطرح کرد. لذا بدیهی است تطبیق آراء آن دو در یکی از مسائل مطروحه در معرفت شناسی، نوع عقلانی سازی و پیشرفت درحوزه معرفت شناسی را در میان فلاسفه اسلامی آشکار خواهدساخت.
در این تحقیق فقط به بررسی یکی از مسائل مهم در این حوزه، یعنی بیان دیدگاه مبناگرایانه شیخ و علامه و سپس تطبیق نظرات آن دو پرداخته ایم. ازمسائل مهمی که در بحث مبناگرائی مطرح می شود بدیهیات و علم حضوری است، لذا این دو مولفه و نقشی که درمبناگرایی شیخ اشراق و علامه طباطبایی ایفا می کنند مورد توجه قرار گرفته است.
جایگاه مثل در نظام حکمت صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در میان حکمای اسلامی، صدرالمتألهین بیش ترین مباحث را درباره ی ارباب انواع و نظریه ی مثل مطرح کرده است؛ به گونه ای که بحث کامل و همه جانبه ی این نظریه، قبل از او بى سابقه است. مباحث حکمت متعالیه درباره ی نظریه ی مثل به سه بخش تقسیم می شود: ۱. پاسخ گویی به تأویلات و اشکالات فیلسوفان دیگر؛ ۲. اقامه ی براهین پنج گانه در اثبات ارباب انواع؛ ۳. جایگاه این نظریه در حکمت متعالیه. از جمله ی این سه، می توان به وجود ذهنى، سایه بودن عالم ماده در قیاس با ارباب انواع، از صقع ربوبى بودن مُثل، اتحاد عاقل و معقول و اتحاد نفس با رب النوع، کلی بودن مثل، صورت نوعیه، غایت افراد مادی بودن مثل و... اشاره کرد.
بررسی اصالت وجود صدرایی در حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اصالت وجود صدرایی دو معنی دارد که هر دو قابل انتساب به صدراست. در معنای اول ماهیت برخلاف وجود در خارج هیچ تحققی ندارد و فقط اعتبار ذهن است، اما در معنای دوم به تبع وجود در خارج تحقق دارد. اصالت وجود به معنای اول را به هیچ وجه نمی توان به ابن سینا نسبت داد، زیرا وی معتقد به تحقق ماهیت است و آن را امری صرفاً ذهنی نمی داند. اصالت وجود به معنای دوم اگرچه رابطة نزدیک تری با حکمت سینوی دارد، اما آن را هم با تمام مبانی و نتایجش نمی توان به شیخ الرئیس نسبت داد، زیرا وی به جای اعتقاد به وحدت وجود، معتقد به کثرت و تباین وجودهاست و به جای قول به اتحاد وجود و ماهیت در خارج، قائل به عروض وجود است و در مورد نتایج و ثمرات بحث هم او به جای تأکید بر اینکه واجب تعالی حقیقت وجود است و این حقیقتْ واحد است، بر این باور اصرار می ورزد که وجودها حقایق متکثری اند و واجب تعالی وجود بسیط و متباین با ممکنات است که نه همراه با ماهیت است و نه می توان او را همچون ممکنات با جنس و فصل تعریف کرد.