فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۶۱ تا ۶۸۰ مورد از کل ۱٬۶۹۵ مورد.
منبع:
فروغ اندیشه ۱۳۸۳ شماره ۹
حوزههای تخصصی:
بررسی تأثیر مبانی هستی شناختی ملاصدرا بر عشق شناسی وی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتالهین شیرازی براساس مبانی هستی شناختی خود در حکمت متعالیه عشق را مساوق هستی شمرده و آن را برحسب مراتب وجود در تمامی ذرات عالم جاری و ساری دانسته است. او عشق را نحوه ی وجود آدمی و از نهاده های الهی در ذات آدمی برمی شمارد و آن را آکنده از حکمت و مصلحت می داند. گرچه حکماء و عرفاء پیش از ملاصدرا در باب عشق قلمفرسایی های فراوان کرده اند اما وی حکمت متعالیه ی خود را بر پایه ی مبانی و اصول متمایزی استوار کرده که پیش از او کمتر به عنوان زیربنای یک نظام فلسفی مورد توجه قرار گرفته است و از این رو در تبیین این حقیقت شگرف سخنان تازه ای دارد. اصالت وجود، تشکیک وجود، مساوقت وجود با علم و حیات و خیر، حرکت جوهری، اتحاد عاقل و معقول و وجود رابط و مستقل بخشی از این اصول اساسی در نظام حکمت صدرایی به شمار می رود. در این نوشتار، به بررسی جایگاه این اصول و مبانی و تأثیرات اساسی آن ها در عشق شناسی ملاصدرا پرداخته شده است.
ماهیت و مراتب «ذکر» در اندیشه ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات فلسفه تصوف و عرفان
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
حل پارادوکس علم به جوهر در کتاب تعلیقات ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در کتاب تعلیقات ـ که به احتمال زیاد حاصل درس نوشته های شاگردان شیخ الرئیس است ـ تلاش می شود تا به پارادوکسی در خصوص علم به جوهر پاسخ داده شود. این پارادوکس را می توان بدین صورت بازسازی کرد که اگر با علم به شیء، عین ماهیت آن به ذهن می آید، آن گاه وقتی به جوهری علم پیدا می کنیم باید عین ماهیت آن، که جوهر است، به ذهن بیاید. از طرف دیگر، در فلسفه مشاء، علم از کیفیات نفسانی و از اعراض است. بدین ترتیب، با تناقضی مواجه می شویم که علم ما به جوهر هم باید جوهر باشد و هم باید عرض باشد و جوهر نباشد. پاسخ تعلیقات به این پارادوکس آن است که آن چه جوهر است، مفهوم جوهر است که همان «در موضوع نبودن» است و آن چه عرض است، علم ما به جوهر است که از کیفیات نفسانی است. بنابراین موضوع در دوگزاره به ظاهر متناقض عیناً یکی نیست، بلکه در یکی مفهوم جوهر است و در دیگری مصداق ذهنی جوهر. از این جا معلوم می شود که پاسخی که صدرالمتالهین با به کارگیری مفاهیم حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی به این پارادوکس (و پارادوکس های مشابه، مانند پارادوکس معدوم مطلق و یا کلی و جزئی) مطرح می کند، در آثار شیخ الرئیس سابقه دارد.
بررسی ارادة آزاد در فلسفه اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اعتقاد فلاسفه به فراگیری ضرورت عِلّی- معلولی در همة پدیده های جهان هستی این سؤال را پدید آورده که اگر ارادة انسان های مختار نیز یکی از این پدیده هاست، چگونه می توان به آزادی اراده و در نتیجه اختیار بدیهی در انسان ها قائل بود. فلاسفه توضیحات مفصل و گوناگونی در این زمینه ارائه کرده اند. اما آنچه در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد برخی از آرائی است که فلاسفه در تبیین چیستیِ اراده بیان نموده و به آن، در برخی موارد، حالت انفعالی و در مواردی دیگر حالت فعلی داده و یا به تأثیر نقش عقل در آزادانه بودن اراده اشاره کرده اند.
مطالعه تطبیقی حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
مسئله حمل یکی از مسائل مهم فلسفه اسلامی است که به دلیل ارتباط با علم تصدیقی انسان به خارج، حائز اهمیت است و به واسطه آن می توان رابطه میان عین و ذهن، موضوع و محمول و علم و معلوم را تبیین کرد. تا وقتی حمل که نشانه هو هویت و اتحاد است صورت نگیرد، محال است میان ماهیات که مثار کثرت اند بتوان اتحاد و حتی مقایسه برقرار کرد و به معرفت رسید. در این جستار سعی بر این است تا با توجه به حقیقت حمل و جایگاه آن، حمل اولی ذاتی و حمل شایع صناعی از دیدگاه صدرالمتألهین و علامه طباطبایی مورد بررسی قرار گرفته و با توجه به تمایز این دو حمل، کاربرد آنها بیان شود و در صورت اختلاف، موارد تبیین گردد.
مقایسة دیدگاه افلوطین و ملاصدرا دربارة ویژگی های نفس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پساارسطویی افلوطین و نوافلاطونیان (3 و 4 ب.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
موارد تشابه بسیاری بین دیدگاه های فلسفی افلوطین و ملاصدرا وجود دارد؛ یکی از این موارد مباحث نفس است. هدف ما در این تحقیق بررسی میزان اشتراک دیدگاه این دو فیلسوف بزرگ در خصوص احوال نفس در سه مقطع نفس قبل از بدن، با بدن، و بعد از بدن است که با شیوة توصیفی تحلیلی انجام می شود. در اولین مقطع هر دو فیلسوف با اختلافی اندک به وجود نفسِ پیش از بدن قائل اند. در دومین مقطع نظر افلوطین این است که با وجود هم کنشی بین نفس و بدن نفس ماهیتاً با بدن بیگانه است، اما ملاصدرا نفس را در مقاطعی با بدن متحد می داند. با این حال از نظر او به سبب حرکت استکمالی جوهری از بدن فاصله می گیرد و با مرگ آن را کاملاً رها می کند. در سومین مقطع به نظر افلوطین نفس بعد از خروج از بدن به جایگاه اصلی خود بازمی گردد، اما تخیلات و تصورات این دنیایی را در ادامة حیات خود به هم راه دارد و به نظر ملاصدرا نفس بدن را رها می کند و به ترتیب در بدن های مثالی و اخروی خود ساخته به حیات خود ادامه می دهد. اختلاف عمدة این دو فیلسوف در این مقطع این است که افلوطین برای انسان های رشد نیافته معتقد به تناسخ است، اما ملاصدرا به هیچ وجه تناسخ را نپذیرفته است.
بررسی نقّادانه عینیت وجود و ماهیت در حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آثار و سخنان ملاصدرا، دو معنا درباره اصالت وجود قابل استنباط است. یکی از معانی اصالت وجود، عینیت وجود و ماهیت است که مباحث بسیاری از حکمت متعالیه بر آن نهاده شده است. این معنا دارای آثار و تبعات بسیار فلسفی است. به نظر می رسد معنای بالا با اشکالاتی روبرو باشد که پذیرش آن را با بن بست روبرو می سازد. در این نوشتار با نگرشی منظومه ای و سیستمی به کلیت حکمت متعالیه، نظریه بالا و کاربردها، لوازم معرفتی و قابلیت دفاع فلسفی از آن مورد بحث و بررسی قرار گرفته و در نهایت آشکار خواهد شد که قبول این معنا به عنوان نظر نهایی ملاصدرا از اصالت وجود به لحاظ فلسفی دارای ضعف ها و اشکالات متعددی خواهد بود.
شخصیت پرجاذبه علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
زبان دین از دیدگاه ملاصدرا و قاضی سعید قمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زبانشناسی دینی خواستار کشف رازهای زبان الاهی است که در قالب زبان بشری بیان شده است تا از این طریق، هم بتواند به سؤالات زیادی در مورد نحوهی نزول کلمات الاهی، چگونگی حفظ معانی کلمات در عالم علوی و عالم سفلی و ... پاسخ دهد و هم در مورد راهیابی به فحوای اصلی متون الاهی که همان نظر شارع مقدس است، به حقایقی دست یابد. در راستای فهم «زبان قرآن کریم»، شناخت نظریات ملاصدرا و قاضی سعید قمی از اهمیت بهسزایی برخوردار است؛ زیرا با تقابل این دو دیدگاه، گسترهی این مسایل نزد متفکران اسلامی، به خوبی آشکار میشود. مهمترین موضوع مورد بحث آنها، مسألهی «معناشناسی صفات الاهی» است. ملاصدرا با اختیار کردن زبان رمزی و حقیقی و رد هر گونه استعاره به تفسیر کلمات واجب الوجود پرداخت؛ در مقابل، قاضی سعید به زبان سلبی روی آورد. این نوشتار در صدد کشف علت اختلاف این دو متفکر در گزینش نوع زبان دینی است که دامنهی آن در «رابطهی لفظ و معنا» و «نحوهی دلالت اسم بر مسما» نیز کشیده شده است و پس از بیان دیدگاههای دو طرف در اثبات سخن خویش و رد نظر متقابل، به این مطلب دست مییابد که این اختلاف ریشه در مبانی انسانشناختی و جهانشناختی دارد و سرانجام در این نوشتار، دیدگاه قاضی سعید مورد نقد قرار میگیرد که از جمله پایبند نبودن قاضی سعید بر اصول مورد پذیرش خویش است
معنا و هدف زندگی از دیدگاه صدرالدین شیرازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
مبناگرایی حداکثری ملاصدرا و توجیه معرفت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
یکی از نظریه های توجیه معرفت که از دیرینه ای بلند برخوردار است، مبناگرایی حداکثری است. بیشتر فیلسوفان سنتی، از افلاطون و ارسطو در یونان تا فیلسوفان مسلمان و عقل گرایان و تجربه گرایان کلاسیک دوران جدید و شماری از فیلسوفان معاصر، آن را پذیرفته اند. ملاصدرا نیز در معرفت شناسی دیدگاهی مبناگرایانه دارد. البته نباید این نکته را فراموش کرد که مبناگرایی در معرفت شناسی غربی بر اساس تمرکز بر علم حصولی تصدیقی و رها کردن علم تصوری شکل گرفته است و بر این فرض استوار است که گویا علم صرفاً تصدیق است نه تصور؛ اما دیدگاه صدرا در بستری شکل گرفته است که علم تصوری مرکز توجه بوده و در همین بستر نظریه علم حضوری شکل گرفته است. مهم ترین دلیل مبناگرایان بر مبناگرایی حداکثری، برهان تسلسل شناختی است که ملاصدرا با پذیرش دیدگاه مبناگرایانه تقریری از این برهان اقامه کرده است. او در توجیه معرفت به بدیهیات اولیه متوسل می شود و با استناد به وضوح و تمایز و بداهت آنها، به توجیه سایر باورها می پردازد. روش وی در رسیدن از نظریات به بدیهیات، قیاس برهانی است که کاملاً بر نظریه مبناگرایی حداکثری منطبق است و در نتیجه، اشکالاتی از قبیل عدم معیار گزاره های پایه، محدود بودن گزاره های بدیهی، فقدان حد وسط مشترک در قضایای بدیهی و ارتباط بداهت و صدق که بر مبناگرایان وارد است، درباره نظریه صدرا نیز مطرح می شود. نگاه وجودی ملاصدرا به علم و نقشی که برای علم حضوری در معرفت شناسی در نظر می گیرد، به او این امکان را می دهد که به پاسخ گویی به اشکالات وارده بر گزاره های پایه مبادرت ورزد.
تصحیح و تحقیق رساله «اللامع فی الشکل الرابع» نوشته مجدالدین جیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجدالدین عبدالرزاق جیلی (د. ح. 570 ق.)، برای نخستین بار در تاریخ منطق، در رساله اللامع فی الشکل الرابع به مختلطات شکل چهارم پرداخته است. پیش از او، دنحای کشیش (ح. 800م.) و ابوالفتوح ابن صلاح همدانی (د. 548ق.)، معاصر جیلی، مطلقات شکل چهارم را به تفصیل طرح کرده بودند. جیلی در رساله اللامع تنها به موجهات «بسیط» شکل چهارم پرداخته و هیچ اشاره ای به موجهات «مرکب» نکرده است. شاگرد او، فخر رازی، نیز تنها به موجهات «بسیط» شکل چهارم پرداخته و تنها در جهت نتیجه سه اختلاط با استاد مخالفت کرده است. شاگرد فخر رازی، زین الدین کشّی (د. ح. 625ق.)، پس از او، موجهات «مرکب» شکل چهارم را نیز بررسی کرده است. پس از این که افضل الدین خونجی (د. 646ق.)، به انعکاس سالبه جزئیه در برخی موجهات مرکبه پی برد، اثیر الدین ابهری (د. ح. 660ق.) سه ضرب منتج تازه در مختلطات شکل چهارم کشف کرد.
سه مسأله فلسفی از خواجه نصیر تا ملاصدرا
منبع:
معارف ۱۳۶۵ شماره ۸
حوزههای تخصصی: