فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۶۱ تا ۸۰ مورد از کل ۸۷۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
با توجه به تضایف دو مفهوم «حاکى» و «محکى»، در صورت تحقق واقعى حاکى، تحقق محکى نیز ضرورى خواهد بود؛ اما به رغم تحقق حکایت در همه صور ذهنى، محکى تنها در ازاى تصدیقات صادق در عالم واقع تحقق دارد. پرسش این است که چگونه مى توان مفاهیم و گزاره هاى داخل ذهن غیر از تصدیقات صادق را داراى حکایت دانست، با این حال محکى آنها در نفس الامر متناسبشان تحقق نداشته باشد؟ برخى اندیشمندان با استناد به ذاتى بودن حکایت، بر این باورند که حکایتِ واقعى، منحصر به تصدیقات صادق نبوده، در همه انواع مفاهیم و گزاره ها به نحو ذاتى و بالفعل تحقق دارد. استاد مصباح ضمن قبول اصل حاکم بر متضایفان، با قول به مراتب حکایت و معانى مختلف براى آن، تحقق حکایت واقعى را در واپسین مرتبه از مراتب حکایت یعنى «حکایت تام» منحصر ساخته اند. بنابراین دیگر لزومى نمى بیند که براى تحقق حکایت در دیگر مراتب، به دنبال وجود محکى در یکى از عوالم نفس الامرى باشیم. در این مقاله صرفا بر اساس نظریه حکایت شأنى، التزام به تحقق واقعى محکى را در هریک از مراتب حکایت دنبال کرده، نظر صحیح را تبیین و بررسى مى کنیم.
واکاوی روش تأویلی ابن رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسأله تأویل در منظومه اندیشه ابن رشد جایگاه ویژه ای دارد، این مسأله کلید حل تعارض دین و فلسفه، نشان دهنده نادرستی نسبت کفر به فلاسفه و عامل فهم و تبیین نصوص دینی است. از نظر ابن رشد تأویل گذر از معنای ظاهری و پی بردن به مقصود باطنی متن است. روش تأویلی ابن رشد، براساس مذهب جمع است وی تلاش درجمع میان عقل و وحی و دین و فلسفه دارد. بر این اساس برای تأویل ضوابطی ارائه می دهد و تصریح می کند، فلاسفه که دارای روش برهانی هستند شایسته تأویل متون دینی هستند اما اجازه اشاعه آن را در میان مردم ندارند.
حواس باطنى نفس ماهیت، کارکرد، و جایگاه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بر طبق علم النفس صدرایى، نفس انسان در عین بساطت، با قواى فراوانى وحدت یا اتحاد دارد. براین اساس، قواى نفس از شئون و اطوار وجودى آن هستند و از حیث کمال و نقص متفاوتند و به همین دلیل، هر کدام در مرتبه اى جداگانه از نفس جاى دارند. علوم جزئى انسان به قواى ادراکى مرتبه حیوانى نفس که برخى ظاهرى هستند و برخى باطنى، مربوط مى شوند. ادراکات جزئى و بیرونى انسان، کارویژه حواس پنج گانه ظاهرى، و تثبیت، دگرگونى، و یادآورى همه ادراکات جزئى درونى و بیرونى انسان، کارویژه حواس پنج گانه باطنى است.
نقش مهم حواس باطنى در ادراکات و تأثیر ادراکات در رفتارها و صفات اختیارى انسان، لزوم شناخت حواس باطنى و تربیت و تعدیل آنها را نمایان مى کند. در واقع، بخشى از معاصى و رذایل، معلول عدم تعادل حواس باطنى هستند. بنابراین، لازم است براى رسیدن به سعادت ابدى، قواى مزبور را شناخت و از افراط و تفریط آنها جلوگیرى نمود. نوشتار حاضر تحلیلى توصیفى بوده و تبیین، تفسیر، کارکرد و جایگاه حواس باطنى را از دیدگاه اندیشمندان مسلمان بررسى کرده است.
دلالت براهین ابن سینا در اثبات مجردبودن نفس ناطقه بر مادی نبودن قوه خیال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مجردبودن نفس ناطقه یکی از مباحث بسیار مهم در فلسفه ابن سینا و انسان شناسی او است. ابن سینا براهین متعددی بر اثبات این مطلب اقامه می کند. او با استفاده از وضع و محاذات نداشتن صور معقول، قدرت نامتناهی نفس در ادراک این گونه صور و بی نیازی نفس ناطقه در برخی از ادراکات خویش از آلات جسمانی، این مطلب را اثبات می کند. با وجود این، وی منکر تجرد قوه خیال است و آن را مادی می داند. نگارنده در پژوهش حاضر با بررسی و تحلیل این براهین، با بیان دلالت آنها تجرد قوه خیال را اثبات می کند و می گوید صور خیالی وضع و محاذات ندارند، قوه خیال قدرت نامتناهی در ادراک صور خیالی دارد و در برخی ادراکاتش از آلات بدنی و محسوس بی نیاز است.
فارابی و پارادوکس منون در رساله الجمع بین رأیی الحکیمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
افلاطون در محاوره منون مسأله معرفت شناختی «امکان تحقیق» یا تعلیم و تعلّم را مطرح می کند که نزد اهل فن به پارادوکس منون یا تحقیق مشهور است. طبق این پارادوکس، ما آدمیان یا چیزی را می شناسیم یا نمی شناسیم؛ لیکن در هر دو صورت، امکان تحقیق و پژوهش منتفی است. افلاطون در محاوره نامبرده، معضل را با قول به نظریه «معرفت، یادآوری است» می خواهد حلّ کند. ارسطو نیز با پارادوکس منون روبرو بوده و کوشیده است در کتاب تحلیلات ثانی (برهان) آن را از راه تفکیک میان شناخت به نحو کلّی و شناخت به نحو جزئی، حلّ نماید. فارابی از جمله در کتاب الجمع بین رأیی الحکیمین به پارادوکس منون پرداخته و سعی کرده است به رفع اختلاف میان دیدگاه های افلاطون و ارسطو بپردازد. نوشته حاضر ضمن توضیح پارادوکس تحقیق، می کوشد تا هم تلّقی فارابی از راه حلّ های افلاطون و ارسطو را تبیین نماید و هم چگونگی جمع میان آراء آن دو را نزد خود فارابی، بررسی و تحلیل کند. نتیجه گیری اجمالی ما چنین است که فارابی با تکیه بر جوهره نظریه یادآوری (= معرفت)، تفسیر پرسش و پاسخهای سقراط در محاوره فایدون به عنوان استشهاد افلاطون بر مسأله خودش و بی توجهّی افلاطون به دلایل بقای نفس (و وجود قبلی آن)، توانسته است به جمع میان آراء افلاطون و ارسطو در خصوص پارادوکس منون دست یازد.
توصیف، تحلیل و تبیین معرفتی ساختار علم برهانی الهیات در کتاب الشفاء(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کتاب الهیات شفا در قیاس با آثار مابعدالطبیعی پیش از آن، علاوه بر ابداعات محتوایی، دارای نظام و ساختاری متمایز و اصیل است. گذشته از نظر ابن سینا در مقدمه منطق شفا، پژوهش های برخی پژوهندگانِ فلسفه سینوی نیز، بر چنین دستاوردی دلالت دارد. بازشناسی و فهم بنیان ها و اضلاع معرفتی این ساختار، از آن جهت که می تواند پرده از عمق، گستره و نوع نگاه ابن سینا در تأسیس مابعدالطبیعه ای با وجوه متمایز و ممتاز بگشاید، ارزشمند و ضروری است. هدف این جُستار، توصیف، تحلیل و تبیین ساختار علم مابعدالطبیعه در این اثر سترگ ابن سیناست. از این رو، ابتدا با تحلیل مفهوم کلی ساختار و با تکیه بر علم شناسی ابن سینا، ساختار علوم برهانی در چهار سطح قضیه ای، حدی، قسمی و تألیفی دسته بندی و سپس با توجه به آن، ساختار الهیات شفا در همه سطوح، توصیف و تحلیل شده است. مطابق این بررسی، ساختار علم الهیات در سطح قضایا، اصل موضوعی، در سطح حدود، درختی، و در سطح قسمی و تألیفی، خطی است. نتیجه تحقیق نشان می دهد که دو عامل مبناگرایی و ذات گرایی از دو حیث معرفت شناختی و هستی شناختی به ترتیب بر آفرینش ساختار اصل موضوعی قضایا و ساختار درختی حدود الهیات شفا تأثیرگذار هستند. همچنین، منطق پرسش نیز، به عنوان عامل روش شناختی، در ساختار اصل موضوعی علم الهیات مؤثر است.
شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی در اندیشه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
سقراط بر این باور بود که میان معرفت و فعل اخلاقی، هیچ شکافی وجود ندارد؛ چراکه معرفت انسان، موجب تحقق فعل می شود. ارسطو ضمن انتقاد از این نگرة سقراط، علت شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی را ضعف اراده می دانست. ابن سینا نیز برخلاف سقراط، معرفت را شرط کافی فعل در نظر نمی گرفت؛ اما برخلاف ارسطو، تأثیر میل بر اراده را هم علت شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی نمی دانست؛ بلکه از نظر او، ارادة ناشی از معرفت عقلانی، موجب تحقق فعل اخلاقی می شود. وی در تبیین مسئله شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی، چندین علت درونی و بیرونی را برمی شمرد که مانع از تحقق معرفت عقلانی در انسان می شوند. بنابراین اگر معرفت بر پایه سستی نظیر وهم و خیال ابتنا داشته باشد و از جنس عقل نباشد، فعل تحقق نمی یابد و اگر هم تحقق یابد، غیراخلاقی است. علاوه بر این، ابن سینا با تفسیر عقلی از آیات و روایات، بر گفته های خویش شاهد می آورد و درنهایت معتقد می شود که عواملی نظیر عبادت حقیقی، حاکمیت عقل بر سایر قوا و تحقق معرفت یقینی، موجب رفع شکاف میان معرفت و فعل اخلاقی می شوند.
مبانی معرفت شناختی سینوی و کاربرد آن در اثبات خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
بررسی چیستی و شرایط تحقق علم، از جمله پرسش های کهن در منطق، متافیزیک، معرفت شناسی و فلسفه علم است. در تفکر سینوی، هویت «علم» صرفاً علم عقلی و یقینی و نیازمند اکتساب است. شیخ الرئیس معلومات پیشینی و فطری را برنمی تابد و مبنای معرفت یقینی در دو حوزه تصور و تصدیق را برپایه تحصیل «اولیات» می داند. از نظر وی، در فرآیند اکتساب معرفت یقینی، «اعتقاد» به مثابه اولین مؤلفه، دارای هویت روان شناختی است که در شرایط خاصی به یقین عینی تبدیل می شود و برهان را یک استدلال مفید معرفت یقینی می سازد. تجربه در اندیشه سینوی، محصول اختلاط قیاس عقلی و استقرای حسی است. از استقرای ناقص حسی، علم یقینی و کلی حاصل نمی شود و آن صرفاً نقش تمهیدی و زمینه سازی دارد؛ اما تجربه که با استقرا فرق دارد، علم یقینی و کلی پدید می آورد. وی در آثار فلسفی خود، با استفاده از مبانی منطقی و روش قیاس برهانی، به اثبات خدا به عنوان یک مسئله نظری و غیر بدیهی پرداخته است. کاربرد مبانی معرفت شناختی ابن سینا در برهان پذیری خدا، به ظاهر قدری متعارض و منشأ بروز مناقشاتی در این زمینه است که سازگاری آنها، با نگاه کلی و جامع نگر به منظومه معرفتی وی قابل تبیین است.
تحلیل موقعیت شناخت های غیر واقعی در گستره انکشافی عقل کلی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن پاییز ۱۳۹۵ شماره ۶۷
حوزههای تخصصی:
عقل کلی عبارت از جوهری است که به هیچ وجهی تعلق به اجسام ندارد؛ نه از جهت وجود مانند اعراض، نه از جهت فعل و تصرف مانند نفوس، و نه به جزئیت و امتزاج مانند ماده و صورت. عقل کلی به جهت گستره و احاطه علمی و مخزنیت آن نسبت به ادراکات عقلی، توسط حکیمانی نظیر علامه طوسی به عنوان نفس الأمر صور و احکام ذهنیه دانسته شده است. علامه حلی در زمان استفاده از محضر علامه طوسی این نظریه را نقد کرده است که لازمه گفتار حکیمان این است که صور کاذبه نیز در عقل فعّال منتقش باشند. بیان علامه طوسی و نقد شاگرد ایشان علامه حلی، سرآغاز یکی از مهم ترین مباحث فلسفی شده است و فیلسوفان و حکیمان را به تفکر و ارائه راه حل برای مشکل احاطه علمی عقل فعال نسبت به احکام کاذبه واداشته است. در این نوشتار پس از تبیین و سنجش و بررسی مهم ترین این راه حل ها، تحلیلی وجودی بر پایه حکمت متعالیه، برای حل مشکل احاطه علمی عقل کلی بر صور و احکام کاذب و غیر واقعی ارائه شده است.
مقایسة نظریة فطرت عقل با انسان معلق در اندیشة سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کاربرد علم حضوری و شهود نزد ابن سینا از اهمیت درخور توجهی برخوردار است؛ به همین دلیل، نظریه انسان معلقِ وی نمونه بارز کاربرد مقام شهود محسوب می شود. متناظر با این نظریه می توان از نظریه دیگری یاد کرد که به نظریه فطرت شهرت دارد. شباهت دو نظریه یادشده در این مقام و استفاده از الفاظ مشابه مبنی بر توجه به مقام، فی نفسه نگارندگان را به مقایسه تطبیقی میان این دو نظریه برانگیخته است. نتیجه اجمالی این تحقیق، تقدم نظریه انسان معلق بر نظریه فطرت، آن هم در یک ارتباط طولی، از حیث مبانی و لوازم و ملاک های این دو نظریه است. در مجموع می توان گفت که نظریه انسان معلق، در اثبات جوهریّت نفس، به حیطه نفس شناسی و نظریه فطرت، در مقام تمایز میان بدیهیات یقینی با سطح عامه، به حوزه معرفت شناسی مربوط می شود. تأمل در ملاک ادراکات نفسی نشان می دهد که ملاک فخر رازی، مبنی بر وسط یا عدم وسط در تشخیص قضایای اوّلی و غیراوّلی، بر ملاک ابن سینا تقدم معرفتی دارد. بدین ترتیب می توان مبناگروی سخت گیرانه فخر رازی، علامه حلی و خواجه نصیرالدین طوسی، مبنی بر تعیین اولیات به عنوان تنها قسم بدیهی و موجه به خود، را با ارجاع به مقام انفسی و ادراکات مقام نفس و پسانفس مدلل کرد.
مسئله فهم در معرفت شناسی ملاصدرا و نظریه فضیلت محور زاگزبسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
ملاصدرا و زاگزبسکی دایره معرفت را به فهم وسعت داده اند، معتقدند فاعل شناسا می تواند با کسب فضایل عقلانی و اخلاقی به طور ارادی بستر مناسب شکل گیری باور صادق را مهیا نماید. ایشان فضایل عقلانی را موجد باور می دانند و معتقدند فضایل اخلاقی در مؤدی بودن باور به صدق مؤثرند و رذایل اخلاقی مانع حصول باور صادق هستند. از نظر زاگزبسکی و ملاصدرا فاعل شناسا به طور آگاهانه و ارادی می تواند برخی از فضایل اخلاقی و عقلانی را در خود ایجاد کند و رذایل اخلاقی را از بین ببرد تا زمینه و شرایط اعتمادپذیر و قابل اطمینانی برای شکل گیری و ایجاد باورها ایجاد شود. از نظر ایشان فاعل شناسایی که انگیزه و نیّت کسب معرفت را دارد می تواند با ایجاد بستر و زمینه مناسب برای حصول باور صادق، به صدق دست یابد. در این پژوهش پی گیری می شود در نظریه معرفت شناختی و فلسفه ملاصدرا دایره آگاهی های معتبر انسان به گستردگی فهم است؟ و اگر اینگونه است از نظر ملاصدرا چه عواملی در شکل گیری و مؤدی به صدق بودن فهم به عنوان علل زمینه ای مؤثر هستند؟
تبیین آثار تشکیک پذیری معرفت در حکمت متعالیه در گستره تعریف فلسفه، نظریه صدق و زبان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
وجود در حکمت متعالیه امری مشکَّک است. هم سنخ انگاری «وجود» و «معرفت» در این نظام، سبب اتحاد احکام آن دو و تشکیک پذیری معرفت، همسان با تشکیک پذیری وجود می شود. پژوهش جاری با فرض ثبوت مشکَّک انگاری معرفت، درصدد بررسی و تبیین آثار و لوازم معرفت تشکیکی در سه حیطه خاص «تعریف فلسفه»، «نظریه صدق» و «نظریه زبان شناختی» از منظر صدرالمتألهین و با رویکرد تحلیل-منطقی عبارات وی است. رهیافت به دست آمده، تفسیری نوین از تعریف فلسفه ارائه می دهد و ناکارآمدی منطق صوری و نظریه صدق منطبق با آن در نظام معرفت شناسی تشکیک پذیر را تبیین می کند. از سوی دیگر، نظریه زبان صدرالمتألهین نیز طیف پذیر بوده، همسان با معرفت شناسی وی، تشکیک پذیر است.
ادراکات فطری (پیش آورده ها) از نظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث فطرت و امور فطری در انسان از جمله مباحث مهمی است که سابقه طولانی در اندیشه اسلامی و غربی دارد و بسیاری از فلاسفه و متفکران در این باره به وی ژه در اثبات آن سخن گفته اند به حدی که حتی برخی از صاحب نظران در فلسفه اسلامی، پذیرش ادراکات فطری اخلاقی را بهترین راه حل نسبی گرایی اخلاقی دانسته اند. در این نوشتار ابتدا کاربردهای واژه فطری را درباره ادراکات انسان بیان کرده، سپس دیدگاه ملاصدرا را بر هریک از این کاربردها عرضه کرده و در نهایت به این نتیجه رسیده ایم که برخلاف برخی از فیلسوفان غرب چون افلاطون و لایب نیتس، از نظر ملاصدرا، بنابر مبانی خاص انسان شناختی وی، از قبیل حدوث جسمانی نفس، انسان ادراک فطری به معنای دریافت هاو شناخت های حصولیِ پیشین که مقتضای آفرینش وی بوده و از ابتدا همراه او باشند، ندارد و بر مبنای اصول و مبانی ای چون «مساوقت وجود و علم»، «علم بسیط مشترک بین انسان ها» و نیز «علم معلول به ذات خود مستلزم علم به علت است»؛ ادراک حضوری فطری در دیدگاه ملاصدرا قابل پذیرش است.
هندسه معرفت دینی فخرالدین رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فخر رازی در اوایل حیات علمی خود سخت از نقش عقل در حوزه دین دفاع می کرد اما در دوران متأخر، بُرد عقل در حوزه الهیات را محدود دانسته و نقل و شهود را کارآمدترین ابزار می داند. او برهان، قرآن و عرفان و به تعبیری دینداری و خردورزی را با هم قابل جمع می بیند و به جایگاه برتر نقل و شهود اذعان می کند، فهم دین را به وسیله عقل لازم و یکی از مهم ترین کارکردهای عقل را فهم باورهای دینی و رفع تعارض و تناقض از مدعیات دینی می داند. تمام تعریف و تمجیدی که رازی از جایگاه خِرَد و خردورزی به عمل می آورد، به همین کارکرد عقل برمی گردد. در این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و انتقادی به ترسیم هندسه معرفت دینی رازی پرداخته و دیدگاه وی در باب جایگاه هر یک از اضلاع این شکل هندسی و چگونگی ترتّب آنها بر یکدیگر مورد بررسی قرار گرفته و به این نتیجه می رسد که هندسه معرفت دینی وی مثلثی است که اضلاع آن را قرآن، عرفان و برهان تشکیل می دهد. عقل نقش مقدماتی و مبنایی برای حصول معرفت متعالی قرآنی و عرفانی دارد و کنار نهادن آن در هیچ مرحله ای موجّه نیست.
عقل هیولانی مفارق(separate Matterial Intellect) در فلسفه ابن رشد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ماهیت عقل در آثار ارسطو با ابهام مواجه است، و فلاسفه مشائی و بویژه ابن رشد برای رفع آن تلاشها نموده اند. ابن رشد در فلسفه خود عقل هیولانی را زیربنای تحلیل ماهیت عقل نزد ارسطو قرار می دهد، و آن را در کتاب تفسیر کبیر بر رساله نفس ارسطو، و با توجه به نظرات مفسران پیشین مطرح می کند. او در این تفسیر به دنبال ارائه شرحی منسجم درباره کیفیت شناخت و تعیین ماهیت قوه عقلانی انسان است و عقل هیولانی را قوه ای مفارق و مجرد، اما دارای ماهیت پذیرندگی می شناسد. در این مقاله با توجه به آثار ابن رشد، ابتدا سه تعریف مختلف از عقل هیولانی آورده شده، سپس نقدهای وی را بر تفاسیر سایر مفسران پبشین ارسطو و نیز پاسخ وی به اشکالات مطرح در زمینه عقل هیولانی آورده شده تا نیل به مقصود اصلی ابن رشد درباب عقل هیولانی میسر گردد.
بررسی انتقادات احسائی به برهان تضایف ملاصدرا در اثبات اتحاد عالم و معلوم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
اتحاد عالم و معلوم از مبانی مهم حکمت متعالیه است که ملاصدرا با الهام از فلاسفه نوافلاطونی آن را تبیین و اثبات کرده است. این اتحاد به دو مقام کثرت در وحدت و وحدت در کثرت تقسیم می شود و برهان تضایف یکی از مهم ترین استدلال های اثبات آن در مقام کثرت در وحدت است. این برهان سه نکته اساسی دارد: وجود ادراکی موجود مجرد، معلوم بالذات نبودن موجودات مادی و اضافه عالم و معلوم. انتقادات احسائی نیز متوجه این هاست. ازنظر احسائی به دلیل فعلی بودن معنای ادراک، قدیم و نامخلوق شدن مادیات درصورت معلوم نبودن آن ها و لازمه مبدأ اشتقاق بودن اضافه عالم و معلوم، برهان ملاصدرا با انتقادات اساسی مواجه است؛ باوجوداین، به دلیل اتحاد عالم و معلوم در مقام کثرت در وحدت یا مقام ذات بودن این برهان، معلوم بالعرض بودن مادیات و معلوم بالذات بودن صورت های علمی آن ها و عدم لزوم میان مبدأ اشتقاق و نسبت اضافه، انتقادات احسائی مشکلات اساسی دارند.
معرفت شناسی انسان از منظری دینی: بررسی دیدگاه فخر رازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مباحث ناظر به انسان را می توان به مباحث وجودشناختی و معرفت شناختی تقسیم کرد. رازی در آثار خود مباحث متعددی را در معرفت شناسی انسان ارائه کرده است. برخی از دیدگاه های او در خصوص معرفت شناسی انسان از این قرارند: قوای انسان با وجود داشتن محدودیت هایی امکان کسب معرفت را دارند؛ معارف انسان در دو دسته نظری و عملی قرار می گیرد؛ عوامل غیرمعرفتی همچون تقوا و گناه در معرفت انسان اثرگذار است؛ انسان ها به لحاظ معرفتی در یکی از طبقات ناقصان، کاملان و کاملان مکمِّل قرار دارند؛ اولیا در طبقه کاملان هستند و انبیا (ع) کاملان مکمِّل اند که وظیفه ایشان هدایت ناقصان به سمت کمال است؛ لازم است ناقصان نسبت به انبیا اعتماد و تبعیت معرفتی داشته باشند؛ انسان به لحاظ معرفتی هرگز قادر به برتری یافتن نسبت به ملائک نیست. در این مقاله، که مطالب آن با روش توصیفی تحلیلی ارائه شده است، نشان داده می شود که انسان ها دارای قوای معرفتی جهت کسب معرفت هستند، اما در مسیر کسب معرفت صحیح ضرورتاً نیازمند تبعیت از انبیا (ع) و تعالیم الهی اند، زیرا راهی غیر از آن جهت کسب آن معارف وجود ندارد.
تبیین و بررسى مبناگرایى علامه طباطبائى با نگاهى به شبهات جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
اغلب حکماى مسلمان در حوزه تصورات و تصدیقات به قرائت خاصى از مبناگرایى قایل اند. یکى از این فلاسفه، فیلسوف معاصر علامه طباطبائى است. در مبناگرایى علامه، ابتناى نظریات بر بدیهیات در تصورات از طریق تعریف، و در تصدیقات تنها از راه برهان شکل مى گیرد. وجه تمایز مهم مبناگرایى علامه از دیگر حکماى مسلمان، منحصر ساختن بدیهیات در اولیات است. پرسش اصلى نوشتار حاضر این است که دیدگاه علامه در باب مبناگرایى چیست و چه اشکالاتى بر آن وارد است؟ در این تحقیق با استفاده از روش توصیفى و تحلیلى به بررسى این پرسش پرداخته شده است. به نظر مى رسد با توجه به اینکه علامه، از سویى مبناگرایى خود را بر بدیهیات به ویژه اولیات بنیان نهاده و از سوى دیگر معیار صدق گزاره هاى نظرى را ارجاع آنها به بدیهیات در ماده و صورت دانسته است، اشکالات مطرح شده درباره مبناگرایى وارد نیست و مبناگرایى اسلامى از چنان ظرفیتى برخوردار است که توان پاسخ گویى به انتقادات مطرح شده را داراست؛ هرچند مبناگرایى علامه به جهت منحصر کردن بدیهیات در اولیات، مشکلاتى نیز دارد.
استدلال از راه مغز در خمره؛ تبیین و ارزیابی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
استدلال یا اشکال مغز در خمره از جمله استدلال هایی است که در دفاع از شکاکیت مورد بهره برداری قرار گرفته است. استدلال مزبور در پی نوآوری هایی که با پیدایش رایانه و صنعت الکترونیک رخ نمود طرح شد. این استدلال که با استدلال یا اشکال از راه دیو شریر دکارتی یا استدلال از راه خواب مشابهتی بسیار دارد، مهم ترین اشکال یا از جمله مهم ترین استدلال هایی شمرده می شود که در دفاع از شکاکیت اقامه شده است. با شرح و بررسی آن، می توان به شمار بسیاری از این گونه اشکال ها یا نقدها پاسخ گفت. از دیدگاه نگارنده، استدلال مزبور دشواری ها و مشکلات بسیاری دارد - همچون اینکه خودشکن است و نمی تواند فراگیر و مطلق باشد - که بنیان آن را درهم فرومی ریزد.
ذاتیات انسان و نقش آن در علوم انسانى بررسى تطبیقى دیدگاه آیت اللّه مصباح و آبراهام مزلو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
در حوزه انسان شناسى، دو رویکرد عمده «انسان شناسى فلسفى» و «انسان شناسى تجربى» دنبال مى شود. این پژوهش به دنبال آن است که آراى دو انسان شناس معاصر را به نمایندگى از این دو رویکرد درباره ذاتیات انسانى مقایسه کرده، آثار اشتراکات و اختلافات مبنایى آنها را در علوم انسانى بررسى کند. ازاین رو از میان فیلسوفان مسلمان آراى آیت اللّه محمدتقى مصباح متکى بر منابع اسلامى و حکمت متعالیه، و از میان روان شناسان انسان گرا آراى آبراهام هارولد مزلو متکى بر فلسفه رمانتیک، فلسفه اگزیستانسیالیسم و دیدگاه تجربه گرایى را مدنظر قرار داده است. این پژوهش در نتیجه گیرى، متوجه اشتراکات محدود و ظاهرى و اختلافات بسیار و ریشه اى این دو متفکر درباره این مسائل اساسى شده است؛ به گونه اى که اختلافات یادشده موجب گردیده تا ایشان در مقام توصیف پدیده هاى انسانى، تبیین روابط میان آنها، تعیین موضوعات و مسائل تحقیق، و انتخاب ابزار و منابع شناخت، به گونه متفاوت بیندیشند، و در مقام دستور و تعیین هنجارهاى رفتارى نیز در ارزش گذارى، سیاست گذارى، و توصیه نسبت به رفتارها و مسائل انسانى، داورى هایى متعارض داشته باشند.