فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳۴۱ تا ۳۶۰ مورد از کل ۶۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
آیه تطهیر یکی از بحث برانگیزترین آیات قرآن در میان مفسران فریقین است. شیعه بنابر روایات متواتر پیامبر ص ، مصادیق«أهل البیت» موجود در این آیه را منحصر در پیامبر ص ، علی، فاطمه، حسن و حسین (ع) می داند. اما آلوسی از مفسران اهل سنت به مقتضای سیاق آیات و برخی احادیث پیامبر(ص) دایره مصادیق «أهل البیت» را وسیع تر و شامل همسران و فرزندان و نزدیکان پیامبر ص و حتی اقطاب صوفیّه می داند. در این مقاله، با بررسی شرایط کاربرد سیاق در تفسیر و بررسی روایات پیامبر ص از دیدگاه علمای اهل سنت، انکار انحصار مصادیق اهل بیت در اصحاب کساء مورد نقد قرار گرفته و با استفاده از احادیث صحیح موجود در منابع اهل سنت، انحصار مصادیق این آیه در اهل کساء ثابت شده است.
گفتگو با آیة الله محمد هادی معرفت
حوزههای تخصصی:
واقع نمایی قرآن و تأثیر آن در تفسیر از دیدگاه علامه طباطبائی (با تأکید بر ابعاد بلاغی)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
قرآن کریم در تعابیر بلاغی خویش از قبیل تشبیهات، مجازها و استعاره ها زبان بیان واقع داشته است. مقالة حاضر به هدف اثبات این موضوع با توجه به دیدگاه علامه طباطبائی و پاسخ گویی به شبهات مربوط، به نگارش درآمده است.
در میان اقسام تشبیه، تشبیه وهمی در قرآن به کار نرفته و نمونه های ادعایی آن از قبیل تشبیه شکوفة درخت جهنم به سرهای شیاطین و جن زدگی دیوانگان، مصداق این نوع تشبیه نیست.
مجاز و استعارة قرآنی نیز، در عالم واقع، پشتوانه دارد و همین، ملاک صحت یا خطای کاربرد مجاز و استعاره است.
در میان اقسام مبالغه، دو قسمِ تبلیغ و اغراق که از امکان عقلی بهره مندند، در قرآن یافت می شوند؛ اما غلوّ که فاقد امکان عقلی است، در قرآن به کار نرفته و نمونه های گفته شده را می توان پاسخ داد.
نمود دیگر بلاغت در قرآن، قصه های قرآنی است که نویسندگانی برخی از آنها را به جهت ظاهر تمثیلی، غیرواقعی دانسته اند، ولی سخن آنان پذیرفتنی نیست.
نظرات نحوی ابن عاشور در توجیه منصوبات متشابه در تفسیر «التحریر و التنویر»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های زبان شناختی قرآن (کاوشی نو در معارف قرآنی) سال چهارم بهار و تابستان ۱۳۹۴ شماره ۱ (پیاپی ۷)
حوزههای تخصصی:
درک درست قرآن کریم برای همگان امری ضروری است و یکی از راه های نیل به این امر رجوع به تفاسیر و بهره گیری از نظرات مفسران می باشد. پژوهش حاضر، بررسی آراء نحوی ابن عاشور تونسی(1879-1973م) در تفسیر «التحریر و التنویر» در مبحث منصوبات متشابه است. او در این تفسیر به جنبه های مختلف مسائل نحوی و از جمله آن ها؛ منصوبات متشابه پرداخته و وجوه تشابه آن ها را توجیه کرده است. نگارندگان در این مقاله قصد دارند که به شیوه توصیفی- تحلیلی به بررسی روش توجیه منصوبات متشابه در تفسیر ابن عاشور بپردازند. بدین منظور به بررسی تشابه در چهار مسأله «تشابه بین حال و مفعول به، مفعول له و مفعول مطلق»، «تشابه بین مفعول به و مفعول لأجله»، «تشابه بین حال و تمییز» و در نهایت «تشابه بین مفعول به، مفعول مطلق، حال و خبر کان» پرداخته شده است. با بررسی نظرات و دیدگاه های ابن عاشور در این تفسیر و مقایسه آن با دیگران، متوجه خواهیم شد که وی در مبحث منصوبات، آراء منحصر به فردی دارد.
طبری و اختلاف قرائت در آیات الاحکام عبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی نحوه تعامل طبری با پدیده اختلاف قرائت در ذیل آیات الاحکام عبادی می پردازد و نشان می دهد که وی به عنوان یکی از چهره های شاخص و متقدّم تفسیر نگاری، به نیکی برای خویش، حقّ داوری و اختیار نمودن وجهی از میان وجوه متعدّد قرائات را قائل است. بدینسان مفسّر ما گاه یک قرائت را به صورت مطلق اختیار کرده و قرائت مقابل آن را - به صراحت یا به تلویح- کنار می نهد. (گزینش مطلق) گاه نیز از میان دو قرائت مختلف، یکی را ترجیح داده ولی قرائت مرجوح را از عرصه قرائت های مجاز نمی راند. (گزینش نسبی) در مواضعی هم، هر دو قرائت مختلف را صواب تلقّی کرده و میان آن ها، انتخابی انجام نمی دهد. (پذیرش بی گزینش) افزون بر این سه، گاه طبری صرفاً به گزارش اختلاف قرائت اکتفا نموده بی آنکه در این باره داوری خود را بیان دارد. از دیگر سو، مفسّر ما برای گزینش مطلق یا نسبی یک قرائت به معیارهای ذیل استشهاد می جوید: اجماع قاریان معتبر، استفاضه و شهرت قرائت، رسم الخطّ مصاحف مسلمانان، اتقان معنایی-تفسیری آیه، ضوابط نحوی- بیانی، روایات سبب نزول، روایات حکایتگر قرائت رسول (ص) و گویش فصیح تر ومشهورتر. و در این میان، مهم ترین و پرکاربردترین معیاری که مفسّر ما در داوری های خود بدان تکیه دارد، اجماع قاریانی است که وی ایشان را «حجّت» می خواند.
تفسیر آیه نور
سطح شناسی پیوستگی آیات در تفسیر فخر رازی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فخر رازی نخستین مفسری است که بیشترین توجه را به بحث پیوستگی آیات داشته و تحولی شگرف از جهت کمی و کیفی در ارتباط میان آیات به وجود آورده است. او سطوح ارتباط را در سه سطح تعریف می کند. سطح نخست را در پیوستگی میان بخش های مختلف یک آیه می بیند. سطح دوم را در پیوستگی آیات یک سوره اعم از آیات همجوار و غیر همجوار می داند. و سطح سوم را در پیوستگی میان آیات دو یا چند سوره همجوار و غیر همجوار تعریف می کند.
پژوهش پیش رو به روش کتابخانه ای و تحلیل و بررسی نظریات تفسیر فخر رازی و مقایسه با دیگر تفاسیر به سامان رسیده و نتیجه آن، بیان انواع سطح شناسی در تفسیر فخر رازی و اثبات جایگاه وی در رشد کمّی و کیفی دانش پیوستگی آیات و بهره گیری از نظریات ایشان است.
تفسیر المیزان و قرائات غیرمتداول(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علّامه طباطبائى در المیزان در مواردى معدود، قرائاتى غیرمتداول را به عنوان قرائت اصیل قرآنى ترجیح داده است. شناخت تفصیلى این موارد مقدمه اى است براى طرح پرسش هایى درباره برخى مبانى قرآنى ایشان؛ پرسش هایى برآمده از احساس تعارض میان اقدام فوق با پذیرش برخى مبانى اجماعى یا مشهور طائفه امامیه درباره قرآن؛ از جمله: 1. وحدت نص و قرائت قرآن؛ 2. لزوم تواتر براى اثبات قرآن؛ 3. مصونیت قرآن از تحریف؛ 4. عدم حجیت قرآئات. این مقاله با اتخاذ روشى توصیفى تحلیلى، به بیست مورد از این دست قرائات در المیزان دست یافت که غالبا با ادله اى همچون «شهادت سیاق، هماهنگى با آیه اى دیگر، تطابق لفظى با سنت، دورى از تکلفات دستورى، حذف یا کثرت حذف، اقتضاى طبع المعنى، تطابق با حکم مسلم اسلامى، و گواهى لغت» مستدل شده اند. از مجموع این قرائات، نُه قرائت منجر به تبدیل معنا، یک قرائت منجر به افزایش معنا، دو قرائت منجر به تبدیل جایگاه معنا و یک قرائت منجر به تغییر در کیفیت معنا شده است.
تحول درک های مفسران از مفهوم خلقت بهینه انسان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خلقت بهینه انسان از جمله مفاهیمی است که اشاراتی بدان در جای جای قرآن کریم دیده می شود. این مفهوم از دیرباز نظر مفسران را به خود جلب کرده است. آنها در هزار و چهارصد سال گذشته، دیدگاههای مختلفی را در تفسیر این مفهوم قرآنی بیان داشته، و در این باره بحث کرده اند که اولا خلقت بهینه دقیقا به چه معناست، و ثانیا، اسباب و علل بهینگی خلقت انسان در قیاس با دیگر موجودات چه می تواند باشد. بناست که در این مطالعه، اولا، سیر تحول این درک ها را بکاویم و ببینیم در طول تاریخ چه درک های مختلفی از این مفهوم ارائه شده است و بیان های ظاهرا مشابه مفسران در این باره، چه تمایزهای مهمی با یکدیگر دارند. ثانیا، بکوشیم رابطه میان این درک های متمایز را با زمانه هر یک از مفسران، مبانی فکری، و مشرب علمی ایشان بازکاویم. آن گاه، بر پایه نتایج بحث، نظریه های ارائه شده در باره عوامل مؤثر بر تحول فهم مفسران از آیات قرآن کریم را بیازماییم و دیدگاه مختار خویش را در این باره برگزینیم.
مستشرقان یهودى و تفاسیر اوّلیّه امامیّه
حوزههای تخصصی:
این مقاله به نقد و بررسى اشکالات یک نویسنده یهودى بر باورهاى شیعه امامیّه درخصوص عصمت پیامبر و عدد ائمّه : اختصاص دارد. به گمان وى، متون اوّلیّه شیعه امامیّه در گذر زمان مورد پالایش قرار گرفته و امروزه در معتقدات شیعه امامیّه، اثرى از آن مشاهده نمى شود. او در کتابى که درباره تفاسیر اوّلیّه امامیّه نوشته، با استناد به دو روایتِ برگرفته از تفاسیر قمى و عیاشى ـ که به ترتیب در مورد معراج پیامبر 9 و معناى تأویلى «سبع سنابل» سخن گفته اند و او آنها را دو روایت غیرعادى مى نامد ـ نسبت به عصمت پیامبر9 و نیز عدد ائمّه : شبهه کرده است. در روایت اوّل ذیل آیه 94 سوره یونس، از وحى الاهى به پیامبر 9 در شب معراج در مورد مقامات امیرالمومنین 7 و خطور عظمت آن مقام در نفس پیامبر 9 سخن به
میان آمده که به گمان آن نویسنده بر حسادت پیامبر به امام على 7، شکّ در این وحى و در نتیجه عدم عصمت ایشان دلالت دارد. در روایت دوم هم که هفت تن از فرزندان امام حسین 7 بعنوان مصادیق سنبله ذکر شده است، نویسنده یاد شده مدّعى است که این روایت برخلاف آنچه شیعه امروز به آن معتقد است، از حصر تعداد ائمّه به هفت نفر و قائم بودن هفتمین آنها حکایت دارد.
مقایسه دیدگاه ابن جوزی و زرکشی در مفهوم شناسی وجوه و نظائر
حوزههای تخصصی:
علم وجوه و نظائر از قرون اولیه اسلامی مورد توجه دانشمندان حوزه تفسیر و علوم قرآن بوده است؛ اما هیچ تعریفی از آن ارائه نداده اند. از آنجا که این علم مربوط به معانی واژگان است، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. اولین کسی که به طور خاص به تعریف این علم پرداخته ابن جوزی (م 597 ق) است. در دوره های بعد نظر وی توسط زرکشی (م 794 ق) مورد نقد قرار گرفته و تعریف دیگری از وجوه و نظائر ارائه شده است. وجوه در هر دو تعریف ناظر به معانی متعدد است و تنها، واژگان دارای وجوه هستند، نه جملات و عبارات.
از تفاوت های بارز این دو تعریف، تفاوت در تعریف نظائر است. در تعریف ابن جوزی نظائر ناظر به لفظ کلمه است؛ ولی در تعریف زرکشی ناظر به مصادیق یک واژه عام. همچنین، زرکشی در تعریف خود از دو اصطلاح «لفظ مشترک» و «الفاظ مطواطئ» استفاده کرده است. این امر موجب شد چند برداشت از معانی وجوه و نظائر صورت گیرد؛ اما به دلیل خالی بودن تعریف ابن جوزی از اصطلاح، گویا و واضح است.