بررسی فعالیت های گوناگون اصحاب ائمه: ابعاد تازه ای از تاریخ تشیع را باز می نُمایاند. نقش اصحاب ایرانی ائمه از جنبه های گوناگون قابل بررسی است و تأثیر آن ها در تاریخ نگاری را می توان از جمله این نقش ها برشمرد. بر اساس گزارش شیخ طوسی (م460ه .ق) 37 تن از 116 نفر اصحاب امام جواد(ع) ایرانی بودند و تنی چند از آنان، در قالب نگارش کتاب و رساله در زمینه سیره، رجال، طبقات، ملاحم و مزارات، نوشته های تاریخی قابل ملاحظه ای پدید آوردند. این نوشتار ضمن معرفی این آثار، نقش آن ها را در تحریف زدایی از تاریخ نگاری رسمی دوره عباسی و ثبت رویدادها بر اساس معیارهای مکتب اهل بیت(ع) بررسی کرده است.
هم زمان با بسط اندیشه های صوفیانه در جهان اسلام از قرن هفتم هجری به بعد و نزدیکی تصوّف و تشیّع به یکدیگر، رویکردهای صوفیانه در مقتل نگاری کربلا به مانند برخی دیگر از مکتوبات دینی و تاریخی وارد شد. این مطلب بامطالعه ی متون مکتوب این دوره و ردیابی شاخصه های اندیشه ی تصوّف در این متون قابل بررسی است. در پژوهش حاضر سعی شده با روش توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر پژوهش کتابخانه ای به این سؤال پاسخ داده شود که مقتل روضة الشهدا نگاشته ی حسین واعظ کاشفی- قرن دهم هجری- به عنوان یکی از مقاتل مهم و مشهور واقعه ی کربلا، از اندیشه های صوفیانه چه تأثیراتی پذیرفته است؟ در پاسخ مدعای این نوشتار این است که روضة الشهدا که به زبان فارسی نگاشته شده و شامل مناقب و مصائب اهل بیت (ع) خصوصاً امام حسین (ع) است با توجّه به گرایش واعظ کاشفی به طریقت نقشبندی، کاملاً متأثر از گفتمان صوفیانه است؛ به گونه ای که ویژگی های اندیشه ی تصوّف در مباحث مختلفی که نویسنده به آن ها اشاره می کند آشکار است. تأثیرپذیری از مقولات صوفیانه حتی باعث برخی تحریفات در روایت واقعه ی کربلا در این کتاب شده است.
خاندان ابن حنفیه در روند شکل گیری، رشد و توسعه افکار و اندیشه های علمی گستره تاریخ اسلامنقش مهمی داشته است. به گونه ای که نوع فعالیت علمی و نحوه عملکرد آنان، یکی از عوامل مهم و تأثیر گذار در گسترش علوم مختلف نقلی و عقلی و انتقال آنها به نسل های بعدبوده است. در این پژوهش که با تکیه بر روش های کمی انجام گرفته است، پس از بررسی عملکرد علمی شخصیت های شاخص خاندان ابن حنفیه، اطلاعات و داده های به دست آمده از منابع معتبر رجالی، تاریخی، روایی، انساب و طبقات به صورت کمی ارائه می شود. دست آورد حاصل از این پژوهش در بردارنده این واقعیت است که به دلیل شرایط سیاسی و اجتماعی جامعه مسلمانان، رویکردعلمی این خاندان تا پایان عصر عباسی(656ه . ق) به علوم نقلی بیش از علوم عقلی بوده است و ایشان با ترویج و تکامل علوم در سرزمین های مختلف و پایه ریزی نظام های علمی و آموزشی مورد نیاز جامعه مسلمانان در رشد و شکوفایی علم و دانش، تأثیر بسزایی داشتند.
شمال ری به دلیل کوهستانی و صعب العبور بودن، در آشوب ها پناهگاه ساکنان مناطق رودبارقصران خارج و مخالفان سیاسی خلافت اموی و عباسی قلمداد می شد. اخلاف پیامبر، نوادگان امامان شیعه و علویان، بزرگ ترین گروه مهاجران معارض خلافت به این منطقه بودند. در این ناحیه بیش از سی امامزاده وجود دارد که نیمی از آن ها در رودبارقصران واقع شده اند. در پژوهش حاضر، یازده نمونه از آرامگاه های منسوب به اخلاف امام موسی کاظم (ع) در منطقه ی رودبارقصران را بررسی می کنیم. داده های پژوهش را با روش مطالعات اسنادی و بررسی های میدانی گردآوری کرده ایم. نتایج نشان می دهد که کتب نسب شناسی از یک سو منابع انتساب این امامزادگان به امام موسی کاظم (ع) به شمار می روند و از سوی دیگر سرشار از تناقض هستند. اشتباه در خوانش کلمات و نام جای ها موجب انتساب نادرست برخی امامزاده ها به برخی مناطق شده است. تشابه اسمی امامزادگان نسب شناسی آن ها را با مشکل مواجه کرده و وجود نام های ایرانی نشان دهنده ی تغییرات اساسی در این منابع است.
باکنکاش در کتابشناسىهاى مربوط به قرون اولیه تشیع در مىیابیم که برخلاف دورههاى متأخر، تاریخنگارى از جایگاه مناسبى برخوردار بوده است. به عنوان مثال مىتوان حجم کتابهاى تاریخى دانشمندان شیعى در کتابهایى همچون رجالنجاشى و فهرست شیخ طوسى را شاهد آورد. در این میان نام شخصیتهایى، همچون شیخ صدوق(حدود 305-381ق) مشاهده مىشود که حجم فراوانى از نوشتههاى خود را به ساحتهاى مختلف تاریخنگارى اختصاص داده، گرچه بخش بسیارى از این نوشتهها مفقود شده است.
با بررسى کتابهاى بهجا مانده از شیخ صدوق، همچون دو کتاب ارزشمند عیون اخبار الرضا علیهالسلام و کمال الدین و تمام النعمه و غور در محتوا و اسناد آنها مىتوان آگاهىهاى فراوانى از نوع تاریخنگارى و مطالب مورد توجه او و نیز کیفیت اسناد و منابع این نوشتهها بهدست آورد، همچنانکه مىتوان به رغم عظمت شخصیت شیخ صدوق، نکتههاى نقدپذیرى را در نوشتههاى او رصد کرد.
نکته اخیر از آن رو قابل تأمل است که در برخى از نوشتههاى شیخ صدوق با نوعى نگرش فراتاریخى نسبت به تاریخ ائمه علیهمالسلام رو بهرو مىشویم که ممکن است از جنبههاى مختلف کلامى، علمى و تاریخى قابل نقد و بررسى باشد که این بررسى در نوشتههاى پسینیان کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
اهمیت این نکته هنگامى دو چندان مىشود که دریابیم نوشتههایى از این دست در کنار آثار بزرگان دیگر، همچون کلینى و صفارقمى طى قرون متمادى به عنوان دستمایههایى براى برخى از مبانى کلامى امامیه تلقى شده است که احیانا آنها را بهصورت نقدناپذیر تلقى مىنمایند.