فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۱٬۱۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
تأکید بر تعالی و تنزیه خدا و محدودیت های معرفتی و زبانی نوع خاصی از الهیات به نام الهیات سلبی را شکل داده است؛ الهیاتی که در آن حدود و اوصاف امکانی از خدا سلب گشته و زبان سلب، تنها زبانِ درخور ساحت ربوبی است. برخی صاحب نظران، افلوطین، ابن میمون، قاضی سعید قمی، ملارجب علی تبریزی و ابن عربی را از طرفداران الهیات سلبی معرفی کرده اند. در این جستار به آرای دو متفکر، یعنی افلوطین و ابن عربی در باب احد و ذات الهی اشاره می شود؛ احد افلوطین نه به زبان می آید و نه اندیشه به او راه می یابد و هیچ اسمی حتی نام «او» شایستة احد نیست. در عین حال افلوطین خویش را ناگزیر به نامگذاری احد می بیند و «احد» و «واحد» را بهترین نام برای او تلقی می کند و در مواضعی به مصحح برخی نام های احد اشاره کرده است. در عرفان ابن عربی نیز، اصطلاح اسم، همان ذات الهی به اعتبار صفت، تجلی و تعین است، بنابراین در تعریف اسم، خروج از مقام ذات و تنزل از آن مطرح است و ذات به حسب ذات هیچ اسمی نخواهد داشت؛ از این رو نزد ابن عربی ذات الهی، مقام لا اسم و لا رسم تلقی گشته و متعلقِ هیچ گونه شناختی نیست، اما در مواضعی، ابن عربی آن ذات بی نشان را با اوصاف و احکام سلبی توصیف کرده و در مواردی با عناوینی از جمله مطلق، واجب و وجود مطلق از آن یاد نموده است که در تبیین آن می توان به تمایز اسمای حقیقی و غیر حقیقی و اسمای محدود کننده و غیر محدود کننده اشاره کرد، نکتة شایان توجه در این مقاله نشان دادن این مطلب است که افلوطین و ابن عربی از سه بعد الهیات سلبی، یعنی بعد وجود شناختی، معرفت شناختی و زبانی، حداقل در محور زبان، فاصله گرفته و نوعی زبان ایجابی را در ساحت سخن گفتن از خدا در پیش می گیرند؛ از اینرو بخشی از جستار حاضر به تبیین نامگذاری حقیقتی بی نام از سوی افلوطین و ابن عربی می پردازد.
نظریه ی علم حضوری محمد حسین طباطبایی و کاربرد آن در آرای عرفانی او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مقولات
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تصوف و عرفان اسلامی عرفان نظری
در دهه های اخیردر غرب، ادراک انسانی مورد کاوش دقیق قرار گرفت و در بعضی زمینه های معرفت انسانی تشکیک کردند. طباطبایی موضعی رئالیستی در معرفت شناسی اتخاذ کرد و برای دفاع از موضع خود بیشتر از گذشتگان، به بررسی علم و ادراک پرداخت و برای گریز از شک گرایی، به علم حضوری اهمیت زیادی داد و مبنای معرفت انسانی را بر آن بنا کرد. علم حضوری را علم نفس به خود، قوا، فعل و انفعالات آن، علم حضوری علت به معلول و برعکس و علم دو معلول علت واحد به یکدیگر می داند.
این نوشتار به بررسی علم حضوری معلول به علت و علم دو معلول علت واحد به یکدیگر از دیدگاه طباطبایی و کاربرد آن در آرای عرفانی او می پردازد. با توجه به نظریه ی وی در مورد تجرد نفس انسات و علم حضوری، انسان می تواند با کاستن از اشتغال نفس به بدن، موجودات مجرد را با علم حضوری بیابد. قبل از این که انسان به موجودات دیگر علم داشته باشد، به خداوند علمی حضوری خواهد داشت.
اختیار: نتیجه منطقی مبانی عرفانی ابن عربی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن عربی نظریه های جبر و تفویض را مردود دانسته، به امرٌ بین الامرین میگراید. وی جبر را موجب تعطیلی شریعت و تفویض را عامل تحدید قدرتِ حق تعالی میداند. ظاهرِ بخشی از کلام وی متضمن جبر است؛ اما با مبانی چهارگانة وحدت شخصی وجود، تناکح اسمایی، صورت حق بودن انسان و تجدد امثال و نیز شواهد نقلی قرآنی، به اختیار انسان پایبند میماند. اختیار انسان نسبت به اراده حق، همچون وجود انسان نسبت به خدا، جنبه ظاهری، تبعی، تشأُنّی و صوری دارد. وی با اقتراح این مسئله، بین اراده انسان با توحید افعالی و اراده مطلق الهی سازگاری برقرار میکند. همچنین با طرح نظریه «وجود افعال از خدا و تعین آنها از ناحیه عبد» از نظریه کسب اشاعره فاصله میگیرد و دلایل بسیاری بر ردّ آنها ارائه مینماید.
وحی رسالی از دیدگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
وحی رسالی با توجه به ظاهر آیات و روایات، در دستگاه عرفانی ابن عربی هفت ویژگی دارد:
1. دارای منبعی ازلی است 2. معانی در فرایند نزول توسط فرشتة وحی نازل می شوند؛ این فرشته معلم پیامبر است. 3. فرشتة وحی، علاوه بر صورتگری خویش، معانی را نیز به صورت لفظی در می آورد. 4. فرشتة وحی، از جانب حضرت حق معانی را در قالب الفاظ، بر قلب پیامبر نازل می کند. پیامبر نیز از جانب حضرت حق، کلام الهی را برای مردم تلاوت می کند. 5. پیامبر وظیفه دارد وحی رسالی را به طور کامل به مردم برساند و آموزه های آن را تبلیغ کند. 6. پیامبر فرشتة وحی را در کشفی صوری - بصری می بیند، و در کشفی صوری - سمعی کلام الهی را از وی می شنود، و در دل آن الفاظ، جملگی سطوح معنایی آن را به نحو کشف معنوی، در دل کشف صوری فهم می کند. 7. وحی رسالی، غیر اکتسابی بوده و با ریاضت به دست نمی آید، و در نتیجه، این تجربة پیامبرانه برای اولیای الهی دست نیافتنی است.
رابطه زیبایی و اخلاق در اندیشه عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع حُسن یا زیبایی یکی از مهمترین موضوعات مطرح شده در اندیشه ی عرفانی است. در همان نگاه نخست به این عنوان، به نظر می رسد که واژه ی حسن و معادل فارسی آن «نیکویی»، دارای نوعی دلالت اخلاقی است. کلماتی چون احسان و محسن که از مشتقات حسن است، غالباً در حوزه ی اخلاقی به کار می روند. همین نکته حاکی از آن است که بحث از زیبایی و حسن در عرفان اسلامی نمی تواند یک بحث زیباشناختی صرف به شمار رود و باید به گونه ای به دنبال تبیین پیوند میان زیبایی و اخلاق در این حوزه بود. این نوشتار بر آن است تا با ارائه ی تعریفی اجمالی از حسن و انواع آن، مقدمات پرداخت به چگونگی رابطه ی میان زیبایی و اخلاق در اندیشه عرفانی را فراهم بسازد. به عبارت دیگر، مسأله ی اصلی این مقاله، کوشش برای یافتن مبنای مابعدالطبیعی این ارتباط است. به نظر می رسد که بحث از رحمت امتنانی در اندیشه ی عرفانی (اندیشمندان بزرگی چون ابن عربی، شیخ محمود شبستری و...) و مساوقت آن با وجود، و از سوی دیگر، مساوقت زیبایی با وجود، دلالت بر پیوند ژرف میان زیبایی و اخلاق دارد.
معرفت عرفانی در آرای عین القضات همدانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت عرفانی آن سان که عین القضات زیست می کند، با زیستجهان دیگر عارفان چندان متمایز به نظر نمی رسد، اما شاید نخستین بار از رهگذر وی به شکل مدون آورده شده است. از این رو، پرسش بنیادین پژوهش این است که شناخت عرفانی از نگرگاه عین القضات چیست؟ و چگونه از دانش بازشناخته می شود؟ راه دریافت آن چگونه است؟ به نظر وی، ارزش معرفتی هر یک از دریافتهای بشری در شناخت عرفانی چگونه تعیین می شود؟ عین القضات در همه ی نوشته هایش در پی تبیین معرفت حقیقی (عرفانی) و تمایز آن از دیگر دانشهای بشری است و می کوشد تا آنها با یکدیگر درآمیخته نشوند و سالک از رسیدن به دانش ظاهری خودخواه نشده و همواره رسیدن به دانش حقیقی (معرفت) را پیش چشم داشته باشد. از نگرگاه وی، شناخت عرفانی پیامد تفکر و یا استدلال عقل بشر نیست، بلکه از سرشت خود آن معرفت مایه می گیرد و انسان تنها از راه کشف و شهود و یا وحی به شناخت آن توانا می شود
نقد و بررسی دلایل انقطاع عذاب جهنّم از نظر ابن عربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقریباً همه ی دانشمندان مسلمان، اعم از فیلسوف، متکلّم، عارف و مفسّر، در اصلِ جاودانگی و خلود در دوزخ اتّفاقنظر دارند، امّا این که خلود در دوزخ مستلزم عذاب دائم و ابدی است یا با انقطاع عذاب نیز می تواند همراه باشد مسأله ای است که محلّ تشتّت آرا و انظار واقع شده است. ابنعربی و، به تبع او، ملاصدرا معتقدند هیچ ملازمهای بین خلود در دوزخ و عذاب دائم وجود ندارد، بلکه با توجّه به مقتضای قاعده ی امتناع قسر دائم و اکثری و با توجّه به مسألهی شمول رحمت واسعهی الاهی نسبت به همه ی موجودات، عذاب مخلّدین در دوزخ اجل مسمّی و مدّت معیّن دارد و پس از سپری شدن این مدّت، دوزخیان از نعیمی که متفاوت با نعیم بهشتیان است بهرهمند می شوند، بدین صورت که طبیعت ناریّه پیدا میکنند و دیگر احساس سوزش و رنج و عذاب نمیکنند. امّا این نظر با آیات قرآن کریم و احادیثی که اهل دوزخ را در عذاب الاهی مخلّد میدانند، سازگار نیست. این مقاله به بحث و بررسی ادلّهای که ابنعربی و ملاصدرا برای اثبات این نظریه فراهم آوردهاند و نقدهایی که بر آن وارد است میپردازد و سپس آیات قرآنی و احادیثی از اهل بیت(ع) مورد بررسی قرار میگیرد و سرانجام نظر نهایی ملاصدرا بیان می شود که مطابق با آیات و روایات است.
سپهر دین که یرکگور و طور وراء عقل عین القضات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
که یرکگور زیست اندیشوری است که در تقسیم بندی خویش از مرحله های زندگی ، سپهر دین را فراتر از اخلاق، عقل و زیبایی شناسی برشمرده است. عین القضات همدانی نیز ساحت عرفان و طریقت را با عنوان «طور وراء عقل» نامگذاری کرده و ادراک عرفانی را فراتر از ادراک عقلی و ادراک حسی می انگارد. در این مقاله ما به بررسی همسانی ها و ناهمسانی های این دو شیوه ی زیست ( سپهر دین و طور وراء عقل) از نگاه این دو زیست اندیشور پرداخته و ویژگی های مشترک آنان را که سرسپردگی، بی قاعدگی، فردیت، بیان ناپذیری و انفسی بودن است، بازگو می نماییم. هم چنین کلید ورود به سپهر دین که از نگاه که یرکگور نومیدی و طلب است را با آن چه عین القضات شرط پای گذاشتن به طور وراء عقل می داند، یعنی شک و طلب، با هم می سنجیم و از پی آن دو، مقام ابلیسی و محمدی عین القضات را به ترتیب با دو مقام ایمان ابراهیمی و عشق مسیحایی که یرکگور بازخوانی می کنیم.
شرایط و نتایج مراقبه و عزلت نزد محی الدین ابن عربی و علاءالدوله سمنانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دید محی الدین ابن عربی و علاءالدوله سمنانی، مراقبه به معنای حاضر دیدن خود در محضر محبوب ازلی و مراقبت دل جهت مشاهده ی ظهور و معیت حضرت حق در آن است که به طور عام، از ضروریات و از لوازم سلوک و از ارکان عرفان عملی اسلامی محسوب می گردد و به طور خاص، از طریق عزلت و خلوت در قالب گذراندن اربعین های متعدد با شرایطی خاص حاصل می گردد.
نزد ابن عربی و سمنانی، اربعین دارای مقدمات و شرایط خاص است که مهم ترینشان عبارت اند از: 1- خلوت، 2- وضوی دایمی، 3- روزه ی دایمی، 4- سکوت (مگر صحبت با شیخ برای حل واقعه ای)، 5- دوام ذکر لا اله الا الله، 6- دوام نفی خواطر، 7- ربط دل به ولایت شیخ خود و طلب همت از او (به عنوان واسطهی ربط با ولایت نبوی) و 8- رضا و ترک اعتراض به قبض و بسط و مرض و صحت و هرچه رسد.
سالک با گذراندن آن، می تواند به تسخیر لطایف سبعه ی باطنی و به انواع بسیار متنوعی از ادراکات قلبی و مکاشفات صوری و معنوی و هم چنین تصرفات انفسی و آفاقی نایل آید و مهم تر از همه، در بالاترین درجات و مراحل، رسیدن به عین الجمع و فنای فی الله و مقام جمع الجمع و بقای بعد از فنا است.
در روش سمنانی، نقش شیخ در اربعین برجسته تر است و ذکر لفظی گفته می شود، به خلاف ابن عربی، که نقش شیخ را تنها در صورت عدم ضبط خیال از جانب سالک می داند و به ذکر معنوی در خلوت معتقد است.
فنای صفاتی از دیدگاه مولانا و مایستر اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بعد وجودشناختی و معرفت شناختی الهیات سلبی در آثار عارفان ادیان و سنت های گوناگون عرفانی بر دو رکن استوار است: خدا و نفس. در الهیات یا یزدان شناسی سلبی، چنانکه از عنوان آن نیز پیداست، تأکید عارفان بر جنبه های ناشناختنی و ناگفتنی خداوند یا به تعبیر دیگر سخن از ذات خداست. از ذات ناشناختنی و ناگفتنی خدا با تعابیری استعاری نظیر تهیا، واحه، عدم یا نیستی و بی نام یاد می شود. اما در آثار برخی عارفان سده های میانه ی مسیحی، هم چون مایستر اکهارت، و نیز برخی از عارفان قدر اوّل عرفان اسلامی، همچون مولانا و شمس تبریزی، در پاره ای فقرات تأکید و تکیه از ذات خدا به سوی ذات نفس میل می کند. در آثار مولانا و اکهارت، از ذات نفس با تعابیری نظیر وحدت، بساطت، تاریکی و تهیا یاد می شود. برخی صاحب نظران نظیر دنیس ترنر، از این چرخش و این ویژگی ها بر وزان الهیات سلبی یا یزدان شناسی سلبی، از تعبیر انسان شناسی سلبی سود برده اند. در این جستار، ما بحث از این چرخش نگاه و ویژگی های پیش گفته را ذیل تعبیر فنای صفاتی بررسی می کنیم. در ادامه، نخست مهم ترین مقومات و بنیادهای اخلاقی فنای صفاتی در آثار مولانا و اکهارت را بر می رسیم و سپس به دو پیامد از مهم ترین پیامدهای پارسایانه ی فنای صفاتی، یعنی فقر و تبتل (انقطاع)، در آثار این دو عارف می پردازیم. فقر آموزه ای است که در آثار هر دو عارف، به وضوح و به کرات، دیده می شود اما تبتل از مختصات و شاید از ابداعات نظام اندیشگی و ساختار الهیاتی آثار مایستر اکهارت باشد.
مسئولیت اخلاقی از دیدگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
یکی از مشکلات اخلاقی در نظام های عرفانیِ مبتنی بر وحدت وجود، تبیینِ چگونگی مسئولیتِ اخلاقی آدمی است. ابن عربی معتقد است که حقیقتی جز خداوند وجود ندارد و هر فعلی چه خوب تلقی شود چه بد فعلِ خداوند است. نتیجه ی ظاهری این باور «جبر مطلق» و رفع مسئولیت آدمی در قبالِ افعالِ منتسب به اوست. اما عارفان با قبولِ نوعی اختیار برای آدمی، وی را مسئولِ اعمالِ خود می دانند. حلّ این تناقضِ ظاهری، در گرو دقت در معنای وحدت وجود؛ و تجلی خداوند در صورتِ آدمی است. انسان جلوه ی کامل تمامی صفات الهی است و از آنجا که خداوند به یقین دارای قدرت و اختیار است، آدمی نیز موجودی است که در اختیار داشتن، مجبور است. خدا فاعل کردارهای انسان است و این از آن روست که هستی خدا، همان هستیِ انسان یا هستیِ جهان است. ذات حق، مرحله ی اجمال است و جهان مرحله ی تفصیل. از این رو اگر با دیدگاهی وحدت گرایانه به موضوع نظر کنیم، جز حق را، وجودی نیست و طبیعتاً هر فعلی، فعلِ خداوند است و اگر از دیدگاه کثرت گرایانه دقت شود، انسان گونه ای هستی خواهد داشت و به تَبَع این هستیِ خود، فاعل کردارهای خویش خواهد بود؛ فاعلیتی که مسئولیت، لازمه ی آن است. دلِ آدمی که؛ در عرفان، حقیقتِ وی محسوب می شود، در مقابلِ رعیتِ خود که همان اعضاء و جوارح و قوای مختلف است، مسئولیت دارد، هم چنان که در برابر خداوند و دیگران مسئول است. نگرشِ ابن عربی در موارد مذکور مورد قبول ملاصدرا و اکثر پیروان وی تا زمان حاضر، واقع شده است و ایشان کوشیده اند آن را با زبانی فلسفی تقریر کرده و براهینی عقلانی بر آن اقامه کنند.