فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷۲۱ تا ۷۴۰ مورد از کل ۸۹۱ مورد.
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۴۸
45 - 58
حوزههای تخصصی:
معماری معاصر ایران، از اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی به هرج و مرج و آشفتگی دچار شد. در این دوران، ما شاهد احداث هم زمان ساختمان هایی هستیم که از لحاظ نیارشی هرکدام بیانگر یکی از مکاتب فکری ساخت، در دوره هایی مشخص از تاریخ ایران هستند. پایداری سازه ای نقش اساسی در پایداری ساختمان ها در برابر عوامل محیطی دارد، زیرا متضمن پایداری کل ساختار فرم ساختمان و معماری آن است. ازاین رو، در پژوهش حاضر مسئله پایداری سازه در ساختمان های عهد پهلوی اول بررسی می شود. این واکاوی، موضوعاتی ازجمله دیوارهای نسبی و آرایه های به کاررفته روی عناصر سازه ای را شامل می شود. هدف از این مطالعه و پژوهش، بررسی ایستایی ابنیه دوره پهلوی اول به منظور بهبود پایداری این بناها ی ارزشمند و نجات آن ها در برابر زلزله و به سازی و پایداری لرزه ای است. برآیند این مقاله، با توجه به شکل، فرم وغالب ساختمان های احداث شده در دوره پهلوی اول امکان بررسی دیوارهای نسبی و اظهارنظر درخصوص پایداری سازه های مرتبط را فراهم می آورد. این پژوهش، به دنبال پاسخ گویی به دو پرسش است: نخست، مسئله نیارش است و همچنین، مهم ترین عوامل تأثیرگذار در پایداری خانه های سنتی شهر کرمانشاه کدام اند؟ و دوم، آرایه های به کاررفته روی عناصر سازه ای در خانه های عصر پهلوی اول متأثر از چیست؟. روش تحقیق در این پژوهش، روش ترکیبی (کمی/کیفی) و جمع آوری، تحلیل و محاسبه دقیق داده ها است. بنابراین، درخصوص دیوارهای نسبی از روش کمی و در بررسی آرایه های به کاررفته روی عناصر سازه ای و در ادامه، مقایسه یافته ها و نتیجه گیری از سنجش کیفی استفاده شده است. در این مقاله، برای گردآوری اطلاعات از روش مشاهده میدانی، محاسبات و فن اسنادی کتابخانه ای بهره برده شده است. نتایج این پژوهش با استناد تصاویر و آثار و نقشه ها، محاسبات دیوار نسبی، مطابق با آیین نامه ۲۸۰۰ و نشریه ۳۶۰ است. نتایج نشان دهنده آن است که بررسی فاکتورهای نیارش (پایداری سازه) ازجمله دیوار نسبی و عوامل سازه (شاخصه ها) به کاررفته در خانه های تاریخی دوره پهلوی اول در بحث ایستایی، وضعیت هم سان دارد و موتیف های به کار برده شده نیز متأثر از بنیان های فکری معماری ایران است.
تبیین شاخص های مطلوب برای طراحی شهرهای اسلامی با تاکید بر فرهنگ اسلامی (مورد مطالعه: شهر جدید سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: در دنیای امروز،شهرها به عنوان مرکزهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی نقش حیاتی دارند. با افزایش جمعیت شهری، طراحی شهرها باید با ارزش ها و اصول فرهنگی جامعه سازگار باشد. شهرهای اسلامی نیازمند طراحی و ساختاری است که با اصول و ارزش های اسلامی هماهنگ باشد، اما هماهنگی طراحی شهری با ارزش های اسلامی چالش های خاصی را برای معماران و شهرسازان ایجاد می کند. در این پژوهش، به بررسی و تبیین شاخص های مطلوب برای طراحی شهرهای اسلامی با تأکید بر فرهنگ اسلامی پرداخته شده است. با تحلیل و ارزیابی شاخص های فرهنگی، اجتماعی، محیطی و اقتصادی شهر جدید سهند، چارچوبی عملی برای طراحی شهرهای اسلامی ارائه شده است.
هدف پژوهش: هدف اصلی این پژوهش، تحلیل طراحی شهری با الگوی توده فضای مطلوب در فرهنگ اسلامی در شهر جدید سهند از طریق شناخت معیارهای تأثیرگذار است. این تحقیق با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی در دسته تحقیقات کاربردی انجام شده است. هدف این مطالعه تدوین چارچوب عملی برای طراحی شهرهای اسلامی با توجه به اصول فرهنگی و ارزش های اسلامی در شهر جدید سهند بوده است.
روش شناسی: این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و کاربردی است. داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و پرسشنامه از 80 نفر از کارشناسان شهرداری شهر جدید سهند جمع آوری شده اند. روش تاپسیس برای تحلیل داده ها بکار گرفته شده است.
یافته ها و بحث: نتایج نشان می دهد که ساخت خانه ها و کاربری مسکونی براساس الگوی شهر اسلامی، مهم ترین معیار در طراحی شهری با تأکید بر فرهنگ اسلامی است. همچنین، دو متغیر طراحی شهری با «الگوی توده و فضا» و «فرهنگ» اسلامی به طور همزمان در نظر گرفته شده اند که منجر به ارائه پیشنهاداتی با رویکرد تلفیقی کالبدی-فرهنگی منطبق بر ارزش های اسلامی-ایرانی شده است.
نتیجه گیری: معیارهای ارائه شده در این پژوهش، از جمله استفاده از اصول اخلاقی اسلامی در طراحی فضاهای عمومی و ایجاد فضاهای اجتماعی مطلوب، می تواند به ایجاد محیط های شهری مناسب در شهرهای اسلامی کمک کند.
تبیین ابعاد فرهنگی-هویتی فضاهای عمومی بر اساس اصول شهرسازی شهروندگرا، مطالعه موردی بافت تاریخی منطقه ۱۲ تهران
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
125 - 142
حوزههای تخصصی:
فضاهای عمومی به عنوان قلب تپنده شهرها، نقشی کلیدی در شکل دهی هویت شهری، تقویت تعاملات اجتماعی، و ایجاد حس تعلق شهروندان به محیط زندگی ایفا می کنند. یکی از راهکارهای مؤثر برای ارتقای هویت این فضاها، بهره گیری از رویکرد شهرسازی شهروندگرا است. این رویکرد، با توجه به نیازها، خواسته ها و ارزش های جامعه محلی، به دنبال طراحی و ایجاد فضاهایی است که ضمن پاسخگویی به نیازهای همه اقشار جامعه، هویت فرهنگی و تاریخی آن ها را نیز حفظ کند. با وجود اهمیت این موضوع، پژوهش های محدودی به بررسی تأثیر شهرسازی شهروندگرا بر هویت و کیفیت فضاهای عمومی پرداخته اند. پژوهش حاضر با هدف شناسایی متغیرهای کلیدی تأثیرگذار در ارتقای هویت فضاهای عمومی، در بافت تاریخی منطقه ۱۲ تهران انجام شده است. روش شناسی پژوهش از نوع ساختاری بوده و با بهره گیری از نرم افزار MICMAC و نمونه گیری هدفمند از ۱۵ متخصص شهرسازی صورت گرفته است. در این راستا، ۱۷ متغیر در ابعاد عملکردی، کالبدی و هویتی شناسایی شدند. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای دسترسی آسان به خدمات و امکانات شهری، تنوع کاربری، کف سازی، حفاظت از بناها و فضاهای تاریخی، و طراحی مسیرهای دوچرخه سواری به عنوان عوامل اصلی و محرک در جهت ارتقای هویت مکان در بافت تاریخی منطقه ۱۲ تهران شناخته می شوند. این یافته ها می توانند راهنمایی مؤثر برای برنامه ریزی و مدیریت پایدار فضاهای عمومی در این منطقه ارائه دهند.
نقش الگوها و تناسبات هندسی در معماری مسکونی ایران در دو دوره قاجار و پهلوی اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
۱۴۳-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
اهداف: مطالعات سیر تاریخی تحولات معماری نشان می دهد که بسیاری از بناهای مسکونی دوره سنت در دوره پیش از اسلام و دوره مدرن شاهد بکارگیری تناسبات و مدول(اروپایی و ایرانی) می باشد که نقش اساسی در بیان سازماندهی فضایی و ارائه الگوی شکلی دارد. نظام اجزاء و کل در کاربری فضاها و سلسله مراتب عملکردی تاثیر بمراتب سازنده در وحدت و یکپارچکی و نظام هماهنگی برعهده خواهد داشت. مساله اصلی در این پژوهش عدم انطباق نظام هندسی در دوره سنت و مدرن و تحولات در نظام سلسله مراتب فضایی و حذف کارکردها است. ضرورت و اهمیت تحقیق خوانش پلان ها در بناهای تاریخی با کاربری مسکونی از نظر الگوی شکلی و نظم هندسی است که شاهد دگرگونی در دوره معاصر نسبت به دوره سنت می باشد. در این پژوهش سعی بر تبیین شاخص های موثر نظام هندسی معماری ایران و کاربرد آن بعنوان الگوی شکل دهنده در ابعاد فضاها خواهد شد. ابزارها و روش ها: روش پژوهش در این مقاله با توجه به گام های هفت گانه از نوع تفسیری-تاریخی و قیاسی و استقرایی است و رویکرد تحلیل داده ها از نوع کتابخانه ای و متغیرهای مورد پژوهش از نوع کمی و کیفی بوده و ابزار پژوهش از نوع عینی است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که پیروی از تناسبات هندسی در بناهای مورد مطالعه از دوره قاجار و پهلوی اول بترتیب اهمیت آن از نسبت زرین ایرانی(مستطیل طلائی ایرانی) و نسبت طلائی اروپایی پیروی نموده است و هندسه قالب از شکل مستطیل و سازماندهی فضایی از محوربندی خطی پیروی نموده است.
ارزیابی وضعیت پیاده مداری محله های شهر بوشهر
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
81 - 100
حوزههای تخصصی:
انقلاب صنعتی و سلطه روزافزون اتومبیل ها بر شهرها موجب کمرنگ شدن بحث پیاده مداری و حضور عابرین پیاده در شهرها گردید. از سوی دیگر، جمعیت رو به رشد شهرها و همچنین سهم روزافزون معابر سواره در ساختار شهر، مشکلات عدیده ای را برای شهرها پدیدار ساخته است. در شهرسازی معاصر ایران، نیازها و حقوق طبیعی انسان پیاده، کمتر مورد توجه برنامه ریزان و طراحان شهری بوده و معابر پیاده نه به عنوان بخشی مستقل از فضای شهری، بلکه به عنوان تابعی از حرکت سواره به حساب آمده و همین امر سبب ایجاد مشکلات عدیده ترافیکی، زیست محیطی، اجتماعی و ... در شهرها شده است. هدف از این پژوهش ارزیابی وضعیت پیاده مداری در محله های بافت جدید و تاریخی شهر بوشهر است. از این رو محله های کوتی، دهدشتی، شنبدی و بهبهانی از بافت تاریخی و محله های سنگی، عاشوری، باغ زهرا و بیسیم از بافت جدید انتخاب شده است. برای ارزیابی وضعیت پیاده مداری در این محله ها تعداد 160 پرسشنامه میان ساکنین توزیع گردید و داده های حاصل از پرسشنامه ها با استفاده از آزمون تی مستقل و آزمون تحلیل عاملی اکتشافی تجزیه وتحلیل شدند. نتایج آزمون تی مستقل نشان می دهد که بین محله های بافت تاریخی و جدید از لحاظ پیاده مداری تفاوت معناداری وجود ندارد و تنها در شاخص فضای سبز در مسیر پیاده رو، تفاوت وجود دارد. در نهایت نیز بر اساس عوامل استخراج شده 6 گانه تحلیل عاملی اکتشافی، به ارائه راهبردها و سیاست های طراحی شهری به منظور ارتقاء پیاده مداری در محله های شهر بوشهر پرداخته شده است.
کاربست نظریه شهر عدالت محور در شهرهای کره جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مفهوم عدالت، و چگونگی محقق شدن آن در شهر، از دیرباز مورد توجه اندیشمندان بوده است. در این خصوص واژه های گوناگونی مانند برابری، مساوات و عدالت مطرح شده است. در بین نظریه های هنجاری که در پارادایم برنامه ریزی شهری معاصر مورد توجه هستند، یکی از مهم ترین آن ها، شهر عدالت محور است. فاینشتاین با مرور مفاهیم مرتبط با عدالت، نظریه ی شهر عدالت محور را طرح و سه اصل پایه ای برای آن تعریف می کند. هدف پژوهش: پژوهش حاضر در تلاش است با مرور ادبیات مرتبط با مفهوم عدالت، شهر عدالت محور و ویژگی های آن را مورد بررسی و سپس کاربست این نظریه را در شهرهای کشور کره جنوبی مورد ارزیابی قرار دهد. در این زمینه، این کشور به عنوان یکی از کشورهایی که در سال های اخیر توسعه ای چشمگیر داشته و در مدتی کوتاه، از کشوری با اقتصاد توسعه نیافته به یکی از پیشرفته ترین اقتصادهای جهان بدل شده و یکی از شهرهای جهانی مهم، سئول، در آن قرار دارد انتخاب شده است.روش شناسی: این پژوهش از نظر هدف در گروه پژوهش های کاربردی قرار دارد و طرح پژوهش آن کیفی است. ذیل روش های کیفی، با رویکرد تفسیری، روش نمونه موردی انتخاب شده است و موضوع مورد مطالعه، شهر عدالت محور، به شکل نظام مند در سه کلان شهر کشور کره جنوبی مورد بررسی قرار گرفته است.یافته ها و بحث: تمرکز بیش از حد بر سئول و توزیع نامتوازن امکانات، عدم همخوانی اصول دموکراسی با نظام سیاسی و برنامه ریزی در این کشور نشان می دهد شهرهای کره جنوبی هر چند در مسیر عدالت محوری گام برمی دارند، راه بسیاری تا رسیدن به مفهوم شهر عدالت در پیش دارند.نتیجه گیری: کره جنوبی با نظامی که مدعی توسعه ای افزاینده است، با چالش هایی نیز در خصوص چگونگی این توسعه مواجه است. طبق بررسی های انجام شده در این پژوهش، شهروندان کره ای نیز دریافته اند که در دنیای کنونی، توسعه اقتصادی به هر قیمتی نیز مطلوب نیست.
مبلمان شهری و ملاحظات طراحی آن در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
55 - 66
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: مبلمان شهری یکی از عناصر مهم در فضاهای شهری به جهت خدمات رسانی به شهروندان محسوب می شود که از اهمیت ویژه ای برخوردار است؛ لذا در طراحی و مکان یابی این مبلمان باید تمامی شرایط و ملاحظات لازم را در نظر گرفت.
اهداف: هدف اصلی در این پژوهش بررسی ملاحظات طراحی مبلمان شهری در فضاهای شهری است که برای این منظور در این مطالعه معیارها و ملاحظات مربوطه مورد سنجش قرار می گیرند.
روش تحقیق: پس از مطالعات و بررسی های انجام شده، در ابتدا به بررسی تعاریف مختلفی که کارشناسان برای مبلمان شهری در نظر گرفته اند پرداخته شده و سپس به دسته بندی آن در دنیا و ایران و پس از آن ملاحظات و معیارهای مبلمان شهری مورد بررسی قرار گرفته است.
نتیجه گیری: نتایج این پژوهش نشان می دهد که در طراحی مبلمان شهری، ملاحظات و معیارهای طراحی در یک تعامل و رابطه دوجانبه هستند. در واقع می توان عنوان کرد که از نظر چگونگی توجه به ملاحظات و معیارهای طراحی دو حالت می تواند وجود داشته باشد؛ حالت اول طراحی استاندارد محور و یکسان که در پروسه طراحی آن کلیه ملاحظات و معیارها به طورکلی موردتوجه است و معیارهای معناشناسانه یا متوجه اهداف نهاد متولی مبلمان است و یا بعضاً فاقد معیارهای معناشناسانه است. این مبلمان و طراحی آن در بازه های زمانی بلند مورداستفاده قرار می گیرد و گاهی پس از گذشت چند دهه بازطراحی انجام می شود.حالت دوم طراحی موردی، که بر اساس شرایط ویژه و بر اساس مکان و بستر قرارگیری مبلمان و با رعایت ملاحظات و معیارهای متناسب با آن طراحی صورت می گیرد.
راهبردهای سامان دهی فضایی-مکانی سکونتگاه های غیر رسمی (مطالعه موردی: تپه مراد آب کرج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲۸
51 - 68
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین راهبردهای سامان دهی فضایی–مکانی سکونتگاه های غیر رسمی صورت پذیرفت. در این راستا با استفاده از روش توصیفی – تحلیلی به صورت تلفیقی از روش های کمی و کیفی اقدام به تجزیه وتحلیل اطلاعات گردید. نمونه تحقیق شامل 50 نفر از کارشناسان و متخصصان شهری می باشد که به صورت هدفمند نمونه گیری شده اند. در راستای دستیابی به اهداف پژوهش، در ابتدا از تحلیل سوات و پس ازآن از ماتریس QSPM استفاده گردید. در ادامه نیز از آزمون T–test جهت ارزیابی وضعیت موجود سکونتگاه غیر رسمی تپه مراد آب کرج استفاده شده است. نتایج حاصل از تحلیل سوات منجر به شکل گیری 14 قوت، 26 ضعف، 17 فرصت و 17 تهدید گردید. در ادامه با استفاده از برنامه ریزی استراتژیک کمی (QSPM) اقدام به تدوین راهبرد سامان دهی فضایی–مکانی این سکونتگاه پرداخته شد. نتایج حاصل از تحلیل سوات منجر به شکل گیری 14 قوت، 26 ضعف، 17 فرصت و 17 تهدید گردید. همچنین بر اساس نتایج حاصل از برنامه ریزی استراتژیک کمی، 5 راهبرد جهت سامان دهی سکونتگاه غیر رسمی در تپه مراد آب کرج شناسایی گردید که شامل: تهیه طرح مطالعاتی جامع سامان دهی مرتبط با بازآفرینی شهری پایدار در قالب برنامه جامع اقدام مشترک با توجه به سطوح زمانی کوتاه مدت، میان مدت، بلندمدت و مشخص کردن نقش هرکدام از سازمان ها و نهادهای دولتی، خصوصی و مشارکت مردمی؛ تسهیل ورود بخش خصوصی به پروژه های بازآفرینی شهری؛ سامان دهی محلات سکونتگاه های غیر رسمی؛ استفاده از ظرفیت های ساکنین سکونتگاه های غیر رسمی جهت بازآفرینی محلات هدف و ایجاد اشتغال؛ افزایش امنیت و جلوگیری از بروز آسیب های اجتماعی از طریق حضور پذیر نمودن فضاهای شهری موجود در محلات می باشد. به علاوه نتایج حاصل از آزمون t–test نشان داد که هیچ یک از شاخص های مطرح شده در این سکونتگاه در وضعیت مطلوبی قرار نداشته و میانگین نمرات به دست آمده از پاسخگویان در سطح معناداری 01/0 کمتر از میانگین نظری می باشد.
ارزیابی قوانین شهری ایران با رویکرد سلامت شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مدیریت شهری از طریق اعمال قوانین شهری نقش مهمی در سلامت شهری ساکنان دارند. قوانین شهری خوب پایه ای برای موثر بودن برنامه ریزی و پایه توسعه شهری پایدار محسوب می شوند. در شرایطی که قوانین به درستی تدوین نشده اند یا زیرساخت های حقوقی ضعیفی برای اجرای آنها وجود دارد، نابرابری های قدرت (سیاسی، مالی، فنی و فرهنگی) ممکن است برنامه ریزی را از تمرکز بر سلامت عمومی دور کرده و به ارزش زمین برای کسانی که منابع را در اختیار دارند معطوف کند. بنابراین وجود ابزاری برای ارزیابی معیار کیفیت قانون گذاری، ضروری است.
هدف پژوهش: هدف اصلی پژوهش، ارزیابی قوانین شهری از نظر تطابق با مولفه ها و معیارهای سلامت شهری و همچنین معیارهای یک قانون باکیفیت است.
روش شناسی: با استفاده از روش محتوای کیفی و کمی جهت دار، به ارزیابی قوانین اصلی و پایه ای جاری شهرسازی ایران در سطح ملی، در دو بعد محتوا و عملکرد از جهت سلامت شهری پرداخته شده است.
یافته ها و بحث: میانگین امتیاز مولفه های عملکردی قوانین منتخب برابر با 6/2 است و محتوایی برابر با یک است. نتایج نشان می دهد میانگین امتیاز بعد محتوایی و عملکردی در قانون تعاریف محدوده و حریم شهرها و روستاها و شهرک و نحوه تعیین آنها شهر برابر با (9/1) است که در مجموع بیشترین امتیاز را نسبت به سایر قوانین بدست آورده است. میانگین امتیازهای مولفه های محتوایی و عملکردی نشان دهنده آن است که قوانین پایه و اصلی شهرسازی ایران به لحاظ کیفیت (عملکرد) و محتوا (سلامت شهری) اختلاف ناچیزی با یکدیگر دارند و در هر دو بعد دارای ضعف اساسی هستند.
نتیجه گیری: بررسی ها نشان می دهد که مجموعه قوانین پایه و اصلی شهرسازی ایران، به مولفه های سلامت شهری کمتر معطوف شده اند. در قوانین شهری ایران فقط مولفه سلامت شهری، طراحی و اجرای برنامه های توسعه شهری، منطقه ای و ملی است که نسبتا موردتوجه قرار گرفته است. میانگین امتیاز مولفه های عملکردی نیز نشان دهنده کیفیت نامطلوب قوانین است. تنها مولفه دسترس پذیری قوانین امتیاز مطلوب را بدست آورده است.
بررسی و شناخت تاثیرات نسبت های طلایی در ایجاد زیبایی بصری شهر تاریخی ماسوله
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
211 - 242
حوزههای تخصصی:
شهر تاریخی ماسوله، واقع در استان گیلان، یکی از نمونه های برجسته به کارگیری تناسبات طلایی و هندسی در معماری ایران است که به ایجاد زیبایی بصری و انتقال مفاهیم معنوی منجر شده است. این پژوهش با هدف بررسی و شناخت تأثیرات نسبت های طلایی در شکل گیری زیبایی بصری ماسوله انجام شد. روش تحقیق توصیفی تحلیلی بوده و با استفاده از مطالعات میدانی و نرم افزارهایی مانند اتوکد 2024، آتریس گلدن سکشن 5.9.2 و فی ماتریکس 1.618 برای الگوها و تناسبات طلایی موجود در آرایه های معماری ماسوله استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که اعتقادات دینی، احترام به طبیعت، نیازهای اقلیمی و سازه ای و استفاده از مصالح بوم آورد از عوامل اصلی مؤثر بر شکل گیری معماری ماسوله بوده اند. تناسبات طلایی، از جمله دایره طلایی، مستطیل طلایی، مارپیچ طلایی و مثلث خیام-پاسکال، به طور گسترده در طراحی ابنیه و تزئینات این شهر به کار رفته اند. نتایج حاکی از آن است که استفاده از تناسبات طلایی، علاوه بر ایجاد تعادل و هماهنگی بصری، ریتمی چشم نواز و پایدار را در ساختار کالبدی ماسوله به وجود آورده است. همچنین، این تناسبات در طراحی بازشوها، درب ها و تزئینات داخلی مانند نقش مایه های مذهبی و گیاهی، به انتقال مفاهیم فرهنگی و معنوی کمک کرده اند. انطباق ساختار پلکانی ماسوله با سلسله اعداد فیبوناچی و مثلث خیام-پاسکال، نشان دهنده هوشمندی در هماهنگی با شرایط محیطی و اقلیمی بوده و دسترسی آسان را در محیط های شیب دار فراهم کرده است. علاوه بر این، بررسی تزئینات معماری نشان می دهد که استفاده از پیمون های کوچک و بزرگ نقش مهمی در ایجاد هویت محلی و انطباق با مصالح بوم آورد داشته است. ساختارهای معماری ماسوله توانسته اند هماهنگی میان طبیعت، فرهنگ و معماری را به بهترین شکل ممکن نمایان سازند و الگوی موفقی برای طراحی در مناطق مشابه ارائه دهند.
تحلیل مدیریت تعارض ناشی از توسعه گردشگری در مناطق حفاظت شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
برنامه ریزی توسعه شهری و منطقه ای سال ۹ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۱
69 - 105
حوزههای تخصصی:
تعارض مسئله مبتلابه مناطق حفاظت شده در ایران است و فائق آمدن بر آن چالشی بزرگ برای برنامه ریزان است. توسعه گردشگری می تواند یکی از عوامل اصلی تشدید این تعارضات باشد. ازاین رو هدف این مقاله شناسایی ویژگی ها و دلایل بروز تعارضات ناشی از توسعه گردشگری در مناطق حفاظت شده به خصوص تالاب میانکاله در ایران و همچنین شناسایی شیوه های فائق آمدن بر آن ها است. بدین منظور یافته های کیفی مطالعات پیشین با استفاده از روش فراترکیب مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. مقالات، کتب و رساله های منتشرشده در پایگاه های مطالعاتی در بازه زمانی 2000 تا 2024 بر اساس روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. پس از تجزیه وتحلیل یافته ها، شبکه مضامین در سه بعد چیستی، چرایی و چگونگی مدیریت تعارض ارائه شد. بر اساس یافته ها، تعارض در مناطق حفاظت شده اغلب در سطح بین گروهی و بین سازمانی است. مهم ترین دلایل بروز تعارض ارتباطات ضعیف و فقدان همکاری، بی عدالتی و سلطه قدرت، ساختار حکمرانی معیوب است. همچنین برای مدیریت تعارض نیاز به طی شش مرحله افزایش سرمایه اجتماعی، مصالحه و اجماع، کنش جمعی، هم تکاملی تدریجی و بهبود تعارض است. نتایج پژوهش حاضر علاوه بر اینکه به گسترش دایره شناختی شیوه های کاهش تعارض در گردشگری کمک خواهد کرد، می تواند مبنایی برای پژوهش های آتی در این حوزه مطالعاتی باشد.
بهینه سازی استفاده از مصالح نوین در ساختمان های بلند مرتبه شهرهای بزرگ با رویکرد ضایعات صفر نمونه موردی: شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۵ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
99 - 110
حوزههای تخصصی:
اهداف: با وجود نیروهای انسانی و اجرایی بالقوه در ایران، استفاده از مصالح در ساختمان ها جهت کاهش هدر رفت مصالح، با روند بسیار کندی طی مسیر نموده، با توجه به اهمیت ساختمان در فعالیتهای اقتصادی لازم است؛ اقدامات موثری در این زمینه انجام پذیرد. این پژوهش با هدف شناسایی و رتبه بندی شاخص های موثر بر هدر رفت مصالح با توجه مبانی نظری موجود انجام پذیرفته است.
روش ها: این پژوهش از لحاظ هدف از نوع تحقیق توسعه ای و از لحاظ روش انجام کار، توصیفی و از نوع پیمایشی و اسنادی می باشد. جهت شناسایی عوامل موثر، نمونه ای را از میان جامعه خبرگان وکارشناسان این صنعت با روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب نموده و داده های مورد نظر با توزیع پرسشنامه جمع آوری شده و با نرم افزار آماری spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: تحقیق نشان داد، که طراحی مناسب توسط مصالح نوین با درصدی معادل 73/74% بیشترین تأثیر را بر میزان کاهش ضایعات ساختمانی دارد. پس از آن، صنعت ساخت با درصدی معادل 65/71% در رتبه دوم ، آموزش با درصد تأثیری معادل 62/70% در رتبه سوم، منابع مالی و توجیه اقتصادی با درصدی معادل 83/64% در رتبه چهارم و در نهایت ذخیره و انبار با 33/63% دارای کمترین تأثیربرافزایش ضایعات می باشند.
نتیجه گیری: مسئله تحقیق چگونگی حل مشکلات مذکور به شیوه ای علمی و هدفمند آن نیل به الگویی مؤثر به منظور بهره وری بهینه از مصالح در راستای کاهش هدررفت مصالح است.
واژگان کلیدی: مصالح نوین، ساختمان های بلند مرتبه در شهرهای بزرگ، ضایعات صفر.
ارزیابی تأثیر طراحی مبلمان های شهری بر احساس رضایت گردشگران (مطالعه موردی: جاذبه های گردشگری کلان شهر اصفهان)
منبع:
مطالعات طراحی شهری ایران دوره ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
159 - 182
حوزههای تخصصی:
در شرایط کنونی رشد سریع شهرها و توسعه ناموزون آن ها به ویژه در کلان شهرها، بدون توجه به کمیت و کیفیت زیرساخت های شهری می تواند پیامدهای عدیده ای را به همراه داشته باشد. ازاین رو ارتقای محیط های شهری ازنظر کاربری های عمومی ازجمله مبلمان شهری یکی از مهم ترین ملزومات دستیابی به پایداری شهری به شمار می آید. در این راستا، هدف این پژوهش ارزیابی تأثیر طراحی مبلمان های شهری بر احساس رضایت گردشگران در مکان های گردشگری کلان شهر اصفهان می باشد. پژوهش حاضر از نوع کاربردی می باشد و روش آن توصیفی- تحلیلی است. جمع آوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای و میدانی صورت پذیرفت و جامعه ی آماری شامل 400نفر از گردشگران در حال بازدید از مکان های گردشگری کلان شهر اصفهان می باشد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss و آزمون های واریانس یک طرفه و توکی انجام شد. نتایج به دست آمده نشان می دهد که رضایت کلی از طراحی مبلمان شهری با میانگین ۶۶.۷۰ در سطح متوسط به بالا ارزیابی شده است، که بیانگر اثربخشی طراحی این عناصر بر تجربه مثبت گردشگران است. بااین حال، کیفیت ساخت و نگهداری مبلمان شهری با میانگین ۴۰.۰۸ پایین تر از حد انتظار بوده و نیاز به بهبود دارد. تحلیل های واریانس نشان دهنده تفاوت های معنادار در میزان رضایت از مبلمان در فضاهای مختلف گردشگری است. این تفاوت ها به عوامل مکانی و فرهنگی هر منطقه مربوط می شود که بر ادراک و رضایت کاربران تأثیر دارد. به طور خاص، یافته ها نشان می دهد که شاغلان بخش دولتی و دانشجویان از کیفیت مبلمان شهری رضایت بیشتری دارند، درحالی که افراد متأهل نسبت به مجردها رضایت کمتری از کیفیت آن ابراز کرده اند. همچنین، تفاوت های سنی در ارزیابی کیفیت مبلمان شهری معنادار نبوده که نشان دهنده پاسخگویی طراحی به نیازهای گروه های مختلف سنی است. از سوی دیگر، تحلیل ها بیانگر آن است که نگهداری منظم از مبلمان شهری می تواند نقش مهمی در بهبود کیفیت و افزایش طول عمر این عناصر ایفا کند.
تدوین راهبردهای طراحی شهری توسعه محله شهری خلاق از منظر کارکردی-فضایی، مورد پژوهی: محله سنگ سیاه، شیراز
حوزههای تخصصی:
نظریه شهر خلاق سعی دارد تا کیفیتی را شرح دهد که تصویر ذهنی یک شهر را برای شهروندان زیباتر نماید. هدف از مطرح نمون مفهوم کیفیت زندگی در این نظریه، اصلاح تکامل توسعه شهری از مفهوم رشد کمّی به توسعه پایدار شهری است. در واقع، خلاقیت شهری به عنوان یک رویکرد راهبردی می تواند بر کیفیت های زیستن در شهر تاثیرگذار باشد. بنابراین هدف اصلی از این پژوهش ارائه راهبرد جهت تحقق ایده شهر خلاق در محلات شهری و انتخاب استراتژی مطلوب است. در راستای دستیابی به هدف پژوهش از روش تحقیق توصیفی-تحلیلی و شیوه های تحقیق پرسشنامه، مصاحبه و مشاهده بهره گرفته شده است. جامعه آماری پژوهش را تمام ساکنان محله سنگ سیاه که بر اساس طرح مطالعاتی محله بندی شهر شیراز برابر با 6355 بوده اند و کارشناسان طراحی شهری تشکیل می دهد. در گروه شهروندان با استفاده از فرمول کوکران حجم نمونه به تعداد 363 نفر به صورت تصادفی ساده و در گروه کارشناسان تعداد 30 کارشناس انتخاب شده است. در این نوشتار برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل SWOT و از ماتریس برنامه ریزی استراتژیک کمّی (QSPM) جهت اولویت بندی استراتژی ها بهره گرفته شده است. بر اساس نتایج حاصل شده از مدل SWOT موقعیت شاخص های شهر خلاق در بعد کارکردی-فضایی در محله مورد مطالعه با توجه به تمامی عوامل به دست آمده، در موقعیت رقابتی قرار دارد. نتایج به دست آمده از QSPM نشان می دهد که از بین پنج استراتژی مهم، استراتژی تقویت فضاهای سبز محلی در جهت افزایش حضورپذیری افراد و تقویت تعاملات اجتماعی میان ساکنین با کسب بالاترین امتیاز به عنوان بهترین راهبرد شناخته می شود.
تسهیل پیاده مداری در محلات از طریق بازطراحی محور اصلی (مطالعه موردی: محله ساغری سازان رشت)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: تغییرات شیوه های حمل ونقل در یک قرن اخیر و ورود خودرو به شهر در کنار مزایای بسیار، پیامدهای نامطلوب فراوانی مانند آلودگی هوا، ترافیک و کاهش ایمنی پیاده را به دنبال داشته است. در نظریات مطرح شده در قرن بیست ویکم، ترویج حرکت پیاده در شهر به عنوان اقتصادی ترین و سالم ترین شیوه حمل ونقل موردتوجه جدی قرار گرفته است و برنامه ریزان را بر آن داشته تا پیاده روی را به عنوان یک شیوه حمل ونقل مطلوب و در عین حال منطبق با اصول توسعه پایدار در اولویت برنامه های توسعه یا بازآفرینی شهرها قرار دهند.
هدف پژوهش: هدف این پژوهش ارائه راهبردهایی برای ارتقای کیفیت زندگی ساکنان محله ساغری سازان از طریق بهبود مسیرهای عابر پیاده و ارتقای قابلیت پیاده روی در آن است.
روش شناسی: این پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از حیث روش، توصیفی-تحلیلی است. ابتدا یک مدل مفهومی برای پیاده مداری تعریف شده و سپس از تحلیل SWOT برای ارایه راهبردها و از مدل AHP برای اولویت بندی آنها استفاده می شود. در تحلیل و مدل سازی محیطی نیز از نرم افزارهای GIS و Sketch Up به عنوان ابزار کار استفاده شده است.
یافته ها و بحث: در این مقاله محور اصلی محله ساغری سازان شهر رشت، بررسی و پتانسیل های آن برای ایجاد یک محیط با قابلیت پیاده روی پایدار شناسایی شده است. از بطن تحلیل ها مشخص شد، نقطه قوت اصلی این محدوده، دسترسی به خدمات و فضاهای عمومی و نقطه ضعف اساسی آن، عدم وجود زیرساخت لازم و حجم بالای ترافیک است. در پایان با استفاده از تجزیه و تحلیل سلسله مراتبی، راهبردهای موثر برای محله، اولویت بندی و پیش طرح هایی برای محدوده در قالب سه بعدی ارایه شدند.
نتیجه گیری: بهینه سازی زیرساخت ها و بازطراحی مناسب محورها می تواند محله ساغری سازان را به یک الگوی مطلوب برای حمل ونقل پیاده تبدیل کند که نه تنها می تواند به افزایش کیفیت زندگی ساکنان کمک کند؛ بلکه به عنوان الگویی برای سایر محله ها و شهرها نیز موردتوجه قرار گیرد.
واکاوی تأثیر شاخص های طراحی پیاده راه مطلوب برای شهروندان و گردشگران با رویکرد شهر شاد (نمونه موردی: کوچه ارک تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۲۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۵
۹۱-۷۵
حوزههای تخصصی:
با گسترش شتابان شهرها، نقش انسان در فضاهای شهری بسیار کمرنگ شده و شادی و سرزندگی شهرها ازبین رفته است. از این رو در این پژوهش کوچه ارک به عنوان یکی از قدیمی ترین و فعال ترین محورهای مرکزی شهر تبریز، مورد مطالعه قرار گرفته است. در این محور تسلط سواره به پیاده، منجر به کاهش کیفیت های فضای شهری شده و تداخلات پیاده و سواره، آرامش و آسایش را از شهروندان سلب کرده و حرکت پیاده در این محور دچار ناکارآمدی شدیدی گشته است. بنابراین ایجاد پیاده راه مطلوب برای ساکنین محدوده و همچنین گردشگران می تواند به عنوان روشی برای احیای بافت تاریخی و ارتقا کیفیت شادی و نشاط به شمار آید. ماهیت این پژوهش کاربردی و روش مطالعه آن مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی می باشد. جمع آوری داده ها به دو روش کتابخانه ای و میدانی بوده که در روش میدانی، اطلاعات مورد نظر با ابزار پرسشنامه و مشاهده گردآوری شده است. به منظور سنجش اولویت و اهمیت هر یک از شاخص های مورد مطالعه از آزمون فریدمن در نرم افزار SPSS و EXCEL استفاده شد. طبق یافته های پژوهش، سطح معناداری در آزمون فریدمن در تمامی نمونه های آماری کمتر از 0.05 درصد بوده که نشان دهنده آن است که بین افراد پاسخ دهنده به پرسش های پژوهش مربوط به شاخص های پیاده راه با رویکرد شهر شاد، تفاوت معناداری وجود دارد، لذا اولویت بندی شاخص های مورد مطالعه از دیدگاه شهروندان ساکن در کوچه ارک شهر تبریز متفاوت است. نتایج به دست آمده بر اهمیت سرمایه گذاری شهری در توسعه پیاده راه ها به عنوان ابزاری برای ارتقا کیفیت زندگی شهری و احیای بافت های تاریخی تاکید می کند.
اکوسیستم های نوآوری و بازآفرینی شهری: راهبردی نوین برای ارتقای کیفیت محیط، نمونه موردی: منطقه 17 شهرداری تهران
حوزههای تخصصی:
طراحی شهری به عنوان علم و هنر ساماندهی و ایجاد فضاهای شهری، نقش مهمی در کیفیت زندگی شهروندان ایفا می کند. یکی از رویکردهای طراحی شهری معاصر، بازآفرینی شهری است که به استفاده مجدد از فضاهای رهاشده، نوسازی و بهره برداری مجدد از اراضی بلااستفاده پرداخته تا این فضاها به مراکز پویا و کارآمد برای شهر تبدیل شوند. بازآفرینی اراضی رها شده و تبدیل آن ها به مراکز نوآوری، نه فقط یک راهکار اقتصادی بلکه یک رویکرد اجتماعی، فرهنگی و محیطی است که به ایجاد شهرهایی پویا، پایدار و باکیفیت برای زندگی کمک می کند. این رویکرد باعث می شود شهرها نه تنها به فضایی برای سکونت، بلکه به مکانی برای رشد، ارتباط و الهام بخشی تبدیل شوند. بنابراین سوال اصلی پژوهش این است که چگونه اکوسیستم های نوآوری می توانند به طور عملی به فرآیند بازآفرینی شهری کمک کنند؟ پژوهش از نوع کاربردی بوده و در زمره مطالعات تحلیلی قرار می گیرد. جهت گردآوری اطلاعات و داده ها از روش کتابخانه ای و میدانی (مصاحبه) و برای تحلیل داده ها از نرم افزار GIS استفاده شد. برای این منظور ابتدا الگوی فعالیتی و مدیریت نوآوری در اکوسیستم ها نوآوری احصا شد (شامل پارک های علم و فناوری، ایستگاه ها و کارخانه های نوآوری، مراکز نوآوری، فضاهای کاری اشتراکی و اختصاصی) و حداقل مساحت مورد نیاز برای استقرار این الگوها، تبیین گردید. سپس قطعات (اراضی) رهاشده در منطقه 17 شهر تهران، شناسایی و بر اساس مساحت این قطعات، الگوی فعالیتی آن ها مشخص گردید. بر این اساس تعداد 23 قطعه واجد شرایط احداث ایستگاه و کارخانه نوآوری، 11 قطعه واجد شرایط مراکز نوآوری، 38 قطعه برای احداث فضای کار اشتراکی و اختصاصی و 12قطعه با در نظر گرفتن تراکم مناسب، برای احداث فضای کار اشتراکی و اختصاصی در منطقه 17 مناسب می باشند. پارک های علم و فناوری نیز مقیاس فرامنطقه ای داشته و در این محدوده قابل احداث نمی باشند.
بررسی نقش کالبدی محیط در امنیت اجتماعی زنان در فضاهای عمومی شهری، مورد مطالعه: پارک های شهر ورامین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۷
69 - 88
حوزههای تخصصی:
فضای شهری باید امنیت گروه های مختلف کاربری را تامین کند. ترس از جرم رفتار و حوادث در محیط شهری تأثیراتی بر زنان و گروه های آسیب پذیر اجتماعی و اقتصادی دارد. ناامنی زنان در فضاهای شهری مشارکت کامل آنان را در جامعه محدود و علاوه بر آسیب روانی فرد، خانواده ها و در نهایت کل جامعه را تحت تاثیر قرار می دهد با نظر به نقش فعال پارک ها در توسعه حیات مدنی و همچنین ارتقاء کیفیت فراغت و تاثیر آن در ارتقاء کیفیت سکونت، این پژوهش به بررسی احساس امنیت زنان در سه بوستان شقایق، 15 خرداد و خانواده شهر ورامین می پردازد. کاهش حضور فعال زنان در پارک های شهر ورامین، علیرغم تلاش مدیریت شهری ورامین در تامین امکانات و تسهیلات و خدمات، مساله پژوهش حاضر است. نخست، مدل نظری پژوهش، با استفاده از مولفه های کالبدی و روانشناسی موثر براحساس امنیت زنان در فضاهای عمومی منتج از نظریات مرتبط با امنیت اجتماعی و فضای شهری تدوین و مولفه های به دست آمده به دو بخش عوامل کالبدی و عوامل غیرکالبدی تقسیم شدند. در گام بعدی، به روش پیمایشی، پرسشنامه ها توسط 400 نفر از زنان ساکن شهر ورامین پاسخ داده شدند و با تحلیل رگرسیون سهم هر یک از متغیرهای ویژگی های کالبدی محیط در پیش بینی میزان احساس امنیت اجتماعی زنان مشخص شد. یافته های پژوهش حاکی از وجود رابطه مستقیم و معنادار بین فضای شهری و احساس امنیت زنان است. در مقام مقایسه، ویژگی های کالبدی فضای عمومی شهری در احساس امنیت زنان بسیار تاثیرگذارند و این نقش بیش از ویژگی های غیرکالبدی آن است.
جانمایی عرصه عمومی و عناصر نشانه ای محله در توسعه های درون زا، معطوف به قابلیت های منظرین (موردپژوهش: محدوده پادگان ارتش شهر بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه: «توسعه ی درون زا» یک دیدگاه بهینه در توسعه شهری قلمداد می شود. مقیاس مداخلات در این رویکرد، آن را با دانش طراحی شهری پیوند داده است. یکی از ابعاد شاخص در طراحی شهری، «منظر شهری» است، ولی در فرآیند توسعه، تحت عنوان تفکیک اراضی، غالباً این بُعد به محوطه آرایی زمین تنزل یافته است. در حالی که رویکرد «منظر شهری پایدار»، با تأکید بر توانمندی های مناظر راهبردی (مناظر گسترده، خطی، رودخانه ای، سیمای شهری و بالکنی) و همچنین محیط اکولوژیک؛ توجهات فرای دو بُعد و مقیاس بالاتر را مطرح می سازد.
هدف پژوهش: هدف پژوهش تدوین اصولی است که به واسطه آنها «جانمایی عناصر نشانه ای و عرصه ی عمومی» در توسعه های درون زا به نحوی واقع شود که دارای بیشترین پتانسیل در دریافت و ارائه مناظر باشند.
روش شناسی: این پژوهش که از لحاظ هدف کاربردی-توسعه ای و روش تحقیق آن توصیفی-تحلیلی است، در ابتدا با روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای مبانی رویکرد منظرشهری پایدار را بازشناسی می کند، در ادامه بر پایه کشف ساختار پنهان اسناد بالغ مدیریت مناظر شهری پایدار اصول مدنظر را تدوین می کند؛ در نهایت با استفاده از روش جمع آوری داده های جغرافیایی، اصول بدست آمده در محدوده پادگان ارتش بجنورد موردپژوهی و موقعیت بهینه مدنظر تعیین می شود.
یافته ها و بحث: در این پژوهش پنج اصل راهبردی زیر تعیین شد: «قرارگیری عناصر نشانه ای در تسلط های ارتفاعی»، «قرارگیری عناصر نشانه ای در محل تلاقی بیشترین کریدورهای دید از معابر متصل»، «قرارگیری عناصر نشانه ای در محل گشودگی و شکاف طبیعی یا مصنوع»، «قرارگیری عرصه عمومی در بالاترین تسلط ارتفاعی» و «قرارگیری عرصه عمومی در مجاورت پهنه های سبز و اکولوژیک موجود».
نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد موقعیت قرارگیری عناصر نشانه ای و عرصه عمومی مستلزم توجهی فراتر از آنچه بطور معمول برای آن ها در نظام تفکیک اراضی در نظر گرفته می شود، هستند. همچنین این اصول اهمیت بیش از پیش توجه به محیط اکولوژیک شامل فرم زمین و پوشش گیاهی و آبی در فرآیند برنامه ریزی و تفکیک اراضی، را روشن می سازد.
واکاوی مفهوم محله در محلات تاریخی ایران مبتنی بر اصول نوشهرسازی
حوزههای تخصصی:
مقدمه: حافظت از محلات تاریخی ایران باوجود ارزش های غنی، یکی از چالش های اساسی درزمینه شهرسازی است.باتوجه به تغییرات ساختاری،کالبدی و...در بافت های تاریخی در دوران معاصر و در نتیجه تضعیف روابط اجتماعی درون محلات،این مساله،خود را به مثابه یکی از چالش های جدی پیش روی برنامه ریزان شهری نشان داد.این چالش، نیاز به بازآفرینی محلات براساس مکتب نوشهرسازی و احیای هویت تاریخی آن ها را مطرح می کند.هدف پژوهش: هدف، واکاوی مفهوم محله در محلات تاریخی ایران مبتنی بر اصول نوشهرسازی است که از نوع بنیادی بوده و برای دستیابی به مفاهیم اصلی مرتبط با بازتولید مفهوم محله در مکتب نوشهرسازی،بررسی ویژگی های آن از طریق بازخوانی و تحلیل مطالعات موجود ضروری است.روش شناسی: روش تحقیق، کیفی و مبتنی بر تکنیک های مرور نظام مند، مطالعه تطبیقی و روش پژوهش اِسنادی استفاده شد. یافته ها و بحث: در راستای هدف اصلی، دو هدف فرعی مطرح شد:1)استخراج اصول شهرسازی در محلات تاریخی ایران و مقایسه آن ها با اصول نوشهرسازی.با استفاده از مرورسیستماتیک،قواعد شهرسازی در محلات تاریخی ایران بر اساس اصول مکتب اصفهان تعریف و سپس مفهوم محله در گذشته و حال بر اساس6متغیر مقایسه شدند.متغیرها؛شامل:مفهوم، تعریف، جایگاه، ساختار هندسی،عنصر شاخص و اصول شکل دهنده بودند.2)از مرور سیستماتیک و روش تحلیل مضمون و با کمک روش اِسنادی به منظور مقایسه تطبیقی این اصول باهم، تعداد 10 شاخص استخراج گردید که نشان دهنده هم پوشانی این اصول بایکدیگر میباشد که عبارتند از: پیوستگی، مرکزیت و قلمرو محله اى، پیوند میان شبکه راه های بین شهری با شبکه گذرهای اصلی محلات، سلسله مراتب دسترسی، سلسله مراتب فضایی، انعطاف پذیرى ساختارکالبدی، ساختاراجتماعى قوی ،پایداری و معماری با هویت .نتیجه گیری: نتایج نشان داد که اصول نوشهرسازی شباهت های زیادی با اصول شهرسازی در محلات تاریخی ایران دارند و این تشابهات منجر به استخراج اصول ده گانه شد که تداعی اصول شهرسازی بومی و ایرانی است.در نتیجه می توان به محله ای دست یافت که با احیاء میراث به جامانده، هویت تاریخی و متعاقب آن هویت ایرانی- اسلامی خود را علاوه براینکه حفظ می-نماید، ویژگی های محله های معاصر را با توجه به نیاز امروز ساکنان آن طراحی و برنامه ریزی می کند.