فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۲۹٬۵۹۶ مورد.
منبع:
معماری و محیط های انسان محور دوره ۲ بهار ۱۴۰۴ ماره ۱
91 - 110
حوزههای تخصصی:
محیط کالبدی درمانگاه های آموزشی شامل عناصری است که ارتقاء آن ها از منظر سرزندگی، موجب بهبود کیفیت فضای درمانگاه آموزشی و هم چنین ادراک بهتر و رضایتمندی دانشجویان پزشکی می شود. هدف از این پژوهش تبیین ابعاد مؤثر در طراحی محیط درمانگاه های آموزشی از منظر سرزندگی دانشجویان پزشکی از دیدگاه متخصصان است. در این پژوهش از روش تحقیق دلفی _ترکیبی استفاده شده است. جامعه مورد مطالعه، متخصصان معماری و متخصصان آموزش پزشکی بودند به منظور انتخاب نمونه ها از روش نظریه ای و گلوله برفی استفاده شده است و حجم نمونه مصاحبه پس از اشباع نظری، 23 نفر از متخصصان را شامل می شود. سپس با کمک تکنیک کدگذاری باز و محوری و تشکیل جدول هدف محتوا، پرسشنامه محقق ساخته در قالب 110 سوال شکل گرفته و توسط متخصصان طی دو مرحله تکمیل گردیده است. در نهایت نتایج به روش تحلیل عامل Q استخراج شده و فرآیند تأثیر ابعاد بر متغیر های پژوهش مورد بررسی قرار گرفته اند. بر اساس یافته های تحقیق، تأثیرگذارترین عوامل بر طراحی محیط درمانگاه های آموزشی از دیدگاه متخصصان در ابعاد چهارگانه رنگ، نور، فضای سبز طبیعی و فضای سبز مصنوعی جای گرفتند. که بعد رنگ شامل چهار مقوله "نقش سازگاری رنگ با فضا، نقش رنگ در سرزندگی، تفکیک عرصه یا فضا با رنگ و متنوع کردن فضا با رنگ در فضاهای آموزشی درمانی " است و بعد نور شامل دو مقوله نقش نور و متنوع کردن فضا با نور است. نتایج این تحقیق مبین آن است که ابعاد چهارگانه رنگ، نور، فضای سبز طبیعی و فضای سبز نقش کلیدی در ایجاد و بهبود فضای آموزشی مطلوب در درمانگاه های آموزشی و بر سرزندگی و رضایت دانشجویان پزشکی تاثیر دارد. در نتیجه محیط یادگیری یکی از جنبه های مهم برنامه آموزش پزشکی است که باید در تمامی مراحل آموزشی مورد توجه قرار گیرد
واکاوی لباس های بانوان کُرد شمال خراسان در لایین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنر و تمدن شرق سال ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۷
28 - 41
حوزههای تخصصی:
پوشاک نقش مهمی در پاسداری از ارزش های فرهنگی و هویتی هر منطقه دارد. این پژوهش بر لباس های بانوان کُرد شمال خراسان در لایین، واقع در خراسان رضوی، تمرکز دارد. این لباس ها از قدیمی ترین فرم لباس کُردی بانوان در خراسان است. با توجه به دنیای پرتلاطم مدرن کنونی و گذار از سنت به مدرنیته، این لباس ها تنها در مراسم و جشن ها استفاده می شود. با شناخت برش و دوخت لباس های سنتی که ریشه های فرهنگی و هویتی هر قومیتی است می توان از فراموش شدن آن جلوگیری کرد و این دانش های بومی را به دست آیندگان رساند. در این پژوهش چگونگی مراحل برش و دوخت البسه، ترسیم طرح گسترده و طبقه بندی قطعات لباس های مذکور، جهت نگهداری آن بررسی شده است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده و داده های آن به دو شیوه میدانی (مبتنی بر مصاحبه و مشاهده) و البته اطلاعات اسنادی جمع آوری شده است. نتیجه این پژوهش نشان داد که قطعات لباس های بانوان کُرد شمال خراسان در لایین به «تن پوش»، «بالاپوش» و «سرپوش» طبقه بندی می شود که متشکل از «پاچه»، «زیرپیراهن»، «پیراهن»، «نیم تنه»، «کُله»، «شال» و «شار» است. دوزندگان لباس های محلی کُردهای لایین از الگوی ترسیم شده و آماده برش استفاده نمی کنند بلکه برش به صورت مستقیم روی پارچه انجام می شود. برش ها ساده و دور از پیچیدگی بوده و بدون دورریز است.
سنجش ابعاد حکمروایی خوب شهری و عوامل کلیدی اثرگذار بر وضعیت آن در شهرهای قومی (مطالعه موردی: شهر یاسوج)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر ایمن سال ۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۲۹
18 - 41
حوزههای تخصصی:
حکمروایی شهری یکی ازالگوهای نوین مدیریت شهری است که به دنبال دستیابی به توسعه انسانی پایداروایجاد شهری پایداراست.این الگو برتعامل پویای سازمان های دولتی،نیروهای بازار و نهادهای اجتماعی تأکید دارد و شهروندان در آن نه تنها شرکت کننده فردی نیستند،بلکه به صورت سازمان یافته نقش دارند. هدف پژوهش حاضر بررسی جامع ابعاد و شاخص های حکمروایی خوب شهری و عوامل موثر در وضعیت امروز این ابعاد در شهر یاسوج است. پژوهش حاضر از نظر ماهیت، توصیفی- تحلیلی و اکتشافی و با توجه به هدف، از نوع تحقیقات کاربردی می باشد. جامعه آماری پژوهش، خبرگان، متخصصین و کارشناسان آگاه به موضوع حاضر و روش های آینده پژوهی است. نمونه پژوهش نیز به ترتیب 50 نفر از خبرگان برای بررسی وضعیت ابعاد حکمروایی و 15 نفر نیز برای علت یابی وضع موجود بود که با نمونه گیری هدفمند و با استفاده از روش پنل دلفی انتخاب شده اند. برای تجزیه و تحلیل داده های پژوهش از نرم افزارهای SPSS ،Mic Mac و Scenariowizard استفاده شد.نتایج پژوهش نشان داد،شهر یاسوج ازنظر حکمروایی خوب شهری وابعاد مورد بررسی آن وضعیت مناسبی ندارد ودر این بین ابعاد مشارکت،قانون مداری و امنیت وهمچنین گویه های میزان رضایت ازمشارکت شهروندان درتصمیم گیری های شهری،تعدد خدمات تأثیرگذاردربهبودامنیت فضایی،عدالت جنسیتی درشهر،زیباسازی شهرتوسط شهرداری،همبستگی بین مردم ومسئولان ازطریق پاسخ گویی مدیران دارای بدترین شرایط دربین ابعادوشاخص های موردبررسی بودند.همچنین نتایج تحلیل اثرات متقاطعدرنرم افزارمیک مک نشان داد،عوامل حاکمیت نگاه قومی وطایفه ای درمدیریت شهری،مدیران ناآشنا بامبانی برنامه ریزی شهری،ساختار تصمیم گیری بالا به پایین،عدم هماهنگی بین نهادهای مدیریت شهری وعدم مشارکت باساکنین درطرح های توسعه شهری دارای بیش ترین اثرگذاری بروضعیت امروزحکمروایی درشهریاسوج هستند.درآخر نیز باسناریونویسی به ارائه راهبردهای نوین اقدام شد.
تحلیل روابط میان مؤلفه های مؤثر در ساختار فضاهای سکونتی به منظور ارتقاء خلاقیت کودکان از دیدگاه کاربران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه کشورهای توسعه یافته از تمام ظرفیت های خود در جهت ارتقا زیرساخت ها و ایجاد فضاهای خلاق در مسیر بهبود خلاقیت کودکان به عنوان یکی از معیارهای مهم در توسعه استفاده می نمایند. کودک خلاق می تواند ظرفیت های مناسبی را برای محیط خود ایجاد نماید و از این توانایی خود در سایر سنین نیز بهره مند شود. هدف اصلی پژوهش حاضر تحلیل روابط میان مؤلفه های مؤثر در ساختار فضاهای سکونتی به منظور ارتقاء خلاقیت کودکان است. پژوهش حاضر در سال 1402 با روش دلفی و جامعه تحقیق متشکل از کاربران فضاهای مسکونی انجان شده است. که در چارچوب مصاحبه ای باز و به روش نمونه گیری هدفمند با تکنیک گلوله برفی انتخاب شد و به تحلیل دیدگاه ها در نرم افزار SPSS26 پرداخته شده است. در آخر باتوجه به ضرایب بدست آمده از متغیرهای پژوهش به تولید گراف ها توسط نرم افزار گفی پرداخته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که در مجموع 5 مؤلفه محیطی مؤثر بر خلاقیت کودکان در فضاهای مسکونی مشخص شدند. این 5 مؤلفه عبارتند از: کالبدی، اجتماعی، طراحی، روانشناختی و امنیت. توجه به مسائل محیطی می تواند باعث خودشناسی در میان کودکان جهت بروز خلاقیت شود. مسائل محیطی می تواند به عنوان یک عامل محرک باعث کشف خلاقیت شود و از طرفی خود زمینه جهت پرورش و بهبود توانایی های کودکان در حوزه خلاقیت را فراهم نماید
تبیین شاخص های تأثیرگذار بر عدالت فضایی در سازمان دهی خدمات شهری بر پایه روش مرور دامنه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت فضایی به عنوان یکی از مؤلفه های کلیدی در تحقق عدالت اجتماعی و اقتصادی، تأثیر عمیقی بر کیفیت زندگی شهروندان دارد. سازمان دهی ناعادلانه خدمات شهری، به ویژه در مناطق مختلف یک شهر، می تواند موجب نابرابری ها و شکاف های طبقاتی شود. در بسیاری از شهرها، با گسترش جمعیت و توسعه شهری، مشکلاتی متعددی در دسترسی به امکانات شهری به وجود آمده است. این نابرابری ها موجب بروز مشکلات زیست محیطی، اقتصادی و اجتماعی می شود و همچنین به تضعیف انسجام اجتماعی و ایجاد نارضایتی عمومی در میان شهروندان منجر می شود. ازاین رو، توجه به عدالت فضایی و بهبود سازمان دهی خدمات شهری بر اساس نیازهای واقعی هر منطقه، به عنوان یک ابزار ضروری در برنامه ریزی شهری پایدار مطرح است. در صورتی که این عدالت فضایی رعایت نشود، مشکلات موجود در شهرها می تواند به بحران های بزرگ تری تبدیل شود. هدف مقاله حاضر، تبیین شاخص های تأثیرگذار بر عدالت فضایی و راهکاری اساسی در سازمان دهی خدمات شهری است. روش پژوهش مورد استفاده بر پایه روش مرور دامنه ای آرکسی و امالی است که در سال 2005 منتشر شد. همچنین در این پژوهش برای پاسخ به سؤالات مطرح شده، مطالعات پیشین مربوط به هدف مقاله نیز تحلیل و بررسی شده است. پژوهش حاضر نشان داد که عدالت فضایی تأثیر قابل توجهی بر کاهش نابرابری های اجتماعی و اقتصادی دارد. سازمان دهی ناعادلانه خدمات شهری، به ویژه در مناطق کم برخوردار، موجب تشدید مشکلات زیست محیطی، اجتماعی و اقتصادی می شود. برای حل این مسائل، ضرورت دارد که برنامه ریزی شهری مبتنی بر عدالت فضایی صورت گیرد و خدمات شهری بر اساس نیازهای واقعی مناطق مختلف سازمان دهی شود.
مدل یابی ساختاری تفسیری عوامل محیطی موثر بر ارتقاء مهارت های اجتماعی کودکان در مدارس ابتدایی (مورد پژوهی: شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
47 - 64
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر ترسیم روابط و تبیین تقدم و تاخر مابین عوامل تاثیرگذار محیطی بر مهارت های اجتماعی کودکان می باشد. جهت دستیابی به این هدف، این مطالعه با استفاده از روش تحقیق آمیخته متوالی با طرح اکتشافی در دو بخش کیفی و کمی بر اساس نظرات گروهی هدفمند از متخصصین در زمینه روانشناسی کودک و معماری در شهر کرمانشاه انجام گرفته است. ابتدا در بخش کیفی از مصاحبه و کدگذاری جهت شناخت عوامل تاثیرگذار اصلی بر مهارت اجتماعی کودکان (۷ تا ۱۲ سال) استفاده گردید و سپس در بخش کمی، از تکنیک مدلسازی ساختاری تفسیری جهت ترسیم روابط مابین عوامل استخراج شده و تعیین اهمیت و اولویت هر یک از این متغیرها بهره گرفته شد. نتایج نشان داد، ارتباط با طبیعت،. پیکره بندی فضایی، فضاهایی شبیه به خانه، قلمروبندی مکانی، فضاهای بازی انگیز مهمترین عامل محیطی تاثیرگذار بر مهارت های اجتماعی کودکان می باشند.
مسئله مندی غیررسمی بودگی در ایران؛ خشونت ساختاری در تولیدِ فضای پادزیستِ تهیدستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری و شهرسازی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۶
4 - 23
حوزههای تخصصی:
روند به اصطلاح «توسعهٔ جهانی» در زمانهٔ هم روزگار، همانا تشدید شکاف اجتماعی و ماندگاری فقرگسترده به ویژه در جهانِ جنوب است. این شکاف در افزایش سکونتگاه های فرودستان شهری با جمعیتی بیش از یک میلیارد نفر و قطبی شدن ثروت نزد یک درصد ثروتمندان جهان بازتاب داشته است. در ایران نیز شاهد رشد چشمگیر باشندگانِ سکونتگاه های فرودست و چندین برابر شدن آن ها در پنجاه سال اخیر (حدود ۲۵ میلیون نفر در بافت های فرسوده و سکونتگاه های غیررسمی شهری) بوده ایم. رویارویی متداول با این مشکل ازسوی حکومت با فرادستی فرهنگی، برساخت اجتماعیِ منجر به سرکوب و حذف بوده است که با انگِ ننگ، انگلی بودن و جرم خیزی آن، زمینه سازی غیرقانونی بودن اسکان غیررسمی را فراهم کرده است؛ این درواقع خشونتی ساختاری است که زیست فضای برآمده از ارادهٔ خودبنیاد تهیدستان را مغشوش می کند. برنامه ریزان شهری با دانشی برخاسته از قدرت، و در سودای جهانی نوواره، با قواعد و طرح های شهرسازی به برون شدگی نیازمندترین شهروندان از فضای رسمی توسعهٔ شهر و خشونت ساختاری یاری می رسانند. ازاین رو، رهیافت مسئله مندی (پرابلماتیک)، بنیاد دانش کنونی را که خود تولید مسئله می کند به چالش می کشد و چاره جوئی ریشه نگرانه (رادیکال) برای پرداختن به علت برانگیزانندهٔ دیگر علت ها و معلول ها را برای برنامه ریزان سفارش می کند. در این نوشتار مسئله مندی غیررسمی بودگی فضائی در سطوح عام و خاص در ایران به بحث گذاشته می شود تا در پرتو این بینش، کنشِ دگرگونه ای برای رهائی هم میهن های تهیدستمان به بار نشیند. جانمایهٔ این بحث، کنارگذاشتن انگارهٔ توسعهٔ متداول در جهانِ شمال برای زدودن گسل های اجتماعی و باور به حق به شهر در جهانِ جنوب است و سپس، روی آوردن به انگارهٔ توسعه ای به گونه ای دیگر که دربرگیرندهٔ همگان و با تعادل اکولوژیک بر زمینهٔ ایران برای پایداری باشد. برای تحقق این برآیند، فرایندِ حکمروائی شایسته کلیدی است که از نتایج آن، رفع انحصارِ تولید فضا توسط فرادستان و پذیرش تولیدِ زیست فضای فرودستان به همراه توانمندسازی اجتماعات آن ها برای فرارویش به پایداری است.
بررسی تأثیر تغییرات فصول بر قابلیت های ادراک بدنمند بر رفتار (مورد مطالعاتی: فضای درکه در تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۴ شماره ۱۴۳
5 - 22
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: روانشناسی محیطی به عنوان یک حوزه علمی گسترده پیرامون یافتن نحوه و نوع ارتباطات انسان با محیط احاطه کننده اوست یا به زبان ساده تر نحوه رفتارهای انسان در فضا که تحت تأثیر قرارگیری در محیط رفتاری است را بررسی می کند. این بحث که انسان به عنوان بخشی از محیط نقش ایفا می کند و کلیه رفتارهای او بر فضای پیرامونی تأثیر می گذارد و از آن تأثیر می پذیرد یک حقیقت بلامنازع است اما این امر که چرخه مورد نظر، تحت تأثیر عوامل محرک حسی این تجارب را می آموزد یا تحت تأثیر کدام محرک ها تغییر رفتار می دهند، یک پرسش اساسی است. هدف پژوهش: این پژوهش به دنبال ارتباطات میان ادراک ناشی از مناظر بصری فضا و نحوه تغییرات در الگوهای رفتاری فردی یا جمعی است. به همین دلیل نیز از فضای درکه، به عنوان یک فضا باوجود مناظر حسی متنوع و گسترده با جامعه مخاطبین مختلف برای رسیدن به این هدف استفاده شده است.روش پژوهش: این پژوهش از دو روش کیفی مطالعات قوم نگاری (رفتارنگاری) و همچنین پیاده روی حسی برای بررسی مقرهای حسی- رفتاری استفاده کرده است که در بازه های زمانی مختلف در فصول بهار و تابستان، به بررسی تغییرات رفتاری و مناظر حسی پرداخته است.نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد که تغییرات مناظر حسی در فصول بهار و تابستان به شکل محسوسی بر رفتارهای انسانی در فضای درکه تأثیرگذار است. در فصل بهار، حس بویایی و بینایی غالب بوده و با تقویت تعاملات دوستانه و رفتارهای لحظه ای، الگوهای جاری رفتاری را تحت تأثیر قرار داده است. در مقابل آن در تابستان، حس بساوایی به واسطه تغییرات اقلیمی فعال تر شده و تعاملات فردی با غریبه ها را پررنگ تر کرده است. این تغییرات حسی در ارتباط مستقیم با ویژگی های کالبدی محیط و چرخه های زمانی قرار داشته و نشان دهنده اهمیت برنامه ریزی محیطی برای ارتقای کیفیت فضاهای جمعی است. به طور کلی، تحریکات حسی مختلف در کنار عناصر کالبدی، بستری برای شکل گیری و تنوع الگوهای رفتاری فراهم می کنند.
تحلیل میزان اثربخشی تجربیات تفریحی بر پرورش مهارت های اجتماعی و ارتقای هوش هیجانی کودکان (مطالعه موردی: خانه کودک باغ کتاب تهران)
حوزههای تخصصی:
در دنیای امروز که رشد اجتماعی و هیجانی کودکان به عنوان یکی از دغدغه های اساسی تربیتی مطرح است، نقش محیط های فیزیکی و فضاهای تفریحی در شکل گیری این مهارت ها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. با این حال، شناخت دقیق چگونگی تأثیر طراحی فضاهای کودک محور بر توانمندی های هیجانی و اجتماعی کودکان، همچنان نیازمند بررسی های علمی و میدانی است. هدف این پژوهش، بررسی میزان اثربخشی تجربیات تفریحی در فضاهای کودک محور بر پرورش مهارت های اجتماعی و ارتقای هوش هیجانی کودکان است. در همین راستا، خانه کودک باغ کتاب تهران به عنوان مطالعه موردی انتخاب شد. این تحقیق با روش ترکیبی کمی- کیفی انجام گرفت. جامعه آماری شامل کودکان 4 تا 12سال و مربیان مرتبط با آن ها بود که داده ها از طریق پرسشنامه محقق ساخته و مصاحبه های نیمه ساختاریافته گردآوری شد. برای تحلیل داده های کمی از آزمون های آماری شامل همبستگی پیرسون، تحلیل واریانس یک طرفه و تحلیل عامل تأییدی (CFA) استفاده شد و مدل نهایی در نرم افزار AMOS شبیه سازی گردید. یافته های پژوهش حاکی از آن است که مؤلفه هایی چون بازی های خلاقانه، تعاملات گروهی، تحریک حواس و حرکت، و فعالیت های اجتماعی ساختاریافته تأثیر مثبتی بر ابعاد مختلف هوش هیجانی از جمله خودآگاهی هیجانی، همدلی، مدیریت احساسات و همچنین مهارت های اجتماعی همچون همکاری، ارتباط و حل مسئله اجتماعی دارند. نتایج پژوهش نشان می دهد همچنین بر اهمیت طراحی هوشمندانه فضاهای تفریحی در ارتقاء قابلیت های فردی و اجتماعی نسل آینده تأکید می کند. بر اساس نتایج، پیشنهاد می شود طراحان شهری و معماران با رویکردی خلاقانه و مبتنی بر نیازهای رشدی کودکان، بسترهای مناسبی برای تجربه، تعامل و یادگیری هیجانی- اجتماعی در فضاهای تفریحی فراهم آورند.
مطالعه جامعه شناختی تاثیرات شرایط اجتماعی، سیاسی و فرهنگی عصر مانویان بر هنر نقاشی مانوی
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱
5 - 13
حوزههای تخصصی:
مانویان با ارج نهادن بیان هنری، از هنر جهت ترویج تفکرات آیینی خویش بهره می بردند. از آنجایی که هنر می تواند بیانی از جامعه خویش باشد؛ در ﺍیﻦ ﻣﻘﺎﻟﻪ، سعی بر این ﺍﺳﺖ که ﺑﺮ ﭘﺎیه ﻣﻨﺎﺑﻊ ﺑﻪ ﺟﺎی ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍز هنر و متون مانوی، با در نظر گرفتن نظریه بازتاب ذیل رویکرد جامعه شناختی، به مطالعه آثار هنری مانوی و تأثیرات مؤلفه های اجتماعی بر آثار و تبیین چگونگی نمود الگوهای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی در نقاشی این دوره پرداخته تا ﺑﻪ تحلیلی ﺟﺎﻣﻊ ﺗﺮ ﺍز فرهنگ تفکرات و اوضاع سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آن دورﺍن و جامعه مانوی دﺳﺖ یﺎفت. هدف از تحلیل نشانگان نگاره های مانوی، رسیدن به الگوهای بازتاب جامعه، در این نگاره هاست. از آنجایی که نقاشی مانوی تأثیرگذار بر نگارگری ایرانی و اسلامی بوده است، تبیین این الگو و شناخت آن روشنگر سیر نگارگری و عوامل مؤثر بر تحولات آن خواهد بود. این پژوهش، به شیوه تفسیر و تحلیل محتوایی با ماهیت کیفی به بررسی آثار مانوی، رخدادهای تاریخی و شرایط حاکم بر جامعه مانوی پرداخته، با روش استقرایی و مطالعه موردی آثار، با هدف بنیادین، به تبیین الگویی از نشانگان بازتاب جامعه در آنها می پردازد. جمع آوری اطلاعات در این پژوهش به روش کتابخانه ای صورت گرفته است . در بیان نتایج این پژوهش می توان گفت در نقاشی مانوی، نمادها و نشانگان ایدئولوژی دینی به زیبایی تبلور یافته اند. در برخی آثار، تقابل جامعه بازرگانان شهری و توده فقیر با جامعه اشرافی - که از دین درباری برای مشروعیت خویش بهره می برده اند - و تمایل این جامعه فکری به پیروی از طبقه بندی اجتماعی بر پایه دینداری و نیکویی، به جای ارج نهادن به طبقه بندی اجتماعی حکومتی ثروتمند؛ و به طور کلی نمودهای بازتاب تحولات این عصر پر آشوب، تقابل و جدل های فکری حمایت های مالی و حکومتی و جهت گیری های فکری در آثارهنری تصویری مانوی مشهود است .
ارزیابی مولفه های قابلیت های محیط در طراحی داخلی فضاهای عمومی با تکیه بر مبانی رفتار اجتماعی(مطالعه موردی: بررسی عمارت ارثیه قزوین)
منبع:
پژوهش های معماری نوین دوره ۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۱۶)
103 - 119
حوزههای تخصصی:
امروزه فضاهای عمومی و خدماتی مانند کافه ها و رستوران ها، صرف نظر از نقش عملکردی، به عنوان بستری اجتماعی برای بروز تعاملات و کنش های میان فردی ایفای نقش می کنند. کیفیت طراحی داخلی این فضاها می تواند به طور مستقیم بر نحوه ادراک کاربران، حضورپذیری، مشارکت و رفتار اجتماعی آنان تأثیرگذار باشد. پژوهش حاضر با هدف ارزیابی مؤلفه های قابلیت های محیطی مؤثر بر طراحی داخلی فضاهای عمومی نیمه خصوصی با تأکید بر مبانی رفتار اجتماعی انجام شده است. مطالعه موردی این تحقیق، عمارت تاریخی «ارثیه» در شهر قزوین است که امروزه به عنوان کافه و رستوران مورد استفاده قرار دارد.روش تحقیق به صورت ترکیبی (کمی–کیفی) بوده و گردآوری داده ها از طریق مطالعات کتابخانه ای و مشاهدات میدانی صورت گرفته است. تحلیل داده ها بر اساس شاخص های استخراج شده از مبانی نظری در زمینه کیفیت محیطی، ادراک فضایی و الگوهای رفتاری انجام شد. یافته ها نشان می دهد که ویژگی های فضایی همچون خوانایی، تنوع عملکردی، انعطاف پذیری در چیدمان، مقیاس انسانی و ادراک بصری، نقش مهمی در افزایش تعاملات اجتماعی، احساس تعلق و حضور فعال کاربران دارند. در این میان، فضاهایی که از ساختار فضایی مناسب، مرزبندی واضح و قابلیت استفاده چندمنظوره برخوردار بودند، بیشترین کارکرد اجتماعی را نشان دادند. نتایج پژوهش بیانگر آن است که طراحی داخلی فضاهای عمومی باید مبتنی بر درک عمیق از نیازهای رفتاری، اجتماعی و روان شناختی کاربران باشد و استفاده از الگوهای رفتاری و تحلیل قابلیت های محیطی می تواند در ارتقاء کیفیت تجربه کاربران و توسعه سرمایه اجتماعی نقش کلیدی ایفا کند.
شناسایی و تبیین ویژگی های مکان سوم در دانشگاه ها و نقش آن بر تعاملات اجتماعی (موردمطالعه: لابی دانشکده معماری و بوفه دانشگاه صنعتی شاهرود)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پیشرفت شهرنشینی مدرن موجب کاهش تعاملات اجتماعی و افزایش انزوای افراد شده است. در این شرایط، «مکان های سوم» به عنوان فضاهای عمومی غیررسمی، نقش کلیدی در تقویت ارتباطات اجتماعی ایفا می کنند. دانشگاه ها به عنوان جوامعی کوچک مقیاس، نیازمند چنین فضاهایی برای تعاملات غیررسمی، استراحت و گفت وگوی دانشجویان هستند. این پژوهش با روش توصیفی-کیفی و از طریق مشاهده میدانی و مصاحبه های نیمه ساختاریافته، ویژگی های مکان های سوم (لابی دانشکده معماری و بوفه دانشگاه صنعتی شاهرود) و تأثیر آن ها بر تعاملات اجتماعی را بررسی می کند. یافته ها نشان دهنده نقش حیاتی این فضاها در ایجاد پیوندهای اجتماعی است. مشاهدات به صورت حضوری و با در نظر گرفتن شرایط زمانی در مکان های موردمطالعه انجام شد که چک لیستی بر اساس معیارهای اولدنبرگ برای ارزیابی ویژگی های اجتماعی و فضایی تدوین گشت. همچنین، مصاحبه ها به روش نمونه گیری در دسترس و با مشارکت ۱۰ نفر از کاربران هر یک از مکان ها انجام شد. انتخاب مشارکت کنندگان بر اساس منطق مطالعات کیفی و اشباع نظری صورت گرفت که شامل 6 سؤال اصلی برای درک بهتر ویژگی های مکان های سوم و تأثیر آن ها بر تعاملات اجتماعی بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل محتوا بوده است. تبیین و تحلیل یافته های پیمایش میدانی بر اساس معیارهای مکان سوم اولدنبرگ نشان می دهد که لابی دانشکده فضایی دسترس پذیر برای تعاملات اجتماعی غیررسمی است و حس تعلق دانشجویان را تقویت می کند. بوفه دانشگاه نیز به عنوان مکانی خنثی و اجتماعی برای استراحت و گفت وگو شناخته می شود. مصاحبه ها تأیید می کنند که این مکان ها نقش مهمی در ارتباطات دانشجویی دارند و دانشجویان از آن ها برای گپ زدن، استراحت و تعاملات غیررسمی استفاده می کنند.
تأثیر رضایت از مؤلفه های کالبدی- فضایی محله در پایداری اجتماعی و ادراک زیست پذیری (نمونه موردی: بافت مسکونی محلات قدیم اطراف بازار اردبیل)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
29 - 47
حوزههای تخصصی:
زیست پذیری و توجه به کیفیت های عملکردی آن از بخش های مهم و ضروری شهرنشینی در قرن معاصر است که در برابر بسیاری از مشکلات پیچیده زندگی شهری در جهان امروزی مطرح شده است. کیفیت زیست پذیری در محلات شهری و تبیین نقش واحدهای زیستی در ارتقاء پایداری اجتماعی، تاثیرپذیری فراوانی از کیفیتهای عملکردی و نقش متقابل آن دارد. اگرچه، مفهوم زیست پذیری در ابعاد مختلف فضایی و موضوعی مورد بحث قرار گرفته است، بررسی نقش آن بعنوان متغیری تاثیرپذیر از کیفیت های فضایی و متغیر میانجی پایداری اجتماعی کمتر مورد توجه قرار گرفته است. پژوهش حاضر بصورت توصیفی-تحلیلی و پیمایشی با استفاده از پرسشنامه محقق ساخت در جامعه بافت مسکونی اطراف بازار شهر اردبیل و با هدف توسعه کیفیت زیستی و حیات اجتماعی محله مزبور انجام یافته است. حجم نمونه 384 نفر براساس فرمول کوکران بدست آمد. تجزیه و تحلیل اطلاعات با نرم افزار SPSS و Amos به روش معادلات ساختاری ( SEM) انجام شد. نتایج نشان داد که با مقایسه اثر کل هر شاخص روی زیست پذیری، عامل دسترسی بیشترین تاثیر را دارد. بعلاوه، ثابت شد که اثر غیرمستقیم پایداری اجتماعی بین ایمنی و نظم وحدت کالبدی زیست پذیری بیشتر است. این بدین معنی است که رضایتمندی بیشتر در پایداری اجتماعی بیشتر می تواند تاثیر ایمنی و آسایش اقلیمی بر روی زیست پذیری را افزایش دهد. راهکارهای پژوهش در توسعه امنیت و ایمنی بافت های شهری، کنترل نفوذپذیری شبکه ارتباطی و ارتقای کیفیت های محیطی از طریق توسعه فضاهای دلپذیر ارایه شده است.
سنجش اومانیسم: تبادلات عکاسیِ مستندِ معاصر
منبع:
مطالعات هنرهای زیبا دوره ۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱۱
54 - 66
حوزههای تخصصی:
ارائه یک چارچوب نظری برای تبیین ارجاعات کانسپت های معماری بر پایه تفسیرهای نمایه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گفتمان طراحی شهری دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
49 - 73
حوزههای تخصصی:
اهداف: علیرغم ظرفیت های موجود در ایده ارجاع بر پایه مفهوم نمایه پیرس برای برقراری ارتباط بین کانسپت معماری با سه مولفه فرم، محتوا و بافتار برای تبیین ارجاعات کانسپت های معماری، تا کنون مطالعه جامعی در این زمینه صورت نگرفته است. بر این پایه، هدف این پژوهش ارائه یک چارچوب نظری مدون بر مبنای ایده ارجاع می باشد که شاخص های آن قابلیت تبیین ارجاعات کانسپت های معماری را دارا باشد.
روش ها: با استفاده از روش استدلال منطقی، در قالب پژوهشی کیفی و اسنادی، مدل های موجود در خصوص روش های شکل گیری کانسپت های معماری مورد بررسی و تطبیق قرار گرفته اند. در این راستا گردآوری داده ها از طریق بررسی قاعده مند ادبیات موجود و تحلیل داده ها بر پایه رویه کیفی تحلیلی- تفسیری بوده است که شامل دو مرحله استخراج گزاره های توصیفی و تطبیق متون می باشد.
یافته ها: خروجی پژوهش، چارچوب نظری مدونی شامل42 شاخص تبیینی است که در ذیل سه مولفه اصلی فرم، محتوا و بافتار و شش زیرمولفه تحلیلی ترکیب بندی فرمی، فرآیند تکاملی ترادیسش فرمی، جنبه های معنایی، برنامه فضایی، ظرفیت های طبیعی بستر و ظرفیت های بستر مصنوع دسته بندی شده اند.
نتیجه گیری: چنانچه کانسپت معماری را به مثابه مدلول و عوامل تعیین کننده کانسپت را به مثابه دال هایی در نظر بگیریم، آنگاه عوامل موثر در شکل گیری کانسپت را می توان به مثابه ارجاعاتی دانست که بر پایه تفسیرهای نمایه ای قابل تبیین می باشند. بر مبنای این سیستم تبیینی مجموعه عواملی که در پردازش کانسپت های معماری نقش دارند در یک تقسیم بندی کلی در قالب ارجاعات فرمی، ارجاعات محتوایی و ارجاعات بافتاری قابل تبیین می باشند.
کلمات کلیدی: کانسپت معماری، ایده ارجاع، ارجاعات کانسپت معماری، روش های طراحی، فرم، محتوا، بافتار
از حیاط مرکزی تا قاب بندی های فضایی: تغییرات توده و فضای تهی در معماری مسکونی تهران
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی تحول فضای تهی در معماری مسکونی تهران پرداخته و نقش آن را در ساختار فضایی بناها از گذشته تا معاصر تحلیل می کند. مسئله اصلی تحقیق، تغییر کارکرد و جایگاه فضای تهی در روند تکامل معماری مسکونی است؛ به ویژه در رابطه با تأثیر آن بر کیفیت فضایی، تعاملات اجتماعی و اصول طراحی معماری ایرانی. هدف اصلی پژوهش، شناسایی سیر تغییرات این فضاها و تطبیق آن با اصول سنتی معماری ایران است. روش تحقیق به صورت کیفی و مبتنی بر تحلیل تاریخی و تطبیقی است که از مطالعات کتابخانه ای، بررسی اسناد معماری و نمونه های منتخب بناهای تاریخی و معاصر بهره می گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهند که در گذشته، فضای تهی به عنوان عنصر محوری در معماری مسکونی ایران، نه تنها از نظر اقلیمی و عملکردی بلکه به عنوان بستری برای تعاملات اجتماعی و ایجاد هویت فضایی نقش کلیدی داشته است. با گذر زمان و افزایش تراکم شهری، این فضاها دستخوش تغییر شده و در بسیاری از ساختمان های جدید، جایگاه خود را از دست داده اند. در برخی موارد، تلاش هایی برای بازتعریف فضای تهی در معماری معاصر دیده می شود که این فضا را نه تنها به عنوان عنصر عملکردی، بلکه به عنوان عاملی زیبایی شناختی و مفهومی در طراحی بناها مورد توجه قرار داده اند.
تحلیل شیوه های برداشت از تاریخ در معماری ایران در دوره های پهلوی اول و دوم
حوزههای تخصصی:
معماری ایران در دوران پهلوی شاهد تغییرات گسترده ای است، تلفیق عناصر تاریخی و سبک های مدرن غربی تلاشی برای تعریف هویت نوین در معماری است. این دوران، بستری برای بازنمایی تاریخ و فرهنگ ایران در قالب معماری معاصر فراهم کرد به طوری که هم زمان تحت تأثیر سیاست های ملی گرا و مدرنیزاسیون قرار داشت. مسئله اساسی این پژوهش، بررسی شیوه های مختلف برداشت از تاریخ در معماری این دوره و تأثیر آن بر شکل گیری هویت معماری معاصر ایران است. تحقیق حاضر با استفاده از رویکرد توصیفی-تحلیلی و روش اسنادی-تاریخی، به تحلیل کالبدی بناها و مطالعه زمینه های اجتماعی و سیاسی پرداخته است. منابع کتابخانه ای، تحلیل اسناد تصویری و بازدیدهای میدانی از بناهای شاخص، داده های اصلی تحقیق را فراهم کرده است. یافته ها نشان می دهد که شیوه های برداشت از تاریخ در معماری پهلوی شامل استفاده مستقیم از نمادهای باستانی، ترکیب عناصر سنتی و مدرن و تلفیق سبک های مختلف غربی با معماری ایرانی بوده است. این برداشت ها، گرچه در برخی موارد با نقدهایی مواجه شدند، اما توانستند نقش مؤثری در شکل دهی به هویت معماری معاصر ایفا کنند. بسیاری از بناهای خلق شده در این دوره بازتابی از تلاش برای توازن میان سنت و مدرنیسم است.
تحلیل چند بُعدی تأثیر ابعاد زیباشناختی و پایداری محیطی در طراحی نمای مراکز تجاری بر ادراک و ترجیحات کاربران (مورد پژوهی: کلان شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال ۲۲ خرداد ۱۴۰۴ شماره ۱۴۴
33 - 48
حوزههای تخصصی:
بیان مسئله: تاکنون، بسیاری از پژوهش های مرتبط با نمای مراکز تجاری یا بر ابعاد زیبایی شناختی تمرکز داشته یا معیارهای عملکردی (به ویژه پایداری محیطی) را مدنظر قرار داده اند. ازاین رو، خلأ پژوهشی در ایران پیرامون رویکردی ترکیبی احساس می شد که همزمان جنبه های فنی (نظیر ضریب انتقال حرارت، پوشش سبز، کنترل تابش) و بُعد ادراکی-فرهنگی (ازجمله انتظارات کاربران شهری و سازگاری با هویت محلی) را تحلیل کند.هدف پژوهش: این پژوهش با هدف پرکردن این شکاف، می کوشد تا با رویکردی کمّی-کیفی، چگونگی تأثیر عوامل بصری و محیطی طراحی نمای ساختمان های تجاری بر ترجیحات و ادراکات مخاطبان در کلان شهر تهران را بررسی کند.روش پژوهش: در گام نخست، با شبیه سازی انرژی و تحلیل داده های کالبدی (شاخص های حرارتی و نور روز)، توان عملکردی چهار نمونه مرکز تجاری ارزیابی شد. سپس، از طریق مصاحبه های نیمه ساختاریافته و پرسشنامه، رویکرد کیفی درک و ترجیحات کاربران در ابعاد زیبایی شناختی و فرهنگی جمع آوری شد.نتیجه گیری: نتایج نشان داد نماهایی که ضمن کاهش مصرف انرژی، دارای جلوه های بصری و نشانه های فرهنگی آشکار هستند، در شکل گیری حس مثبت و تمایل کاربران به استفاده از آن فضا موفق تر عمل می کنند. این مطالعه، برخلاف اغلب پژوهش های پیشین که صرفاً بر یکی از ابعاد (زیبایی شناختی یا عملکردی) تأکید داشتند، الگوی تلفیقی کمّی-کیفی ارائه و شکل گیری پیوند میان عوامل محیطی و دریافت های روانی کاربران را به صورت نظام مند نشان می دهد. می توان از این چارچوب در راستای طراحی نماهایی بهره برد که همزمان، منافع زیست محیطی و رضایت ادراکی جامعه هدف را تأمین می کنند.
نقشه طراحی و کاربرد تناسبات در کتیبهکوفی محراب مسجد و قدمگاه توران پشت یزد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پیکره دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۹
16 - 35
حوزههای تخصصی:
مقدمه: مسجد و قدمگاه توران پشت، دارای محرابی سنگی است که اکنون در گالری فریر آمریکا نگهداری می شود. این محراب سنگی، دارای کتیبه هایی به خط کوفی و ثلث است. با توجه به تاریخی که در این محراب سنگی نوشته شده، این اثر متعلق به سال (۵۴۹ ه .ق) و دوره سلجوقی است. می توان گفت که دوره سلجوقی یکی از دوره هایی است که تنوع طراحی و توجه به جزییات در کتیبه های کوفی به اوج شکوفایی رسید. کتیبه کوفی این محراب سنگی، شامل آیات (۱۷) تا (۱۹) سوره آل عمران است. سؤال پژوهش پیش رو این است که نقشه طراحی و کاربرد تناسبات در این کتیبه کوفی چگونه است؟ این پژوهش با هدف یافتن نقشه طراحی به تحلیل تناسبات و اصول طراحی در کتیبه کوفی محراب سنگی مسجد و قدمگاه توران پشت می پردازد.روش پژوهش: این پژوهش به بررسی اصول طراحی و سیستم های تناسبات حاکم بر کتیبه کوفی محراب سنگی دوره سلجوقی (۵۴۹ ه.ق/۱۱۵۴ م) در مسجد و قدمگاه توران پشت یزد می پردازد. با استفاده از روش های کیفی و تاریخی-تحلیلی، یک نقشه طراحی ساختاریافته مبتنی بر واحدهای تناسبی (۱/۴۴ و ۱/۵۶) شناسایی شد که چیدمان، فرم حروف و نقوش گیاهی کتیبه را نظام مند می کند.یافته ها: در طراحی یا اجرای کتیبه کوفی محراب مسجد و قدمگاه توران پشت هنرمند کتیبه نگار از نقشه طراحی بر پایه تناسبات استفاده کرده است. که این موضوع بر بکارگیری ویژگی های بصری آن نیز تاثیر گذار بوده است.نتیجه گیری: تحلیل های پژوهش نشان می دهد که کتیبه کوفی محراب سنگی مسجد و قدمگاه توران پشت دارای نقشه طراحی است و این نقشه طراحی با توجه به تناسبات پایه ای و شکل گرفته است. براساس این تناسبات، خطوط راهنمای اصلی، خطوط راهنمای میانی و جدول بندی ها این کتیبه کوفی به صورت قاعده مند و با توجه به تناسبات پایه ای به اجرا در آمده است. طراحی و اتصالات حروف نیز براساس این نقشه طراحی صورت گرفته و هیچ کلمه ای خارج از این نقشه، طراحی نشده است.
تحلیل مؤلفه های پیکره بندی فضاهای نیمه باز و بسته بناهای مسکونی دوره پهلوی بر اساس الگوی ذهنی متخصصان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۱
99 - 116
حوزههای تخصصی:
در دوران پهلوی، تحولات اجتماعی و فرهنگی موجب دگرگونی در الگوهای فضایی معماری مسکونی شد. این پژوهش با رویکرد ترکیبی و در چارچوب پارادایم عمل گرایی، به تحلیل تطبیقی فضاهای نیمه باز و بسته در این دوره پرداخته است. ابتدا مؤلفه های کلیدی از طریق تحلیل محتوای کیفی در نرم افزار MAXQDA استخراج شد. سپس تحلیل عامل Q با مشارکت ۱۵ متخصص و استفاده از SPSS انجام گرفت. همچنین دو نمونه بنای مسکونی با نرم افزار DepthmapX تحلیل شد. یافته ها سه الگوی ذهنی اصلی را نشان می دهد: عملکردی–فضایی، عملکردی–ساختاری و عملکردی–رفتاری. نتایج حاکی از آن است که در دوره پهلوی دوم، فضاهای نیمه باز نقش سازمان دهنده تری یافته و به مرزهای نرم، تعاملی و انعطاف پذیر تبدیل شده اند که نیازهای اقلیمی، اجتماعی و زیبایی شناسی را به طور هم زمان پاسخ می دهند.