فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۶٬۵۲۱ مورد.
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۳
45 - 54
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضربررسی تحلیل تطبیقی ویژگی های پوششی زنان 20 تا 45 ساله تهرانی دارای هویت شخصیتیِ آرکی تایپ آفرودیت از منظر نظریه جین شینودا بولن بود. جامعه پژوه ش تمامی متون روانکاوی بر اساس نظریات یونگ و پیروان مکتبش به خصوص جین شینودا بولن بود. نمون ه پژوه ش متون مرتب ط ب ا اسطوره شناسی، آرکی تایپ آفرودیت و شخصیت زنان معاصر بود. در ای ن پژوه ش جه ت گ ردآوری اطلاع ات از روش کتابخان ه ای به ص ورت فیش ب رداری از منابع مکت وب و مرتبط ب ا روانکاوی یونگ اس تفاده ش د. س پس داده ها ب ه صورت توصیف ی- تحلیلی مورد بررس ی ق رار گرفت. نتایج نشان داد که هویت شخصیتی نقش مهمی در الگوهای پوشش زنان دارد و زنان با آرکی تایپ آفرودیت و طبق نظریه جین شینودا بولن به دلیل تأثیرات فرهنگی و تاریخی، به سبک هایی گرایش دارند که زنانگی را برجسته می سازد. آرکی تایپ آفرودیت که نمایانگر جنبه های زیبایی شناسانه و جذابیت های زنانه است، به صورت ناخودآگاه (طبق نظریه یونگ) بر انتخاب های پوششی زنان تأثیر می گذارد. زنان در گروه سنی 20تا 45 ساله با استفاده از لباس ها و زیورآلات ، به دنبال تأیید اجتماعی و افزایش اعتماد به نفس خود هستند. زنان به دنبال لباسی هستند که هویت فردی و اجتماعی آن ها را به بهترین شکل نشان دهد. این انتخاب ها معمولاً تحت تأثیر نیاز به احساس جذابیت، پذیرش اجتماعی و تأیید خود دارند. زنان آفرودیت از ترکیبات متنوعی در پوشش استفاده می کنند که با ویژگی های فردی شان مرتبط است این ویژگی ها شامل استفاده از آیتم های زنانه و طراحی های مبتکرانه می باشد. در کل درک عمیق روا ن شناسی و فرهنگ زنان می تواند به طراحی موثرتر در حوزه مد و پوشاک منجر شود.
نگاهی به جایگاه اجتماعی زنان از دیدگاه منتقدانه رمان های فارسی و عربی معاصر (مورد پژوهانه: رمان جزیره سرگردانی از سیمین دانشور و رمان اصل و فصل سحر خلیفه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
165-196
حوزههای تخصصی:
تحوّلات دوره معاصر که باعث رشد روز افزون زنان نویسنده در سال های اخیر گردید، به زنان این فرصت را داد تا در قالب رمان، جایگاه نوین خود را در عرصه های گوناگون اجتماعی به تصویر بکشند. در این راستا، پژوهش مذکور تلاش کرده است با رویکرد کیفی له تحلیل نگاه منتقدانه نویسندگان زن ایرانی و فلسطینی را به جایگاه اجتماعی زنان، در دو رمان "جزیره سرگردانی" سیمین دانشور و "اصل و فصل" سحر خلیفه، مورد بررسی قرار دهد. نتایج نشان از آن دارد که در این دو رمان، شاهد رابطه ای نو میان جامعه و شخصیت های زن هستیم. دادن نقش مثبت به زنان و تحوّل شخصیت آنان از زنانی خانه دار به شخصیتی فعّال در صحنه اجتماع و سیاست، پشت پا زدن آنان به سنت ازدواج اجباری و... از ویژگی های رمان های مذکور است. آنان با اینکه در ابتدا تحت تأثیر شرایط جامعه سنتی قرار دارند؛ ولی در ضمن داستان و حوادث گوناگون دچار تغییر و بازاندیشی فراوانی می شوند؛ به گونه ای که در پایان داستان از شخصیتی ایستا و منفی، به شخصیتی کاملاً پویا و مثبت تبدیل می گردند و در این زمینه، نویسندگان با آنان همراه و هم عقیده می شوند
واکنش مردم گیلان در برابر قانون اتحاد لباس و کشف حجاب با تمرکز بر دوره پهلوی اول و اوایل پهلوی دوم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
117 - 132
حوزههای تخصصی:
تغییر لباس و برداشتن حجاب از سر زنان ایرانی یکی از مهم ترین و چالش برانگیزترین اقدامات فرهنگی و اجتماعی در دوره پهلوی اول به شمار می رود که با هدف نوسازی جامعه ایرانی و تحقق الگوی توسعه غربی انجام گرفت. عدم تناسب قانون کشف حجاب با اقتضائات و ارزش های ملی و دینی جامعه ایرانی و تحمیل آن از سوی دولت به مردم، مخالفت های گسترده ای از گروه های مختلف اجتماعی را به دنبال داشت. مطالعه این بخش از تاریخ معاصر ایران تصویر روشنی از سیاست های فرهنگی دوره پهلوی و چگونگی مواجهه جامعه ایرانی با آن را ارائه می کند. در این پژوهش، با اتخاذ رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از اسناد کشف حجاب در دوره پهلوی، چگونگی مواجهه مردم گیلان با قانون کشف حجاب بررسی می شود. یافته های این پژوهش ضمن رد نتایج پژوهش های قبلی مبنی بر عدم مقاومت چشمگیر مردم گیلان در برابر قانون کشف حجاب نشان می دهد زمینه و بستر لازم برای پذیرش کشف حجاب در گیلان همچون دیگر مناطق ایران فراهم نبوده و مردم گیلان در برابر این اقدام ناهمساز با فرهنگ و هویت جامعه ایرانی از خود مقاومت نشان داده اند. اگرچه این دست اقدامات و اصلاحات اجتماعی پهلوی مورد پذیرش بخشی از طبقات اجتماعی به ویژه روشنفکران و طبقات اشراف قرار گرفت؛ اما به دلیل شرایط فرهنگی و ساختارهای اجتماعی حاکم بر جامعه ایرانی، با مقاومت بخش قابل توجهی از مردم و علما روبرو شد و عملاً به شکست انجامید.
ساختار جنسیت و مردانگی در ادبیات شفاهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
39 - 56
حوزههای تخصصی:
در راستای شناخت مؤلفه های مردانگی مرد ایرانی و به عنوان حوزه ای از مطالعات مردان، می توان به فرهنگ شفاهی و مثل ها پرداخت. مطالعات مردان یکی از حوزه های نوظهور مطالعات جامعه شناسی و جنسیت است که در جهت شناخت بیشتر مردان و بررسی رفتار، انتظارات، انتسابات و هویت ذاتی مردانه گام مؤثری برداشته است. بررسی مثل ها از آن جهت اهمیت دارد که پل ارتباطی میان محقق و فرهنگ عامه و شناخت هرچه بیشتر عقاید اعضای یک جامعه است. این پژوهش به شیوه کیفی و با استفاده از روش تحلیل محتوا انجام شده است. در این پژوهش 803 مثل با کلیدواژه های مرد، شوهر، برادر، دایی، عمو، پدر، پسر و داماد انتخاب و بررسی شدند. تحلیل محتوای مثل ها به تعداد هفتادوهشت زیرمؤلفه از ده مؤلفه کلی منجر شد و در نهایت با محوریت مؤلفه کلی «مردانگی به مثابه امر متناقض» به سرانجام رسید. امر متناقض مردانگی خصوصیاتی دارد که از جمله آن می توان به آغاز آن از وضعیتی غیرروشن اشاره کرد. ناروشنی و ابهام مردانگی به آن معناست که مشخص نیست از چه زمانی مردان به این صفات متصف شده اند و آیا زمانی بوده است که مردان رفتار مردانگی متفاوتی با زنان داشته باشند. وجه دوم مردانگی به عنوان امر متناقض تقابل و تخالف با زنان است. این مهم از آن جهت محل بررسی است که به چه دلیل و در چه فرایندی متفاوت بودن به معنای دوری حداکثری فهم است و درنهایت آنچه تفاوت فهم شده به تقابل تبدیل شده و برای آن شواهد متعددی نیز ارائه شده است.
تأثیر ادبیات نمایشی بر شکل گیری عزت نفس در دختران
حوزههای تخصصی:
یک مقاله گزارشی کوتاه، با رویکردی روان شناسی اجتماعی، به واکاوی تأثیر مشارکت خلاق دانش آموزان دختر در فرآیند تولید ادبیات نمایشی مبتنی بر خیام خوانی، با هدف تقویت عزت نفس و تحکیم پیوند با هویت فرهنگی-دینی در دوران کودکی می پردازد. مطالعه به شیوه کمی و با بهره گیری از مقیاس استاندارد عزت نفس روزنبرگ (RSES) صورت گرفت. جامعه آماری شامل ۵۰ دانش آموز دختر ۸ تا ۱۰ ساله از دبستان شهید شریف اشرف شیراز بود که در سطوح مختلف خلق، ایفای نقش و اجرای نمایش های خیام خوانی مشارکت فعال داشتند. اجرای این برنامه که مبتنی بر رباعیات خیام به عنوان نماد حکمت ایرانی-اسلامی است، بستر تعامل اجتماعی هدفمند، تجربه زیسته هنری و بازسازی هویت فرهنگی را برای مشارکت کنندگان فراهم ساخت. تحلیل داده ها از طریق مقایسه نمرات پیش آزمون و پس آزمون، حاکی از بهبود معنادار در شاخص های عزت نفس بود. یافته ها نشان می دهد که درگیر شدن در فعالیت های نمایشی مبتنی بر متون کلاسیک، می تواند به عنوان یک مداخله فرهنگی-روان شناختی، مؤلفه های بنیادین خودپنداره مثبت، خودکارآمدی و احساس ارزشمندی را در کودکان تقویت نماید. همچنین، نتایج گواه آن است که تلفیق هنرهای نمایشی با محتوای اصیل ایرانی-اسلامی، نه تنها زمینه ساز ارتقای سلامت روانی کودکان است، بلکه عاملی کلیدی در صیانت از هویت فرهنگی نسل نو محسوب می شود. بر این اساس، پیشنهاد می شود رویکردهای آموزشی نوین، از ظرفیت های ادبیات کهن و نمایش خلاق به منظور ارتقای تاب آوری روانی و انسجام فرهنگی دانش آموزان بهره گیرند.
بررسی رابطه طرح واره ناکارآمد اولیه، افکار خودآیند منفی و خشونت خانگی با دل زدگی زناشویی زنان خانه دار شهر شیراز مبتنی بر دیدگاه اسلامی
حوزههای تخصصی:
باتوجه به اهمیت تعاملات زناشویی در اسلام، هدف از این پژوهش بررسی رابطه طرح واره های ناسازگار اولیه، افکار خودآیند منفی و خشونت خانگی با دل زدگی زناشویی زنان خانه دار شیراز مبتنی بر دیدگاه اسلامی انجام شد. روش تحقیق توصیفی پیمایشی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زنان خانه دار شیراز در سال ۱۴۰۱ بود که 3۸۴ نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. داده ها با استفاده از پرسش نامه های طرح واره ناکارآمد اولیه (یانگ، 2005)، افکار خودآیند منفی (هالون و کندال، 1980)، خشونت خانگی (حاج یحیی، 1999) و دل زدگی زناشویی (پینیز و همکاران، 2016) جمع آوری شد. نتایج تحلیل رگرسیون نشان داد که این سه متغیر 22٪ از واریانس دل زدگی زناشویی را تبیین می کنند. خشونت خانگی (32/0=B، 985/6=t) و طرح واره های ناسازگار اولیه (25/0=B، 437/5=t) و افکار خودآیند منفی (09/0=B، 141/2=t) به ترتیب بیشترین سهم را داشتند. همچنین، خشونت خانگی نقش میانجی کننده رابطه بین طرح واره ناکارآمد اولیه و افکار خودآیند منفی با دل زدگی زناشویی دارد (01/0>p). این پژوهش نشان می دهد که دل زدگی زناشویی ناشی از تجمع تعاملات نامناسب شناختی، هیجانی و رفتاری است و کاهش آن نیازمند توجه هم زمان به عوامل فردی (مانند طرح واره ها و افکار منفی) و عوامل بین فردی (مانند خشونت) با درنظر گرفتن اصول اسلامی است. خشونت خانگی در این چرخه، هم علت و هم معلول تعاملات شناختی-هیجانی است و یک چرخه معیوب ایجاد می کند. تأکید بر مداخلات چندسطحی (از درمان فردی تا تغییرات ساختاری) این مطالعه را به تحقیقی پیشرو در حوزه سلامت روان خانواده تبدیل کرده است.
تحلیل جریان های اثرگذار در سیاست گذاری عدالت جنسیتی ج.ا.ایران در چارچوب مدل سه جریان کینگدان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عدالت جنسیتی یکی از مباحث مهم در حوزه عدالت اجتماعی است که در پی تقسیم عادلانه منابع، امکانات و فرصت ها میان زن و مرد است. تدوین سیاست های عادلانه در این حوزه، از جمله وظایف مهم دولت در عرصه سیاست گذاری است. بررسی برنامه ها و سیاست های دولت های بعداز انقلاب، حاکی از اتخاذ رویکردهای متفاوت نسبت به عدالت جنسیتی است. سوال این است که این تغییر رویکردها در سیاستگذاری عدالت جنسیتی ج.ا.ایران متأثر از چه جریاناتی است؟. براین اساس، در این پژوهش تلاش شده، به صورت کیفی و در چارچوب مدل سه جریان کینگدان، جریان های اثرگذار در سیاست گذاری عدالت جنسیتی ج.ا.ایران در دولت های با گفتمان اصلاح طلب، عدالت محور، اعتدال گرا و انقلابی را بررسی و تحلیل گردد. نتایج حاصله حاکی از آن است که تلاقی سه جریان مسئله، جریان سیاسی و جریان خط مشی در سیاست گذاری عدالت جنسیتی دولت های ج.ا.ایران اثرگذار بوده و با روی کار آمدن دولت ها و تغییر مدیریت کلان کشور، و همچنین متناسب با رویکرد و گفتمان مربوطه، سیاست ها و برنامه های متفاوتی را در حوزه مطالبات زنان و عدالت جنسیتی پیگیری و اتخاذ نمایند و در نتیجه موجب باقی ماندن بخشی از مسائل زنان و عدم برقراری عدالت جنسیتی شده است.
رسانه های اجتماعی و بازنمایی بیماری انگاری سالخوردگی و ایده آلهای زیبایی در زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رسانههای اجتماعی که به سرعت در حال تبدیل شدن به بخشی جدایی ناپذیر از جامعه است؛ به طور کلی،نقش بسیار گسترده ای در گرایش به اعمال جراحی پلاستیک،ایفا می کند. این مقاله به تحلیل و بررسی صفحات اینستاگرام جراحان زیبایی می پردازد.هدف این پژوهش تحلیل نشانه شناختی رسانه های اجتماعی از منظر مدیریت بدن، بازنمایی ایده آلهای زیبایی و جوانی و ترغیب به جراحی زیبایی در میان زنان است. روش تحقیق از نوع کیفی نشانه شناسی جان فیسک است که از بین ۴۰ صفحه اینستاگرام پرطرفدار پزشکان جراح زیبایی،چهار نمونه از سه صفحه پزشکان جراح زیبایی انتخاب شدند و براساس نظریه جان فیسک در سه سطح توصیفی(رمزگان اجتماعی)، بازنمایی(رمزگان فنی) و ایدئولوژیک(رمزگان ایدئولوژیک) بررسی شدند. یافته ها نشان می دهد که صفحات اینستاگرام پزشکان جراحی زیبایی متأثر از ایدئولوژی و گفتمان مردسالاری حاکم است. این روند به بیماری انگاری سالخوردگی،جوان ماندگاری،برساخت ابژه زیبایی و امر جوانی، دگردیسی هویتی، کالاانگاری زن ، بازنمایی کلیشه ای، و مهندسی ذائقه زیبایی و جوانی از طریق گفتمان رسانه ای وپزشکی سازی ظاهر و بدن، به ویژه بدن سالخورده یا طبیعی، یاری می رساند. با استفاده از صنعت فرهنگ و تبلیغات، فرهنگ مصرف گرایی را ترویج می دهد و بدین ترتیب نقش قابل توجهی در تشویق زنان به انجام جراحی های زیبایی وجوان سازی و تقویت انگیزه برای این اقدامات ایفا می کند.
مطالعه راهکارهای افزایش احساس امنیت زنان در شبکه های اجتماعی بر اساس تجربه زیسته زنان فعال(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه زنان سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۵۱)
197-232
حوزههای تخصصی:
فعالیت در شبکه های اجتماعی مجازی به بخشی جدایی ناپذیر از زندگی زنان تبدیل شده است. بر اساس مطالب منتشر شده در شبکه های اجتماعی، اخبار دادگاه ها و بازخوردهای میان فعالین فضای مجازی، گستردگی و تنوع فعالیت ها در این شبکه ها و حساسیت های خاص مربوط به حضور زنان، مسئله امنیت را به یکی از چالش های مهم فضای مجازی تبدیل کرده است. هدف از این پژوهش بررسی تجربیات زنان فعال در شبکه های اجتماعی و یافتن راهکارهایی از تجربیات آن ها، به عنوان یکی از موثرترین روش ها برای تدوین سیاستهای مرتبط است. این پژوهش با استفاده از رویکردی کیفی، روش تحلیل محتوا عرفی و ابزار مصاحبه های نیمه ساختاریافته به بررسی تجربه زنان فعال در شبکه های اجتماعی می پردازند. نتایج این پژوهش نشان می دهد افرادی که فعالیت مستمر در شبکه های اجتماعی دارند، حداقل یک نوع آزار را تجربه کرده و معتقدند بسته به روحیات افراد و ادامه آزارها، زنان از حضور در شبکه های اجتماعی چشم می پوشند. آموزش و توانمندسازی زنان برای کاهش شکاف آگاهی، ایجاد پلتفرم های گزارش دهی مستقل و امن، اصلاح قوانین و بهبود سیستم های گزارش تخلف و مقابله با عادی سازی خشونت آنلاین مهمترین راهکارهای افزایش امنیت در شبکه های اجتماعی است.
عوامل مؤثر بر انتخاب لباس اجتماع زنان با رویکرد مدیریت بدن فوکو و گیدنز (مطالعه موردی: زنان 20 تا 30 ساله در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زن در فرهنگ و هنر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
57 - 75
حوزههای تخصصی:
مدیریت بدن و رابطه آن با قلمروهای اجتماعی و فرهنگی (جامعه شناسی بدن)، انسان را عاملی جسم مند تعریف می کند. به عبارتی بودن در جهان و آگاهی انسان توسط بدن معین می شود. لباس یک تمهید دلالت گرایانه و متأثر از رخدادهای اجتماعی است که روی بدن قرار می گیرد. با اجتماعی شدن انسان، بدن او به عنوان ابزاری برای کنترل اجتماعی تعریف می شود و برخی کردارهای بدنی اهمیت می یابند. مدیریت بدن فرد به معنای نظارت و دستکاری مستمر ویژگی های ظاهری، رابطه مستقیمی با انتخاب نوع لباس دارد. سؤال پژوهش این است که عوامل مؤثر بر انتخاب انواع لباس اجتماع زنان، با رویکرد مدیریت بدن فوکو و گیدنز چیست. هدف پژوهش، شناخت عوامل انتخاب لباس اجتماع زنان برای نمایش اندام مطابق با رویکرد مدیریت بدن است. روش پژوهش تحلیلی، همبستگی و پیمایشی و شیوه جمع آوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی است. جامعه آماری شامل زنان 20 تا 30 ساله در شهر تهران و تعداد نمونه 384 نفر است. داده ها با پرسشنامه محقق ساخته به روش تصادفی ساده جمع آوری شدند. یافته ها نشان داد مدیریت بدن در ساختارهای اجتماعی متغیر است. گاهی انتخاب لباس اجتماع برای متناسب سازی با تفکر سایرین در جامعه و ابزار قدرت است و گاهی برای دستیابی به پذیرش های مثبت و همسو با فعالیت های اجتماعی است
فرایند ساخت و شکل گیری هویت مادرانه در ازدواج زودهنگام: یک مطالعه داده بنیاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۳
69 - 80
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، بررسی فرایند ساخت و شکل گیری هویت مادرانه در ازدواج زودهنگام بود. جامعه پژوهش شامل زنانی که زیر 15 سالگی ازدواج کرده بودند. نمونه پژوهش تا حد اشباع نظری مشارکت کنندگان، 23 نفر بود که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. روش پژوهش کیفی براساس نظریه داده بنیاد بود. ابزار پژوهش، مصاحبه نیمه ساختاریافته با پرسش های باز و استاندارد شده بود که این اطلاعات با رویکرد نظریه زمینه ای اشتراوس و کوربین تحلیل و طبقه بندی شد. یافته های به دست آمده در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی به ترتیب 350 کد باز، 48 مقوله فرعی و 11 مقوله اصلی بود. نتایج پژوهش نشان داد که ساخت هویت مادری بر مبنای زندگی بدون هویت کودکی و عوامل فردی و فرهنگی ازدواج به عنوان شرایط علی، فشار اجتماعی منجر به انتخاب زندگی غیرقابل اجتناب و چالش ها و مشکلات اساسی به عنوان شرایط زمینه ای، الگوهای یادگیری مادری و بحران های حاد در زندگی مشترک به عنوان شرایط مداخله ای، تغییر مسیر زندگی کودک همسری، حل مسئله ناسازگارانه و حل مسئله سازگارانه به عنوان راهبردها و سبک مادرانه کودک همسران و وضعیت رضایت از زندگی و آینده نگری آنان به عنوان پیامدها، مفهوم بندی شد.
بازآفزینی اصل حریم و محرمیت در طراحی مسکن معاصر با تأکید بر جایگاه ارزشی زنان در اسلام
حوزههای تخصصی:
توجه به اصل حریم و محرمیت در طراحی مسکن پایدار، موضوعی است که به دلیل چالش های اجتماعی و فرهنگی متنوعی که جوامع امروزی با آن مواجه هستند، به طور فزاینده ای مورد توجه قرار گرفته است. اهمیت این موضوع به این دلیل است که مسکن نه تنها به عنوان یک فضای فیزیکی و پناهگاه، بلکه به عنوان محلی برای شکل گیری و تقویت هویت فردی و اجتماعی افراد، به ویژه زنان، عمل می کند. در جوامع اسلامی، محرمیت به عنوان یک اصل اساسی در روابط خانوادگی و اجتماعی مطرح شده و توجه به آن می تواند به بهبود کیفیت زندگی و افزایش احساس امنیت، آرامش و سلامت روانی در خانواده ها منجر شود، از این رو توجه کافی به حریم خصوصی و محرمیت در طراحی مسکن و تأثیرات آن بر کیفیت زندگی افراد، به ویژه زنان، به عنوان ضرورت این پژوهش محسوب می شود. محرمیت به عنوان یک عنصر کلیدی در ایجاد جوامع سالم و متعادل، می تواند روابط خانوادگی را تقویت کند و تنش های اجتماعی را کاهش دهد. به همین دلیل، طراحی فضاهای مسکونی که به نیازهای شخصی با حفظ محرمیت توجه دارند، می تواند به زنان این امکان را بدهد که در محیطی امن و آرام زندگی کنند و در عین حال نقش های اجتماعی خود را به شکل مؤثری ایفا کنند.این تحقیق با ماهیت کیفی و رویکرد توصیفی-تحلیلی انجام شده و از طریق بررسی جامع ادبیات پژوهش و تحلیل داده های نظری به این نتیجه رسیده است که؛رعایت اصول محرمیت در طراحی مسکن نه تنها تأثیرات مثبتی بر کیفیت زندگی افراد دارد، بلکه می تواند به تقویت تعاملات اجتماعی نیز منجر شود. با ایجاد فضاهای مسکونی که به نیازهای محرمیتی پاسخ می دهند، می توان به تقویت همبستگی اجتماعی و کاهش مشکلات اجتماعی کمک کرد. همچنین نتایج گویای آن است که توجه به عرصه بندی، سلسله مراتب و غیره در مسکن می تواند به برآورده کردن هرچه بیشتر محرمیت در منزل کمک کند.لازم بذکر است، این تحقیق می تواند به عنوان پایه ای برای بهبود طراحی مسکن و افزایش کیفیت زندگی در جوامع اسلامی مورد استفاده قرار گیرد و به ایجاد محیط هایی سالم تر و پایدارتر برای تمامی افراد، به ویژه زنان، منجر شود.
بررسی مسئله بلوغ و سبک زندگی عفاف محوردر دختران نوجوان دوره متوسطه اول ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی مسئله بلوغ و سبک زندگی دینی دختران در دوره نوجوانی است. نوجوان در این دوره صفات متفاوتی را از هیجان مثبت تا اضطراب، از خشونت تا پرسشگری را تجربه می کنند. در این دوران برخی از مسائل از جمله بلوغ مهم به نظر می رسد. بلوغ دربردارنده مسائل عمیق تری است. این مطالعه با رویکرد کیفی با روش پدیدارشناسی مسئله بلوغ را روی نوجوانان دختر دوره اول متوسطه از نظر مربیان بررسی می کند. یافته ها نشان می دهد پس از تقلیل داده ها، 155 مقوله فرعی و 8 مقوله اصلی بدست آمد. مدیریت نیاز جنسی، ضعف بلوغ اجتماعی، ضعف بلوغ عاطفی، لزوم آگاه سازی برای مواجهه با بلوغ، ضعف مهارت های زندگی، لزوم تربیت فردی، آسیب پذیری سبک زندگی بانوان مربی و ضعف عملکرد مادران دست یافت. نتیجه این که برای کاهش بحران بلوغ در دختران نوجوان لازم است سبک زندگی مادران و مربیان اصلاح شود و این دو طیف باید عملکرد خود را تقویت کنند.. همچنین لازم است تا نسبت به شیوه مواجهه دختران نوجوان یا مسئله بلوغ آگاه سازی لازم و هدفمند انجام شود. در سبک زندگی اسلامی هویت زنانه نیز اهمیت بساری دارد هویت زنان به سه بعد تقسیم می شود. که عبارت اند از: هویت نقشی، هویت جنسیتی و هویت شخصی، که در آموزه های دین اسلام عفت در همه این ابعاد مولفه مبنایی و محوری است.. سبک زندگی عفیفانه یکی از انواع گوناگون سبک زندگی است که قلمرو گسترده ی پیامد محوری را دربردارد و به شاخصه های حوزه روابط میان فردی می پردازد و مشتمل بر اصول و قواعدی است که سبب تعالی و رشد همه جانبه فردی و اجتماعی همه آحاد بشر می پردازد..
تحول یادگیری در عصر دیجیتال و تأثیر آن بر آموزش دختران
حوزههای تخصصی:
مسیر تحول آفرین آموزش در چهارمین انقلاب صنعتی بر نقش حیاتی ادغام فناوری و آموزش تأکید دارد. این حوزه میان رشته ای با رویکردهای فعال و مسئله محور مانند یادگیری مبتنی بر بازی، یادگیری ترکیبی و رویکردهای یادگیری مبتنی بر پروژه مشخص می شود که در مواجهه با تغییرات ناشی از همگرایی فناوری های پیشرفته، از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در این میان، توسعه ابزارهای دیجیتال و هوش مصنوعی، فرصت های بی سابقه ای برای بهبود یادگیری شخصی سازی شده و تعامل محور ایجاد کرده است. بااین حال، ادغام فناوری اطلاعات و ارتباطات در کشورهای درحال توسعه، از جمله ایران، با چالش های قابل توجهی روبه رو بوده و بحث هایی پیرامون تأثیر آن در کاهش تجربیات عملی و تعامل کاربردی در محیط های آموزشی مطرح شده است. علاوه بر این، مقاومت معلمان در برابر تغییرات فناورانه، کمبود منابع مالی و محدودیت های زیرساختی از دیگر موانع پیش روی این تحول محسوب می شود. با توجه به اهمیت روزافزون محتوای آموزشی دیجیتال، این مطالعه با استفاده از مرور نظام مند، به بررسی میزان اثربخشی و نحوه اجرای یادگیری دیجیتال در دختران و زنان می پردازد. این مقاله از رویکردی نظام مند برای گردآوری داده های اولیه استفاده کرده است. در این جستجو، ۱۶ مقاله شناسایی شد، یافته های این پژوهش نشان می دهد که یادگیری دیجیتال تأثیر مثبتی بر افزایش تعامل دختران و زنان، بهبود عملکرد تحصیلی و تقویت علاقه به موضوعات علمی دارد. همچنین، بهره گیری از روش های یادگیری ترکیبی و ابزارهای چندرسانه ای می تواند باعث تقویت تفکر انتقادی میشود. بااین حال، موفقیت این برنامه ها مستلزم آموزش و حمایت مستمر و تدوین سیاست های آموزشی انعطاف پذیر است.
بررسی رویکردهای جهانی برای معکوس کردن کاهش نرخ زاد و ولد و تأخیر ازدواج در نسل جدید
حوزههای تخصصی:
امروزه بسیاری از کشورهای جهان با چالش های جمعیت شناختی کاهش نرخ زاد و ولد و تأخیر ازدواج مواجه هستند که می تواند منجر به پیری جمعیت و کمبود نیروی کار شود. ایران یکی از کشورهایی است که تحت تأثیر این روندها قرار گرفته است. هدف از این مطالعه شناسایی و بررسی سیاست های مؤثری است که باعث ترویج ازدواج و افزایش نرخ تولد در سطح جهانی می شود. یافته ها و تحلیل های به دست آمده می تواند به عنوان منبع ارزشمندی برای تشویق ازدواج در میان نسل جوان و افزایش نرخ زاد و ولد در کشور ما باشد. گردآوری این داده ها شامل بررسی سیستماتیک تحقیقات دانشگاهی معتبر، انتشارات دولتی و پایگاه های آماری کشورهای موفق در این چالش جهانی است که در دهه گذشته به این موضوع پرداخته اند. بر اساس اطلاعات جمع آوری شده، می توان گفت که مشوق های مالی مانند افزایش حقوق، تخفیف مالیاتی برای خانواده ها، مراقبت از کودکان با والدین شاغل و برنامه های حمایت اجتماعی مانند مرخصی سخاوتمندانه برای والدین و اولویت مسکن برای زوج ها از جمله سیاست های مؤثر هستند. همچنین، ترویج ازدواج با کمک ابتکاراتی مانند کمپین های آشنایی اجتماعی و استفاده از رسانه ها، آزادسازی رایگان دانش نامه برای متأهلین در دانشگاه های دولتی نام برد. این پژوهش گزینه های سیاست گذاری امیدوارکننده ای را برای ایران نشان می دهد و تطبیق این یافته ها با شرایط فرهنگی و مذهبی ایران و اجرای طرح های آزمایشی قبل از مقیاس بندی ملی، می تواند به معکوس کردن روند فعلی کمک کند.
تحلیل روایت مادران از سوگ فرزند مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
167 - 189
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تحلیل روایت تجربه سوگ مادرانی است که فرزندان خود را بر اثر ابتلای به سرطان، از دست داده اند. روش : این پژوهش با روش تحلیل روایت و با نمونه آماری 14 نفر از مادرانی که فرزندان خود را در طی سه سال اخیر بدلیل ابتلای به سرطان از دست داده اند در سال 1402 در خمینی شهر اصفهان انجام شده است.یافته :با استفاده از روش تحلیل روایت هفت طبقه و سه تم اصلی شامل احساسات معطوف به فرزند، احساسات معطوف به دیگران و ادراک متناقض از معنویت بدست آمد. تحلیل کدهای استخراج شده نشانی می دهد که مادران از زمان بیماری تا بعد از فوت کودک دچار احساسات فزاینده غم ، ناامیدی و گاهی ترس و خشم می شوند. حمایت و همدلی خوب همسر و خانواده شوهر و بستگان، امید بخشی پزشکان و ارتباط داشتن و ادای دین و کمکهای مالی به موسسات درمانی(محک و بیمارستان سرطان) به کاهش احساسات ناخوشایند سوگ کمک می کند. کدهای تحلیل تحقیق نشان می دهند که ناصبوری پرستاران و فرایند طولانی و دردناک شیمی درمانی بر غم و اندوه مادران می افزاید. در این دوران سخت، احساس معنویت به صورت احساسات متناقض از خشم و رضایتمندی درک می شود. درک و همدلی با تجربیات مادر سوگ دیده می تواند تاب آوری مادر سوگ دیده را در تحمل غم و رنج سوگ افزایش دهد
ارائه مدل معادلات ساختاری روابط تعارضات زناشویی با دلزدگی زناشویی و میانجیگری تحمل پریشانی در زنان متأهل از منظر فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی فرهنگی زن سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۳
31 - 44
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، ارائه مدل معادلات ساختاری روابط تعارضات زناشویی بادلزدگی زناشویی و میانجی گری تحمل پریشانی در در زنان متاهل از منظر فرهنگی بود. جامعه آماری شامل بانوان متاهل ساکن منطقه 4 شهر مشهد بود. حجم نمونه به روش نمونه گیری دسترس با درنظر گرفتن احتمال ریزش و به منظور افزایش اعتبار نمونه 228 نفر انتخاب شد. روش پژوهش توصیفی از نوع همبستگی و معادلات ساختاری بود. برای گردآوری داده های مورد نیاز از پرسشنامه های تحمل پریشانی (سیمونز و گاهر، ۲۰۰۵)، تعارضات زناشویی (ثنایی و همکاران، ۲۰۰۰) و دلزدگی زناشویی (پانیز، ۱۹۹۶) استفاده شد. برای آزمون فرضیه های پژوهش، از نرم افزار آماریAMOSاستفاده گردید. نتایج نشان داد که تمامی مسیرهای مستقیم و غیرمستقیمی که در مدل نشان داده شده، معنادار است و بین تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی زنان متاهل از منظر فرهنگی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. از سوی دیگر بین تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی با تحمل پریشانی رابطه منفی و معنادار وجود دارد و تحمل پریشانی نقش میانجی را در رابطه تعارضات زناشویی و دلزدگی زناشویی ایفا می کند. هم چنین یافته ها مشخص کرد که مدل از نیکویی برازش مطلوبی برخودار است.
الگوهای جنگ شناختی در مواجهه با زنان ایرانی؛ چالش های هویتی و راهکارهای مقاومت اجتماعی
حوزههای تخصصی:
این مقاله به بررسی الگوهای شناختی و گفتمان های تأثیرگذار بر هویت زنان در جمهوری اسلامی ایران می پردازد. در برخی از فضاهای رسانه ای و تبلیغاتی، تلاش هایی برای بازتعریف نقش های اجتماعی زنان مشاهده می شود که می تواند به شکل گیری چالش های هویتی منجر شود. این چالش ها عمدتاً در حوزه هایی مانند تحصیل، اشتغال، ورزش، کرامت اجتماعی و پوشش نمود پیدا می کنند. پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی-تحلیلی و از طریق بررسی محتوای اسناد و داده های رسانه ای، به تحلیل این گفتمان ها و تأثیرات آن ها بر جامعه زنان ایران می پردازد. یافته ها نشان می دهد که برخی روایت های مطرح شده در فضای رسانه ای با واقعیت های اجتماعی همخوانی کامل ندارند و واکنش های اجتماعی به این موضوعات دارای الگوهای متنوعی است. در این میان، فرصت هایی برای تقویت هویت اجتماعی زنان، افزایش آگاهی، ارائه الگوهای موفق و تأکید بر نقش های متنوع زنان در جامعه مطرح می شود که می تواند به پایداری اجتماعی کمک کند. این مقاله با تحلیل دقیق این روندها، راهکارهایی برای درک بهتر تحولات اجتماعی و مواجهه با چالش های مرتبط ارائه می دهد.
تبیین تلازم وجودشناختی عقل-عفت- فطرت بر اساس مبانی حکمت سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نفس ناطقه انسانی از بدو موجودیت، دو وجه متلازم و متفاعل بالفعل بنام عقل نظری و عملی دارد که همان شاکله ی فطری مختص انسان می باشد. از اقتضائات این شاکله ی فطری، این است که در بستر تکوین، تدریجاً وجه خودآگاه (عقلانی) آن به فعلیت می رسد. با تحقیق در مبانی حکمت سینوی روشن شده است که از نظر شیخ الرییس ، اولاً غایت عقل عملی، تکامل عقل نظری و غایت عقل نظری، تحقق عملی سعادت انسان است؛ یعنی یک تفاعل دوسویه پلکانی اشتدادی. ثانیاً وی عفت را به عنوان رأس فضایل اخلاقی( شعبه ای از عقل عملی) مُلهَم از شریعت می داند که مبدأ آن حیاء است و حیاء را فضیلت قوه ی تمییزیه یعنی عقل می داند ؛ از مقدمات فوق نتیجه می شود که عفت از لوازم فطری دستگاه عاقله انسانی است که در بستر تکوین و تکامل قوه عاقله، در عین متعلَّق عقل نظری بودن، در وجه عقل عملی تحقق عینی یافته و در لباس حیاء و مصادیق آن در ساحت های مختلف رفتار انسان، به قصد ایصال انسان به سعادت، تجلی پیدا می کند. بنابراین، سه مؤلفه ی عقل، فطرت و عفت به مثابه وجوهی از شاکله ی وجودی انسان، متلازم و غیر قابل انفکاک هستند و تحقق وجودی هر یک از آنها مشروط است به تجلی و تحقق آن دوی دیگر! لذا صحت کنشگری عقل و فطرت مستلزم رفتار عفیفانه است که خود را در مصادیق عملی و عینی با حیاء بودن متجلی می سازد. همچنین به اقتضاء صحت عکس نقیض، عدم عفت و حیاء، بالضروره حاکی است از عدم صحت رأی عقل و فعلیت تام فطرت.
بررسی رابطه سلامت معنوی و گرایش به نماز خواندن با توجه به نقش واسطه ای بهزیستی روان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فصلنامه فرهنگی - تربیتی زنان و خانواده سال ۱۹ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
191 - 217
حوزههای تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی رابطه بین سلامت معنوی و گرایش به نماز خواندن با توجه به نقش واسطه ای بهزیستی روان شناختی در دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور یاسوج در سال 1401 انجام شد. پژوهش حاضر از نوع مدل معادلات ساختاری بود و جامعه آماری آن دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور یاسوج بود که در سال 1401 مشغول به تحصیل بودند. تعداد نمونه ها 250 نفر تعیین گردید. ابزار گردآوری اطلاعات شامل پرسش نامه سلامت معنوی (پولوتزین و الیسون، 1982)، بهزیستی روان شناختی (ریف، 1989) و گرایش به نماز خواندن (انیسی و همکاران، 1398) بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار Spss و برای تحلیل فرضیه ها از نرم افزار Amos استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که ابعاد و نمره کل گرایش به نماز خواندن دارای رابطه مستقیم و معنی دار با متغیرهای سلامت معنوی و بهزیستی روان شناختی بود. سلامت معنوی بر بهزیستی روان شناختی و همچنین گرایش به نماز خواندن بر بهزیستی روان شناختی اثر مستقیم و معنی دار داشتند. بهزیستی روان شناختی توانست نقش واسطه ای در رابطه بین سلامت معنوی و گرایش به نماز خواندن داشته باشد و تقویت سطح سلامت معنوی در دانشجویان دختر می تواند تأثیر مستقیمی بر بهزیستی روانشناختی آن ها داشته باشد.