این مقاله کندوکاوی است برای یافتن و باز نمودن جنبه های گوناگون نظام آموزشی استاد_شاگردی در نقاشی دوره قاجار و تبدیل آن به نظام آموزشی آکادمیک یا مدرسه ای و همگانی شدن این نظام. فرضیه اصلی این مقاله هم بر این محور استوار است که تبدیل این دو نظام به یکدیگر و جایگزینی دومی به جای اولی، بر اثر فراهم آمدن اسباب و امکاناتی میسر شد که از ارتباط ایران با غرب فراز آمد و در حقیقت این تحول بازتابی سرراست از تعامل هنری بین ایران و اروپا بود و گرچه این تعامل از روزگار صفویان پدیدار شد ولی در دوره قاجار از همه جهت نفوذ و تاثیری چشمگیر بر جای گذارد. گفتنی است که این تبدیل و تبدل با حمایت دربار صورت گرفت و در حقیقت تحولی از فراز بود نه از فرود؛ ولی عوامل «فرود» و فرودست جامعه بیشترین بهره را از آن گرفت.
از آنجا که بخش عمدة تاریخ نقاشی ایران را کتاب آرایی تشکیل می دهد، برای ریشه یابی سابقة تصویری بسیاری از مضامین، همچون اساطیرِ ایران باستان، باید به این منابع مراجعه کرد. جمشید یکی از شهریاران مطرح اساطیری با ریشه های هند و ایرانی است که در شاهنامه های مصور بسیاری به تصویر درآمده است. مجلس پادشاهی جمشید که در شاهنامة بایسنقری و مکتب هرات و در عهد تیموری خلق شده، از جمله سرآمدان آثاری با این مضمون است. نقاش این نگاره ناشناس است. به این ترتیب برای شناخت ویژگی های نگاره به بررسی اجمالی مکتب هرات و شاهنامة بایسنقری پرداخته شده است. با توجه به پیوند کتاب آرایی با ادبیات و با استناد به مصداق مفهوم بینامتنیت در مطالعات مربوط به نقاشی ایران، تحلیل تطبیقی متن تصویری با نوشتاری روش این پژوهش در نظر گرفته شده است. این نگاره با دو رویکرد ویژگی های صوری و جوهری در رابطة بینامتنی تحلیل شده است. به این منظور جستجوی ریشه های این اسطوره در متون نوشتاری ناگریز می نماید. در نهایت از طریق تحلیل بینامتنی این نگاره می توان دریافت پیوند میان متن نوشتاری و تصویری در هر دو سطح مذکور به شکلی جامع نمود پیدا کرده است.