فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۴۳۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
محیط زیست یکی از ارکان بسیار مهم حیات و توسعه اقتصادی محسوب میشود، هم اکنون این ثروت خدادادی به دلایل مختلف، به طور آزاد و نامحدود، مورد بهره برداری قرار میگیرد. یکی از این بخش های تهدید کننده، حمل و نقل و به خصوص بخش حمل و نقل خصوصی است که سالانه آلودگی های زیادی نظیر آلودگی هوا و صوتی ایجاد کرده و هزینه های اقتصادی و زیست محیطی قابل توجهی به کشورها وارد میکند. از سویی در میان ابعاد توسعه پایدار شهری، نقش عامل زیست محیطی، بنا به نداشتن منفعتهای اقتصادی و سودا گرایانه، کمتر مورد توجه بوده است. همچنین علاوه بر عوامل طبیعی، عوامل انسانی بیشترین سهم را در تخریب محیط زیست داراست. این مقاله به بررسی مزیت های حمل و نقل ریلی نسبت به جاده ای از دیدگاه توسعه پایدار می پردازد، که برای این منظور ابتدا شاخصهای حمل و نقل و توسعه پایدار شهری شناسایی شد. برای شناسایی ارتباط بین شاخصها از طریق پرسشنامه و توزیع آن بین نخبگان امر و با استفاده از نرم افزار AMOS توانستیم به ارتباط موثر آنها پی ببریم. سپس با استفاده از پرسشنامه در بین مسافران مختلف متروی خط 4 به صورت تصادفی، انتخاب جایگزین آنها در صورت نبودن مترو را شناسایی کرده و به ارزیابی زیست محیطی بدیل های مختلف در مقایسه با حمل ونقل جاده ای در ابعاد مصرف سوخت، آلودگی های صوتی و هوایی و سایر هزینه های مرتبط پرداخته شد. در پایان با توجه به تاثرات شگرف زیست محیطی از حمل و نقل ریلی علیرغم محدودیتهای خاص مربوطه و نقش انکار ناپذیر مترو در کاهش خسارات و هزینه ها، برآورد و تخمین ارزش اقتصادی صرفه جویی شده توسعه این نوع از حمل و نقل نسبت به جاده ای و ارزیابی اقتصادی-زیست محیطی آن، برای نشان دادن ارزش اجتماعی این زیرساخت پیشنهاد گردید.
مدل سازی روابط بین شاخص های شناسایی بافت های فرسوده شهری و شاخص های توسعه پایدار در اطراف حرم امام رضا (ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده شهری به عنوان مانعی بر سر راه تحقق روش های مدرن مدیریت شهری، همواره شاخص های توسعه پایدار شهری را تحت تأثیر قرار داده که با توسعه شهرها و مطرح شدن رویکرد توسعه پایدار، توجه و رعایت اصول پایداری و پیگیری اهداف آن، هر چه بیشتر در برنامه ریزی توسعه شهرها مورد توجه است. در این مطالعه، محدودة اطراف حرم مطهر رضوی با وجود اهمیتی که در رابطه با ورود سالانه بیش از 15 میلیون زائر به شهر داشته است، دارای حجم زیادی بافت فرسوده و قدیمی است که پاسخگوی نیاز زائران و حتی ساکنان شهر مشهد نبوده است. هدف اصلی این پژوهش، توسعه مدل مفهومی جهت تعیین تغییرات واریانسی موجود در شاخص های توسعه پایدار شهری و تعیین روابط بین نوسازی و بهسازی بافت های فرسوده شهری و شاخص های توسعه پایدار در منطقه ثامن مشهد است که با استفاده از روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه، جمع آوری داده های تحقیق در بین ساکنان بافت فرسوده اطراف حرم رضوی به تعداد 170 نفر مطابق با روش نمونه گیری مطبق متناسب انجام و از نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL جهت تجزیه و تحلیل استفاده شده است. نتایج مدل رگرسیونی نشان داد که، شاخص های شناسایی بافت فرسوده در تبیین واریانس های پایداری شهری از نظر آماری معنی دار هستند؛ شاخص شناسایی نفوذناپذیری بافت فرسوده به اندازة 31/0-، ناپایداری به اندازة 24/0- و ریزدانگی به اندازه 09/0- از واریانس های موجود در شاخص های توسعه پایدار را تبیین کرده اند. نتایج تفسیری از مدل سازی ساختارهای کوواریانسی دال بر وجود اثرگذاری معنادار شاخص های شناسایی بافت فرسوده در منطقه ثامن مشهد روی شاخص های توسعه پایدار شهری دارد. مطابق با نتایج مدل سازی معادلات ساختاری، مدل نهایی پذیرفته شده به اندازة 51/0- از تغییرات پایداری شهری را تبیین کرده است. بنابراین، نتایج به دست آمده نشان می دهد: اولاً با بالا رفتن سطح شاخص های شناسایی بافت فرسوده به ترتیب از نظر نفوذناپذیری، ناپایداری و ریزدانگی، روند توسعه پایدار در بافت فرسوده اطراف حرم با مشکلات جدی مواجه شده است؛ ثانیاً مدیریت شهری با برطرف کردن شاخص های شناسایی بافت فرسوده بدون توجه به ماهیت درونی بافت از نظر اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و کالبدی، مسیر ناپایداری در شاخص های توسعه پایدار شهری را تداوم بخشیده است.
ارزیابی تأثیرات کیفیت زندگی بر شهروندان در شهرهای متوسط مورد شناسی: شهرهای بروجرد و کوهدشت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کیفیت زندگی شهری یکی از مهمترین زمینه های مورد مطالعه در حوزة برنامه ریزی شهری در کشورهای مختلف است کهتحت تأثیر مؤلفه هایی چون زمان و مکان، ارزش های فردی و اجتماعی، مفهومی پیچیده و چندبُعدی داشتهو اغلب با استفاده از شاخص های عینی یا ذهنی و به ندرت با استفاده از هر دو شاخص، اندازه گیری می شود. شهرها در مقیاس های متفاوت، از این شاخص، بهره ای کاملاً متفاوت برده اند؛ به ویژه شهرهایی که در پی موج انبوه مهاجرت به رغم جمعیت پذیری بالا و پیوستن به رده های بالاتر نظام شهری، فاصله بسیاری از شهرهای هم ردة خود در شاخص های کیفیت زندگی دارند. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی کیفیت زندگی در شهرهای متوسط بروجرد و کوهدشت است که با وجود یکسانی رتبه، تفاوت های بارزی با یکدیگر دارند. این پژوهش با روش توصیفی از نوع علی- مقایسه ای، صورت گرفته است. داده های مورد نیاز پژوهش با روش اسنادی- کتابخانه ای و روش پیمایش میدانی، از نوع پرسشگری صورت گرفته است. در این راستا، 643 نفر از شهروندان بالای 15 سال دو شهر بروجرد و کوهدشت به عنوان نمونه انتخاب شدند. نتایج این پژوهش نشان داد که میزان رضایت شهروندان بروجرد از کیفیت زندگی، نسبت به شهروندان کوهدشت در شرایط بهتری قرار دارد که هم رضایت از شاخص های عینی و هم رضایت از شاخص های ذهنی کیفیت زندگی را شامل می شود. این میزان رضایت می تواند به دلایل عمده ای از جمله میزان جمعیت، سطح سواد، میزان درآمد خانوار، عملکرد مسئولین شهری و زیرساخت های آن شامل حمل و نقل، امکانات آموزشی، بهداشت و درمان و ... باشد. از دیگر یافته های این پژوهش می توان به این نکته اشاره کرد که میزان رضایت شهروندان از کیفیت زندگی در شهر بروجرد بالاتر از شهر کوهدشت است. بر خلاف شاخص های عینی، در بُعد شاخص ذهنی در شهر کوهدشت، بیشترین میزان رضایت مربوط به تأمین نیازهای اساسی و روزمره (مواد غذایی و پوشاک و ...) و احساس راحتی از زندگی در این شهر است که به تفکر قناعت گونه مردم این شهر برمی گردد. به طور کلی فاصله زیاد شاخص کیفیت زندگی شهر کوهدشت تا شهر بالای ردة متوسط استان، گویای این واقعیت است که شتابزدگی کوهدشت در جمعیت پذیری و پیوستن آن به جرگة شهرهای میانی استان، به منزلة توسعة شاخص های زندگی در این شهر نبوده است. همان طور که از بررسی وضعیت شاخص های کیفیت زندگی مشخص است، کمبود امکانات شهری و حاکمیت فرهنگ روستایی در کنار مشکلات ناشی از مهاجرپذیری شهر کوهدشت، سطوح این شاخص را تا حد بسیاری پایین نگه داشته است.
بررسی شاخص های کیفیت زندگی مؤثر بر میزان رضایتمندی ساکنان سکونتگاه های غیررسمی (مطالعه موردی: محله فرحزاد تهران- فرحزاد شمالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در سکونتگاه های غیر رسمی، وجود نابسامانی های فراوان در ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، زیست محیطی و... سطح زندگی ساکنان را کاهش داده است و مهم ترین هدف توسعة پایدار، یعنی بهبود کیفیت زندگی و رضایتمندی ساکنان را با تهدید جدی روبه رو ساخته است. با توجه به اینکه توسعة پایدار با برآوردن نیازهای بشر، متضمن دستیابی به کیفیت زندگی و رضایتمندی در ابعاد مختلف برای همگان است، به نظر می رسد توجه به ابعاد کیفیت زندگی و ارتقای آن ها، یکی از راه های بازیابی رضایتمندی و تحقق اهداف توسعة پایدار در این سکونتگاه هاست. هدف پژوهش حاضر، تعیین و بررسی ابعاد مختلف کیفیت زندگی مؤثر بر رضایتمندی ساکنان سکونتگاه های غیر رسمی در چارچوب اهداف توسعة پایدار است. روش تحقیق، پیمایشی است و داده ها براساس پرسشنامه گردآوری شده اند. برای ارزیابی پایایی ابزار پژوهش، از روش کرونباخ و درجهت تعیین روایی، از روایی صوری استفاده شده است. جامعة آماری با حجم نمونة 110 نفر، شامل ساکنان سکونتگاه های غیر رسمی محلة فرحزاد تهران است و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss صورت گرفته است. براساس نتایج، رضایتمندی ساکنان از کیفیت زندگی، در حد متوسط 5>72/2>1 با میانة نظری 3 ارزیابی شد. همچنین مطابق یافته ها، رابطة معناداری بین متغیر های مشارکت اجتماعی (467/0r=)، همبستگی اجتماعی (477/0r=)، امنیت اجتماعی (458/0r=)، بهداشت محیط (212/0r=)، ایمنی محیط (247/0r=)، فضاهای گذران اوقات فراغت (209/0r=)، سازماندهی کالبدی فضایی ساختمان ها (211/0r=) و تراکم ساختمانی (205/0r=)، با رضایتمندی ساکنان از کیفیت زندگی وجود دارد. نتایج رگرسیون چندگانه نشان می دهد که متغیر وابسته، به طور مستقیم، از متغیرهای مشارکت اجتماعی، بهداشت محیطی، سیمای کالبدی، تراکم ساختمانی و وجود فضاهای گذران اوقات فراغت تأثیر می پذیرد و درمجموع، این متغیرها توانسته اند مقدار 533/0R2= از تغییرهای متغیر وابسته را تبیین کنند.
برنامه ریزی برای درون زاکردن توسعه در فضاهای شهری (مورد مطالعه: بجنورد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اهداف: هدف از این تحقیق، تبیین مدل های توسعة پیرامونی و درون زا و بررسی آن در شرایط موجود کشور و همچنین بررسی وضعیّت گسترش فیزیکی شهر بجنورد طیّ دهه های اخیر است.
روش: این تحقیق، از نوع کاربردی است و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده است و مطالعة موردی آن، شهر بجنورد است. برای بررسی مدل رشد این شهر، از روش های آنتروپی هلدرن و شانون استفاده شده است. به منظور بررسی و تحلیل فضای شهر، سه دسته شاخص های اجتماعی، اقتصادی و کالبدی انتخاب شده است و برداشت اطّلاعات به صورت پیمایشی از طریق 270 پرسش نامه از واحدهای مسکونی در سه محلّه از سه بافت قدیمی، میانی و جدید انجام شده است و سپس به صورت تصادفی سنجش شده است.
یافته ها/نتایج: بررسی ها نشان می دهد که گسترش شهر بجنورد تا حال حاضر، در تبعیّت کامل از مدل توسعة پراکنده شهری بوده است، این در حالی است که ظرفیّت سنجی فضای شهر حاکی از آن است که فقط اراضی بایر، نظامی و صنعتی به عنوان فضاهای ناکارآمد شهری با 762 هکتار مساحت، با مصوبات طرح جامع شهر و حتّی با تداوم شرایط موجود، ظرفیّت پذیرش جمعیّت اضافی شهر تا افق طرح جامع جدید شهر را دارا است و افزایش تراکم های جمعیّتی و ساختمانی تا استاندارد طرح جامع، حاکی از ظرفیّت های بالای فضای موجود شهر است.
نتیجه گیری: مطالعات نشان می دهد که شهرهای ایران و از جمله بجنورد به دلیل اینکه به شدت با الگوی رشد پراکنده و افقی مواجه هستند، باید رویکرد توسعة درون بافتی را در پیش بگیرند و با توجّه به شرایط اجتماعی و اقتصادی حاکم بر شهرها، برنامه ریزی اجتماع محور با مقیاس محلّه، بهترین رویکرد برای توسعة درون بافتی محسوب می شود.
بررسی عوامل موثربرکیفیت زندگی ساکنان مناطق غیررسمی (مطالعه موردی: محله حصار همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حاشیه نشینی همواره به صورت یک معضل مطرح شده و برای رهایی از آن راهکارهای بسیاری تدارک دیده شده است. همدان هم مانند بسیاری از شهر ها، درحال طی مسیر شهرنشینی است. یکی از محله ها با اسکان غیر رسمی شهر همدان، محله یا منطقة حصار است. در این پژوهش، به بررسی کیفیت زندگی ساکنان این محله با رویکرد ذهنی پرداخته شده است تا نگاه ساکنان با رویکرد پایین به بالا بررسی شود. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی- توسعه ای و از نظر شیوة انجام، توصیفی- تحلیلی بوده است و براساس مطالعة کتابخانه ای و تکمیل پرسشنامه انجام شده است. در این پژوهش، تعیین حجم نمونه براساس فرمول کوکران به دست آمد. در بخشمطالعه های میدانی، داده ها به شیوه های مختلف مشاهده شدند. پس از مراجعه به محل، پرسشنامه در طیف لیکرت پنج مقیاسی طراحی شد. در این راستا و در جهت اهداف تحقیق، از طریق تحلیل رگرسیون چندگانه و تکنیک تحلیل مسیر، نوع و شدت روابط و تأثیرهای مستقیم و غیر مستقیم هریک از متغیر های مستقل بر متغیر وابستة نهایی و میانی تحلیل شد. براساس اطلاعات به دست آمده، بیشترین تأثیر کل، مربوط به متغیر های اقتصادی است. درنهایت، فرضیة اول پژوهش، مبنی بر غیر مستقیم بودن اثر بعضی از مؤلفه ها بر کیفیت زندگی محلة حصار و فرضیة دوم، مبنی بر اهمیت متغیر های اقتصادی به عنوان مؤثرترین مؤلفة تأثیرگذار بر کیفیت زندگی تأیید شد و امکانات تفریحی و ورزشی، به عنوان مهم ترین نیاز ساکنان تشخیص داده شد.
ارزیابی عوامل مؤثر بر تحقق شهرهای الکترونیک مورد شناسی: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف «ارزیابی عوامل مؤثر بر تحقق شهرهای الکترونیک: مطالعه موردی شهر ارومیه» است، نوع تحقیق کاربردی–توسعه ای و روش مطالعه اسنادی و پیمایشی است. جهت گردآوری اطلاعات از پرسشنامه و جهت تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS استفاده شده است. جامعه آماری این پژوهش با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر برآورد گردید. نتایج به دست آمده نشان می دهد که: فراهم سازی امکانات و زیر ساخت های ICT در سطح شهر موجب به کارگیری این مهم از سوی شهروندان نمی شود(Sig=0.000). بین سواد اطلاعاتی و پذیرش مظاهر ICT رابطه معناداری وجود دارد. میانگین میزان سواد اطلاعاتی( 2.65) و میزان پذیرش مظاهر ICT ( 3.23) است. میزان ضریب پیرسون(r=0.43) شده، که میزان شدت متوسط را نشان می هد. یعنی با افزایش میزان سواد اطلاعاتی، میزان پذیرش مظاهر ICT آنها هم افزایش می یابد، با توجه به سطح معنی داری Sig=0.000)) که کمتر از 0.05 می باشد،این رابطه تأیید می شود. بین به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات و تحقق شهر الکترونیک رابطه معناداری وجود دارد. نتایج یافته ها نشان می دهد میزان به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات (3.23) و میزان تحقق شهر الکترونیک ( 2.65) است. میزان ضریب پیرسون(r=0.71) شده، که میزان شدت بالا را نشان می هد. یعنی با افزایش میزان به کارگیری فناوری اطلاعات و ارتباطات، میزان تحقق شهر الکترونیک هم افزایش می یابد، با توجه به سطح معنی داری sig=0.000)) که کمتر از 0.05 می باشد، این رابطه نیز تأیید می شود. فاکتورهای مؤثر بر شهر الکترونیک سهم یکسانی در تحقق آن دارند ولی مؤلفه هریک از این فاکتورها میزان تأثیرگذاری بیشتری دارند. نتایح به دست آمده نشان می دهد شهر ارومیه تا الکترونیکی شدن فاصله دارد و از مهمترین موانع تحقق شهر الکترونیک ارومیه می توان به موارد زیر اشاره کرد: فقدان زیرساخت های مناسب فناوری اطلاعات و ارتباطات در سطح شهر، فقدان سواد دیجیتال و مهارت دیجیتال شهروندان، رغبت مدیران و برنامه ریزان شهری به شیوه های سنتی مدیریت شهری، فقدان طرح جامع شهر الکترونیک و غیره اشاره کرد، در خاتمه راهکارهای برای تحقق «شهر الکترونیک ارومیه» پیشنهاد شده، که نیازمند توجه جدی مدیران و برنامه ریزان شهری است.
تحلیل نابرابری های ناحیه ای استان فارس با استفاده از مدلVIKOR
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار زمانی حاصل می شود که نابرابری های ناحیه ای کاهش یافته و عدالت اجتماعی برقرار شود لذا وجود نابرابری مانعی برای حصول این امر است. تحلیل نابرابری ها با معیار ها و شاخص های مختلف می تواند به شناخت نواحی کم توسعه یا در حال توسعه کمک نموده و الزامات لازم جهت تخصیص منابع به آنها را مهیا نماید. تحقیق حاضر با روش توصیفی – تحلیلی به تحلیل نابرابری های ناحیه ای استان فارس با بهره گیری از 62 شاخص اقتصادی، اجتماعی، بهداشتی- درمانی، کالبدی و زیست محیطی، فرهنگی- مذهبی و حمل و نقل و ارتباطات پرداخته است، که در این راستا آمار و اطلاعات لازم از سالنامه آماری سال 1390 استان فارس گردآوری شده و داده ها با روش آنتروپی وزن دهی شده و بر اساس مدل ویکور مورد ارزیابی قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آنست که نابرابری در سطوح شهرستانی مشهود بوده که شهرستان شیراز به عنوان مرکز استان در سطح کاملا برخوردار قرار گرفته و شهرستان های جهرم، کازرون و استهبان، برخوردار و شهرستان های مهر، داراب، آباده، لامرد، بوانات و نی ریز، نیمه برخوردار بوده و بقیه شهرستان ها محروم می باشند و الگوی حاکم برتوسعه فضایی این استان مرکز-پیرامون بوده است.
قابلیت سنجی توسعه گردشگری با رویکرد توسعه پایدار در شهر مرزی ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با ورود به هزاره سوم میلادی، کشورهای مختلف دنیا از منابع اقتصادی متعددی در توسعه کشورها استفاده می کنند که از جمله آنها، گردشگری است. شهر ارومیه یکی از مناسب ترین مناطقی است که دارای جاذبه های متعدد گردشگری است و با برنامه ریزی در این زمینه، می توان به توسعه اقتصادی، فرهنگی، و زیرساختی لازم در این شهر دست یافت.
روش تحقیق مبتنی بر روش توصیفی- تحلیلی- توسعه ای است. گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته و پس از پرسشگری از مردم، گردشگران و مسؤلین حوزه گردشگری به تحلیل اطلاعات با استفاده از تکنیک دلفی و مدل SWOT پرداخته شده است. نتایج نشان می دهد که مناسب ترین راهبرد توسعه گردشگری منطقه، راهبرد بازنگری (WO) با امتیاز 3.266 است. بر این اساس لازم است اقداماتی نظیر بسترسازی برای توسعه سرمایه گذاری های دولتی و خصوصی برای ایجاد زیرساخت های مناسب، آموزش متخصصین برای استفاده بهینه از ظرفیت های منطقه، ایجاد محیط های پیاده محور و تشویق مردم به استفاده از وسایط نقلیه عمومی، تبلیغات پتانسیل های منطقه برای شناسایی قابلیت های منطقه در سطح ملی و فرا ملی، اهمیت دادن به صنعت گردشگری به عنوان صنعتی فرابخشی برای تمام دستگاه های اجرایی مرتبط با گردشگری انجام گیرد.
طراحی شهری آبکنار با رویکرد توسعه پایدار (مورد مطالعه: رودخانه مهاباد)
حوزههای تخصصی:
محیط های طبیعی درون شهری از مهم ترین ساختارهای بوم شناختى شهرها به شمار می آیند که اگر به درستی و در ارتباط با ساختارهای بوم شناختى فرا شهری برنامه ریزی شوند، ضمن خلق فضاهای عمومی و پویای شهری موجب استمرار فرایندهای طبیعى از جمله جریان آب و هوا و حرکت موجودات در درون شهرها می شوند. در این میان مسیل ها و رودخانه های شهری، به عنوان فضاهای پنهان ، فرصت هایی هستند که بی توجه رها شده اند و با توجه به کمبود فضاهای سبز و باز در شهرها و به رغم پتانسیل های فراوانی که دارند استفاده کامل و درخوری از آنها نمی شود. متأسفانه در اغلب شهرهای ایران بطور شایسته به این عامل توجه کافی نشده و عرصه رودخانه ها با پتانسیل های بالا برای کاربری های متناسب با بافت مجاور، بدون استفاده باقی مانده است و لذا ضرورت توجه به ارتباط و توازن میان محیط طبیعی و محیط انسان ساخت بیش از پیش احساس می گردد. همچنین، بی توجهی و مدیریت ناصحیح، اینگونه فضاها را به زباله دانی شهر و فضایی متروک تبدیل کرده و بدین ترتیب مشکلات فراوانی برای شهر به ارمغان آورده است. در حالیکه امروزه در کشورهای پیشرفته اقدامات مناسبی در مورد اینگونه فضاها صورت می گیرد. یکی از راه های برون رفت از این وضعیت کنونی توجه کافی به اصول طراحی شهری پایدار و دخالت دادن آن در طراحی محوطه های کناره رودخانه هاست. با توجه به مطالعات صورت گرفته در محدوده حاشیه رودخانه ها دارای پتانسیل بسیار بالایی جهت بهبود سیما و منظرشهری می باشد و همچنین قابلیت خلق فضاهایی برای بروز تعاملات اجتماعی را دارا می باشد. با توجه به مطالعات صورت گرفته در محدوده حاشیه رودخانه ها دارای پتانسیل بسیار بالایی جهت بهبود سیما و منظرشهری می باشد و همچنین قابلیت خلق فضاهایی برای بروز تعاملات اجتماعی را دارا می باشد. این پژوهش درصد «باز زنده سازی» حاشیه رودخانه شهری مهاباد واقع در شهرستان مهاباد از توابع استان آذربایجان غربی با رویکرد پایداری از منظر طراحی شهری می باشد. در این خصوص کیفیت بخشیدن به فضاهای جمعی و دارای سرزندگی، تشویق به دوباره زنده کردن شهرها با توجه به هویت شهری، ایجاد انگیزه ای برای مشارکت مردم از جمله اهداف پژوهش می باشد. در این پروژه برای جمع آوری اطلاعات از دو روش، میدانی (تکنیک مکان سنجی)، سوات (SWOT) و کتابخانه ای استفاده شده است. در روش نظری (تحقیقات اسنادی وکتابخانه ای) با رجوع به منابع فارسی و انگلیسی موجود (کتب، نشریات، نتایج همایش ها وکنفرانس ها) و همچنین پایگاه هاى شبکه پردازش مربوطه اطلاعات لازم گردآوری گردید. در روش میدانی با استفاده از تکنیک مکان سنجی (در این روش تعدادی از سؤالات مرتبط با موضوع مطرح و پس از پخش در میان مردم و ارزیابی، دیدگاه آنان را مبنای طراحی قرار می دهیم.) در روشSWOT، به نقاط قوت، ضعف، تهدید و فرصت، در ابعاد کالبد- فضایی، اجتماعی، زیست محیطی، عملکردی، حمل و نقل و ترافیک، اقتصادی و ادراکی و بصری محدوده مورد نظر پرداخته شده است. یافته های پژوهش در نهایت به صورت دستورالعمل های اقدامی می باشد که در راستای بهبود بخشیدن به کیفیت فضا است. این پژوهش در زمینه زیست محیطی، کالبدی- اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، معیارها و زیر معیارهایی طراحی ارائه می دهد.
ارزیابی شاخص های توسعه پایدار شهری با تأکید بر عدالت در توزیع خدمات (مورد مطالعه: شهر بابل)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار به مفهوم استفاده ی خردمندانه ازمنابع در چارچوبی متشکل از عوامل محیطی،اقتصادی واجتماعی است که هدف آن جلوگیری ازکاهش و نیز بهبود دادن کیفیت زندگی کنونی ضمن اینکه کیفیت زندگی نسل های آینده حفظ شود.درواقع دستیابیبهتوسعهپایدارشهریبه منظوربهره برداریمناسبازمنابع وایجادرابطهمتعادلومتوازنمیانانسان،اجتماعوطبیعتکه هدفنهاییبرنامه ریزانومدیرانتوسعه شهریمی باشد.هدف اصلی تحقیق پاسخ به این سؤال که وضعیت توزیع و پراکنش شاخص ها در بین مناطق 12 گانه شهر بابل جهت دستیابی به توسعه پایدارچگونه است؟روشتحقیقدراینمقالهروش توصیفی-تحلیلیاست.همچنینجهتدستیابیبهاینهدفازضریبآنتروپیشانون،مدلوایکورو ضریبتغییراتشاخص هابرایمیزانتوزیعتوسعهپایداروجهتمیزانتاثیرگذاریشاخص های کهمنتخببر روندتوسعهپایداردرشهربابلازنرمافزار SPSS استفادهشدهاست. براساس5 شاخص کلی و44 متغیرازشاخص های عدالت اجتماعیاستفاده شده است.جامعه آماری 12منطقه شهر بابل براساس تقسیمات کالبدی مرکز آمار ایران در سال1390 است.نتایجحاصل از مدل پرازش رگرسیونی نشانمی دهدکه مناطقدوازده گانهشهربابلازلحاظمیزانبرخورداریازشاخص هایمنتخبتوسعهمتفاوتبوده همچنین،از بین5 شاخص منتخبتنها سه شاخص(کالبدی،درمانی و آموزشی و فرهنگی)درروندتوسعهپایداردرشهربابلرابطهمعناداریدارد به طوریکهاین سهشاخصتأثیرمستقیمیبرروندتوسعهپایدارمناطقشهربابل داشته اند.نتایج حاصل از کاربست مدل وایکور نشان می دهد که مناطق این شهر از لحاظ میزان برخورداری از شاخص های منتخب توسعه متفاوت بوده به طوری که ازلحاظ برخورداری ازشاخص اجتماعی واقتصادی، منطقه9، شاخصآموزشی وفرهنگیمنطقه4،شاخصکالبدی ودرمانی منطقه10و شاخص کیفیت مسکن منطقه12دارای بیشترین میزان برخورداری بوده و ازنظر میزان محرومیت ازلحاظ شاخص اجتماعی و اقتصادی منطقه12،شاخص های آموزشی و فرهنگی،کالبدی و کیفیت مسکن منطقه9وشاخص درمانی منطقه6به عنوان محروم ترین مناطق ازلحاظ برخورداری ازشاخص های منتخب می باشند.همچنین درزمینه شاخص های تلفیقی منطقه9به عنوان محروم ترین منطقه ومنطقه3 به عنوان برخودارترین منطقه مشخص گردید.
سنجش توسعه یافتگی کالبدی - فضایی مناطق شهری در راستای پایداری شهری (مطالعه موردی: مناطق ۲۲ گانه کلانشهر تهران)
حوزههای تخصصی:
امروزه، بررسی سطح توسعه یافتگی، تخصیص منابع و پایداری ازجمله مباحث مورد توجه دست اندرکاران و برنامه ریزان مسائل شهری می باشد. پایداری شهری، پایداری همه جانبه و ناظر به ابعاد مختلف در کلانشهرها است. بر اساس آن می توان میزان سطح توسعه یافتگی مناطق را نیز سنجش کرد. در واقع نیل به پیشرفت و توسعه فراگیر در آینده، مستلزم شناخت موقعیت مناطق و نواحی مختلف است. در این میان مناطق درون شهری کلانشهر تهران به دلیل ویژگی های کالبدی – فضایی از جمله کمبود و عدم توزیع متعادل در کاربری ها، از سطح توسعه یافتگی مطلوبی برخوردار نمی باشند. بنابراین در پژوهش حاضر به منظور سنجش مناطق ۲۲گانه کلانشهر تهران از نظر میزان توسعه یافتگی کالبدی - فضایی با بهره گیری از روش تاپسیس، به سنجش هر یک از مناطق پرداخته شده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که از بین ۲۲ منطقه کلانشهر تهران، منطقه ۷ با میزان تاپسیس ۰/۶۱۹ با رتبه ۱، بر خوردارترین و منطقه ۱۴ با میزان تاپسیس ۰/۰۰۴۸ و رتبه ۲۲، محروم ترین منطقه می باشد. منطقه ۷ به دلیل حفظ تعادل در توزیع کاربری ها و تناسب آن با مساحت و جمعیت توسعه یافته ترین و منطقه ۱۴ به علت عدم تعادل در توزیع کاربری ها و عدم تناسب آن با جمعیت و مساحت کمتر، توسعه یافته ترین منطقه بدست آمده است. برای شناخت درجه توسعه یافتگی مناطق با توجه به میزان تاپسیس، نمودار سطوح برخورداری مناطق ترسیم گردید که نتایج حاصل از آن نشان می دهد مناطق کلانشهر تهران به طور کلی در وضعیت محروم، نیمه برخوردار و برخوردار قرار دارند.
تحلیلی بر ارزیابی کیفیت پایداری اجتماعی در نواحی دو و سه شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پژوهش، شناخت مؤلفه های سازنده و تحلیل سطح پایداری اجتماعی در شهر سبزوار است. روش تحقیق، توصیفی تحلیل است. از روش تحلیل داده های ثانویه و بررسی های پیمایشی در بخش گردآوری داده ها و از روش های علی و همبستگی در بخش تحلیل داده ها استفاده شده است. برای آزمون روایی ابزار سنجش، پس از تدوین آنها مبتنی بر انجام روایی صوری، از سنجش اعتبار محتوایی و برای تحلیل پایایی ابزار سنجش نیز از ضریب آلفای کرونباخ استفاده گردید. یافته های تحقیق حاکی از این هستند که در محدوده مطالعه شده، امتیاز شاخص کلی پایداری اجتماعی از عدد میانه نظری (3) پایین تر (85/2) و در وضعیت مناسبی قرار ندارد. بیشترین ناپایداری به ترتیب مربوط به شاخص های مشارکت در امورِ سرمایه اجتماعی و احساس امنیت اجتماعی و کمترین ناپایداری در شاخص های احساسِ تعلق مکانی، عدالت فضایی و بهره مندی اقتصادی بوده است. بررسی های این پژوهش،نشان می دهد دو متغیر زمینه ای نوع تصرف واحد مسکونی ( مالک / مستأجر بودن) و مدت اقامت در محله، نقش مهم و شایان توجهی در بهبود پایداری اجتماعی شهرها دارد. استفاده از رگرسیون چند متغیره و ضریب بتا برای شناسایی میزان اهمیت هر یک از شاخص های مطالعه شده، گویای نقش مهم تر شاخص های سرمایه اجتماعی (516/0)، عدالت فضایی (294/0) و احساس تعلق مکانی (192/0) در پایداری اجتماعی محلات شهری است. تحلیل همبستگی میان شاخص سرمایه اجتماعی با دیگر شاخص های سازنده متغیر پنهان پایداری اجتماعی نیز گویای همبستگی معنی دار اکثر شاخص ها با سرمایه اجتماعی است. با توجه به نقش و جایگاه مهم و بی بدیل شاخص سرمایه اجتماعی در میان دیگر شاخص های بررسی شده، به نظر می رسد نظام مدیریت و برنامه ریزی شهری باید به سمت و سویی حرکت کنند که بتوانند با برنامه ریزی های کالبدی و طراحی فضاهای شهری، زمینه را برای ایجاد و بهبود سرمایه اجتماعی شهروندان فراهم سازند. ایجاد شورایاری در محلات و نواحی شهری، لزوم تدوین برنامه های فرهنگی و اجتماعی محله محور در طول سال، تدوین برنامه های راهبردی برای نواحی شهری با تأکید بر مشارکت شهروندان در تدوین آنها، ایجاد فضاهای کالبدی همانند فرهنگ سرایِ محله به عنوان مکانی برای اجرای برنامه های مختلف و همچنین میعادگاهی برای دیدار شهروندان با یکدیگر، اولویت قائل شدن برای ایجاد پارک های و فضاهای عمومی محله ای و ناحیه ای به عنوان بستر و زمینه ای برای اوقات فراغت شهروندان را می توان از جمله برنامه های مدیریت شهری برای بهبود سرمایه اجتماعی و پایداری اجتماعی شهرها پیشنهاد کرد.
سنجش میزان رضایت مندی ساکنین از کیفیت محیط مسکونی در شهر کرمان (مطالعه موردی: پروژه مسکن مهر شهرک مهرگان)
حوزههای تخصصی:
در عصر حاضر، رشد سریع شهرها و توسعه کالبدی آن بحران های مختلف در زندگی شهری از جمله کمبود مسکن را به وجود آورده است. در ایران نیز با توجه به مشکلاتی که در زمینه کمبود مسکن و به ویژه گرانی آن وجود داشته، طرح مسکن مهر به عنوان محوری ترین سیاست شناخته می-شود. از این رو هدف این پژوهش سنجش میزان رضایت مندی ساکنان مجتمع های مسکن مهر شهرک مهرگان با توجه به شاخص پژوهش می باشد. روش تحقیق توصیفی - تحلیلی و از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی است. با توجه به موضوع تحقیق و منطقه مورد مطالعه، روش گردآوری داده ها، زمینه یابی (تحقیق پیمایشی) انتخاب شده، روش نمونه گیری تصادفی منظم و جمع-آوری داده ها با استفاده از پرسشنامه انجام گرفته است. جامعه آماری، تعداد ساکنان شهرک مهرگان و حجم نمونه اقتباس شده از فرمول کوکران ۲۷۸ پرسشنامه می باشد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS۲۱ انجام شد. نتایج تحقیق در قالب آزمون همبستگی اسپیرمن نشان می دهد که رابطه متغیر سن با رضایت از مجتمع مسکونی معنا دار و مثبت و رابطه متغیرهای تحصیلات و متوسط درآمد ماهیانه معنا دار و منفی می باشد. عوامل مستخرج از آزمون تی تست بیانگر ۶ عامل تأثیرگذار بوده که عبارتند از: عامل امنیت اجتماعی، منظر و سیما، طراحی، دسترسی، زیست محیطی، امکانات و سپس از مدل رگرسیون خطی استفاده گردید. در نهایت مشخص شد که عامل طراحی با ضریب (۰/۴۱۹) بیشترین تأثیر را بر میزان رضایت از کیفیت محیط مسکونی در بین ساکنان شهرک مهرگان در آینده خواهد داشت.
پراکنش فضایی شاخص های توسعه در شهرستان های ایران با استفاده از رتبه بندی ترکیبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تغییرات اجتماعی- اقتصادی دهه های اخیر عدم تعادل ناحیه ای و تمرکز بیش از حد امکانات در برخی نقاط (کوژهای توسعه) و محرومیت دیگر نقاط (مغاک عقب ماندگی) را در پی داشته است. برای تعدیل در پراکنش شاخص های توسعه، برنامه ریزی جامع توسعه پذیری مناطق با هدف ارایه ی الگوی مناسب برای توزیع متعادل خدمات، جمعیت و سکونتگاه ها (تعادل فضایی) ضرورت می یابد. هدف از پژوهش حاضر، ارزیابی و سنجش درجه ی توسعه یافتگی یا نحوه ی برخورداری شهرستان های کل کشور از 30 شاخص ترکیبی؛ جمعیتی، کالبدی، زیربنایی، اجتماعی– اقتصادی و بهداشتی– درمانی است، جامعه ی آماری پژوهش، 336 شهرستان کشور بر اساس آمار سال 1385 می باشد. بر این اساس 30 شاخص مورد بررسیبا بهره گیری از روش های متداول سنجش سطح توسعه یافتگی شامل تحلیل عاملی، تاپسیس و موریس مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته و نتایج حاصل از تحلیل های صورت گرفته با استفاده از روش میانگین رتبه ای ترکیب گردیده است. برای نیل به این مهم، شاخص های مورد مطالعه با استفاده از روش تحلیل عاملی به 8 عامل تقلیل یافته و به صورت ترکیبی در عوامل معنی دار ارائه گردیده اند. بر این اساس از عامل اول و دوم که دارای درصد بارگیری بالاتر از 10 درصد بودند؛ استفاده شده و بقیه ی عوامل از تحلیل حذف شدند. همچنین با بهره گیری از شاخص ترکیبی موریس و تکنیک تاپسیس چهار سطح برخورداری مشخص و نحوه ی پراکنش شهرستان ها در سطوح ارائه شده تشریح گردیده است. نهایتاً با استفاده از اولویت بندی رتبه ها روش های مذکور ادغام و سطوح چهارگانه برخورداری (ورابرخوردار، فرابرخوردار، میان برخوردار و فروبرخوردار) ایجاد و جایگاه هر یک از شهرستان ها در این سطوح مشخص شده است. نتیجه ی حاصل از رتبه بندی نهایی نشان می دهد که 112 شهرستان سطح میان برخوردار و 90 شهرستان فروبرخوردار بیشترین تعداد شهرستان های کشور را به خود اختصاص داده اند.
جایگاه محله در توسعة پایدار شهر (مورد مطالعه: محله های منطقة 10 شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از اهداف برنامه ریزان شهری، ایجاد توسعة پایدار شهری و محله ای است. بدین صورت که با ایجاد پایداری در محله ها می توان به پایداری در سطوح بالاتر و شهر رسید. هدف از این پژوهش، بررسی میزان پایداری محله های منطقة 10 شهرداری تهران با استفاده از روش فازی است. بدین منظور، از 86 شاخص در ابعاد کالبدی، اجتماعی- فرهنگی، اقتصادی، خدماتی، زیست محیطی، بهداشتی- درمانی و حکمرانی شهری استفاده شده است. در این پژوهش، ابتدا در سیستم اطلاعات جغرافیایی با استفاده از تابع عضویت متناسب برای هر شاخص، عملیات فازی سازی انجام شد. سپس با تلفیق شاخص ها، مقدار گامای معادل پایداری در هر بعد به دست آمد. این مقدار در هر محله، عددی بین صفر و یک است که بسته به مقدار آن، میزان پایداری هر محله در محدوده ای تعریف شده است. در این پژوهش، محدوده صفر تا 1/0 برای مقادیر گاما، نمایانگر میزان پایداری خیلی ضعیف، 1/0 تا 4/0 پایداری ضعیف، 4/0 تا 5/0 پایداری متوسط متمایل به ضعیف، 5/0 تا 6/0 پایداری متوسط و 6/0 تا 1 پایداری قوی تعریف شده است. درادامه، برای مشخص شدن میزان پایداری کلی محله های لایه های گامای ابعاد با عملگر فازی با هم تلفیق شدند و مقدار گامای معادل پایداری کلی محله ها تعیین شد. یافته ها نشان می دهد که پایداری محله های این منطقه در سطوح متوسط، متوسط روبه ضعیف و ضعیفی قرار دارند. محلة سلسبیل شمالی با مقدار 5393/0 در وضعیتی متوسط واقع شده است که بهترین وضعیت را در بین محله ها دارد و بدترین وضعیت مربوط به محلة هاشمی با مقدار 3082/0 است.
سنجش کیفیت محیط شهری در شهرهای کوچک استان آذربایجان شرقی
حوزههای تخصصی:
در دهه های اخیر موضوع کیفیت محیط شهری به یکی از مباحث کلیدی در حوزه مطالعات انسان و محیط تبدیل شده است. سنجش کیفیت نه فقط براساس محیط عینی بلکه هم چنین بر پایه ادراک افراد از محیطی که به آن تعلق دارند صورت می پذیرد. در این راستا کیفیت محیط براساس رضایتمندی شهروندان نیز قرار می گیرد. بنابراین باید بررسی شود که برداشت ذهنی افراد از کیفیت مکانی که در آن زندگی می کند چگونه است. ویژگی هایی که شهرهای کوچک به درک و تفسیر بیشتر از محیطی که افراد در آن زندگی می کنند کمک می کند کدامند. مقاله حاضر با هدف سنجش کیفیت محیط شهری در شهرهای عجب شیر، ایلخچی، ملکان و آذرشهر نگاشته شده است و بر آن است که با توصیف و تشریح مفهوم کیفیت محیط شهری، ضمن بررسی وضعیت این چهار شهر از لحاظ شاخص های کیفیت محیط شهری، به شناسایی مولفه های موثر بر رضایتمندی از کیفیت محیط شهری در این شهرها بپردازد. شیوه انجام این تحقیق بر مبنای روش تحلیل رگرسیون چند متغیره سلسله مراتبی بوده و مدل ارائه شده در این زمینه نیز بر اساس چارچوب دیدگاه تحقیقات تجربی استوار می باشد که به مدل تجربی سنجش کیفیت محیط معروف است. بر اساس نتایج به دست آمده، وضعیت کیفیت محیط شهری در چهار شهر مورد مطالعه پایین تر از حد متوسط قرار گرفت؛ در این بین باتوجه به ویژگی های خاص شهرهای کوچک از لحاظ اجتماعی و روابط بین ساکنین، ویژگی کیفیت محتوایی از وضعیت مناسبی در این شهرها برخوردار بود. در بین مولفه های موثر بر کیفیت محیط شهری در مجموع کیفیت محیط سکونتی بالاترین رتبه را به خود اختصاص داد.
سطح بندی توسعه یافتگی شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد با تأکید بر مؤلفه های فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در فرآیند برنامه ریزی توسعه، شناخت و تبیین سطوح توسعه یافتگی نواحی از ابعاد مختلف همچون فرهنگی و آگاهی از نقاط قوت و ضعف آن ها اهمیت بسیاری دارد، چرا که دستیابی به الگووارة توسعه پایدار نیازمند تعادل در توزیع شاخص های خدماتی، فرهنگی، اقتصادی و محیطی است. هدف از این پژوهش بررسی چگونگی یا نحوه برخورداری شهرستان های 7 گانه استان کهگیلویه و بویراحمد از لحاظ مؤلفه های فرهنگی است. بدین منظور 24 مؤلفه فرهنگی با استفاده از روش اسنادی انتخاب و سپس توسط 12 متخصص با استفاده از تکنیک دلفی وزن دهی گردیده است. روش بررسی توصیفی- تحلیل می باشد. در این پژوهش به منظور سطح بندی شهرستان ها از تکنیک چند شاخصه ELECTREE استفاده شده است. داده های تحقیق از سالنامه آماری1390 این استان به تفکیک شهرستان ها استخراج گردیده است. نتایج تحقیق حاکی از آن است که شاخص های فرهنگی در شهرستان های استان کهگیلویه و بویراحمد به صورت متوازن توزیع نشده و اختلاف فاحشی بین شهرستان ها از نظر خدمات فرهنگی ملاحظه می شود. همچنین نتایج خروجی تکنیک الکتر نشان می دهد که شهرستان های بهمئی، بویراحمد و کهگیلویه به ترتیب به دلیل برخورداری بیشتر از مؤلفه هایی همچون سرانه کتابخانه ها، تعداد کتب موجود در کتابخانه ها، سرانه سالن ها و نمایشگاه های فرهنگی که دارای وزن بالاتری بوده اند در رتبه های یک تا سه از توسعه فرهنگی و شهرستان گچساران در پایین ترین سطح قرار گرفته است.
سنجش نقش عدالت فضایی بر امنیت مناطق 4 و 18 شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
خدمات شهری بهعنوان ابزار مدیریت توسعه شهری و عامل اصلی تداوم حیات شهری است که بدون آن زندگی شهروندان از فعالیت بازمی ماند. پراکنش بهینه و عادلانه آن منطبق با خواست مردم در فرایند برنامهریزی شهری از اهمیت زیادی برخوردار است. توزیع نابرابر شبکه معابر، سطح روشنایی، فضای سبز و غیره مدیریت شهری را نه تنها در ارایه خدمات عمومی شهر به شهروندان با مشکل روبرو ساخته است بلکه امنیت شهری را نیز در مناطق مختلف شهری افزایش یا کاهش داده است. پژوهش حاضر تأثیر عدالت فضایی را بر امنیت شهری در دو منطقه 4 و 18 شهر تهران با تجزیه و تحلیل سرانه های شهری و انطباق آن با مصادیق و شاخصهای برقراری عدالت و تحقق امنیت شهری برای شهروندان مورد بررسی قرار داده است. این پژوهش به صورت کاربردی و با روش توصیفی- تحلیلی با تکیه بر آمار و اطلاعات کتابخانهای و پرسشنامه تدوین شده و یافته های کمی نیز با استفاده از نرم افزار SPSSتحلیل شده است. از نتایج این پژوهش نیز پایین-بودن سرانه های شبکه معابر و روشنایی و توزیع خدمات عمومی شهر در منطقه18 میباشد که سبب گردیده امنیت شهری بسیار پایینتر از منطقه4 باشد. در نهایت، پیشنهادهای کارایی در راستای ارتقای امنیت در سطح مناطق شهر تهران ارایه شده است.
ارزیابی شهر پایدار از منظر شهر دوستدار خانواده و بانوان باردار (نمونه پژوهی: منطقه 19 شهر تهران)
حوزههای تخصصی:
امروزه موضوع ارتقای امنیت، سلامت و آرامش مردم در فضاهای شهری، به ضرورتی در برنامه های توسعه پایدار شهری تبدیل شده است و همواره انتظار می رود که این فضاها بتوانند سرزندگی اجتماعی و حضور و فعالیت گروه های مختلف را ممکن و تسهیل کنند. این پژوهش با تأکید بر مسئله و ضرورت حضور، فعالیت و رعایت حقوق زنان، به ویژه زنان باردار، شاخص های شهر پایدار دوستدار خانواده، میزان آسایش و مطلوبیت فضاهای شهری برای حضور زنان باردار بررسی کرده است. این مطالعه اکتشافی باهدف ارزیابی فضاهای شهری مناسب نیازهای جسمی و روانی بانوان باردار انجام شده و روش تحقیق آن، توصیفی – تحلیلی و روش های گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای و میدانی بوده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که شرایط کالبدی و خدماتی منطقه، جوابگوی نیازهای جسمی و روانی (حقوق ویژه) زنان باردار آن نیست و آن ها از شرایط تردد و خدمات شهری برای حضور و فعالیت در محیط بیرون خانه، ناراضی هستند. همچنین آن ها کالبد و مجموعه شرایط محله را ازلحاظ بهداشت جسمی و روانی بسیار ضعیف تا متوسط و نامناسب برای زندگی خانواده ها می دانند؛ مدیریت شهری منطقه نوزده، در تأمین نیازهای اولیه خانواده ها به ویژه زنان باردار در فضاهای عمومی عملکرد مؤثری ندارد؛ درحالی که با تأمین حداقل نیازهای زیست سالم انسانی می توان سهم چشمگیری در افزایش کیفیت زندگی آن ها داشته باشد.