 
                تعالی مشاوره و روان درمانی (آموزش، مشاوره و روان درمانی سابق)
                    تعالی مشاوره و روان درمانی دوره 14 بهار 1404 شماره 53 (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)                
                مقالات
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: هدف پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و مؤلفه های الگوی بهزیستی روانشناختی براساس مؤلفه های مدل پرما (هیجان های مثبت، تعامل، روابط، معنا و موفقیت) در زنان سرپرست خانوار بود. روش: پژوهش حاضر از نوع کیفی بوده و درصدد بود با استفاده از بررسی متون مصاحبه به تدوین الگو در حیطه بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار اقدام نماید. از این رو، از روش تحلیل مضمون، بر پایه مصاحبه نیمه ساختاریافته با ۲۰ تن از متخصصان حوزه روان شناسی، مشاوره، جامعه شناسی، بهداشت حرفه ای و سنجش و اندازه گیری بهره گرفت و الگوی تدوین شد. اعتبارسنجی آن نیز با گروه های کانونی با کاربست روش دلفی فازی بررسی گردید. یافته ها: تحلیل داده ها منجر به شناسایی ۱۰۶ مولفه مرتبط با بهزیستی روانشناختی شد که در قالب ۵ بعد اصلی مدل پرما و ۱۵ مؤلفه سازمان دهنده طبقه بندی شدند. در ادامه، مدل مفهومی حاصل از این تحلیل طراحی و با استفاده از تکنیک دلفی فازی توسط ۱۰ نفر از خبرگان مورد اعتبارسنجی قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان توافق خبرگان با ابعاد و مؤلفه های الگو بالاتر از ۸۰٪ بوده و میانگین نمرات نیز در سطح ۴ از ۵ قرار داشت که نشان دهنده اعتبار مطلوب مدل است. نتیجه گیری: یافته های این مطالعه تأکید می کند که مدل پرما می تواند چارچوبی جامع برای سنجش و ارتقاء بهزیستی روانشناختی زنان سرپرست خانوار فراهم آورد. بر این اساس، پیشنهاد می شود طراحی برنامه های توانمندسازی روانی و اجتماعی این قشر، با تأکید بر مؤلفه های کلیدی این مدل صورت گیرد.            
            تحلیل ساختار ابزار سنجش خود مراقبتی دوران بلوغ (فرم والدینی) با استفاده از نظریه کلاسیک آزمون(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: پژوهش حاضر با هدف تحلیل ساختار ابزار سنجش خودمراقبتی دوران بلوغ (فرم والدینی) با استفاده از نظریه کلاسیک آزمون در سال 1402 انجام شد. روش: روش پژوهش با تکیه بر روش های روانسنجی (تحلیل عاملی) و ابزار مورد استفاده مقیاس خودمراقبتی دوران بلوغ (فرم والدینی) آزادیکتا (1402) بوده است. جامعه آماری والدین دارای فرزند دختر و پسر دانش آموز پایه ششم دوره ابتدایی شهر ماکو در سال تحصیلی 03-1402 بوده که 480 نفر از آنان به شیوه تصادفی در پژوهش مشارکت نمودند. یافته ها: تحلیل داده ها با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی و کاربست چرخش متعامد نشان داد که این مقیاس از 4 عامل معتبر تشکیل شده است که در مجموع 54/47 درصد از واریانس کل را تبیین می کردند. ضریب اعتبار اُمگا نیز بالاتر از 7/0 حاصل شد و ساختار عاملی بدست آمده طی تحلیل اکتشافی از شاخص های برازندگی (CFI، GFI، RFI، NFI، IFI) مطلوبی در تحلیل عاملی تاییدی برخوردار بوده است. نتیجه گیری: براساس یافته ها می توان نتیجه گرفت که ابزار سنجش خودمراقبتی دوران بلوغ (فرم والدینی) از ساختار عاملی معتبر و شاخص های برازندگی مطلوب برخوردار است. این ابزار با در نظر گرفتن مؤلفه های آموزشی، تربیتی و فرهنگی، نگرش و رفتار والدین در حوزه تربیت جنسی فرزندان را به طور مؤثر می سنجد. به کارگیری آن می تواند زمینه ساز مداخلات هدفمند در نظام آموزش خانواده باشد.            
            پیش بینی تنوع طلبی جنسی بر اساس سازمان شخصیت با میانجی گری تکانشگری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: خیانت های زناشویی از مهمترین دلایل طلاق و از هم پاشیدن خانواده است. بررسی تنوع طلبی جنسی یکی از افق های جدید برای بررسی خیانت های زناشویی هست. پیش بینی مولفه های شخصیتی براساس سازمان شخصیت با میانجی گری تکانشگری از رویکردهای جدید می باشد. هدف از انجام پژوهش حاضر، پیش بینی تنوع طلبی جنسی براساس سازمان شخصیت با نقش میانجی تکانشگری در بین زوجین دانشجو دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران بود. روش: روش پژوهش، توصیفی-همبستگی براساس معادلات ساختاری بود. کلیه زوجین دانشجوی دانشگاه های آزاد اسلامی استان تهران در سال تحصیلی ۱۴۰۳ – ۱۴۰۲، جامعه آماری بودند. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار G*power 287 نفر تعیین شد. اما در نهایت 300 نفر پرسشنامه ها را تکمیل کردند. این افراد به روش نمونه گیری غیرتصادفی و هدفمند انتخاب شدند. اطلاعات از طریق پرسشنامه های سازمان شخصیت کرنبرگ (2002)، نگرش به خیانت (روابط فرازناشویی) واتلی (۲۰۰۸) و تکانشگری بارت و همکاران (1995) جمع آوری شد. یافته ها: براساس تجزیه و تحلیل، سازمان شخصیت با نقش میانجی تکانشگری، تنوع طلبی جنسی زوجین را پیش بینی کردند. این یافته نشان داد که شاخص های سازمان شخصیت و تکانشگری به صورت معناداری قادر به پیش بینی تنوع طلبی جنسی بودند (05/0p <). نتیجه گیری: نتایج این بررسی نشان داد که سازمان شخصیت، با نقش میانجی گری تکانشگری، بر تنوع طلبی جنسی زوجین تأثیرگذار است. بنابراین، می توان نتیجه گیری کرد که سازمان شخصیت به عنوان یک عامل مهم در پیش بینی تنوع طلبی جنسی زوجین عمل می کند و تکانشگری نقش میانجی را در این رابطه داراست.            
            رابطه ادراک خویشتن و باورهای خودکشی افراد با اختلال ملال جنسیتی: نقش واسطه ای ترس از ارزیابی منفی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: هدف از انجام پژوهش حاضر بررسی رابطه ادراک خویشتن و باورهای خودکشی افراد با اختلال ملال جنسیتی براساس نقش واسطه ای ترس از ارزیابی منفی بود. روش: روش پژوهش از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه مورد مطالعه شامل تمامی مردان و زنان مبتلا به اختلال ملال جنسیتی شهر تهران در بازه زمانی فروردین تا شهریور ماه 1403 بود که از این میان 267 نفر به شیوه در دسترس و بر اساس ملاک های پژوهش به عنوان نمونه گزینش شدند. ابزارهای گردآوری داده ها شامل، مقیاس ایده خودکشی بک (بک و همکاران، 1988)، پرسشنامه ادراک خویشتن (پورحسین، 1389) و مقیاس ترس از ارزیابی منفی (لیری، 1983) بود. یافته ها: بررسی ضرایب مستقیم نشان داد، اثر مستقیم ادراک خویشتن بر باورهای خودکشی و ترس از ارزیابی منفی معنادار و منفی بود. دیگر یافته پژوهش نشان داد، اثر مستقیم ترس از ارزیابی منفی بر باورهای خودکشی معنادار و مثبت بود. ضرایب غیر مستقیم مشخص کرد، اثر غیر مستقیم ادراک خویشتن بر باورهای خودکشی افراد با اختلال ملال جنسیتی با نقش واسطه ای ترس از ارزیابی منفی، معنادار و منفی بود. در نهایت شاخص های برازش به دست آمده نشان داد، مدل پیشنهادی پژوهش برازش مطلوبی دارد (99/0=CFI، 98/0 =NFI، 99/0=IFI، 99/0 =GFI، 039/0 =RMSEA). نتیجه گیری: بر این اساس، ترس از ارزیابی منفی را می توان به عنوان یک رویکرد مهم، در کاهش باورهای خودکشی افراد دارای اختلال ملال جنسیتی مورد توجه قرار داد.            
            پیش بینی سلامت روان بر اساس سبک های دلبستگی و حمایت اجتماعی خانواده در دانش آموزان دوره متوسطه دوم(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: دوره متوسطه دوم یکی از حساس ترین مراحل رشد نوجوانان است که سلامت روان آن ها می تواند تحت تأثیر عوامل گوناگون قرار گیرد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش سبک های دلبستگی (ایمن، اجتنابی، دوسوگرا) و حمایت اجتماعی خانواده در پیش بینی سلامت روان دانش آموزان انجام شد. روش: این مطالعه به شیوه توصیفی-همبستگی انجام گرفت. جامعه آماری شامل ۲۹۶ دانش آموز متوسطه دوم در شهر اردبیل بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها شامل پرسشنامه سبک های دلبستگی هازن و شیور، پرسشنامه سلامت عمومی (GHQ-28) و پرسشنامه حمایت اجتماعی زیمت بود. برای تحلیل داده ها از ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ۲۶ بهره گرفته شد. یافته ها: نتایج نشان داد که سبک های دلبستگی و حمایت اجتماعی خانواده به طور معناداری قادر به پیش بینی سلامت روان دانش آموزان هستند. سبک دلبستگی ایمن رابطه ای مثبت و معنادار با سلامت روان داشت، در حالی که سبک های اجتنابی و دوسوگرا با کاهش سلامت روان مرتبط بودند. همچنین، حمایت اجتماعی خانواده مهم ترین و قوی ترین متغیر پیش بینی کننده سلامت روان در میان متغیرهای مورد بررسی بود. نتیجه گیری: یافته های این پژوهش بر اهمیت تقویت سبک دلبستگی ایمن و افزایش حمایت اجتماعی خانواده برای ارتقاء سلامت روان نوجوانان تأکید دارد. این نتایج می تواند راهنمایی برای طراحی مداخلات روانی- اجتماعی در مدارس باشد.            
            تدوین الگوی علّی تعارض کار-زندگی و غنی سازی کار-خانواده براساس تقاضا و منابع شغلی با نقش میانجی سرمایه های روانشناختی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: پژوهش حاضر با هدف تدوین الگوی علّی تعارض کار-زندگی و غنی سازی کار-خانواده براساس تقاضا و منابع شغلی با نقش میانجی سرمایه های روانشناختی در بین افراد شاغل در شهر شیراز در سال 1402 انجام شد. روش: این پژوهش دارای طرح همبستگی با کاربست تحلیل مسیر بوده و جهت گردآوری داده برای آزمون الگوی ترسیم شده؛ از مقیاس تعارض کار-خانواده کارلسون و همکاران (WFCS)(2000)؛ غنی سازی کار-خانواده کارلسون و همکاران (2006)؛ تقاضای شغلی دی جونگه (1993)؛ منابع شغلی باباکاس و همکاران (۲۰۰۹) و سرمایه های روانشناختی لوتاز (2007) استفاده گردید. روش تحلیل داد ه ها تحلیل مسیر بوده که پیش از آن با استفاده از برآورد شاخص ماهالانوبیس، داده های پرت شناسایی و از مجموع داده ها حذف گردید. یافته ها: یافته ها نشان داد الگوی علّی تعارض کار-زندگی و غنی سازی کار-خانواده براساس تقاضا و منابع شغلی با نقش میانجی سرمایه های روانشناختی ار برازش مطلوبی برخوردار بوده است چرا که شاخص های برازش NFI، CFI، IFI، RFI، RMSEA و SRMR در محدوده قابل قبول قرار گرفتند. علاوه بر این یافته ها حاکی از آن بود که تقاضای شغلی بر تعارض کار-زندگی با میانجی گری سرمایه های روانشناختی (β=0.16, P<0.05) و منابع شغلی بر غنی سازی کار-خانواده با میانجی گری سرمایه های روانشناختی (β=0.19, P<0.05) اثر غیرمستقیم معناداری داشته است. وجود رابطه معنادار بین تعارض کار-زندگی و غنی سازی کار-خانواده نیز تایید شد (r=-0.827, P<0.01). نتیجه گیری: براساس این یافته ها، اجرای مداخلاتی برای کاهش تقاضای شغلی، افزایش منابع شغلی، تقویت سرمایه های روانشناختی، ارتقای غنی سازی کار-خانواده و کاهش تعارض کار-زندگی در محیط های واقعی مانند محل کار یا برنامه های کمک به کارکنان می تواند راهگشا باشد.