مطالب مرتبط با کلیدواژه

تمدن ایرانی اسلامی


۱.

الزامات نظری احیای تمدن ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: احیای تمدن ایرانی اسلامی تمدن ایرانی اسلامی احیاگری تمدن ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۲۵ تعداد دانلود : ۷۴۵
در این مقاله به عنوان یک مقدمه نظری بر جنبش احیای تمدن ایرانی اسلامی تلاش می شود تا ملزومات تفکر احیاگری تمدن ایرانی اسلامی مورد کاوش و تحلیل قرار گیرد. برای انجام این منظور، نخست در بخش اول علل و ریشه های زوال تمدن ایرانی اسلامی مورد بررسی قرار می گیرند تا این رویکرد تاریخی انتقادی محملی برای درک شرایط کنونی و بستری برای شناختن ضعف ها و نقصانها و در نهایت ارائه راهکارهایی برای احیا کننده تمدن ایرانی اسلامی باشد. پس از آن در بخش دوم با طرح دیدگاههای منتقدان پروژه احیاگری تمدن یرانی اسلامی و سپس نقد آن، امکان سنجی احیای تمدن ایرانی اسلامی، انجام می شود. به باور نویسندگان پروژه احیای تمدن اسلامی، دور از واقعیت نیست و ظرفیت های مادی و معنوی اسلام و ایران آن قدر مهیاست که می توان با بازشناسی و تقویت آنها، بار دیگر شکوه و عظمت گذشته تمدن ایرانی اسلامی را بازیافت. به این ترتیب این پژوهش یک بار دیگر نشان می دهد که احیای تمدن ایرانی اسلامی تا چه حد ممکن و به راه انداختن جنبش احیای تمدن ایرانی اسلامی تا چه حد ضروری است.
۲.

تأثیر اندیشه اخباریگری در افول و سقوط تمدن شیعی ایرانی صفویه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: صفویه علوم عقلی اخباریگری خرافات تمدن ایرانی اسلامی افول تمدنی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۱ تعداد دانلود : ۱۰۸
دوره صفویه یکی از دوره های تمدنی ایران است که هویت و فرهنگ کنونی ایران یادگار آن عصر تمدنی است. این تمدن باشکوه و قدرتمند توسط تعدادی از سربازان افغان که از سلاح های ابتدایی برخوردار بودند، از بین رفت. آیا هیچ انسان اندیشمندی می تواند باور کند که تمدن عظیم صفوی به آسانی و تنها با قدرت نظامی از بین رفته باشد؟ یا علل دیگری دارد که این تمدن را به یک طبل توخالی تبدیل کرده بود؟ سؤال اصلی مقاله حاضر آن است چه علتی سبب شد که دولت صفوی اقتدار خود را از دست بدهد و با کوچک ترین ضربه از هم بپاشد؟ فرضیه مقاله بر این است که گسترش اخباریگری و کم رنگ شدن علوم عقلی در حوزه علوم عصر صفویه سبب شد عقلانیت و تفکر و نیروسازی انسان متفکر از جامعه حذف شود. طبیعی است هنگامی که علوم عقلی تضعیف شود و غلبه علمی با علوم نقلی و رویکرد اخباری باشد، سبب می شود علم قابل توجهی تولید نگردد و تفکر و عقل گرایی در جامعه کم گردد و به تبع آن نگاه های خرافی در جامعه گسترش یابد. برای اثبات این فرضیه از طریق مراجعه به منابع دست اول و گزارش های نویسندگان داخلی و خارجی از دوره صفویه، وضعیت مراکز علمی و روش مدیریتی دوران اوج و افول تمدن صفوی بررسی گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد در دورانی که صفویه از لحاظ قدرت سیاسی، معماری، هنر، شهرسازی و غیر آن در اوج بود، نگاه حاکمیت و شخصیت هایی که در ساختار قدرت بودند و برنامه درسی مدارس و مراکز علمی نگاه های عقلانی و فلسفی بود و بعد از اینکه این نگاه ها و رویکردها در مراکز علمی و در بین شخصیت های سیاسی کم رنگ شد و رویکرد اخباری و نگاه های غیرعقلی و به تبع آن، خرافات گسترش یافت، صفویه رو به افول رفت و در نهایت، دولت صفوی سقوط کرد.
۳.

نقش فارابی در شکل گیری فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فارابی فرهنگ تمدن تمدن ایرانی اسلامی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱ تعداد دانلود : ۲۸
فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی دارای علوم و دانش مختلف، خرد، آداب و سنت گوناگونی است که برگرفته از ادوار تاریخی و هویتی ایرانیان بوده است. در اندیشه فارابی، ساختارعقل فعال، ارتباطات و تفکر ایرانی همسو با مدینه فاضله و دو واژه ملت و امت شکل گرفته است و وی این عوامل را از اصلی ترین عوامل ساختار فرهنگ و تمدن هر قومی دانسته است. بر این اساس هدف اصلی پژوهش واکاوی نقش فارابی در شکلگیری فرهنگ و تمدن ایرانی اسلامی است. حال در جهت رهیافت به این هدف پژوهش حاضر از روش تحقیق مطالعات تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات به صورت مطالعات کتابخانه ای استفاده کرده است. نتایج نشان داد که فارابی تحول فرهنگ و تمدن را در جامعه را مبتنی بر ارتباطات بیان می نماید. از دیدگاه فارابی، سلطه هریک از مغالطه، صناعات برهان، خطابه، جدل و شعر با نام الگوی ارتباط دهنده بیشتر مدینه، معین کننده فرهنگ(ملت) و جامعه(مدینه/امت) ویژه ای می گردند؛ چرا که هر نشانه ارتباطی نظام معنایی ویژه ای را کمی آفریند و برپایی فرهنگ و تمدن خاصی را معین می سازد. ضمن آنکه در یک جمع بندی کلی می توان اذعان نمود که فارابی در رابطه با فرهنگ ایرانی، فلسفه یونانی را به گونه ای در ذهنیت دینی خویش جذب نمود که بتواند اسلام و فرهنگ ایرانی را پذیرش نماید. از این رو او اساس و پایه "جهان مدارانه" فلسفه یونانی را از فرهنگ ایرانی اسلامی اخذ نمود تا صور "خدامدارانه" به آن بنمایاند. لذا، فارابی برای فرهنگ ایرانی اسلامی، فلسفه ای ایجاد نمود که به ذاتش تنها به صورت قائم و نه رواقی، مشایی و نوافلاطونی باشد و از تمام مکاتب فلسفی تأثیر گرفته و سیراب شده باشد، اما روحش، روح اسلامی باشد. از این رو وی نقش ارزنده ای در تاریخ فرهنگ و تمدن ایران اسلامی داشته است.