مطالب مرتبط با کلیدواژه

تخمینگر شیب سن


۱.

مقایسه تغییرات زمانی و مکانی سطح آب زیرزمینی دشت های اصفهان - برخوار، نجف آباد و چادگان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: پهنه بندی تخمینگر شیب سن سطح آب زیرزمینی من - کندال هیدروگراف آبخوان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۸۴ تعداد دانلود : ۶۹۸
در این پژوهش به بررسی تغییرات زمانی و مکانی سطح آب زیرزمینی دشت اصفهان - برخوار، نجف آباد، و چادگان در دوره آماری بیست و پنج ساله (1990 2015) و ارتباط آن با تغییرپذیری بارندگی سالانه پرداخته شد. روند نوسانات سطح آب زیرزمینی در مقیاسِ ماهانه، فصلی، و سالانه با استفاده از آزمون ناپارامتری من- کندال و تخمینگر شیب سن محاسبه شد. سپس، هیدروگراف معرف آبخوان در هر دشت تهیه شد. نقشه های پهنه بندی سطح آب زیرزمینی با استفاده از روش کریجینگ در هر سال از دوره مورد مطالعه ترسیم و نقشه هم افت سطح آب زیرزمینی تهیه شد. نتایج نشان داد به طور کلی در همه دشت ها و در بیشتر پیزومترها روند تغییرات سطح آب زیرزمینی کاهشی است. متوسط افت سطح ایستابی در دشت های اصفهان - برخوار، نجف آباد، و چادگان به ترتیب 468/0، 12/1، و 638/0 متر در سال است. روند کلی هیدروگراف معرف آب زیرزمینی در هر دشت نزولی و بیانگر بروز افت مداوم و کاهش ذخایر مخازن آب زیرزمینی است. با توجه به فقدان روند معنی دار در بارش بیشتر ایستگاه های منطقه مورد مطالعه و وجود همبستگی پایین بین بارش و افت سطح آب زیرزمینی، می توان گفت که علت عمده کاهش ذخایر آبی مربوط به عوامل انسانی است.
۲.

بررسی نوسانات سطح تراز آب زیرزمینی دشت تویسرکان در دو مقیاس نقطه ای و منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: نوسانات آب زیرزمینی من کندال اصلاح شده تخمینگر شیب سن بوت استرپ

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۰ تعداد دانلود : ۱۱۷
این پژوهش برای بررسی نوسانات آب زیرزمینی 16 ایستگاه پیزومتری در مقیاس سالانه و فصلی در دشت تویسرکان، در طی دوره ی آماری 1391-1372 انجام گردیده است. بدین منظور جهت تعیین روند نقطه ای از روش های من کندال اصلاح شده و تخمینگر سن و برای تعیین روند منطقه ای از روش مرکب بوت استرپ و متوسط منطقه ای من کندال اصلاح شده استفاده گردید. از آنجایی که روش من کندال به همبستگی جزئی داده ها حساس می باشد برای تعیین وجود همبستگی جزئی بین داده ها از روش همبستگی متوالی تأخیر - 1 استفاده شد، سپس روش من کندال اصلاح شده برای بررسی روند در داده های دارای همبستگی جزئی به کار گرفته شد. نتایج نشان داد که به صورت ایستگاهی و در مقیاس سالانه صعودی ترین روند مربوط به پیزومتر سرابی با استفاده از هر دو روش من کندال اصلاح شده و سن می باشد و نزولی ترین روند مربوط به ایستگاه پیزومتری چاشخوران با روش MMK و پیزومتر قلعه نو با روش سن می باشد. روند سطح تراز آب زیرزمینی با روش من کندال اصلاح شده در مقیاس فصلی دارای 25/6 درصد روند مثبت معنی دار و 31/70 درصد روند منفی معنی دار و 44/23 درصد بدون روند می باشد و با روش تخمین گر سن در مقیاس فصلی 94/10 درصد دارای روند مثبت معنی دار و 06/89 درصد دارای روند نزولی معنی دار می باشد. تحلیل روند منطقه ای نشان دهنده ی روند رو به افت سطح تراز آب زیرزمینی دشت است. با توجه به نتایج به دست آمده از این پژوهش روند تغییرات سطح آب زیرزمینی منطقه ی مورد مطالعه منفی می باشد. اگر بهره برداری از منابع آب زیرزمینی در منطقه ی مورد مطالعه به شکل کنونی ادامه یابد، بحران های اجتماعی و اقتصادی می تواند در منطقه شکل بگیرد. با توجه به نتایج این پژوهش باید نسبت به کنترل برداشت از منابع آب های زیرزمینی اقدام و سطح آب زیرزمینی با افزایش راندمان آبیاری و تغذیه ی مصنوعی افزایش خواهد یافت.
۳.

تحلیل روند فرین بارشی در حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان در جنوب ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تخمینگر شیب سن روند تغییر اقلیم فرین های بارش ایران

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۲ تعداد دانلود : ۴۶
در این پژوهش جهت تحلیل روند فرین های بارشی حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان در جنوب ایران از داده های بارش روزانه 47 ایستگاه هواشناسی برای یک دوره 30 ساله (2022-1993) استفاده شد. 15 نمایه فرین بارشی برای تمامی ایستگاه های مورد مطالعه استخراج و با استفاده از برآوردکننده شیب سن روند تغییرات بلندمدت آنها مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاکی از وجود روند کاهشی در مقدار مجموع بارش سالانه برای بخش های غربی و مرکزی و وجود روند افزایشی برای بخش های شرقی حوضه آبریز خلیج فارس و دریای عمان بوده است. هم راستا با روند کاهشی در مقدار مجموع بارش سالانه، این دو بخش از حوضه آبریز مورد مطالعه، تعداد روزهای با بارش های سنگین (بیشتر از 10 میلیمتر)، بسیار سنگین (بیشتر از 20 میلیمتر)، فوق سنگین (بیشتر از 30 میلیمتر)، حداکثر بارش های یک روزه، سه روزه و پنج روزه آنها نیز کاهش پیدا کرده است. اما در بخش شرقی حوضه آبریز مورد مطالعه، روند حداکثر طول دوره های خشک کاهشی بوده است. هم راستا با این روند، تعداد روزهای با بارش های سنگین (بیشتر از 10 میلیمتر)، بسیار سنگین (بیشتر از 20 میلیمتر)، فوق سنگین (بیشتر از 30 میلیمتر)، حداکثر بارش های یک روزه، سه روزه و پنج روزه نیز روند افزایشی داشته اند.
۴.

ارزیابی اثر تغییرات اقلیمی بر بهره وری کشاورزی در استان سیستان و بلوچستان(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)

کلیدواژه‌ها: بارش دما روند تخمینگر شیب سن تابع تولید کاب - داگلاس

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۷ تعداد دانلود : ۲۴
هدف اصلی این مطالعه، ارزیابی کمی اثرات تغییرات اقلیمی و عوامل مدیریتی بر بهره وری بخش کشاورزی در استان سیستان و بلوچستان بود. برای این منظور از داده های پانل سالانه 6 شهرستان استان طی دوره 1383 الی 1397 استفاده گردید. داده های کشاورزی (تولید، سطح زیر کشت، جمعیت بهره برداران، کود مصرفی) از سازمان جهاد کشاورزی و داده های اقلیمی (دمای حداقل، دمای حداکثر، بارش) از سازمان هواشناسی و داده های منابع آب از شرکت آب منطقه ای استان سیستان و بلوچستان جمع آوری شد. بهره وری کشاورزی به عنوان متغیر وابسته و متغیرهای اقلیمی، میزان تخلیه آب زیرزمینی، جمعیت بهره برداران و کود مصرفی به عنوان متغیرهای مستقل در نظر گرفته شدند. از مدل رگرسیون دیتا پانل با مشخصات تابع تولید کاب-داگلاس و با استفاده از برآوردگر خطاهای استاندارد اصلاح شده پانل (PCSE) برای تحلیل اثرات استفاده شد. نتایج نشان داد که در میان متغیرهای اقلیمی، تنها افزایش میانگین دمای حداقل سالانه اثر مثبت و معنی داری (در سطح احتمالاتی 95 درصد) بر بهره وری داشته است؛ به طوری که افزایش یک درصدی آن، بهره وری را 52/0درصد افزایش می دهد. اثرات میانگین دمای حداکثر و مجموع بارش سالانه بر بهره وریدز سح احتمالاتی 95 درصد معنی دار نبودند. در بین عوامل غیر اقلیمی، افزایش یک درصدی تخلیه آب زیرزمینی و افزایش یک درصدی جمعیت بهره برداران کشاورزی، به ترتیب منجر به کاهش 13/0 درصدی و 34/0 درصدی بهره وری شده اند. اثر میزان کود مصرفی نیز معنی دار نبود. این یافته ها بر حساسیت کشاورزی استان به افزایش دمای شبانه، فشار شدید بر منابع آب زیرزمینی و احتمالاً بازده نزولی نیروی کار در بخش کشاورزی تاکید دارد و لزوم اتخاذ سیاست های سازگارانه با تغییر اقلیم و مدیریت پایدار منابع را برجسته می سازد.