مطالب مرتبط با کلیدواژه

جمع اضداد


۱.

جمع نقیضین در اندیشه ابوسعید خرّاز و ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: جمع نقیضین جمع اضداد هو لا هو ابوسعید خر از ابن عربی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۸۷۷ تعداد دانلود : ۷۰۱
در این مقاله با تکیه بر تفکیکِ میانِ حوزه هایِ معرفتیِ وجودشناسی، خداشناسی و جهان شناسی، موضوعِ جمعِ نقیضین در اندیشه یِ ابوسعید خرّاز و ابن عربی تبیین می گردد. جمعِ اضداد در شناختِ خداوند در اندیشه یِ ابوسعید خرّاز و بسط و انتقالِ آن توسّطِ ابن عربی به جمعِ نقیضین که وی از آن به هو لا هو تعبیر کرده است، بنیاد اساسیِ اندیشه یِ ابن عربی است، و هیچ حوزه ای از تاثیر آن خالی نیست، بلکه محوریّتی آن به گونه ای است که، موضوعِ هو لا هو از مقامِ ذات الهی آغاز گشته، در تمامیِ مراتب وجود، بسط می یابد. مهمترین جنبه یِ این اندیشه را می توان در مساله یِ خیال نزد ابن عربی یافت، چه آنجایی که از خیال برای شناختِ تشبیهیِ خداوند سخن می گوید و چه خیال به منزله یِ تناقضِ متحقّق در سه مرتبه یِ ماسوی الله، عالمِ میانیِ خیال و خیال به مثابه امری میانِ حس و عقلِ انسان صغیر؛ و همزمان قوه بشری خیال، که ذیلِ جهان شناسی ابن عربی بیان می گردد. بدونِ فهم خیال در اندیشه یِ ابن عربی نه به شناختِ خداوند می توان نائل شد و فهمِ محصّلی از وحدتِ وجود ابن عربی یافت و نه چیستیِ وجود عالم، به عنوانِ امرِ متناقضِ متحقّق در پرتو افکنده می شود.
۲.

تقابل و تعامل جمال و جلال در مثنوی مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: جمال جلال جمع اضداد مولوی مثنوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۲۱
عرفان و تصوف در هر کجای عالم که شکل گرفته، اساساً وجهه یی دینی داشته است. امّا عارفان، برخلاف اهل شریعت، نگاهشان به دین نگاهی جمال شناسانه بوده است. اینان با تکیه بر تجربه های شخصی و ژرف نگری در شریعت و دریافت های اشراقی خویش، از دین، عادت زدایی کرده و کوشیده اند مردم را با سرچشمه باورهای دینی آشنا کنند. همین طرز تلقی از دین، به تدریج نظام عرفانی را با سازه های مختلف، پدید آورده است. در این میان بنیادی ترین عنصر، اسم یا کلمه است که تمام هستی با تجلّی آن ایجاد می گردد. هم چنان که در اسلام و عرفان اسلامی کلمه کُن، ایجادگر هستی است. در مقاله حاضر تقابل و تعامل دو کلمه یا اسم جلال و جمال، که به یک اعتبار مصدر تمام آفریده ها در دو ساحت قهر و لطف الهی و زمینه ساز حرکت و پویایی هستی است، در مثنوی مولانا، مورد بحث قرار گرفته است. تامل بر داده های تجلّی جمالی و جلالی و قلمرو گسترده آن ها، که با روش کتابخانه یی گردآوری و با روش توصیفی تحلیل شده است نشان می دهد که مولانا، ضمن توجه به تقابل این دو، همه جا جمال را بر جلال مقدم شمرده و با توجه به نگرش عاشقانه اش به هستی، جلال الهی را هم نوعی جمال یا لطف خدا به انسان در نظر گرفته است.