دیالکتیک چهاربُعدی گذار به هم گرایی منطقه ای نمونه ی مطالعاتی غرب آسیا(مقاله پژوهشی حوزه)
                منبع:
                علوم سیاسی (باقرالعلوم) سال بیست و پنجم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۹۸                                    
                        119 - 142                    
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                مساله ی هم گرایی ملت ها اگرچه سابقه ی دیرینه ای دارد، بااین حال توجه علمی به این موضوع و تعقیب آن به مثابه یک کوشش علمی، پس از جنگ جهانی دوم و در مطالعات مرتبط با حوزه ی روابط بین الملل و پس ازآن به طور ویژه در حوزه ی مطالعات منطقه ای دنبال شده است. سوال این است که ناکامی کشورهای غرب آسیا در سودهی به هم گرایی منطقه ای از کجا ناشی می شود؟ فرضیه ی تحقیق این است که توفیق هم گرایی در غرب آسیا در گرو یک الگوی چهاربُعدی است که بتواند تمامی خلاهای موجود را پوشش داده و زمینه های لازم برای گذار به هم گرایی را میان بازیگران منطقه فراهم آورد. این الگو دربرگیرنده ی چهار ساحت: بینشی (اعتقادی)، انگیزشی، ساختاری و محیط کنش گری بازیگران است و با تمایزگذاری میان جهانِ شناخت های بازیگر با جهانِ انگیزه ها و ویژگی های شخصیتی ایشان، که از دیگر مولفه های روانی هم چون احساسات و تجارب و عواطف و منافع سرچشمه می گیرند، می کوشد تا به دلیل غلبه ی مولفه های کارگزارانه بر مولفه های ساختاری در منطقه ی غرب آسیا و به موازات بررسی مولفه های محیطی و ساختاری، بر هر دو سرمنشاء «انسان- محورِ» تاثیرگذار در کنش های بازیگران منطقه ای پرتو بتاباند.