واکاوی رمان کریستین و کید از دریچه ی انگاره ی عشقِ سیال زیگمونت باومن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با فروپاشی روایت های واحد و مطلق در دوران پسامدرن، مفهوم عشق نیز به مجموعه ای از تجربه های فردی و متنوع تبدیل شده است. مفهومی چندوجهی و سیال که با دگرگونی های اجتماعی، فرهنگی، اقتصادی و تکنولوژی درهم تنیده است. عشق در این عصر از زوایه ی دید هر فرد به یک شکل مشاهده می شود و به طور مداوم در حال بازتعریف و بازسازی است. از جمله این تعاریف، مفهومی است که زیگمونت باومن تحت عنوان انگاره ی عشق سیال برای توصیف ماهیت پیوندهای عاطفی در جامعه ی پسامدرن به کار برده است. او استدلال می کند که پیوندهای عاطفی در این عصر دگردیسی عمیقی از تعاریف سنّتی داشته اند. تصویری که از انگاره ی عشق سیال در رمان کریستین و کید از هوشنگ گلشیری ارائه شده است، تصویری روشن از تحولات پیوندهای عاطفی در جامعه ی پسامدرن است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که پیوندها در این رمان به شدت تحت تأثیر مفاهیم عشق سیال قرار دارند. عشق دیگر یک احساس ثابت نیست، بلکه بر اساس ارجاعت درونی و خواسته های فردی شخصیت ها تغییر می کند. وفاداری و پایبندی به پیمان در هیچ پیوندی مشاهده نمی شود. آنچه از سمت شخصیت ها یک رابطه را شکل می دهد یا آن را به پایان می رساند، حضور یا عدم حضور مؤلفه ی لذت است. روابط جنسی به شکل گسترده ای میان شخصیت ها وجود دارد که بدون ترس از آشکار شدن در پی انجام آن هستند. ناهمخوانی احساسات ناموافق در آن پربسامد است. پیوندها بدون هیچ اضطراب فردی یا اجتماعی، به راحتی به پایان می رسند و افراد آزادانه به دنبال تجربه های جدید می روند.