ناکارآمدی تقسیم رباعی احادیث با توجه به کاستی های منابع رجالی
منبع:
آموزه های حدیثی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۲
3 - 32
حوزههای تخصصی:
سنت به عنوان گسترده ترین منبع دین شناخت، که جزئیات و تفاصیل آموزه های دینی را در اختیار ما گذاشته است، جز در مواردی نادر از طریق اخبار آحاد به دست ما رسیده است و برای دستیابی به اطمینان صدور آنها از معصوم، می بایست به نشانه هایی تکیه کرد. در تقسیم رباعی احادیث که توسط سید بن طاوس و علامه حلی در سده هفتم پیشنهاد شد، همه نشانه ها به سند احاله شده و در نتیجه، کار ارزش گذاری آنها عملاً بر دوش منابع رجال نهاده شد. از سوی دیگر، منابع رجالی با کاستی های مختلفی روبرو بوده و عملاً شمار زیادی از روایات در شمار ضعاف قرار گرفته اند. نگارنده در این مقاله در مرحله نخست، گزارشی از سیر تاریخی تقسیم ثنائی و رباعی روایات را ارایه داده است و در مرحله دوم، برای اثبات ناکارآمدی تقسیم رباعی به خاطر ابتنای آن بر منابع رجالی، سه کاستی منابع رجالی را مورد بررسی قرار داده که عبارتند از: 1. فقدان انگیزه جرح و تعدیل راویان در منابع رجالی؛ 2. عدم بازتاب شماری قابل توجه از راویان در منابع رجالی؛ 3. وجود اختلاف در مبانی نظری رجالیان.