تحلیل مبانی انسان شناختی آکراسیا در فلسفه سقراط و ارسطو
منبع:
مطالعات اخلاقی سال اول تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
99 - 108
حوزههای تخصصی:
«آکراسیا» یا ضعف اخلاقی یکی از مباحث کاربردی و دیرینه در فلسفه اخلاق است. نظام چند لایه و درهم تنیده اخلاقِ فلسفی یونان باستان، بحث از ریشه های ناپیدای این بحث را ضروری می سازد. یکی از ریشه ها مبانی انسان شناسانه بحث است. در این پژوهش - با نگاهی انسان شناسانه - به تبیین دیدگاه سقراط و ارسطو در این موضوع پرداخته شده است. سقراط متقدم، لذت گرایایی روان شناختی را یک ویژگی انسان می داند که بر اساس آن «آکراسیا» نابخردانه جلوه می کند. در دیدگاه متأخر او سه منبع عقلانی، شهوانی و فعال را برای انگیزه های نفس انسان معرفی می کند. بر این اساس، عمل بر اساس انگیزه های شهوانی می تواند به «آکراسیا» منجر شود. در ادامه، ارسطو نیز با طرح مبانی انسان شناسانهٔ جدیدی تلاش می کند تا برداشتی شهودی تر از «آکراسیا» ارائه نماید. او بر این باور است که «آکراسیا» در نتیجه نادیده انگاشتن مقدمه جزئی قیاس عملی محقق می شود و این امر متاثر از غلبه میل حیوانی یا «اپیتومیا» به وجود می آید. در نتیجه، «آکراسیا» - که عملی ارادی، ولی غیر انتخابی است - از انسان صادر می شود. این پژوهش نشان می دهد که بحث آکراسیا از مسائل انسان شناسانه آن جدایی ناپذیر است.