مطالب مرتبط با کلیدواژه

نظریه نمایندگی


۴۱.

نظریه نمایندگی و تمکین مالیاتی شرکتی: شواهدی تجربی از بورس اوراق بهادار تهران

کلیدواژه‌ها: اجتناب مالیاتی تعارض های نمایندگی تمکین مالیاتی فرار مالیاتی نظریه نمایندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۵ تعداد دانلود : ۳۸
امروزه پیرامون نظریه نمایندگی و مبانی آن، مباحث گسترده ای صورت گرفته و بر اساس ساختار مالی، برخی معتقدند که نظریه نمایندگی بر پذیرش مالیات اثرگذار است. با این بیان، هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر تعارض های نمایندگی بر سطح تمکین مالیاتی شرکتی با رویکرد الگوسازی معادلات ساختاری است. بدین منظور، 107 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران طی سال های 1387 الی 1394 به عنوان نمونه پژوهش انتخاب گردید. تعارض های نمایندگی به کمک متغیرهای مشاهده پذیر نسبت بازده دارایی ها، نسبت به کارگیری دارایی ها، نسبت جریان وجوه نقد آزاد، نسبت اهرمی، فرصت های رشد و اندازه شرکت اندازه گیری می شود و سنجش تمکین مالیاتی با استفاده از تفاوت متغیرهای مالیات ابرازی و مالیات قطعی انجام گرفته است. همچنین، متغیرهای درصد مالکیت نهادی و نوع مؤسسه حسابرسی نیز به عنوان متغیرهای کنترلی وارد الگوی پژوهش شدند. نتایج نشان داد، افزایش تعارض های نمایندگی نشأت گرفته از جدایی مالکیت از مدیریت، سطح تمکین مالیاتی شرکتی را کاهش می دهد. بنابراین، به دلیل ماهیت پیچده و غیرشفاف راه کارهای اجتناب از پرداخت مالیات، مدیران فرصت طلب می توانند از آن به عنوان ابزاری برای دست یابی به منافع شخصی خود استفاده نمایند.
۴۲.

طراحی مدل عوامل بنیادین ناهمسانی اطلاعاتی در بستر نظریه نمایندگی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: طراحی مدل ناهمسانی اطلاعات شفافیت نظریه نمایندگی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۰ تعداد دانلود : ۷
هدف: این پژوهش، ارائه ی مدلی جامع و کل نگر برای شناسایی و تحلیل عوامل بنیادین ناهم سانی اطلاعاتی در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران، با رویکرد تلفیقی کمّی–کیفی در چارچوب نظریه نمایندگی است. نابرابری اطلاعات میان مدیران و سهامداران، تحت تأثیر ساختار مالکیت، انگیزه های فردی و فضای نهادی وفرهنگی، می تواند موجب افزایش هزینه های نمایندگی و کاهش شفافیت شود. این مطالعه با تلفیق منسجم یافته های پیشین، تصویری کل نگر از ریشه های این پدیده ارائه می دهد. روش: این پژوهش کاربردی با رویکرد تلفیقی کمی- کیفی و روش پیمایشی انجام شد؛ ابتدا بر مبنای چارچوب نظریه نمایندگی و اطلاعات نامتقارن، با مرور نظام مند ادبیات و تحلیل محتوای ساختاریافته متون و مقررات گزارشگری مالی، و نیز با انجام مصاحبه های نیمه ساخت یافته با خبرگان حسابداری و گزارشگری مالی، متغیرهای بنیادین ناهم سانی اطلاعاتی شناسایی و پرسشنامه ای بر مبنای آن ها تدوین و پس از تأیید روایی صوری و محتوایی توسط جمعی از اساتید و کارشناسان، آماده شد. جامعه آماری تحقیق شامل اعضای هیئت علمی و اساتید اقتصاد، مدیریت مالی ،حسابداری و آمار دانشگاه های تهران ، کارشناسان بورس اوراق بهادار و نهادهای مالی و حسابرسی مستقر در استان تهران و مدیران مالی و حسابداری شرکت های بورس اوراق بهادار تهران بودند که روش نمونه گیری گروهی به عنوان نمونه انتخاب شدند. در مجموع تعداد 168 نفر به پرسشنامه ها به صورت کامل پاسخ دادند که در تحلیل داده های پژوهشی مورد استفاده قرار گرفت داده های جمع آوری شده ابتدا از طریق شاخص های توصیفی و استنباطی و ضریب آلفای کرونباخ برای سنجش ویژگی های اولیه و قابلیت اعتماد داده ها ارزیابی شد و سپس با تحلیل عاملی اکتشافی، متغیرها به عوامل محدود و بنیادین ناهم سانی اطلاعاتی تقلیل یافتند. این فرایند تحلیلی، بستری مستحکم و منسجم برای طراحی مدل نهایی عوامل بنیادین ناهم سانی اطلاعاتی فراهم آورد. یافته ها: در مدل ارائه شده 4 عامل که 90.306 درصد از واریانس کل متغیرها را تبیین کردند و 40 متغیر با تعیین بارعاملی بصورت رتبه بندی شده بعنوان عوامل موثر بر عدم تقارن اطلاعاتی شرکت های بورسی شناسایی شد. عوامل سازمانی و ساختاری با مجموع بارعاملی 7.49 و تبیین 28.14 درصد از تبیین واریانس، عوامل قانونی و حقوقی با مجموع بارعاملی7.37و تبیین22.746درصد از واریانس کل، عوامل اقتصادی،مالی و ساختار بازار با مجموع بارعاملی7.05و تبیین20.38 درصد از واریانس کل، عوامل مدیریتی با مجموع بارعاملی62.6و تبیین19.04درصد ار واریانس کل، به ترتیب مهمترین عوامل موثر بر عدم تقارن داخلی در شرکت های بورسی تعیین شدند. این چهار عامل 306/90 درصد از واریانس کل متغیرها را تبیین کردند. نتیجه گیری: نتایج نشان می دهد که برای کاهش معنادار سطح عدم تقارن اطلاعاتی، تنها تمرکز بر ابزارهای سنتی نظیر بهبود گزارشگری مالی کافی نیست. بلکه ضروری است سیاست گذاران و مدیران شرکت ها، مجموعه ای هماهنگ از اقدامات در حوزه های متنوعی همچون تقویت کنترل های داخلی، بهبود ساختار هیئت مدیره، ارتقاء شفافیت قوانین افشا، بهبود شرایط رقابتی بازار، اصلاح نظام پاداش و ترویج فرهنگ شفافیت را در دستور کار قرار دهند. نتایج این پژوهش می تواند برای سازمان بورس و اوراق بهادار، نهادهای ناظر مالی، حسابرسان مستقل، و همچنین مدیران ارشد شرکت ها به عنوان نقشه ای جامع از عوامل مؤثر بر عدم تقارن اطلاعاتی ایفای نقش کند و مبنایی برای تدوین سیاست ها و مداخلات اثربخش در جهت بهبود محیط اطلاعاتی بازار سرمایه فراهم آورد. همچنین، پیشنهاد می شود پژوهش های آتی با بهره گیری از رویکردهای مقایسه ای و مدل سازی ساختاری، روابط علّی میان عوامل شناسایی شده را بررسی کنند تا بستر سیاست گذاری مبتنی بر شواهد علمی بیش از پیش تقویت شود.