محمد کامکاری

محمد کامکاری

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۵ مورد از کل ۵ مورد.
۱.

اقلیت های دینی ایرانِ عصر صفوی در آینه سفرنامه های غربی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اقلیت های دینی صفویه سفرنامه آزادی مذهبی تجارت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳۴ تعداد دانلود : ۳۵
یکی از مسائل جامعه ایران موضوع حقوق اقلیت های دینی است که روابط آن ها با دولت ها با فراز و نشیب های فراوانی همراه بوده است. بررسی وضعیت این گروه اجتماعی در ادوار تاریخی ایران به طور عام و رفتار دولت ها با ایشان به طور خاص از اهمیت بسزایی برخوردار بوده است. دوران صفویه ازنظر کیفیت و کمیت، یکی از تأثیرگذارترین ادوار تاریخی ایران محسوب می شود. دوران حاکمیت صفویان حدود 220 سال بود که در قالب یک دولت دینی، طولانی ترین و پرجاذبه ترین دوره تاریخ ایران پس از اسلام را برای ایران رقم زد. در این پژوهش، سؤال این است که تلقی سفرنامه نویسان عصر صفویه از وضعیت اقلیت های دینی چه بود؟ فرضیه این نوشتار بر پایه دیدگاهی تطبیقی ازسوی سفرنامه نویسان نسبت به وضعیت اقلیت های دینی در ایران آن زمان قرار دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد: 1- اقلیت های دینی در دستگاه حکومتی از کنشگری سیاسی و اجتماعی برخوردار بودند؛ 2- این گروه اجتماعی در اقتصاد، بازرگانی و تجارت خارجی نقش مهمی را ایفا می کردند؛ 3- آن ها در انجام مراسم و مناسک مذهبی خود نیز آزاد بودند. نتیجه اینکه اقلیت های دینی در فواصل زمانی، به دلیل شرایط خاص سیاسی و اجتماعی و یا نگاه تساهل مدارانه پادشاهان، از وضعیت مطلوبی برخوردار بودند و در بعضی از دوران تاریخی نیز بی ثباتی های اجتماعی را تجربه کردند. مقاله حاضر برای فهم وضعیت اقلیت های دینی در دوره صفویه از روش مقایسه ای و اسنادی بهره می برد.
۲.

تحلیل اندیشه سیاسی عبدالله العروی براساس الگوی اسپریگنز(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: عبدالله العروی بحران شناسی استعمار سنت گرایی انقلاب ملی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵ تعداد دانلود : ۲
مقدمه و اهداف: عبدالله عروی، اندیشمند پرآوازه مراکشی و یکی از مهم ترین منتقدان فکری جهان عرب معاصر، با ترکیب تحلیل تاریخی، مارکسیسم فرهنگی و نقد سنت، به بررسی بحران های اساسی جوامع عربی-اسلامی پرداخته است. شکست اعراب در جنگ 1967 با اسرائیل افزون براینکه شکستی نظامی محسوب می شد، بحرانی هویتی را نیز نمایان کرد و عروی را به تأمل مجدد درباره ماهیت این بحران و راه های برون رفت از آن سوق داد. به باور او، جوامع عربی نه تنها گرفتار عقب ماندگی ساختاری و وابستگی به غرب هستند، بلکه در عرصه شناختی و هویتی نیز با نوعی انحطاط عمیق دست به گریبان اند. این مقاله، با بهره گیری از مدل چهارمرحله ای توماس اسپریگنز که شامل مشاهده بحران، تحلیل ریشه های آن، تصویرسازی جامعه ای مطلوب و ارائه راه حل است، اندیشه سیاسی عروی را بررسی می کند. این روش به جای قضاوت ایدئولوژیک، بر فهم منطق درونی اندیشه های سیاسی تمرکز دارد و بر این باور است که هر ایدئولوژی، حتی اگر از بیرون غیرعقلانی جلوه کند، در ذات خود دارای یک ساختار عقلانی است. هدف این پژوهش بررسی نظام مند اندیشه عروی با هدف شناسایی بحران اصلی، دلایل شکل گیری آن، ویژگی های جامعه ایدئال مورد نظر او و راهکارهای پیشنهادی برای برون رفت از این بحران است.روش: این پژوهش با رویکردی کیفی و تحلیلی- نقدی انجام شده است و از الگوی چهارمرحله ای توماس اِی. اسپریگنز در کتاب فهم نظریه های سیاسی (1990) بهره می گیرد. رویکرد پژوهش، زمینه گرایانه است و برخلاف روش متن گرایانه معتقد است اندیشه سیاسی نمی تواند از بستر تاریخی، اجتماعی و فرهنگی جدا شود. این روش، تفکر سیاسی یک اندیشمند را در چهار مرحله منطقی بررسی می کند: 1. مشاهده بحران: شناسایی مشکل اصلی که متفکر با آن روبه روست؛ 2. ریشه شناسی: بررسی علل تاریخی، ایدئولوژیک و ساختاری بحران؛ 3. ترسیم جامعه مطلوب: تجسم جامعه ای عادلانه، آزاد و مستقل؛ 4. ارائه راه حل: ارائه راهکارهای عملی و نظری برای رسیدن به جامعه مطلوب.نتایج: یافته های این پژوهش نشان می دهد که براساس رویکرد اسپریگنز، نقطه آغاز تفکر سیاسی زمانی است که فرد بی نظمی و بحران در فضای اجتماعی-سیاسی را درک می کند. برای عروی، شکست اعراب در جنگ 1967 با اسرائیل به عنوان نقطه عطفی در شکل گیری اندیشه هایش مطرح است. این شکست نه تنها یک ناکامی نظامی بود، بلکه به بحران هویتی عمیقی دامن زد و پرسش های بنیادی درباره «کیستی»، «جایگاه» و «آینده» جوامع عربی در نظام جهانی را برانگیخت. عروی این وضعیت را فراتر از یک مسئله سیاسی یا نظامی تلقی کرده و آن را نتیجه انحطاط درونی و عقب ماندگی ساختاری می داند؛ شرایطی که با نفوذ استعمارگرایی غربی شدت گرفته است. به باور او، جوامع عربی صرفاً در زمینه های اقتصادی و نظامی ضعف ندارند، بلکه در ابعاد فکری و هویتی نیز با مشکلات بنیادین و بیماری های ساختاری مواجه هستند.در مرحله دوم، عروی ریشه بحران هویت را حاصل ترکیبی از عوامل تاریخی و ساختاری می داند. نخستین عامل را استعمار معرفی می کند؛ نیرویی که نه تنها سرزمین ها را اشغال کرد، بلکه بر ذهنیت جوامع نیز تأثیر عمیقی گذاشت. وی در کتاب تاریخ مغرب بیان می کند که نادیده گرفتن ادبیات استعماری، سد بزرگی بر سر فهم دقیق از خود و تاریخ به شمار می رود. استعمار از طریق تحمیل زبان، قوانین و فرهنگ غربی، هویت بومی را تضعیف کرده و جوامع را به سوی وابستگی فرهنگی کشانده است. عامل دوم، سنت گرایی و سلفی گرایی است. عروی این جریان را به عنوان یک پدیده تاریخی می بیند که با تکیه بر گذشته گرایی و تفسیر ایستا از اسلام، به ایدئولوژی ای محدودکننده تبدیل شده و مانعی بر سر راه نوآوری و مدرنیته ایجاد کرده است. او تأکید می کند بازگشت به سنت نوعی عقب گرد است، نه مسیری برای آزادی. سومین عامل، نظام های سیاسی استبدادی است که از ترکیب سنت با وابستگی به سرمایه داری جهانی مشروعیت سازی می کنند. این نظام ها با تکیه بر حمایت قبایل بزرگ و طبقه حاکم، منافع خود را بر نیازهای مردم ترجیح داده و فضایی را ایجاد کرده اند که نقدپذیری و تولید دانش مستقل را سرکوب می کند. درنتیجه، زمینه برای شکل گیری هویتی خودآگاه و برآمده از درون جامعه از میان برداشته می شود.در مرحله سوم، از نگاه عروی، جامعه ایدئال جامعه ای است که برپایه آزادی، برابری کامل و استقلال فردی و ملی بنا شده و از الگوی مدینه پیامبر الهام گرفته باشد. او میان اسلام متعالی، که نماینده دوران پیامبری و اسلام اولیه است، و اسلام تاریخی که در گذر زمان به ابزاری در خدمت حکام و طبقه علما تبدیل شده تمایز قائل می شود. آرمان عروی، جامعه ای بدون سلسله مراتب دینی و سیاسی، فارغ از استبداد و بهره وری ناعادلانه است؛ جایی که حقیقت بدون هیچ اجباری پذیرفته می شود و فرد به کمک شهود عقلانی و فطرت خود آن را می یابد. چنین جامعه ای فاقد قوانین عشیره ای است که فرد را وابسته به قبیله می کند؛ در مقابل، قانون مدنی-سیاسی حاکم است که از حقوق فردی و دستاوردهای اکتسابی حمایت می کند.در مرحله آخر، راه حل پیشنهادی عروی برپایه یک انقلاب ملی فراگیر استوار است که در سه عرصه اساسی یعنی فکری-فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و اقتصادی شکل می گیرد. باوجوداین، نیروی محرکه اصلی این انقلاب نه طبقه کارگر، بلکه خرده بورژوازی ملی است؛ گروهی که شامل روشنفکران، معلمان، دهقانان و صنعتگران فقیر می شود. به دیدگاه او، این طبقه به دلیل موقعیت ویژه اجتماعی خود قادر است تغییرات بنیادین را از درون جامعه به وجود آورد. عروی برای تحقق این انقلاب از رویکرد ساخت گشایی بهره می گیرد که در تضاد با روش تکوینی قرار دارد. برخلاف روش تکوینی که تاریخ مندی جریان های فکری را دنبال می کند، روش ساخت گشایی به تحلیل عناصر بنیادی ایدئولوژی ها و بازگشت به سرچشمه های شناختی تمرکز دارد. به باور او، تنها از طریق خودانتقادی و بازسازی خلاقانه در بنیان های شناختی است که می توان تحولی اصیل و پایدار ایجاد کرد. در این میان، تصوف جایگاهی ویژه در اندیشه عروی دارد. او تصوف را فراتر از یک مسیر عرفانی می بیند و آن را یک تمرین روحی و ابزاری برای مقاومت معنوی قلمداد می کند. در شمال آفریقا، تصوف با پالایش قلب و ذهن از تأثیرات بیرونی، راهی برای دستیابی به آزادی معنوی و مقابله با استبداد فراهم می آورد. عروی همین روحیه مقاومت را در گروه هایی مانند خوارج و چادرنشینان مشاهده می کند؛ افرادی که باوجود محرومیت های مادی از ارزش های اخلاقی والا و شجاعت فردی برخوردارند.نتیجه گیری: درنتیجه، اندیشه عروی نه بازگشت به سنت، نه تقلید از غرب، بلکه نقد بنیادی از درون را راهگشا می داند. او با ترکیب مارکسیسم فرهنگی و تحلیل تاریخی، جامعه ای را ترسیم می کند که در آن فرد با آزادی معنوی و شجاعت اخلاقی، نه تنها در برابر استبداد مقاومت می کند، بلکه هویت متمایز بومی خود را نیز نمایندگی می کند. این پژوهش نشان می دهد که اندیشه عروی، باوجود چالش های عملیاتی، چهارچوبی نظری غنی برای بازاندیشی درباره آینده جوامع عربی- اسلامی ارائه می دهد.تقدیر و تشکر: مقاله از تلاش های بی دریغ سردبیر محترم فصلنامه و داوران ارجمند که پیشنهاد های ارزشمندشان نگارندگان را در انجام این پژوهش یاری رساندند، صمیمانه سپاسگزار هستند.تعارض منافع: نویسندگان مقاله هیچ گونه تعارض منافعی در انجام این پژوهش ندارند.
۳.

نقش و جایگاه سیاسی زن در سیاستنامه خواجه نظام الملک طوسی: تقابل دیدگاه تحریم و تجویز مشارکت سیاسی زنان در عصر سلجوقی(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: سیاستنامه خواجه نظام الملک عصر سلجوقی جایگاه سیاسی زنان تحریم تجویز

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۷۷ تعداد دانلود : ۴۶۵
سیاستنامه خواجه نظام الملک یکی از متون کلاسیک اندیشه سیاسی ایرانی است. نوع دیدگاه آن به مسائل مختلف بر بخشی مهمی از تاریخ اندیشه ایران تأثیر گذارده است. یکی از مسائل مطرح در سیاستنامه، نقش و جایگاه زنان است. سیاستنامه چه دیدگاهی درباره نقش و جایگاه سیاسی زنان ارائه می کند؟ منابع خواجه نظام در تأیید دیدگاه خود چیست؟ آیا این دیدگاه در عصر سلجوقی رقیبی نیز داشته است؟ مقاله حاضر نشان می دهد خواجه نظام الملک دیدگاه تحریم مشارکت سیاسی زنان را در سیاستنامه طرح نمود که براساس آن زنان نه تنها در موقعیت فروتر نسبت به مردان قرار دارند بلکه، مخل امر سیاسی نیز هستند. روایت های تاریخی و مذهبی (فقه شافعی) مهم ترین منابعی هستند که خواجه نظام برای تأیید دیدگاه خود از آنها بهره می برد. دیدگاه خواجه نظام در تقابل با دیدگاه تجویز مشارکت سیاسی زنان قرار داشت که از سوی سنت های قبیله ای ترکان و کنشگرانی همچون ترکان خاتون (همسر ملکشاه) و تاج الملک، رقیب خواجه نظام الملک در وزارت، دنبال می شد. در حالی که دیدگاه تحریم، ویژگی های ذاتی همچون ضعف، بی عقلی، فتنه گری و فریب کاری را به زنان نسبت می داد، دیدگاه تجویز با پذیرش امر واقع سیاسی و اجتماعی، توانمندی زنان طبقه حاکمه را می پذیرفت و مداخله چنین زنانی در امر سیاست را مجاز می دانست.
۴.

تلقی متفکران عصر مشروطیت از مفهوم برابری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: برابری اقلیت های دینی زنان مشروطه خواهان و مشروعه خواهان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۸۶ تعداد دانلود : ۴۴۶
همزمان با جنبش مشروطیت و تغییر نظام سیاسی از (سلطنت مطلقه به مشروطه)، مباحثه درباره ایده برابری نیز در میان متفکران این عصر رواج یافت. متفکران این عصر (مشروطه خواه و مشروعه خواه) چه تلقی ای از برابری داشتند؟ مقاله حاضر بر اساس چهار مؤلفه معنای هستی شناسانه، ابعاد، قلمرو و دامنه شمولیت، تلقی متفکران عصر مشروطیت از برابری را بررسی می کند. روش مقاله حاضر، خوانش متن محورانه است. یافته های تحقیق بدین قرار است: متفکران دینی مشروطه خواه همچون نائینی و محلاتی بر برابری قانونی (و نه طبیعی) ملت از جمله برابری اقلیت های دینی و زنان در ابعاد مدنی، اجتماعی، در امور نوعیه (و نه شرعی) تأکید داشتند و برابری سیاسی را خاص عقلای ملت می دانستند. متفکران سکولار مشروطه خواه همچون آخوندزاده و طالبوف و متفکران مشروطه خواه میانه همچون مستشارالدوله و ملکم خان همزمان بر برابری طبیعی و قانونی (قراردادی) ملت در ابعاد مدنی، اجتماعی و سیاسی در قلمرو عمومی تأکید داشتند. در مقابل، مشروعه خواهان همانند شیخ فضل الله نوری، علی اکبر تبریزی و نجفی مرندی بر نابرابری طبیعی (به ویژه از منظر دینی) باور داشتند و برابری مدنی، اجتماعی- سیاسی اقلیت های دینی و زنان را در تضاد با برتری ذاتی دین اسلام می دانستند.
۵.

مقایسه حقوق زن مسلمان از دیدگاه مرتضی مطهری و فاطمه مرنیسی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: اسلام حقوق مدنی اجتماعی و سیاسی زن مطهری مرنیسی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۸۹ تعداد دانلود : ۲۸۳
مرتضی مطهری و فاطمه مرنیسی مساله زن مسلمان در را کانون توجه خود قرار داده اند؛ یکی از منظر فقه سیاسی شیعی و دیگر از منظر فمینیست اسلامی. مقاله حاضر دیدگاه این دو متفکر درباره حقوق زن مسلمان را بررسی می کند و این پرسش ها را طرح می کند که مطهری و مرنیسی، چه حقوق مدنی، اجتماعی و سیاسی برای زن مسلمان قائل هستند؟ و دیدگاه این دو متفکر چه شباهت ها و تفاوت هایی با هم دارد؟ یافته های تحقیق نشان می دهد: مطهری حق آزادی عقیده و مذهب، حق مالکیت (ازحقوق مدنی)، حق آموزش و امنیت احتماعی (از حقوق اجتماعی) و حق رای (از حقوق سیاسی) را برای زنان همسان با مردان به رسمیت می شناسد اما به دلیل زیست شناختی و روان شناختی ، در زمینه قوانین ارث، پوشش و طلاق (از حقوق مدنی)، حق اشتغال (از حقوق اجتماعی) و حق انتخاب شدن سیاسی (از حقوق سیاسی) حقوق متفاوت برای زنان قائل می شود. در مقابل مرنیسی برابری ذاتی میان زن و مرد متصور است و معتقد است اسلام ذاتی (در تقابل با اسلام تاریخی) هم این برابری را به رسمیت می شناسد. در نتیجه حقوق مدنی، اجتماعی و سیاسی مشابه با مردان برای زن مسلمان قائل است. مبنای تفاوت دیدگاه مطهری و مرنیسی را می توان نتیجه نگرش های متفاوت آنان به اسلام دانست.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان