مطالعه ظرفیت زن بودن براساس تجربه زیستۀ زنان ایرانی و با تأکید بر ابعاد اجتماعی- فرهنگی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف: الگوهای زنانه و مردانه بر اساس هر فرهنگی و هر زمانی متغیر است. این در حالیست که بیشتر آن چه ما می دانیم مربوط به فرهنگ های غربی است، بنابراین نیاز است تا پیشینه ی پژوهش بر اساس تمایزات آن چه زنانه و مردانه است در فرهنگ های مختلف غنی ترگردد. از این رو هدف این پژوهش شناسایی مؤلفه های زنانگی در فرهنگ ایرانی براساس تجربیات زیسته زنان ایرانی است.   روش: این مطالعه به روش کیفی و با استفاده از سنت پدیدارشناسی توصیفی انجام گردید. زنان بین سنین 30 تا45 سال با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام گرفت. همه ِ مصاحبه ها ضبط و سپس خط به خط دست نویس شد و در نهایت تحلیل و کدگذاری گردید.   یافته ها: 18 مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شد و از تحلیل تجارب شرکت کنندگان پژوهش منجر به شناسایی 146 کد باز، 14 مفهوم و 2 مقوله اصلی در زمینه تجربیات زیسته زنان با مفهوم زنانگی شد که در این مقاله مضمون اصلی  فرهنگ و تأثیرش بر ارائه مفهوم زنانگی مخصوصا در تجربه زیسته زنان ایرانی بررسی شد.   نتیجه گیری: درنهایت با توجه به نتایج این پژوهش می توان به این موضوع پرداخت که با تگاهی دوباره به جنسیت به جای نگریستن به دوتایی زن و مرد، از زنانگی و مردانگی حرف بزنیم، زنانگی و مردانگی ای که، هر کس به فراخور میلش و خواسته اش می تواند بهره ای از آن را داشته باشد تا بتوان از زنانگی و مردانگی چندگانه حرف زد.