حسین خرسندی امین (خوردوستان)

حسین خرسندی امین (خوردوستان)

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۷ مورد از کل ۷ مورد.
۱.

دشواره جریان تواتر در امور نامحسوس؛ برون شدی معرفت شناختی با تأکید بر مبانی منطق سینوی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: متواترات مجربات یقین منطق سینوی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۳۵ تعداد دانلود : ۱۴۹
منطق دانان متواترات را ازجمله یقینیات برشمرده اند. آنان حصول یقین ازطریق تواتر را مشروط به جریان تواتر در حوزه محسوسات دانسته اند؛ به این معنا که آنچه به طور متواتر نقل شده است، درصورتی مفید یقین است که به امری محسوس تعلّق داشته باشد. آنان با این شرط، تواتر امور معقول را کنارزده و آن را مفید یقین ندانسته اند. مسئله اصلی نوشتار کنونی بررسی جریان تواتر در حیطه امور نامحسوسِ مشهود، مانند تجربیات نزدیک به مرگ، است؛ اموری که نه محسوس اند تا تواتر آن ها به اتفاق منطق دانان مفید یقین باشد و نه ازطریق تفکر و استدلال به دست آمده اند تا گزارش متعدد آن ها به اتفاق ایشان یقین منطقی نداشته باشد؛ بلکه بدون وساطت حواس ظاهری و تفکر، مشهود و معلوم به علم حضوری انسان اند. آیا نقل متعدد این چنین وقایعی ازمنظر منطق سینوی و مبانی آن، همچون تواتر امور محسوسْ مفید یقین منطقی است؟ روشن است که قبول حصول یقین ازطریق تواتر امور نامحسوسِ مشهود زمینه را برای به کارگیری آن ها در مقدمات برهان فراهم می سازد. نوشتار پیشِ رو با تحلیل روند حصول یقین در تواتر محسوسات ازمنظر منطق سینوی و با تبیین بازگشت متواترات به مجرّبات سپس به اولیات، می کوشد امکان حصول یقین ازطریق تواتر امور نامحسوسِ مشهود را اثبات کند.
۲.

ماهیت؛ حکایت از وجدان یا فقدان؟(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ماهیت اعتباریت ماهیت حکایت ماهیت حد وجود نفادِ وجود

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۰۹ تعداد دانلود : ۷۹
اصالت وجود و اعتباریت ماهیت این گمان را به بار می آورد که ماهیت از حدّ و عدم وجود انتزاع شده و از آن حکایت می کند. بررسی این دیدگاه و نقد آن را می باید در دو مقام پی گرفت: (1) معدومیت ماهیت؛ بنابر تقریری که از اصالت وجود و اعتباریت ماهیت به دست می آید ماهیت معدوم است. (2) منشأ انتزاع ماهیت؛ اگر واقعیت اشیا به هستی آن هاست، ماهیت چگونه از آن به دست آمده و بر آن دلالت می کند؟ بررسی دو مقام مذکور هم انگاره نفادیتِ ماهیت و حکایت آن از فقدان را کنار خواهد زد و هم نحوه انتزاع ماهیت از واقعیت و چگونگی دلالت آن بر واقعیت را آشکار خواهد ساخت. جستار کنونی سخن را با تفسیر دقیق اعتباریت ماهیت آغاز می کند و معنای عدمیت ماهیت را برپایه آن شرح و بسط می دهد. آنگاه دو دیدگاه مشهور درخصوصِ منشأ انتزاع ماهیت را بر می رسد و دلایل هر دو دیدگاه را طرح و ارزیابی می کند و، در پایان، به این پرسش پاسخ می دهد که ماهیت در نشان دادن واقعیت به چه نحو مأخوذ است، لابشرط یا بشرط لا؟ با بررسی دقیق آشکار خواهد شد که، اولاً، ماهیت حکایت از وجدان و مقدار دارایی اشیا دارد و، ثانیاً، در این حکایت بشرط لا مأخوذ است.
۳.

تحلیل وجود شناختی قاعدۀ «العلم بالعلة یستلزم العلم بالمعلول» با تأکید بر مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: علم به علت علم به معلول قاعده «العلم بالعله...» قاعده «ذوات الأسباب لاتعرف...»

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۲۸ تعداد دانلود : ۷۲
مطالعه تحلیلی قواعد فلسفی در پرتو مطالعه تاریخی آنها، هم زمینه فهم بهتر آنها را فراهم می آورد و هم میزان تأثّر آنها از مکاتب و آرای فلسفی را به خوبی آشکار می سازد. از جمله قواعد مهم و پرکاربرد در حکمت اسلامی قاعده «العلم بالعلّه یستلزم العلمَ بالمعلول» است. پیوند این قاعده با دو مسأله اصالت وجود و حقیقت علم و تحولات این دو در حکمت اسلامی، ضرورت بازخوانی این قاعده را آشکار می سازد. نوشتار پیش رو، نخست پیشینه این قاعده را از نظر گذرانده و به تبیین این مهم می پردازد که علم به علت در چه صورتی مستلزم علم به معلول است. آنگاه با توجه به سیر تاریخی آن به تبیین ادله اقامه شده بر آن پرداخته؛ و در پایان، به مهم ترین کاربردهای این قاعده اشاره می کند. علم حضوری به معلول در پرتو علم حضوری به علت، اقامه براهینی نو بر این قاعده بر اساس مبانی حکمت متعالیه و بیان تفاوت آن با قاعده «ذوات الأسباب لاتعرف إلا بأسبابها» از جمله مهم ترین دستاوردهای این مقاله است.
۴.

بازخوانی فلسفی تجربیات نزدیک به مرگ با تأکید بر عوالم هستی از منظر فلسفه اسلامی

کلیدواژه‌ها: تجربه نزدیک به مرگ زندگی پس از زندگی فلسفه اسلامی عوالم هستی عالم مثال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۷ تعداد دانلود : ۸
امروزه تجربه نزدیک به مرگ از سوی نحله های مختلف فکری و با رویکردهای گوناگون ارزیابی شده است. هریک از این نحله ها کوشیده اند تا پرسش های مطرح در خصوص این تجربیات را پاسخ دهند. مهم ترین پرسش درباره این تجربیات، پرسش از نحوه تحقّق آنهاست. تأمل در گزارش های حاکی از این تجربیات، گوناگونی نحوه تحقّق آنها را نشان می دهد. با توجه به اینکه فلسفه اسلامی عهده دار مطالعه هستی شناسانه پدیده هاست، نوشتار پیش رو درصدد است تجربیات نزدیک به مرگ را از منظر فلسفه اسلامی بررسی کند. مطالعه فلسفی تجربیات نزدیک به مرگ هم تا حدودی ابهامات موجود درباره آنها را از میان می برد و هم زمینه را برای سنجش آنها فراهم می سازد. بازخوانی عوالم هستی از منظر فلسفه اسلامی و تأملی دوباره در این تجربیات، نوشتار حاضر را درصدد اثبات این نکته قرار می دهد که این تجربیات به تبع عوالم مختلف هستی دارای مراتبی مختلفند. حکمت متعالیه با طرح عوالم سه گانهٔ طبیعت، مثال و عقل، سلسله ای طولی را ترسیم می کند که انسان در قوس صعود و رسیدن به واجب تعالی این سه عالم را طی خواهد نمود. ازآنجاکه بیشتر تجربیات نزدیک به مرگ در اثر ارتباط با عالم مثال و در قالب بدن مثالی واقع شده است، کیفیت انطباق این تجربیات بر عالم مثال و نحوه واقع نمایی آنها به تفصیل بررسی خواهد شد. تبیین نحوه انطباق مراتب مختلف تجربیات نزدیک به مرگ بر عوالم مختلف هستی میزان و کیفیت واقع نمایی آنها را تا حدودی آشکار خواهد ساخت.
۵.

بازخوانی فلسفی تجربیات نزدیک به مرگ با تأکید بر عوالم هستی از منظر فلسفه اسلامی

کلیدواژه‌ها: تجربه نزدیک به مرگ زندگی پس از زندگی فلسفه اسلامی عوالم هستی عالم مثال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۷۳ تعداد دانلود : ۱۰۰
امروزه تجربه نزدیک به مرگ از سوی نحله های مختلف فکری و با رویکردهای گوناگون ارزیابی شده است. هریک از این نحله ها کوشیده اند تا پرسش های مطرح در خصوص این تجربیات را پاسخ دهند. مهم ترین پرسش درباره این تجربیات، پرسش از نحوه تحقّق آنهاست. تأمل در گزارش های حاکی از این تجربیات، گوناگونی نحوه تحقّق آنها را نشان می دهد. با توجه به اینکه فلسفه اسلامی عهده دار مطالعه هستی شناسانه پدیده هاست، نوشتار پیش رو درصدد است تجربیات نزدیک به مرگ را از منظر فلسفه اسلامی بررسی کند. مطالعه فلسفی تجربیات نزدیک به مرگ هم تا حدودی ابهامات موجود درباره آنها را از میان می برد و هم زمینه را برای سنجش آنها فراهم می سازد. بازخوانی عوالم هستی از منظر فلسفه اسلامی و تأملی دوباره در این تجربیات، نوشتار حاضر را درصدد اثبات این نکته قرار می دهد که این تجربیات به تبع عوالم مختلف هستی دارای مراتبی مختلفند. حکمت متعالیه با طرح عوالم سه گانهٔ طبیعت، مثال و عقل، سلسله ای طولی را ترسیم می کند که انسان در قوس صعود و رسیدن به واجب تعالی این سه عالم را طی خواهد نمود. ازآنجاکه بیشتر تجربیات نزدیک به مرگ در اثر ارتباط با عالم مثال و در قالب بدن مثالی واقع شده است، کیفیت انطباق این تجربیات بر عالم مثال و نحوه واقع نمایی آنها به تفصیل بررسی خواهد شد. تبیین نحوه انطباق مراتب مختلف تجربیات نزدیک به مرگ بر عوالم مختلف هستی میزان و کیفیت واقع نمایی آنها را تا حدودی آشکار خواهد ساخت.
۶.

بررسی چالش نسبیت معرفت شناختی برآمده از نقش عُرف در حوزه اخلاق  (مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: واقع گرایی اخلاقی نسبی گرایی اخلاقی عرف ویژگی های اخلاقی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۹۱ تعداد دانلود : ۶۳
واقع گرایی اخلاقی بر واقعیت داشتن ارزش های اخلاقی ورای خواست فرد و اجتماع تأکید دارد. یکی از چالش های پیشِ روی واقع گرایی اخلاقی نقش عرف در شناسایی ویژگی ها اخلاقی است. «عرف» به عنوان عنصری ناپایدار و تأثیر غیر قابل انکار آن بر شناخت ویژگی ها اخلاقی، انگاره ناواقع گرایی و نسبیت معرفت شناختی در حوزه اخلاق را به بار می آورد. در خصوص اخلاق و ویژگی ها اخلاقی می توان در سه حیطه سخن گفت: الف) اصول اخلاقی؛ ، یعنی قوانین حاکم بر اخلاق؛ ب) معانی موضوعات (خصوصیات ستبر) اخلاقی؛ ج) مصادیق موضوعات (خصوصیات ستبر) اخلاقی. این مقاله در راستای بررسی همه جانبه نقش و تاثیر عرف در اخلاق، جایگاه عرف را در هر یک از این سه حیطه مورد مطالعه قرار می دهد و از این رهگذر، به چالش نسبیت برآمده از نقش عرف، در تمام جوانب حوزه اخلاق می پردازد. با بررسی نقش عرف در سه حیطه مذکور از یک سو،  روشن خواهد شد که عرف در کدام یک نقش آفرین است و از دیگر سو، آشکار خواهد شد که انگاره نسبیت برآمده از نقش عرف نامقبول است.
۷.

شواهدی بر تعمیم نظریه ابصار سهروردی به دیگر ادراکات حسی و برخی از کارکردهای آن(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ادراک بصری ادراک حسی اضافه اشراقی سهروردی علم حضوری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۸۰ تعداد دانلود : ۱۸۹
چگونگی دریافتِ محسوسات همواره در فلسفه اسلامی مورد بحث بوده است. چهار نظریه در تبیین فرایند ادراک حسی پایه ریزی شده است. پیش از شیخ اشراق، مشائیان در ادراکات حسی به انطباع و ریاضی دانان در خصوص ادراک بصری به خروج شعاع قائل بودند. سهروردی با نقد نظریات پیش از خود در خصوص ادراک بصری، بر اضافه اشراقی و ارتباط مستقیم نفس انسانی با مبصَرات خارجی تأکید دارد. او گرچه درباره کیفیت ادراک بصری به تفصیل سخن گفته است، اما به طور آشکار درباره کیفیت ادارک در دیگر حواس ظاهری سخنی به میان نیاورده است. این امر موجب شده است عده ای در تعمیم نظریه او به دیگر ادراکات حسی تردید کنند. ما در نوشتار پیش رو کوشیده ایم شواهدی بر تعمیم نظریه ابصار سهروردی به دیگر حواس ظاهری اقامه کنیم. و برای آنکه میزان اثر گذاری این نظریه را در نظام فلسفی او نشان دهیم، برخی از کارکردهای این نظریه را در نظام فلسفی او مورد مطالعه قرار داده ایم. در این نوشتار، سه شاهد بر تعمیم نظریه او به دیگر حواس ظاهری اقامه می کنیم که از میان این سه شاهد، دو شاهد از نوآوری های این نوشتار به شمار می رود. و در پایان،کارکردها این نظریه را در نظام الهیاتی فلسفی سهروردی مورد کنکاش قرار خواهیم داد.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان