ارائه چارچوبی برای شناسایی و تحلیل پیشران های موثر بر آینده استارتاپ های فناوری مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: فناوری مالی با استفاده از نوآوری ها و فناوری های پیشرفته، صنعت مالی و نهادهای سنّتی آن مثل بانک ها و بیمه ها را به کلی دگرگون کرده است. استارتاپ های فین تک در حوزه های مختلفی مثل پرداخت، وام دهی، تأمین مالی، سرمایه گذاری، ارزهای دیجیتال، رگولاتوری، بانک و بیمه فعالیت می کنند. پیشران های مختلفی روی آینده استارتاپ های فین تک اثر می گذارند. در این راستا، تحقیق حاضر درصدد شناسایی و تحلیل پیشران های آینده استارتاپ های فناوری مالی است. روش: پژوهش حاضر از نظر جهت گیری، کاربردی و از حیث روش شناسی، آمیخته است. در این پژوهش از فنون کمّی و کیفی برای تحلیل داده ها استفاده شد. روش دلفی فازی برای غربال پیشران ها، دیمتل فازی به منظور ارزیابی میزان اثرگذاری پیشران ها، بهترین- بدترین فازی برای تعیین وزن پیشران ها از نظر شدت عدم قطعیت و نهایتاً روش تعاریف ریشه ای برای ارائه سناریوی مطلوب پژوهش استفاده شد. جامعه نظری پژوهش، خبرگان متخصص در حوزه فین تک ها و استارتاپ های فین تکی بودند و روش نمونه گیری به صورت قضاوتی انجام شد. برای جمع آوری داده ها از مرور پیشینه، مصاحبه با خبرگان و سه پرسشنامه غربال فازی، اثرسنجی و اولویت سنجی استفاده شد. یافته ها: در ابتدا 21 پیشران از طریق مرور پیشینه و مصاحبه با خبرگان استخراج شد. این پیشران ها در ادامه با بکارگیری تکنیک دلفی فازی غربال شدند. 11 پیشران دارای عدد دیفازی کمتر از 7/0 بودند و از محاسبات کنار گذاشته شدند. 10 پیشران باقیمانده از منظر دو شاخص اثرگذاری و شدت عدم قطعیت، با دو تکنیک دیمتل فازی و بهترین- بدترین فازی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. پیشران های میزان آشنایی نهادهای اجرایی، قانونی و نظارتی با مدل های کسب و کار فین تک ها و عملکرد رگولاتور در قانونگذاری، بیشترین خالص اثر را داشتند. همچنین دو پیشران عملکرد رگولاتور در قانونگذاری و میزان آشنایی نهادهای اجرایی، قانونی و نظارتی با مدل های کسب و کار فین تک ها به علت داشتن وزن بیشتر، از عدم قطعیت بیشتری برخوردار بودند. نتیجه گیری: با توجه به پیشران های عملکرد رگولاتور در قانونگذاری و میزان آشنایی نهادهای اجرایی، قانونی و نظارتی با مدل های کسب و کار فین تک ها، سناریوی مطلوب پژوهش توسعه یافت. برای توسعه سناریوی تحقیق از شش مولفه (مشتریان، بازیگران، فرایند دگرگونی، جهان بینی ذی نفعان، محیط مسئله و مالک مسئله) مربوط به تکنیک تعاریف ریشه ای استفاده شد.