سید خدایار مرتضوی

سید خدایار مرتضوی

مطالب
ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین

فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱ تا ۲۲ مورد از کل ۲۲ مورد.
۲۱.

بررسی پدیدارشناختی جنسیت در میانه سنتِ فرهنگیِ ورزا جنگ(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازی محلی سیانت از هویت جنسیت پدیدارشناسی آسیب اجتماعی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۶۸ تعداد دانلود : ۷۸
مردم بومی شمال، سامان دهی نبرد خونین دو گاو نر را ورزاجنگ می نامند و تحت عناوینی مثل پاسداشت بازی محلی، سنت، حفظ فرهنگ و صیانت از هویت بر تداوم آن اصرار دارند. طی چند سدیه اخیر این فرهنگ نامتعارف با دگرگونیِ ساختارهای اجتماعی، دچار تغییرات شگرف شد اما هستیه اصلی آن یعنی «جنگیدن دو گاو نر» همچنان باقی مانده است. برخی از محققان دانشگاهی نیز در حمایت از ابعاد اقتصادی، بر توسعیه آن به منظور جذب سود و عواید مالی برای میزبان، جاذبیه گردشگری و توریسم و انسجام اجتماعی تأکید می نمایند. هرچند از گذشته تاکنون در ایران بسیاری از سیاحان و تاریخ نگاران، این پدیده را یک بازی نامیده اند اما آرمانِ حضور خرد در زندگی فردی و اجتماعی، ما را بر آن می دارد، بازی ای را زیبا تلقی کنیم که در کارکردهایِ خود، هماهنگ با زندگی باشند. این نمایش که جنسی از تأمین معاش نامتعارف را در خود دارد نیمی از کنشگرانِ خود (زنان) را انکار می کند. قصد ما از پرداختن به این موضوع، نه تلاش برای وارد کردن زنان به این کارزار، بلکه آسیب شناسی انتقادی آن می باشد . از این رو، پرسش محوری این است که فقدان حضور زنان در این مراسم گویای چه نوع مناسباتی است؟ بنابراین، با زیست تجربی میان کنشگران موصوف و اتخاذ استراتژی موستاکاس در پدیدارشناسی به مثابه روش، سعی نمود برای پرسش های فوق پاسخی درخور بیابد؛ نتیجیه کار این شد که پدیدیه ورزاجنگ در استمرار سنت فرهنگی گذشته و در امتداد برجسته سازی سنت های جاری در جامعه ، به رغم تحولاتی که داشته، به آستانه یک بازی اجتماعیِ انسجام ساز نزدیک نشده است.
۲۲.

نسبت «خود» و «دیگری» در اندیشه سیاسی «جواد طباطبایی»(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: گسست پیوست خود دیگری سنت مدرنیته

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۶ تعداد دانلود : ۱۳
نسبت «خودِ» سنتی ایرانی و «دیگریِ» مدرن غربی در اندیشه سیاسی «جواد طباطبایی»، مسئله این مقاله است. نظریه «شانتال موفه» به عنوان چارچوب نظری انتخاب شده و بر مبنای آن به این مسئله نگریسته و ابعاد آن بررسی شده است. یافته های این مقاله، نخست نشان می دهد که طباطبایی، مفروضات خود را بر اصل «گسست» استوار می نماید و همانند بلومنبرگ آلمانی، ضمنِ اصالت بخشیدن به مدرنیته و اجتناب ناپذیری آن، قائل به نظریه «گسست» است. دوم اینکه وی نسبت «خود» و «دیگری» را از منظر مواجهه میان سنت و مدرنیته پیگیری می نماید و برخلافِ هواداران سنت، تجدد را در تضاد و تقابل با «سنت» قرار نمی دهد. همچنین برخلاف هوادارانِ تجددِ غربی، عصر سنت را سپری شده و مانع پیشرفت و توسعه نمی داند. از منظر وی، تداوم تاریخی و ارتباط با دنیای جدید، نه با سنت گریزی و سنت پذیریِ مقلدانه و نه با پذیرش بی کم و کاست مدرنیته غربی، بلکه با احیای امکانات خردگرایانه سنت در پیوند با مفاهیم دنیای جدید ممکن می گردد. طباطبایی، فهم منطق سنت را در پرتو الزامات دنیای جدید پی می گیرد و بدین سان برخلاف طرفداران سنت و تجدد، از غیریت سازی «خود» و «دیگری» میان این دو پرهیز می نماید.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

حوزه تخصصی

زبان