ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۴۱ تا ۲۶۰ مورد از کل ۶۳۴ مورد.
۲۴۱.

کانت و بحران شناخت در عصر روشنگری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: عقل شناخت کانت ایده آلیسم استعلایی روشنگری

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶۱ تعداد دانلود : ۱۸۴۶
در حوزه شناخت، حاصل عصر روشنگری را به اعتباری می توان در دو امر خلاصه کرد: 1ـ نقادی بر بنیاد عقل 2ـ تلقی مکانیکی از طبیعت. در سایه دو نگاه مذکور، روشنگری دچار بحران شد. در کمین نقادی شکاکیت نشسته بود و در کمین تلقی مکانیکی از طبیعت، اصالت ماده. شکاکیت باورهای متعارف انسان را در خصوص واقعیت مستقل از خویش سست می کرد و اصالت ماده باور به آزادی، خلود نفس و مانند آن را تهدید می کرد. لذا مسأله این بود که نقادی از شکاکیت و اصالت طبیعت از اصالت ماده نجات یابد. کانت با ایده آلیسم استعلایی، یعنی با ایجاد نسبتی بین عینیت و علیت، درصدد گذشت از این مسأله بود. تقلا و تمنای کانت با همه سترگی آن در زمان خویش، مورد پرسش قرار گرفت. مقاله حاضر بعد از مقدمه و طرح مسأله به بررسی این امر پرداخته است.
۲۴۲.

وثاقت گرایی در توجیه

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: درون گرایی توجیه وثاقت گرایی معرفت شناسی طبیعت گرایانه مساله ی دامنه مساله ی کلیت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۵۹ تعداد دانلود : ۸۱۶
وثاقت گرایی ، از جمله رویکردهای معرفت شناختی است که برای تحلیل دو مفهوم معرفت و توجیه به کار رفته است . یکی از معروف ترین نظریه های توجیه ، در قالب رویکرد وثاقت گرایی ، متعلق به الوین گلدمن است . بر اساس نظریه ی گلدمن ، باور موجه ، باوری است که محصول فرایند ( فرایندهای ) شناختی قابل اعتمادی باشد . اما حالتی را می توان تصور نمود که اگرچه باوری محصول یک فرایند واقعاَ قابل اعتماد است ، ولی شخص ، دلایلی در دست دارد که بنابر آن ها فرایند مذکور ، قابل اعتماد نیست ...
۲۴۷.

بررسی و نقد نظریه حداقلی صدق

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: نظریه حداقلی صدق پول هوریچ حداقل گرایی نظریه انقباضی صدق انقباض گرایی مسئله تعمیم

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق منطق فلسفه منطق نظریه های صدق
تعداد بازدید : ۲۱۲۸ تعداد دانلود : ۱۱۶۴
نظریه حداقلی صدق (MT) نظریه ای است که پول هاریچ آن را مطرح کرده و به دفاع از آن پرداخته است. این نظریه ، در گروه نظریه های انقباضی صدق قرار می گیرد و می توان آن را جدیدترین گونه از این نظریات محسوب کرد. هاریچ ادعا می کند MT، «شرایط کفایت» نظریه های صدق را برآورده می سازد؛ یعنی با استفاده از آن می توان همه امورِ واقعِ مربوط به صدق را تبیین کرد. در این مقاله، چهارچوب کلی MT و شرایط کفایت آن به اختصار معرفی می شوند. بعضی منتقدان تلاش کرده اند با نشان دادن امورِ واقعی که به نظر می رسد به صدق مربوط هستند ولی ظاهراً MT نمی تواند آن ها را تبیین کند، کفایت MT را مورد تردید قرار دهند. انتقادهای آنیل گوپتا و اسکات سومز در این چهارچوب کلی قرار می گیرد. به طور خاص آن ها می خواهند نشان دهندMT کفایت لازم را برای تبیین امور واقعِ کلی ندارد و اصطلاحاً با مسئله تعمیم روبه رو است. در ادامه مقاله، انتقادهای گوپتا و سومز مرور می گردد، پاسخ هاریچ به آن انتقادها مورد بررسی و ارزیابی قرار می گیرد، و استدلال می شود که پاسخ او به انتقادهای مطرح شده رضایت بخش نیست. در پایان، پاسخ دیگری به انتقادهای مطرح شده فراهم می شود و نشان داده می شود که پاسخ پیشنهادی، هیچ یک از مشکلات پاسخ هاریچ را ندارد.
۲۴۸.

پارادوکس های اصل عدم تفاوت(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: پارادوکس های اصل عدم تفاوت پارادوکس های احتمال اصل عدم تفاوت احتمال معرفت شناختی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ریاضیات
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۲۱۲۲ تعداد دانلود : ۱۱۴۶
در برخی تفاسیر فلسفی از احتمال، مانند تفسیر کلاسیک، تفسیر منطقی و تفسیر معرفت شناختی، رجوع به مجموعه ای به نام فضای نمونه یا فضای وصفی برای محاسبه احتمال لازم است. در این محاسبات، بر اساس اصل عدم تفاوت، احتمال عناصر اولیه یکسان فرض می شود. اما درباره خود این اصل، که اساس حساب احتمالات در تفاسیر مزبور است، دو مساله اساسی وجود دارد که در مباحث فلسفی احتمال قابل طرح است. اول، اعتبار معرفت شناختی خود این اصل است، و دوم، پارادوکس هایی است که از به کارگیری این اصل ناشی می شوند. اما تاکنون پاسخی در خور به هیچ یک از این دو مساله داده نشده است. در این مقاله، ابتدا با اشاره به تفاسیر مختلف احتمال، نشان داده می شود که کدام تفاسیر نیازمند این اصل هستند. همچنین اصل عدم تفاوت به طور کلی و نیز در احتمال معرفت شناختی، بر اساس اصل علیت و با ارجاع به علم حضوری توجیه می شود. مهم ترین بخش این مقاله، طرح هشت پارادوکس همراه با پاسخ هایی است که برای حل آنها ارایه شده و با ناتمام دانستن این پاسخ ها، راه حل جدیدی بر اساس تفسیر احتمال معرفت شناختی ارایه می شود.
۲۵۱.

توجیه معرفتی آلوین گلدمن و نقد آن(مقاله ترویجی حوزه)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: برون گرایی توجیه گلدمن نظریة علی اعتمادگرایی یقین قابل زوال

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۱۵ تعداد دانلود : ۹۲۸
توجیه از اجزاء تعریف معرفت است که همواره با چالش و اختلاف معرفت شناسان روبرو بوده است؛ افلاطون آن را به معنای لوگوس به کار می برد که این واژه، خود دارای ابهام و معانی بسیار است. گتیه با بیان مثال های نقض خود، علیه تعریف معرفت به باور صادق موجه، معرفت شناسی را به مرحلة نو و نابسامانی وارد ساخت و پس از او، اندیشمندان برای اصلاح این تعریف به ویژه عنصر توجیه بسیار کوشیدند. آلوین گلدمن، از نخستین کسانی بود که نظریه هایی دربارة معرفت و توجیه ارائه کرد. او نخست به بیان نظریة علّی معرفت پرداخت و سپس به نظریة اعتمادگرایی که هماورد مهمی در برابر مبناگروی و انسجام گروی است، روی آورد. عنصر اساسی تمام نظریه های گلدمن، فرایند باورساز قابل اعتماد و رابطة علّی میان باور به واقعیتی و خود واقعیت است، که هر دو امکان نقض و نقد دارند.
۲۵۳.

بررسی تحلیلی مسأله شهود عقلی در کانت و فیشته(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت فیشته شهود عقلی من انتظام بخش من قوام بخش

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی متافیزیک
  3. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۲۱۰۲ تعداد دانلود : ۱۶۸۲
یوهان گوتلیب فیشته مدعی بود تنها کسی است که روح فلسفه کانت را دریافته و به آن وفادار است. با این حال در برخی از اساسی ترین مسائل، موضع او، در ظاهر، مخالف با کانت به نظر می رسید؛ به همین دلیل با نقدهای جدی مواجه شد. از جمله، امکان«شهود عقلی» برای انسان که کانت آن را انکار می کند اما فیشته بنیاد آگاهی می داند و تصریح می کند که بدون شهود عقلی امکان حصول آگاهی برای انسان منتفی است. فیشته از یک سو اظهار می کند که شهود عقلی مورد نظر او و کانت دو مقوله ی متفاوتند؛ یعنی اشتراک لفظی دارند و از سوی دیگر اظهار می کند، کانت در این مسأله با او هم رأی است؛ علاوه بر آن که در نقد دوم، بنابر مقتضیات عقل عملی شهود عقلی را مجاز می داند، فحوای بسیاری از عبارات او در نقد اول نیز مؤید امکان آن است. شارحان، در نسبت میان کانت و فیشته در این مسأله اتفاق رأی ندارند. برخی نظر فیشته رامخالف کانت می دانند و برخی دیگر میان آنها اختلافی نمی بینند. نوشتار حاضر نخست به تنقیح مناط بحث در نظام کانت و فیشته می پردازد؛ سپس به نمونه ای از ادله ی موافقان و مخالفان اشاره می کند؛ در پایان، دلیل و تحلیل خود را بر عدم اختلاف میان آنان بیان می کند.
۲۵۸.

باز هم مبانى خداباورى

کلیدواژه‌ها: توجیه معرفتى خداباورى معرفت‏شناسى اصلاح شده معیار توجیه اعتقادات واقعا پایه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
تعداد بازدید : ۲۰۸۳
چکیده نخستین نقد مهم به معرفت‏شناسى پلانتینگا، به دست فیلیپ‏کوین - فیلسوف وابسته به کلیساى کاتولیک - صورت گرفت . پلانتینگا به نقد کوین پاسخ داد که در آن به چهار مسئله پرداخته بود . مقاله حاضر، پاسخى است‏به آن پاسخ . در این نوشته، کوین مسائل چهارگانه پلانتینگا را یکایک مطرح مى‏کند و نظر خود را در باب آنها بازمى‏گوید . به نظر کوین، این چهار مسئله موارد اختلاف وى با پلانتینگا است . با این حال، وى معتقد است که در باب دو مسئله نخست مى‏توان به توافقى دست‏یافت، لیکن در دو مسئله بعدى چنان با پلانتینگا اختلاف نظر دارد که امیدى به توافق بر سر آنها ندارد . این چهار مسئله که در عین حال چهار قسمت‏ساختار مقاله را تشکیل مى‏دهند عبارتند از: 1 . شیوه جزئى‏نگرانه توجیه معیارهاى معرفتى; 2 . بنیان‏انگارى کلاسیک بازبینى شده; 3 . توجیه اعتقادات خداباورانه; 4 . مسئله ابطال اعتقادات خداباورانه
۲۶۰.

پل هورویچ؛ تئوری حداقلی صدق و مسئله واقع گرایی علمی

کلیدواژه‌ها: تئوری های صدق تئوری حداقلی صدق واقع گرایی علمی ضد واقع گرایی علمی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی معرفت شناسی
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق منطق فلسفه منطق نظریه های صدق
تعداد بازدید : ۲۰۷۵ تعداد دانلود : ۱۲۵۰
در سنت فلسفی، همواره مفهوم صدق در ضمن مؤلفه سمانتیکی واقع گرایی و در تعاریف متعددی که از آن و نقطه مقابل، یعنی ضد واقع گرایی، ارایه شده مورد بحث قرار گرفته است؛ هر چند این تعاریف، تاکنون به دلایل متعددی نتوانسته اند جامع و مانع باشند و انتظارات همه فیلسوفان را برآورده سازند. بسیاری از تئوری ها، از جانب ابداع کنندگان آن ها واقع گرایانه بوده اند اما با توجه به برخی از تعاریف واقع گرایی، ضد واقع گرا هستند. در این مقاله، تعریفی بنیادین از واقع گرایی ارایه می شود که مبتنی بر نوع رویکردی است که یک فیلسوف دارد. از سوی دیگر، تئوری حداقلی صدق که از سوی پل هورویچ ارایه شده است و از جمله تئوری های فروکاهشی محسوب می شود، معرفی می گردد. این تئوری، با کمترین ابزارهای نظری و مفهومی قادر است علت و چگونگی کاربرد محمول «صادق است» را تبیین کند. در این مقاله، سه ادعای اصلی بررسی و نقد می شوند: اول این که استدلال می شود تئوری حداقلی، به راستی حداقل تئوری ممکن در باب صدق است و باید در دل تمام تئوری های دیگر صدق نیز وجود داشته باشد. ادعای دوم چنین است که اگر در نظر فیلسوفی، نوعی ناسازگاری و تضاد میان موجودیت مستقل فاکت ها و دست رسی معرفتی به آن ها وجود داشته باشد، تئوری او ضد واقع گرا خواهد بود؛ چه درصدد رفع این ناسازگاری باشد و چه آن را اصیل و حل ناشدنی بداند. اما در نظر فیلسوف واقع گرا، چنین تضادی وجود ندارد. ادعای سوم این است که اگر تعریف فوق از واقع گرایی قبول شود، آنگاه می توان تبیین کرد که هیچ رابطه ای میان صدق و بحث واقع گرایی وجود ندارد؛ و اگر چه استقلال مفهوم صدق از واقع گرایی، در مورد تئوری حداقلی صدق نیز درست است اما این تئوری صدق، حداقل ترین تئوری ای می باشد که باید توسط واقع گرایان پذیرفته شود؛ زیرا می تواند علت حضور و کاربرد مفهوم صدق را در تمام تعاریف دیگری که از واقع گرایی شده است تبیین کند.

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان