حقیقت مضاعف را که در فرهنگ مسیحی از باری منفی برخوردار است به ابن رشد و پیروانش نسبت داده اند. گفته شده که آنان باور داشته اند قضایای دینی و قضایای فلسفی در عین ناسازگاری می توانند هر دو صادق و در عین تعارض، هر دو از حقیقت بهره مند باشند. بخش اول مقاله توصیفی است و چون به فارسی در این باره چیز چندانی وجود ندارد به ناچار در ابتدا تاریخچه مساله مرور شده و نظرات برجسته ترین ابن رشدیان را، چه مسیحی و چه یهودی، در این عرصه خواهیم کاوید. در نیمه دوم به بررسی معانی مختلفی که تعبیر حقیقت مضاعف می تواند داشت خواهیم پرداخت و در بخش پایانی صحت یا عدم صحت انتساب این تئوری به ابن رشدیان را در هر یک از این معانی محتمل بررسی قرار خواهیم کرد.
این مقاله به بررسی پاره ای از دیدگاه های فلسفی ویژه شیخ شهاب الدین سهروردی - ملقب به شیخ اشراق - اختصاص یافته است. شیخ اشراق که بنیان گذار فلسفة اشراق به شمار می آید، در شماری از مسائل فلسفی با مشهور فیلسوفان و به ویژه فلسفة مشّاء به مخالفت برخاست. در این مقاله - پس از بیان مقدمه ای کوتاه - نگارنده با اشاره به برخی نوآوری های فلسفی و دیدگاه های بدیع شیخ شهاب الدین سهروردی و با استناد و تکیه به آثارعلمی او به بررسی مسائل مهم و تأمل برانگیز فلسفی از دیدگاه او پرداخته است.
صدرالمتالهین مسئله اتحاد عاقل و معقول را ازجمله پیچیده ترین مباحث فلسفی می داند که تازمان وی برای هیچ یک از فلاسفه پیشین منقع نشده است.وی باتمسک به قاعده تضایف و دلائل دیگر، آن را برهانی کرده است.اصل این مسئله از فرفوریوس اسکندرانی است .ابن سینا درکتاب «شفا»و«اشارات»خود به شدت با آن مخالفت کرده است.بعد از صدرالمتالهین نیز کسانی مانند حاج ملا هادی سبزواری و دیگران استدلالهای صدرالمتالهین را مورد مناقشه قرار داده اند.در این مقاله ضمن تحلیل مفردات مسئله به بررسی براهین و اشکالات وارد برآن پرداخته شده است.
خواجه نصیر از آن دانشمندانی است که مکاتبات زیادی با فضلای همعصر خویش داشته است. گاهی خود وی دربارة موضوعات فلسفی و کلامی با اساتید وقتنامه ردّ و بدل میکرده و گاهی شاگردان او که به خواجه به عنوان مرجع مهمّ علمی و فلسفی عصر نگاه مینمودند، طی مکاتباتی معضلات و مسائل فلسفی خود را از او میپرسیدهاند. سیدرکنالدین استرآبادی از جملة این شاگردان است. این دانشمند چند پرسش مهمّ فلسفی و منطقی از خواجه نصیر کرده که خواجه نیز به این پرسشها پاسخ داده است. نظر به اهمیت این سؤال و جواب فلسفی، ما از استاد سیدعبدالله انوار تقاضا کردیم تا آنها را به زبان فارسی ترجمه نمایند تا با چاپ این برگردان فارسی در ویژهنامة خواجه، علاقمندان به فلسفة اسلامی بتوانند از آنها بهرهمند گردند. استاد انوار نیز به درخواست ما پاسخ مثبت داده و این کار را با موفقیت انجام دادهاند که اینک از نظر خوانندگان عزیز میگذرد. البته به دلیل طولانی بودن این پرسش و پاسخ، فعلاً مجالی برای تحلیل آنها در این ویژهنامه فراهم نشد. امیدواریم که در فرصتی دیگر آقای انوار و یا پژوهشگر دیگری به این کار بپردازند و نکات برجستة مطالب خواجة بزرگوار طوس را با استفاده از منطق جدید به علاقمندان معرفی نمایند. لازم به یادآوری است که متن عربی این مکاتبات در کتاب أجوبه المسائل النصیریه مشتمل بر 20 رساله تألیف خواجه نصیرالدین طوسی، به اهتمام عبدالله نورانی (انتشارات پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، تهران 1383) به چاپ رسیده است