فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۴۱ تا ۵۶۰ مورد از کل ۴٬۰۵۶ مورد.
حوزههای تخصصی:
مهم ترین مسائلى که در مورد استقرا، ذهن فلاسفه معاصر را به خود مشغول داشته است، نخست، مسئله قدیمى هیوم و پس از آن، معماى جدید نلسون گودمن است. هیوم مشکل توجیه استنتاج هاى استقرایى را هدف قرار داد و به این نتیجه رهنمون شد که استقرا تنها حاصل عادات روان شناختى ماست. گودمن اما ضمن پذیرفتن صورت بندى استقراها، ما را متوجه این حقیقت مى کند که بعضى از این استقراها معتبرند و برخى چنین نیستند و معماى وى در جست وجوى معیارى برمى آید که این استقراها را تمییز دهد. فلاسفه علم نیم قرن اخیر و از جمله خود گودمن، راه حل هاى گوناگونى را براى معماى جدید استقرا پیش نهاده اند. در برخى از این پاسخ ها، بازگشت به تحلیل روان شناختى هیوم و یا سود جستن از نوعى معرفت شناسى طبیعى شده را به عنوان پاسخى به معماى جدید استقرا مى شناسند. در مقاله حاضر، ارزیابى اى از برخى از مهم ترین این پاسخ ها به دست داده، کاستى هاى آنان را مى نماییم و در انتها، کلید حل این معما را در دستان طرح کننده آن، یعنى خود گودمن بازمى یابیم.
چهره اى متفاوت از ابن سینا: مرورى بر رساله اضحویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رساله اَضحویه ابن سینا که اثرى است درباره معاد، از برخى جهات با سایر نوشته هاى او متفاوت است. این تفاوت عمدتا به سبب دو رأى صریحى است که ابن سینا درباره معاد جسمانى و نیز در باب گزاره هاى اعتقادى دین، یعنى نصوص اعتقادى قرآن و روایات، در این رساله ابراز کرده است. این دو رأى که هر دو مورد اعتراض مخالفان او بوده و البته مبتلا به اشکال است، در نوشته هاى دیگر او دست کم بدین شیوه تکرار نشده است. این مقاله به روش تحلیلى توصیفى عهده دار معرفى این رساله و مرورى بر بخش هاى مختلف آن، همراه با نقد و بررسى نکات اختصاصى آن است.
الهیات تمثیلی یا الهیات تشکیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی قرون وسطی میانه (قرون 12 و 13)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص صفات واجب
در زبان بشری الفاظی وجود دارد که در زبان دینی به نحو مشترک به خدا و مخلوقات نسبت داده می شود. نسبت این الفاظ به خدا و انسان به نحو مشترک لفظی و مشترک معنوی منجر به دیدگاه تشبیه و تعطیل می شود که از چالش های الهیاتی است. اندیشمندان اسلامی برای حل این چالش به معنا و مفاهیم تشکیکی این الفاظ متوسل شده اند. ملاصدرا، با مبانی فلسفی خود، برای حل این مسئله نظری را طرح کرده که می توان آن را الهیات تشکیکی نامید. توماس آکویناس متفکر مسیحی در توجیه نسبت این الفاظ نظریه ای را بیان نموده که به الهیات تمثیلی معروف است. این نظریه در جوامع علمی غربی و اسلامی مورد نقدهایی قرار گرفته است. با تحلیل معناشناختی واژه های کلیدی نظریه آکویناس و تبیین محتوای آن می توان نشان داد که دیدگاه او با تفاوت هایی همان نظریه الهیات تشکیکی است. او در این زمینه از ابن سینا متأثر است.
تأملی در هستی شناسی نظم کیهانی در تفکر پیشامدرن با تکیه بر نقش کانونی هرم بزرگ هستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
«هرم بزرگ هستی»، بنیادی ترین طرح وجودشناختی اندیشه سنتی است که بر اساس آن، هستی، مرکب از زنجیره عظیمی از پیوندهای متوالی انگاشته می شود که در نظمی سلسله مراتبی، از ناقص ترین موجود تا کامل ترین آن ها تداوم یافته است. قرائت های گونا گون از این طرح وجودشناختی که بر اساس تلقی های متفاوت از وجود و مراتب آن قوام یافته، به تلویح و یا به تصریح پیش فرض همه نظام های اسطوره ای، فلسفی، دینی، سیاسی و اجتماعی در دوران پیش مدرن بوده است. هرم بزرگ هستی، در اغلب تمدن های پیش مدرن، به مثابه نماد نظم کیهانی، نمایان گر سیری نزولی است که از رأس هرم، رو به سوی قاعده آن، پدید آورنده جهانی غیرمادی و آنگاه مادی است. این سیر نزولی، در عین حال که لطافت محض را به تدریج به غلظت و سختی بدل می کند، از وحدت محض رو به سوی کثرت، از عدم تعین رو به سوی تعین، از مطلق به نسبی و از ساحت عریان وجود رو به سوی استتار آن در حرکت است.
نگارنده در این مقاله، به منظور ارائه تصویری روشن از جایگاه و نحوه نشر باور به هرم بزرگ هستی در بستر تاریخ اندیشه و تمدن بشری در دوران پیشامدرن، نخست به نحوی کاملاً مختصر به جایگاه و نحوه تلقی مهم ترین آیین ها و مکتب های اندیشگی شرق در این باره خواهد پرداخت و آنگاه ردپای تلقی سلسله مراتبی از هستی را در بستر اندیشه غربی پی خواهد گرفت و در نهایت به نحوه نگرش طلایه داران سه مکتب اصلی فلسفه در تمدن اسلامی یعنی ابن سینا، سهروردی و ملاصدرا در باب هرم بزرگ هستی خواهد پرداخت تا از این رهگذر، به تحلیلی جامع از نقش و جایگاه هرم بزرگ هستی در برقرای نظم کیهانی در اندیشه انسان دوران پیشامدرن دست یابد.
تحلیل نقدی استنادات قرآنی در نظریة معاد جسمانی آقاعلی مدرس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه پردازی فلسفی بر وفاق متون دینی، و تفسیر مبتنی بر موازین عقلی از آن متون، از مقاصد عالیه حکمای متعالیه و سنت مستمر آنان در پهنه حکمت پردازی است. پس از صدرا، در همه ادوار این مهم دنبال شده و آقاعلی مدرس نیز از این توانایی بهره مند و مقید به این سیره است. او در نظریه ویژه اش در باره معاد جسمانی، به آیاتی چند استناد جسته است. محوریترین متنی که او به آن عنایت ویژه دارد، این آیه کریمه است: «قل یحییها الذی انشأها اول مرّة و هو بکل خلق علیم» (یس۷۹). به نظر وی این آیه کافی است تا اثبات کند معاد بدنی با گردآوری اجزای عنصری بدن در دنیا و سوق آنها به آخرت برای پیوستن به روح، صورت میگیرد. وی در عین حال با استناد به آیه 62 سوره واقعه، دیدگاه اشاعره را درباره معاد عنصری نمی پذیرد، زیرا آنها به برگشت روح به دنیا گرایش دارند. آیات دیگری که بدون هیچ شرح، مورد استناد ایشان است، آیه 104 سوره انبیا و آیه 27 سوره روم می باشد که از تنظیر مبدأ و معاد، نظریه خود را قابل اثبات می داند. این حکیم متعالی تا آن جا که برای استوارسازی مبانی معاد بدنی، به متون مقدس استناد می جوید، همان آموزه های صدرایی را دنبال می کند، اما در صدد است از مبانی متعالی، رهیافتی جدید و متغایر با رهاوردهای حکمت متعالیه ارائه دهد و همین قصد، او را به «حکیم مؤسس» مشتهر ساخته است. برای اطمینان از توفیق وی در وفاق طلبی رهیافتش با آموزه های قرآنی، باید با عیار ارزیابی، تلاش تفسیری وی را در کیفیت انطباق نظریه اش با آیات واکاوی کرد. در این راستا، کریمه محوری (یس79)، با تدبر مجموعی در آیات قبل و بعد آن، که در شبهه زدایی از معاد جسمانی و پاسخ به مُنکِر آن وارد گشته، انطباق تام نظر آقاعلی مدرس را بر مفاد آیات، محل تردید قرار می دهد.
برهان صدیقین و تأثیر آن در نظریه ترادف صفات الهی از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی براهین خداشناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
اشتراکات فلسفی ملاصدرا و امام خمینی(س) در اثبات اثر پذیری نفس از باور دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی ولایت فقیه امام خمینی
امام خمینی و ملاصدرا با استفاده از سه اصل: اصالت وجود ذهنی، اتحاد عاقل و معقول و اثبات معاد جسمانی، توانستند اثرگذاری باورهای دینی را به نحو عقلانی اثبات کنند. ملاصدرا به عنوان پایه گذار مکتب متعالیه و امام خمینی به عنوان مدافع این مکتب معتقدند باورها و تفکرات انسان، به صورتی ذهنی تبدیل شده و در قوة متخیله و به تبع آن در نفس ناطقة شخص ذخیره می شود. این صورت ذخیره شده، در عالم دنیا، اثربخش بودن خود را در قالب اتحاد با متعلق خود نشان داده؛ و در عالم آخرت نیز بر اساس قدرت عینیت بخشی و تجسم آفرینی نفس، با ظهور و تجسم عینی و خارجی تصورات نفسانی، می تواند بهشت و دوزخ اخروی را ایجاد کند. با دقت بر مبانی فلسفه امام خمینی و اصل اتحاد عاقل و معقول، مشخص می شود نحوة اثربخشی باورها و صور ذهنی انسانی را متعلق باور او تعیین می کند. به همین دلیل می توان اثبات کرد که تأثیرات باور فردی، می تواند بی نهایت باشد، اگر به موجودی بی نهایت تعلق بگیرد. به عبارت دیگر، باور فردی، به معنای حقیقی کلمه، اگر به باور دینی و توحیدی ناب، تبدیل شود، می تواند با متعلق خود، که ساحت خداوند متعال است، اتحاد برقرار کند.
معناشناسی، وجودشناسی و کارکردهای نامتناهی در فلسفة صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طرح سیستمی ایدة نامتناهی در تفکر فلسفی یونان به چشم نمی خورد. در جهان اسلام نیز تا پیش از شیخ اشراق، نامتناهی عدّی و مدّی در دو قلمرو کم (به نحو بالذات) و قوا (به نحو بالعرض) جریان داشتند؛ ابوالبرکات بغدادی و پس از او سهروردی نامتناهی را بر صفات خدا اطلاق و یگانگی ای میان کمال خدا و نامتناهی برقرار کردند. پرسش های پایة نگارنده در این جستار عبارت اند از: ملاصدرا چه تبیین فلسفی ای از نامتناهی عرضه کرد؟ و محصول پذیرش خصیصة نامتناهی در فلسفه اش چیست؟ برونداد این پژوهش نیز به این قرار است: در تفکر فلسفی ملاصدرا، نامتناهی به لحاظ معناشناختی، مشتمل بر معانی ای همانند نامتناهی صفتی، نامتناهی وجودی و فوق نامتناهی وجودی است و نامتناهی به لحاظ وجودشناختی به وجود خدا موجود است. همچنین، اثبات وحدت شخصی وجود، تبیین فلسفی مالکیت خدا بر قلب ها و تصرف در آن ها و الهیات ایجابی سلبی برخی از کارکردهای نامتناهی در سه حوزة مابعدالطبیعه، الهیات و انسان شناسی در فلسفة صدرایی است.
امکان تبدل انواع داروینی از منظر فلسفه صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجودشناسی در دو حوزه علوم طبیعی و فلسفی توسط داروین و ملاصدرا از تأثیرگذارترین نظرات در گستره هستی شناسی است که به چگونگی تغییر موجودات مادی و تبدیل انواع آن پرداخته است. هر دو دانشمند موجودات مادی را تغییرپذیر می دانند و قائل به تبدیل انواع هستند، با این تفاوت که داروین معتقد است موجودات زنده به جهت قابلیت تغییرپذیری می توانند از طریق جهش ژنی و تغییرات وابسته و با مساعدت انتخاب طبیعی و انتخاب جنسی به نوع دیگری که سازگاری بیشتری با محیط دارد تبدل یابند و این تبدل می تواند به تغییر نوع بالفعل نیز بی انجامد. اما ملاصدرا با تبیین چگونگی قابلیت تغییر در موجودات مادی، عوامل زیست محیطی را زمینه تکامل و تغییر موجودات می داند و تغییر نوعی وجودات مشکک را با به فعلیت رسیدن نوع تمام می داند. اگرچه پس از آن هم با توجه به حرکت جوهری تغییر ادامه دارد، اما این تغییر طولی و اشتدادی است و ذات و حقیقت نوعی جوهری که دارای حرکت تکاملی (اشتدادی) است در تمام مراحل تکامل باقی و محفوظ خواهد بود. روش تحقیق در این مقاله توصیفی– تحلیلی است و سعی شده است نظرات داروین و ملاصدرا از کتاب خودشان استخراج گردد.
چرایی درد از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان و متکلمان از زاویای مختلف به پدیده درد پرداخته و کوشیده اند به برخی از پرسش های مهم در این زمینه پاسخ دهند. یکی از این پرسش ها که در گذشته، افزون بر فیلسوفان، ذهن پزشکان را نیز به خود مشغول ساخته بوده است، پرسش از علت درد است. ابن سینا به مسئله مهم «چرایی درد»، هم به عنوان یک فیلسوف و هم به مثابه یک پزشک، پرداخته است. وی به رغم دیدگاه پزشکی رایج زمانه خود، علت دردهای جسمانی را در تفرق اتصال اعضای بدن منحصر نکرده و مزاج غیرمعتدل (سوء مزاج) را نیز از علل آن به شمار آورده است. شیخ الرئیس برای اثبات علیت تفرق اتصال نسبت به درد، توسل به شواهد تجربی را کافی می بیند. وی همچنین برای مدلل کردن علیت سوء مزاج، به ادله ای متوسل می شود. برای مثال، طبق احتجاج او، دردی که در کل اجزاء یک عضو، به صورت یکسان، پراکنده شده باشد، نمی تواند ناشی از تفرق اتصال باشد، بلکه از مزاج نامعتدل ناشی می شود. دیدگاه شیخ در تعیین علل درد که کاملاً متأثر از طبیعیات زمانه اوست، با نمونه های نقضی روبه روست که پذیرش آ ن ها به این نتیجه می انجامد که هیچ یک از دو گزینه موردنظر شیخ، بیانگر علت تامه دردهای جسمانی نیست.
ملامحمد مهدی نراقی و نقد و ارزیابی نظریات وحدت وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله وحدت وجود از جمله مهمترین و پیچیده ترین مطالب فلسفی و عرفانی مورد توجّه است که همواره محل بحث و تأمل اندیشمندان بسیاری بوده است. برخی چون ابن عربی، قونوی، عبدالرازق کاشانی با رویکرد شهودی به این مسئله نگاه کردند و کسانی چون ملاصدرا با رویکرد عقلی وصیغه فلسفی آن را اثبات نموده و امثال کسانی چون علاء الدوله سمنانی، این مسئله را به چالش گرفته و نقد کرده است.این نوشتار درپی آن است تا دیدگاه ملا محمد مهدی نراقی را در مسئله وحدت وجود و موضع نقادانه اش بر آراء اندیشمندان این مسئله بویژه نظریه ملا صدرا و عرفا را تبیین نماید. برای نیل به این مهم در ابتدا دیدگاه اجمالی ایشان در مورد وحدت وجود مطرح می شود و در نهایت انتقادات این حکیم بزرگوار نسبت به نظریات مربوط به آن،بیان می گردد.
تبیین تقریرهای برهان فطرت (تضایف) بر اثبات وجود خدا(با تأکید بر آرای آیت الله شاه آبادی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اثبات گرایش فطری و درونی در نهاد انسان ها به سوی پروردگارشان، یکی از بهترین راه های اثبات و شناخت خدا است؛ چراکه این راه، ذاتی، همگانی، تغییرناپذیر و پایدار است و می تواند از استوارترین برهان های اثبات وجود خدا باشد. از آنجا که فطرت انسان، دارای گرایش های مختلف است، تقریرهای برهان فطری نیز براساس این گرایش ها متفاوتند. در برهان فطرت عشق به کمال مطلق، با استفاده از عشق ذاتی و درونی انسان به کمال مطلق، خدا اثبات می شود. در برهان فطرت امید نیز از راه اثبات امید انسان در سختی ها و کوتاه شدن دستش از تمام اسباب و وسائط مادی، وجود خدا اثبات می شود. در برهان فطرت افتقار که از ابتکارات مرحوم آیت الله شاه آبادی است، با استفاده از برهان فقر ذاتی صدرایی و برهان امکان و وجوب سینوی، پس از اثبات ذات فقیر و امکانی انسان ها، ذات غنی خداوند اثبات می شود. برهان فطرت انقیاد، برهان فطرت خوف و برهان فطرت بغضِ نقص نیز که باز از ابداعات فلسفی ایشان هستند، به ترتیب از راه اثبات خضوع ذاتی انسان در برابر کمال، خوف از دست دادن محبوب ها و تنفّر از نقص، خداوند را اثبات می کنند. در منظومه فکری آیت الله شاه آبادی چگونه با تقریرهای مختلف برهان فطرت یا تضایف از گرایش درونی انسان، وجود خدا اثبات می شود؟ این پژوهش ضمن پاسخ به این پرسش، به تحلیل تقریرهای این برهان می پردازد.
مقایسه دیدگاه قاضی سعید قمی با علامه مجلسی درباره توحید ذاتی و صفاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
توحید ذاتی و صفاتی از مهم ترین اقسام توحید به شمار می آیند. در این نوشتار، آراء و اندیشه های قاضی سعید قمی و علامه مجلسی درباره این مسئله مورد بررسی قرارگرفته است. این دو متفکر بزرگ، علاوه بر اینکه در معنای توحید ذاتی اختلافاتی دارند، مبانی و زیرساخت های وجود شناختی که توحید ذاتی را بر اساس آن اثبات کرده اند، نیز کاملاً متفاوت و بلکه متناقض است و نیز درباره توحید صفاتی اختلافاتی با یکدیگر دارند. یکی از مباحثی که با توحید صفاتی گره خورده، آموزه عینیت ذات و صفات است. علامه مجلسی از طرفداران و قاضی سعید از منکران آن است، البته او عینیت را در مرتبه الوهیت می پذیرد. پذیرش اصالت وجود و لوازم آن، علامه مجلسی را به جمع بین تشبیه و تنزیه سوق می دهد اما مخالفت قاضی سعید با این مبانی و اعتقاد او به تفکیک مراتب در وجود خداوند، باعث جانب داری او از نظریه تنزیه در مقام ذات و تشبیه در مقام صفات شده است.
نقد دیدگاه فلاسفه در مورد انواع حدوث عالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در فلسفه های رایج برای حدوث عالم، انواعی بیان شده و عالم را به اجمال به انواعی از حدوث، حادث دانسته اند؛ مانند «حدوث ذاتی»، «حدوث زمانی»، «حدوث تجددی» و «حدوث دهری». در مقالة پیش رو به نقد دیدگاه های فلاسفه در مورد انواع حدوث عالم می پردازیم و روشن می کنیم هیچ یک از این حدوث ها در نظام کثرت وجود و انقسام موجود به حادث و قدیم پذیرفتنی نیست؛ بلکه باید حدوث عالم را بر اساس نظام کثرت ظهورات، طرح و اثبات کرد.
بررسى نظریه بساطت حقیقت وجود و فروع معرفت شناختى آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه بساطت حقیقت وجود از دستاوردهاى حکمت متعالیه است. صدرالمتألهین پس از پذیرش این نظریه سه نتیجه معرفت شناختى مهم از آن استنباط مى کند. این نتایج بدین قرارند: اولاً حقیقت وجود عقلاً و به علم حصولى غیرقابل تصور و ادراک ناپذیر است؛ ثانیا حقیقت وجود عقلاً و به علم حصولى تصدیق ناپذیر است؛ ثالثا راه درک و تصدیق آن منحصر به علم حضورى است. در این مقاله نخست اصل نظریه بساطت حقیقت وجود مورد چالش قرار گرفته و اثبات مى شود که نمى توان وجودهاى محدود و ماهوى را بسیط شمرد و بیان مى شود که وجود ماهوى، تنها زمانى مى تواند بسیط شمرده شود که بشرط لاى از ماهیت ملاحظه گردد و وجود با چنین ملاحظه اى، تنها در موطن ذهن موجود است نه در عالم خارج. در ادامه مقاله فروع معرفت شناختى مزبور مورد نقد قرار مى گیرند، و آشکار مى شود که آن فروع نیز، با انتقادهایى روبه رویند. نگارنده کوشیده است تا نشان دهد التزام به فروع معرفت شناختى اصالت وجود و نیز التزام به فروع معرفت شناختى نظریه صدرا در وجود ذهنى، مستلزم آن است که نوصدراییان از نتایج معرفت شناختى نظریه بساطت وجود دست بردارند.
روش شناسی ادراکات اعتباری(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
ادراکات حقیقی محصول انعکاس جهان خارج در افق ذهن اند؛ درحالی که ادراکات اعتباری محصول تطبیق مفهوم بر مصداق غیرحقیقی خودند؛ به همین دلیل، ادراک دانستن اعتباریات ازاساس همراه با نوعی تسامح است. ادراکات اعتباری هیچ گونه رابطه نفس الامری ندارند. روابط ادراکات اعتباری یا میان ادراکات اعتباری و ادراکات حقیقی، تابع جعل و قرارداد است؛ ازاین رو مراحل فکر در به دست آوردن ادراک اعتباری با مراحل فکر در به دست آوردن ادراک حقیقی و روش استنتاج در ادراکات اعتباری با روش استنتاج در ادراکات حقیقی متفاوت است. هیچ گاه نمی توان ادراک اعتباری را تولیدشده ادراک حقیقی یا ادراک اعتباری دیگر دانست. اگرچه در برخی اشکال استدلالی، ادراکات اعتباری با یکدیگر رابطه استنتاجی دارند، این رابطه غیر از رابطه تولیدی ادراکات است. جنس استدلال در استدلال های اعتباری جدلی است. این جدلی بودن منحصر به ماده استدلال نیست، بلکه صورت استدلال نیز جدلی است. همین مسئله باعث می شود در استدلال های اعتباری بتوان از استدلال هایی نتیجه گرفت که عقیم اند؛ چون صورت استدلال همچون ماده استدلال در اعتباریات، اعتباری و تابع اعتبار معتبران است.
تبیین فلسفی دیدگاه آرمان گرایانه و واقع گرایانه قرآن نسبت به انسان بر اساس مبانی ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن انسان و جامعه در قرآن انسان در قرآن
قرآن کریم دو دیدگاه متفاوت و در عین حال سازگار با هم نسبت به انسان دارد؛ نگاهی آرمان گرایانه در مقام تشریع و تکلیف و در عین حال دیدگاهی واقع گرایانه در مقام امتثال اوامر الهی. در نگاه نخست – که نگاه قرآن به انسان در مقام تشریع است- قرآن کریم معتقد است که تمامی انسان ها این قابلیت و توانایی را دارند که به کمال نهایی خویش دست یابند و این توقع از تمامی انسان ها، توقعی به جاست. اما از منظر دیگر- که دیدگاه قرآن به انسان در مقام امتثال است- معتقد است که اکثر انسان ها در واقعیت نخواهند توانست به این مهم نائل آیند. از منظر ملاصدرا با اصولی مانند اصالت وجود، حرکت جوهری نفس، اتحاد عاقل و معقول و دیگر اصول حکمت متعالیه می توان گفت که نفس انسان با حرکت جوهری خویش و با انتخاب معقولات متناسب و در مجموع با تربیت صحیح عقل نظری و عقل عملی این توانایی و قابلیت را دارد که خود را به مرحله تجرد تام برساند. اما در عین حال اکثر انسان ها از این امر مهم غافل شده و لذا در عمل راه دیگری را در حیات خویش اتخاذ می کنند.
روش های تربیت نفس از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
یکی از سرآمدان معرفت دینی از منظر اخلاقی - تربیتی، صدرای شیرازی است. در این مقاله می کوشیم با استفاده از روش کتاب خانه ای آرای وی را بکاویم تا به الگوها و روش های تربیتی مد نظرش دست یابیم. پرسش محوری ما این است که صدرا در آرای نفس شناسی خویش به چه روش های تربیتی، اشاره صریح یا ضمنی کرده است. وی آرای تربیتی خود را بر اساس مبانی فلسفی اش، خصوصاً دو اصل حرکت جوهری و اتحاد نفس و قوا استوار کرده است. مطالعه آرای وی روشن می کند که اهتمام به انس با حق و ذکر مداوم، الزام به محاسبه و مراقبت از نفس در مسیر حرکت استکمالی نفس و پالایش نفس و غور در باطن از راه های اصلی تربیت نفس به شمار می رود. اجرای عدالت تربیتی بر اساس انعطاف پذیری روح، حفظ بدن و اعتدال گرایی در این مسیر، تقویت تمرکز و حضور نفس، تربیت بر اساس تکرار و عادت، تقویت اعتماد و عزت نفس، و تربیت بر اساس پرورش خلاقیت نیز سایر مراحل تربیت نفس را تشکیل می دهند.
راهکارهای تولید علم دینی مبتنی بر نظریة آیت الله جوادی آملی(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام کلام جدید رابطه علم ودین
در این پژوهش که با روش توصیفی تحلیلی صورت پذیرفته نظریة خاص آیت الله جوادی آملی درخصوص تولید علم دینی، که به نظریة «علم دینی حداکثری» شهرت یافته، تبیین می شود. ایشان نظریة تولید علم دینی را به گونه ای سامان می دهد که در ضمن آن هریک از مبادی معرفتی بشر، اعم از عقل، نقل، شهود و حتی تجربة حسی، ارزش و اعتبار خاص خود را به دست می آورند.
پس از بررسی و دسته بندی آرای معظم له درخصوص معنای دقیق علم دینی، به تبیین راهکارهای تولید علم دینی از دیدگاه ایشان پرداخته، بیان می کند که ایشان با برداشتی جدید از معنای دین و رابطة آن با عقل، دست کم به سیزده راهکار مشخص درخصوص تولید علم دینی، مبتنی بر نظریة خود دست یافته اند که البته می توان این راهکارها را در رابطة طولی به «راهکارهای مرتبط با حوزة نظریه پردازی» و «راهکارهای مرتبط با حوزة عملیاتی و میدانی» دسته بندی کرد.
نگارنده ابهاماتی بر این نظریه وارد می داند، که با بهسازی و رفع مشکلات این نظریه، می توان آن را مبنای مناسبی برای فعالیت های نظریه پردازانه و فعالیت های عملی درخصوص تولید علم دینی قرار داد.
علم امام در آینه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
علم امام (ع) بارزترین صفتی است که از دیرباز در امام شناسی مورد توجه عالمان و متفکران اسلامی بوده است. اندیشمندان شیعی این ویژگی را از شروط بنیادین امامت دانسته و در رویارویی با دیگر گروه های اسلامی بر آن تأکید کرده اند. مطالعه دربارة این موضوع همواره با نگرش ها و رویکردهای فکری مختلفی مواجه بوده و بروز اختلافاتی را در مقدار و چگونگی علم امام (ع) موجب شده است. این تحقیق، با رویکردی تطبیقی و با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، دیدگاه حکمت متعالیه را در این باره بررسی می کند. بر اساس نتایج این پژوهش، حکمت متعالیه بر تقیّد علم امام (ع) به ذاتی نبودن و افاضه از جانب خداوند متعال و نیز بر عدم احاطة علم ایشان نسبت به کنه ذات و صفات ذاتی خداوند متعال اذعان دارد. همچنین، هر آنچه حکمت متعالیه دربارة علم گستردة امام به همة موضوعات و حقایق بیان می دارد، به قوس نزولی و وجود نوری امام (ع) برگشت می کند نه به وجود عنصری و قوس صعودی ایشان.