فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۶۶۱ تا ۱٬۶۸۰ مورد از کل ۴٬۰۵۶ مورد.
جایگاه معرفتشناختی عقل فعال در اندیشهی ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه عقل فعال در نظام اندیشهی مشائیان و به ویژه در نزد ابن سینا، بسیار مهم و اساسی است. این موجود هم در ساختمان هستی نقش بیبدیلی دارد و هم در فرایند معرفت انسان. آن چه این نوشتار در پی آن است، تبیین جایگاه معرفت شناختی عقل فعال در نظام اندیشهی مهمترین فیلسوف مشائی جهان اسلام، یعنی شیخ الرییس ابوعلی سینا است. به باور ابن سینا، معرفت بشر بدون وجود عقلی مفارق و قدسی به سامان نمی رسد و فرایند معرفت در تمام مراحل خود، به افاضه و دستگیری چنین موجودی محتاج است. عقل فعال در اندیشهی ابن سینا، دارای پنج نقش معرفتشناختی است: افاضهکنندهی معقولات اولیه، معقولات ثانویه، محل ذخیرهی صور ادراکی، اعطا کنندهی صور رؤیت شده به هنگام خواب دیدن و معطی صور کلی وحیانی به انبیا(ع). نحوهی ارتباط نفس با عقل فعال از مقولهی «فعل و انفعال» است که عقل فعال در سوی فعلیت و نفس انسان در سوی انفعالِ این رابطه ایستادهاند. نظریهی عقل فعال از انتقادهای اندیشمندان بعد از ابن سینا مصون نمانده و هرکدام از آنان تشکیکات و تردیدهایی را نسبت به جایگاه وجودشناختی و معرفتشناختی این عقل وارد کرده اند
قضایای وجودی از دیدگاه ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملّاصدرا درباره قضایای وجودی چهار نظریّه گوناگون عرضه کرده است که در بادی امر مغایر با یکدیگر به نظر میرسند. مدّعای این مقاله آن است که اگر این چهار نظریّه را از دو دیدگاه اصالت وجود و اصالت ماهیّت مورد تحقیق قرار دهیم، خواهیم دید که اوّلاً قابل تقلیل به دو نظریّه میباشند و دوم این که راه حل های ملّاصدرا درباره قضایای وجودی صرفاً منحصر در ممکنات است و اساساً درباره واجب مطرح نمیگردد.
وجود در حکمت متعالیه و اگزیستانسیالیسم(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مفهوم «وجود» و جایگاه آن در تفکر فلسفی انسان و پیوندش با دیگر مفاهیم، راه پرفراز و نشیبی را در تاریخ اندیشه بشری می پیماید. جای شگفتی است مفهومی که در بسیاری از سنت های فلسفی، بدیهی و به تعبیری روشن ترین بدیهی شمرده می شود دچار چنین تطوری گردد. این مفهوم در برخی از دیرینه ترین سنت های فلسفی دوران باستان جایگاهی بس محوری داشته است، به گونه ای که موضوع فلسفه، وجود بماهو وجود دانسته می شود. در دوره های پسین این مفهوم در حاشیه مباحث فلسفی قرار گرفت. در سده های گذشته در حکمت متعالیه و اگزیستانسیالیسم غربی دیگربار احیا شد و افق های تازه ای بر اندیشه بشری گشود. گذری کوتاه بر مسائلی که در این دو جریان فلسفی ارائه می شود، از نزدیکی قابل توجهی درباره وجود پرده برمی دارد.
در این نوشتار با طرح پاره ای از مسائل مهم در باره وجود در حکمت متعالیه و نزد گروهی از بزرگان اگزیستانسیالیسم، روزنه ای را برای تطبیق و مقایسه جست وجو خواهیم کرد.
مطالعه ی تطبیقی مدل تربیت دینی از دیدگاه صدرالمتألهین و اریک فروم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«تربیت دینی»، تربیتی جامع و منشوری کامل در جهت ارتقای انسان به سوی کمال است. و مقاله ی حاضر نیز در این راستا و با توجه به این ضرورت، به بررسی مبادی، مبانی و ره آوردهای دو مدل تربیتی در خور استنتاج از آرای دو متفکر بزرگ در دو حیطه ی تأثیرگذار بر زندگی انسان می پردازد. دیدگاه یک روان شناس به نام اریک فروم (1980 - 1900) و یک فیلسوف اسلامی به نام ملاصدرا که هر دو مسأله ی دین و کارکردهای خداباوری را در کانون توجه خود قرار داده اند. اریک فروم که از طرفداران روان شناسی اجتماعی است و روان شناسی فردی را مردود می شمرد به شدت از تأثیر اجتماعی دین دفاع می کند و از این منظر، به تبیین روان شناختی دین می پردازد و صدرا نیز فیلسوفی است که معتقد است هر موجودی از شوق و عطشی فطری نسبت به کمال ویژه ی خود برخوردار است. او حس کمال جویی و سعادت طلبی را در نهاد همه ی موجودات، اعم از محسوس، طبیعی و نفوس و حتی عقول، متمرکز می داند.
مقاله ی حاضر با مقایسه ی مفاهیم بنیادین دین، تربیت و تأثیرات متقابل این دو بر یک دیگر از دیدگاه این دو اندیشمند، به مقایسه ی مدل تربیت دینی در ساحت فکری ایشان پرداخته و با اشاره به نقاط هم سو و در عین حال، جهات افتراق دیدگاه آن ها و بیان وجوه مختلفی هم چون حرکت و شدن، عشق ورزی، اخلاق، آزادی، دست یابی به سعادت و ... در نهایت برتری نگرش صدرایی را آشکار خواهد نمود.
بررسی تطبیقی میان دیدگاه ملّاصدرا در باب انسان کامل و آموزه ولایت
حوزههای تخصصی:
با پیدایش نظام های فکری در میان مسلمانان، تفسیرهای گوناگونی از اعتقادات، از جمله آموزه «ولایت» صورت گرفت که در علوم مختلفی قابل طبقه بندی است. به لحاظ تاریخی، نظریه انسان کامل برگرفته از آموزه ولایت در شیعه است.
بایزید بسطامی، حلّاج و ناصر خسرو قبادیانی از جمله افرادی به شمار می روند که اصطلاحاتی همچون «انسان عقلی»، «انسان اعلی»، «انسان حق» و «انسان اول» را در فرهنگ اسلامی به کار برده اند. اما اصطلاح «انسان کامل» را نخستین بار ابن عربی مطرح کرد و در کتب خود به کار برد. وی با این نوآوری، توانست مطالب ارزنده ای بر اساس نظام پایه عرفان نظری به جای بگذارد. تفسیر این آموزه از سوی وی، سبب شکل گیری «نظریه انسان کامل» شد که نقش مهمی در آشکار شدن زوایای مختلف آموزه «ولایت» در عرفان داشته است. از سوی دیگر، تفسیر آموزه «ولایت» به صورتی که در احادیث تبیین شده، وامدار «نظریه انسان کامل» در عرفان نظری است.
نگاه ویژه این نوشتار، آغازی است برای بهره گرفتن از نظام های مفهومی متنوع در تبیین دقیق تر مسائل دینی و عرفانی. چنان که ملاصدرا با ابتکار خویش با تلفیق نگاه کلامی، فلسفی و عرفانی و احیاناً حدیثی توانست با جاری ساختن عرفان نظری به صورت برهانی در بستر شیعی، برای تفسیر آموزه «ولایت» نظام پایه ای به کار گیرد و این آموزه را طبق مبانی عرفانی تبیین کند و در مواردی که تفسیرهای موجود را در تنافی با مبانی شیعه یافته، مردود اعلام نماید. شناخت دقیق و عمیق از «انسان کامل» ملاصدرا، نیازمند معرفت نسبت آن با سایر عناصر نظام مند مانند ولایت شیعی و «انسان کامل» ابن عربی است.
تحلیل مفهوم حدس و کارآیی آن از دیدگاه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ابن سینا در تمامی آثار منطقی خود ضمن توجه به قوه حدس، از حدسیات به عنوان مبادی و منشأ اعتبار همه علوم و دانش ها سخن می گوید. این در حالی است که کسانی مانند نصیرالدین طوسی، حدسیات را جز برای دارنده آن معتبر نمی داند و به همین دلیل آن را از مبادی علوم به شمار نیاورده اند. از این رو، بررسی و تحلیل تلقی ابن سینا از حدس و کارآیی آن اهمیت دارد. شیخ الرئیس، در آثار مختلف خود، حدس را به نوعی انتقال سریع از مبادی به مطلوب که در این انتقال سیر معمول منطقی استنتاج، طی نمی شود، تعریف می نماید و برای تبیین این معنا به مقایسه میان حدس با فکر و تعلیم و تجربه می پردازد. وی برخلاف بسیاری از منطق دانان، دامنه شمول حدس را منحصر به قلمرو محسوسات نمی داند و با گسترش و تعمیم کارآیی آن به امور فرا حسی، سبب شده است تا حدس منطقی جای خود را به حدس عرفانی بدهد. بر اساس تحلیل و تبیین نظرات شیخ الرئیس در کارآیی حدس و ارزش و اعتبار معرفت شناختی حدسیات اگر حدس به عنوان گونه ای از علم حصولی ملاحظه گردد، هرگز نمی توان وجود آن را به عنوان مبدئی مستقل در کنار سایر مبادی معرفتی پذیرفت. در مقابل اگر حدسیات به نوعی شهود و علم حضوری بازگشت نماید، چنان چه نظر متأخر ابن سینا این تفسیر را تقویت می کند، می توان آن را در زمره بدیهیات اولیه و منشاء اعتبار سایر معرفت ها به شمار آورد، همان گونه که مبدأ و علت وجودی آن ها نیز هست.
جایگاه عشق در نظریه اخلاقی مولوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عشق، جایگاهی مبنایی در نظریه اخلاقی مولوی دارد. هویت زمانی یا «خود» محصول فکر زمان اندیش و مختصاتی محدود بین گره های زمانی ماضی و مستقبل است؛ هویتی که مطلوب نفس امّاره بوده، از طرف آن پشتیبانی می شود. مولانا حیات نفس را در گرو تغذیه از تخم غرض هایی می داند که در کشتگاه های زمانی آینده و گذشته به ثمر می نشینند. درنتیجه الگوی اخلاقی کلان وی در اطفای رذایل نفسانی، منقبض کردن این عرصه های زمانی است؛ زیرا فعلیت نفس در گرو زمان اندیشی معطوف به آینده و گذشته است؛ اما صعوبت این کار با توجه به بروز اوّل فجور و تکوینی بودن آنها در انسان از عهده عقل خارج است و پای عشق را به میان می کشد. چاشنی «بی هشی» یا رهایی از «خود» مطلوب ترین فرآورده عشق و آرزوی تکوینی انسان است؛ زیرا شخص در پرتو آن از رنج های آمیخته به «خود» رهایی می یابد و به مطلوبیت فطری موردنظر خود خواهد رسید.
پیدایی کثرت از منظر عرفان و فلسفه(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مقالهٴ حاضر، نخست به تبیین اجمالی برخی مبانی نظری عرفانی در پیدایش عالم، همچون وحدت شخصی وجود و اعتباری بودن کثرت، تعینات وجود قبل از پیدایش کثرت و پس از آن می پردازد. سپس نحوهٴ پیدایی عالم را از منظر عرفان برمی رسد و در هر دو بحث، تفاوت این دیدگاه را با دیدگاه فلسفی به نحوی اجمالی بیان می کند. در این مقاله چگونگی ظهور اسما و صفات الهی و تعینات و نسبت های متکثر آن و نیز اینکه این امور با ترتیبی خاص از او ناشی می شوند، مورد بررسی قرار گرفته، نقش قاعدهٴ الواحد در این بحث، ویژگی های صادر اول و تفاوت دیدگاه عرفانی و فلسفی و نیز تحلیل و نقد برخی گفته های ابن عربی در این خصوص بیان می گردد.
از آنجا که در برخی از دیدگاه های عارفان اختلاف نظرهایی وجود دارد و انعکاس این اختلافات موجب دور شدن مقاله از هدف اصلی می گردید، آنچه در این مقاله به عرفان و عارفان نسبت داده شده است، عمدتا بر اساس تبیین و تشریح حضرت استاد آیت الله جوادی آملی از عرفان نظری می باشد و موارد معدودی هم که به دیدگاه عرفانی بزرگان دیگر اشاره شده، مواردی است که با این تبیین همخوانی دارد. ضمن اینکه در ارائه نظریات حکمت مشاء، صرفا بر آرای ابن سینا تأکید شده است.
هبوط و حدوث نفس از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از تدوین این مقاله، تبیین نزول نفس و سازگاری آن با نظریه جسمانیة الحدوث می باشد. از این رو ابتدا درباره نزول و حدوث نفس مطالبی بیان میگردد در ادامه مبحث خزائن الهی مطرح می گردد. در نهایت، بحث به آنجا می رسد که در عین حال که نفس در سیر تحول ماده به وجود می آید و به بدن تعلق می گیرد، با نزول آن از عالم ملکوت منافاتی ندارد، زیرا نزول بیانگر وجود ملکوتی نفس می باشد که غیر از وجود طبیعی آن است. در یک نگاه کلی، همه موجودات طبیعی علاوه بر وجود طبیعی، یک وجود ملکوتی دارند که وجود طبیعی، رقیقه آن محسوب می شود.
زیبایی شناسی در فلسفه صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه در محافل آکادمیک، زیبایی شناسی به عنوان شاخه ای از فلسفه که به مطالعه پیرامون زیبایی و هنر می پردازد، مطرح است. به نظر صدرا زیبایی صورت یا امری تحسین برانگیز است.منشاء زیبایی جمیل مطلق است. لذت بخشی، ایجاد دوستی و عشق، اعجاب و تحسین برانگیزی از جمله آثار زیبایی بر روی نفس مُدرک اند. زیبایی امری عینی و آقاقی است. به نظر صدرالمتألهین زیبایی با وجود مساوقت دارد. پس از ویژگیهای وجود، مثل اصالت داشتن، مشکّک بودن،... برخوردار است. منشأ هنر در نزد صدرالمتألهین، مظهر برخی اسم های حق تعالی مثل احسن الخالقین و مصوِّر بودن، عشق هنرمندان به تزیین آثار و... است. خیال مبدأ قریب همه آثار هنری است. صدرالمتألهین از قوه خیال و متخیّله بحث می کند که در آفرینش هنری، نقش مهمّی ایفا می کنند. ایشان معتقد به وجود عالم خیال منفصل است که انسانهای عادی در هنگام خواب و دیدن رؤیا، با آن مرتبط می شوند و عرفا در بیداری و در حالات مکاشفه، انسانها می توانند مشاهدات خود از عالم خیال منفصل را در قالب های هنری بریزند.
ارتباط وجودشناسی با معرفت شناسی از منظر صدرالمتألهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
وجود و معرفت دو محور بحث در حوزه ی فلسفی اسلام به شمار می روند که مقولات علم، اتحاد عقل و معقول و ظهورات وجود در ذیل آن مباحث مطرح می گردد.
وجود علم وجودی خارجی است که اصالتاً و به منزله ی وصفی نفسانی در فضای نفس جعل می شود و به تبع آن، ماهیت علم محقق می گردد و در ظل وجود علم، وجود ذهنی معلوم و به تبع آن، ماهیت معلوم نیز جعل می گردد.
صدرالمتألهین معتقد است که در حقیقت، علم نحوه ای از وجود است؛ چراکه علم حق تعالی به اشیا و به ذات خود و علم نفس به ذات خویش و هم چنین تعقل جواهر مجردْ کیف نفسانی نیست؛ بنابراین در علم به غیر، آن هم در علم انفعالی، صورت علمیه ملازم با فعل و انفعال نفسانی و اضافه ی به خارج است. نفس در تکامل جوهری، به اعتبار تجرد برزخی، به عالم مثال متصل شده، صور خیالی را شهود می نماید. سرّ مکاشفات، معراج جسمانی و حشر عوالم وجودی به همین مرتبه ی نفس ارتباط دارد. صور عقلی رشح وجود عقل مجردند و به طور مسلم، مرتسم در نفس نمی باشند. و نفس در مقام صعود به عالم مجردات، با عقل مجرد و مثال نوری متحد شده، در نتیجه ی این اتحاد، حقایق و معارف کلی را شهود می نماید
تأثیر ابن سینا بر مبحث «کلیات» و «اصل فردیت» در تفکر مدرسی غرب(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن زمستان ۱۳۹۰ شماره ۴۸
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی قرون وسطی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات تاریخ فلسفه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
نقش عقل فعال در حیات انسان از منظر ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عقل فعال، موجودی برتر از عالم طبیعت، عاری از ماده و احکام آن، قائم به نفس، غیر ذی وضع، و فعلیت صرف است. این عقل، حلقه ارتباط بین مجردات و مادیات و مبدأ صدور کثرات جهان مادی است و در کنار تمام افعال مرتبط با تدبیر عالم ماده، نقش برجسته ای در ارتباط با انسان یافته است. از منظر شیخ الرئیس در تمام مراحل حیات آدمی نقش بی واسطه و باواسطه عقل فعال مشهود است. در ناحیه حدوث انسان عقل فعال با عهده دار شدن نقش باواسطه در ایجاد مزاج و نقش بی واسطه در افاضه نفس به مزاج مستعد، خودنمایی می کند. همچنین در استکمال قوای نفس به ویژه قوه عاقله و به فعلیت رساندن عقل نظری و عملی دخالت تام دارد. عقل فعال تنظیم کننده ارتباط نفس ناطقه با عالم غیب، در خواب و در بیداری به شمار می رود و در مسئله نبوت هم به عنوان ملک وحی جلوه گر می شود. نحوه بقای نفوس پس از مرگ به چگونگی ارتباط نفس با عقل فعال وابسته است و نفوسی که به سبب شدت اتصال به کمال علمی و عملی رسیده اند، با مرگ و مفارقت از بدن به مرحله اتصال تام می رسند و باقی به بقای عقل فعال خواهند بود، اما نفوس ناقص که فاقد معقولات بالفعل اند، ارتباطی با عقل فعال ندارند، بلکه با تعلق به نفوس فلکی به مراحلی از کمال دست خواهند یافت.
ملاصدرا و استمرار ولایت در زمین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امامت و ولایت از مهم ترین اصول اعتقادی مذهب تشیع است که همواره متفکران، براهینی در دفاع از این اصل ارائه کرده اند. ملاصدرا ازجمله متفکران بزرگ است که تلاش نموده با توجه به مبانی فلسفی خود نشان دهد چگونه وجود ولی خدا و انسان کامل در عالم محسوس و زمین دائمی است. وی با طرح نظام فلسفی خود کمال انسان را با عالم عقل متحد دانسته است. در نظر او، عالم عقل متقدم بر سایر عوالم است و فیض خداوند از آن مسیر صادر می شود. خداوند نیز علت بقا و وجود سایر عوالم ازجمله طبیعت و زمین است. این پژوهش درصدد تبیین این مسئله است که در اندیشه ملاصدرا ولایت چگونه در زمین استمرار دارد.