ترتیب بر اساس: جدیدترینپربازدیدترین
فیلترهای جستجو: فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱٬۹۲۱ تا ۱٬۹۴۰ مورد از کل ۴٬۰۵۶ مورد.
۱۹۲۲.

کرامت انسان در حکمت متعالیه(مقاله پژوهشی حوزه)

کلیدواژه‌ها: انسان کرامت انسانی کرامت اکتسابی آفات کرامت

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲۱۶۲ تعداد دانلود : ۱۰۹۳
در حکمت و فلسفه الهی، انسان، صاحب کرامت است. در نگاه به مساله کرامت انسان از زاویه حکمت الهی و به طور خاص، حکمت صدرایی و در راستای تبیین مبانی و اصول فلسفی و لوازم مبتنی بر آن اصول، باید گفت که کرامت، امری حقیقی و وجودی است، نه اعتباری و چون وجود، امری تشکیکی است، پس کرامت نیز امری ذومراتب و تشکیکی می باشد. بر این اساس، انسان ذاتاً دارای کرامت است؛ یعنی کرامت، لازمه فطرت انسانی و در نظام تکوین، ثابت، استوار و غیر قابل تبدیل است. تحصیل مراتب کرامت نیز با صفات کمالی وجودی مانند علم و معرفت و ایمان و تقوا، میسر می گردد. گر چه کرامت ذاتی انسان از وی ناگسستنی است، اما اگر آدمی در جهت کمالات انسانی و فضایل اخلاقی گام برندارد از مراتب اکتسابی کرامت، محروم می ماند. ازاین رو، حفظ کرامت انسانی، مبنای همه قوانین حقوقی و تکالیف اجتماعی انسانها است. بنابراین، هر قانون و تکلیف اجتماعی که کرامت انسان را زیر پا بگذارد، نه تنها لازم الاجرا نیست، بلکه مخالفت با آن، خود موجب فضیلت و حفظ کرامت است.
۱۹۲۵.

اندیشه: دیدار شرق و غرب (تعاملات معرفتی هانری کربن و علامه طباطبایی)

۱۹۲۸.

عینیت مفهومی اوصاف الهی در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

۱۹۲۹.

تعامل متقابل فلسفه و اصول فقه از منظر شهید سید محمّدباقر صدر(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: فلسفه فلسفه زبان علم اصول اخباریگرى سید محمدباقر صدر

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۵۹۵۷
ارتباط میان علوم و تغذیه آنها از یکدیگر در گسترش معرفت‌هاى بشرى امرى حیاتى است و در تدوین تاریخ علم و فلسفه راهگشا و اثربخش. ارتباط میان فلسفه و اصول فقه، به عنوان دو علم عقلانى و محورى در تمدن اسلامى موجب آثار و جریانات مهم فکرى و سیاسى شده است. از این‌رو، تبیین این مسئله براى آینده هر دو علم و تحلیل فلسفه آنها نکته‌اى اساسى است. این مقاله با رویکرد تحلیلى به تبیین آراء شهید سید محمّدباقر صدر از اصولیان بزرگ و فلسفه معاصر اسلامى در این موضوع مى‌پردازد. از نظرگاه شهید صدر، فلسفه نقش عمده‌اى در تحولات اخیر علم اصول و گسترش آن در دوره سوم حیات علم اصول داشته است. وى تأثیر فلسفه را در علم اصول در پیروزى اصولیان بر اخباریگرى، تأسیس مکتب وحید بهبهانى و طرح مسائل جدید در علم اصول دانسته است. از سوى دیگر، علم اصول نیز در طرح برخى مباحث فلسفى همچون معرفت‌شناسى و زبان‌شناسى بر فلسفه تقدم داشته است و در نهایت، این علم پاسخگوى برخى مسائل تحلیل زبانى است که از سوى فیلسوفان تحلیلى غرب بیان شده است.
۱۹۳۰.

نظریه ختم ولایت از منظر سیدجلال الدین آشتیانی(مقاله علمی وزارت علوم)

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: ولایت ابن عربی ختم ولایت خاتم الاولیاء آشتیانی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱۴۰۲ تعداد دانلود : ۷۴۶
ولایت حقیقتی کلی و صفتی الهی است که در تمامی مراتب عالم سریان دارد و به اعتبارات مختلف تقسیم میشود و بر مبنای همین اعتبارات متعدد دارای ختم و خاتم می شود، که غفلت از آن اعتبارات باعث بروز ابهام ها و تشویش های فراوانی در فهم و تفسیر کلام ابن عربی و پیروان او می شود. سید جمال الدین آشتیانی در ساماندهی و تنقیح نظریه ختم ولایت، ایضاح کلام ابن عربی و گره گشایی از آن نقشی ارزنده دارد. وی با تسلط در مبانی حکمت و عرفان اسلامی، ضمن حفظ روحیه ولایتمداری و حریت علمی خود، کوشید چالشی ترین مبحث مکتب ابن عربی را به گونه ای تقریر و تبیین کند که تعارض آن با مبانی تشیع به حد اقل ممکن برسد. وی ضمن نقد صریح آراء ابن عربی، برآن است تا متشابهات کلام محیی الدین را به محکماتش ارجاع دهد و اثبات نماید که ختم ولایت پس از نبی مکرم اسلام (ص) در مشکات فروزان حضرت امیرالمؤمنین (ع) رتبتاً و در وجود حضرت مهدی (عج) زماناً متجلی است. در این مقاله می کوشیم پس از تعریف و تقسیم بندی مفهوم ولایت بر مبنای آثار آشتیانی، مصادیق ختم ولایت را بررسی کرده و نگرش وی در خصوص ولایت علوی، مهدوی و عیسوی را تبیین کنیم وتاثیر لحاظ نمودن اعتبارات در رفع تشویش از کلام ابن عربی را، در حد امکان نشان دهیم.
۱۹۳۱.

متافیزیک و معرفت شناسی علیّت در آثار غزالی A Ghazalian Predicament: Epistemology and Metaphysics of Causation in the Works of Ghazali

کلیدواژه‌ها: غزالی علیت علیت عاملی بهترین جهان ممکن کفایت علی ضرورت رخدادی

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
تعداد بازدید : ۲۰۴۴ تعداد دانلود : ۱۱۳۷
در این مقاله به بررسی نظر غزالی در مورد علیّت میپردازم. ابتدا نگاهی به کتاب التّهافت میاندازم و خلاصه ای از انتقادات غزالی را بر علیّت ارسطویی ذکر میکنم. پس از آن با مراجعه به دیگر آثار غرالی ریشه های تمایز علیّت عاملی و علیّت وقایع را جستجو میکنم و علاوه بر آن، آرای دیگر غزالی را مورد بررسی قرار میدهم که چندان با موضع اشعریای که به او نسبت میدهند سازگار نیست. برای رفع ناسازگاری موضع غزالی، راه حل او را مبنی بر این که جهان ما به عنوان بهترین جهان ممکنی است که میتوانسته است خلق شود؛ تا اندازه ای بسط و شرح میدهم.
۱۹۳۲.

دو گونه استدلال غزالی در ردّ ضرورت علیت

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: منطق غزالی شکاکیت علیت رد ضرورت علیت

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی علت و معلول
تعداد بازدید : ۲۱۰۹ تعداد دانلود : ۱۰۹۲
برای دفاع از معجزه ها و فرق عادت ها، معاد جسمانی و حدوث عالم غزالی دو روش بهکار میبرد: یکی نفیرابطه ضروری میان علت و معلول و دیگری حفظ زنجیره علّی با تعبیر ضرورت به صدق در جهان های ممکن.
۱۹۳۶.

وحی از نظر فارابی و ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)

۱۹۳۷.

تاملی بر «هستی» در اندیشه شهرزوری و کانت(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: کانت شهرزوری محمول منطقی هستی مابعدالطبیعه

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر ایده آلیسمِ آلمانی (قرون 18 و 19)
  2. حوزه‌های تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
  3. حوزه‌های تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
تعداد بازدید : ۲۰۵۲ تعداد دانلود : ۱۱۷۲
در نظر بسیاری از متفکران، مساله بنیادی مابعدالطبیعه پرسش از «هستی» است. اما شهرزوری به عنوان یک فیلسوف آشنا با سنت فلسفه سینوی و کانت فیلسوف آلمانی از جمله متفکرانی به شمار می روند که ضمن انتقاد از «هستی» به مثابه امر عینی و واقعی، ابتنای مابعدالطبیعه بر «هستی» را انکار می کنند. البته، شهرزوری در مرزهای مابعدالطبیعه سنتی باقی می ماند و کانت- با انتقاد از مابعدالطبیعه سنتی- نوعی مابعدالطبیعه معرفت شناختی را طرح می کنند، اما میان انتقادهای آنان به «هستی»، قرابت و همسویی ویژه ای مشاهده می شود. در این نوشتار، با بررسی، تحلیل، و مقایسه اندیشه های این دو فیلسوف، به اشتراک ایشان در فضای عمومی حاکم بر مابعدالطبیعه شان اشاره خواهیم داشت. به نظر می رسد که چگونگی انتقاد و تحلیل این دو فیلسوف از هستی، بیان کننده نوعی نگاه منطقی به این مقوله است، نگاهی که راه را برای طرح و پذیرش اصالت ماهیت در سنت فلسفی هر یک از آن دو هموار می کند.
۱۹۳۸.

جایگاه نفس در فلسفه ارسطو و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)

پالایش نتایج جستجو

تعداد نتایج در یک صفحه:

درجه علمی

مجله

سال

زبان