فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۵۶۱ تا ۵۸۰ مورد از کل ۱٬۶۹۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
غزالی از جمله اندیشمندانی است که به مساله ی توجیه باور به وجود خدا پرداخته است .وی برای خداباوری چهار الگوی مختلف مطرح می کند که عبارتند از؛ الگوی خداباوری پیامبران، الگوی خدا باوری اولیاء، الگوی خداباوری متکلمان و الگوی خداباوری عوام. او هر یک از این الگوها را مناسب برای گروهی خاص از مردم می داند. غزالی معتقد است در میان چهار الگوی ذکر شده بالاترین درجه ی باور به خدا در الگوی خداباوری پیامبران و اولیاء حاصل می شود است که مبتنی بر شهود عرفانی هستند. این همان چیزی است که ما امروزه آن را تجربه ی دینی می نامیم. لذا می توان نظریه ی او را نوعی قرینه گرایی مبتنی بر تجربه دینی تلقی کرد. لازم به ذکر است که می توان الگوهای چهارگانه ی غزالی را در قالب یک الگوی طولی و تشکیکی بازسازی کرد که در این قالب الگوی خداباوری انبیاء و اولیاء در بالاترین مرتبه و سایر الگوهای خداباوری در درجات دیگر قرار می گیرد.
بررسی و نقد مبانی نظریة مشروعیت در اندیشة سیاسی ابن تیمیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی اندیشه سیاسی اسلام فلسفه سیاسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی مفاهیم فقه سیاسی مشروعیت و حق حاکمیت
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی فقه و اصول فقه اندیشه و فقه سیاسی فقه سیاسی آثار واندیشمندان سیاسی مسلمان
این تحقیق به بررسی انتقادی مبانی نظریة مشروعیت در اندیشة سیاسی ابن تیمیه پرداخته است، تا با برجسته سازی نقاط ضعف آن بر اساس عقل، کتاب و سنت، به نادرستی دیدگاه وی رهنمون گردد. متأثر بودن برخی از نظام های مدعی حکومت اسلامی در منطقه، از تفکر سلفی گری ابن تیمیه در حوزة مشروعیت سیاسی، اهمیت این تحقیق را دوچندان می سازد. ازاین رو تحقیق حاضر با روشی توصیفی و انتقادی، با تبیین دیدگاه ابن تیمیه در باب مشروعیت سیاسی و مبانی آن، به این رهیافت رسیده که ابن تیمیه به دلیل عدم اتخاذ روش علمی صحیح، نتوانسته است در نظریه پردازی در زمینه مشروعیت سیاسی، موفق عمل کند و پیش فرض هایش دارای اشکالاتی نظیر عدم اعتنا به عقل، عدم فهم معنای صحیح امامت در اسلام، خلط مفاهیم امامت و رسالت و عدم اعتنا به نصوص متواتر، حجیت اجماع و عدالت صحابه است.
کارکرد معرفتی اقناع و تخییل از دیدگاه فارابی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تخیل و اقناع از دیدگاه فارابی در دو بعد تصوری و تصدیقی اهمیت فراوانی دارد. این مسئله در کنار تصریح وی به برتری حد تام و یقین نیازمند تبیین است. از نگاه وی، بیشتر مردم به مرحله ادراک عقلی نمی رسند. مقصود فارابی از تخییل این است که حقیقت واحد و ثابتی به میزان توان ادراکی افراد ممثل شود. اقناع هم نوعی ظن است که احتمال عناد و خلاف در آن می رود. با استفاده از اقناع و تخییل، می توان حقایق تصوری و تصدیقی معقول را به تناسب طاقت و درک افراد تنزل داد و بدین ترتیب از ضرورت معرفت تخییلی و اقناعی سخن گفت. این منافع در صورتی است که تخییل تابع تصور حقیقی و اقناع تابع یقین باشد. بنابراین، می توان اقناع و تخییل را از دیدگاه فارابی منابع معرفتی مهمی دانست.
«حکمت زیبایی» بر اساس فلسفة صدرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«زیبایی» یکی از حقایق عالم است که از آغاز تولد در وجود آدمی نهفته است. فیلسوفان غربی از دوره باستان تاکنون تأملاتی در خصوص «زیبایی» داشته اند؛ اما حکمای اسلامی به طورمستقل، کمتر درباره زیبایی نظرورزی کرده اند. این در حالی است که با اتکا به آموزه های حکمت اسلامی می توان «زیبایی» را تبیین و تحلیل کرد. بی گمان با واکاوی «زیبایی»، گامی مهم در تولید و تأسیس علم هنر اسلامی برداشته شده است. این مقاله در صدد است با عنایت به حکمت اسلامی به ویژه آموزه های حکمت متعالیه به تحلیل«زیبایی» بپردازد.
جایگاه دینی و علمی اهل بیت(ع) در آثار امام فخر رازی
حوزههای تخصصی:
امام فخر رازی یکی از شخصیّت های علمی و تأثیرگذار در فرهنگ و تمدن اسلامی است، طرح مسأله جدید وی در پیشرفت فلسفه و کلام اسلامی کمک نمود و موجب شکوفایی آن ها گردید. دیدگاه ایشان در میان همه دانشمندان اسلامی از همه فرق و مذاهب از جایگاه خاصی بر خوردار است. یکی از ویژگی های امام فخر ارادت و محبت ایشان نسبت به اهل بیت(ع) است که در این نوشته به فرازهای آن اشاره شده است.
بررسی غایت اخلاق از دیدگاه ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
دیدگاه ابن سینا در اخلاق برگرفته از مبانی فلسفی وی است و، بنابراین، تعریف و موضوع و مسائل و روش و غایتی که برای اخلاق ارائه می دهد برگرفته از آن مبانی فلسفی است. در این مقاله، تلاش ما برای تبیین غایات و اهداف اخلاق از دیدگاه ابن سینا است و آن را با توجه به آثار ابن سینا مورد توجه و بررسی قرار داده ایم. غایت اخلاق در نظر ابن سینا کمال عقل عملی است که به معنای حصول ملکه اعتدال است. حصول ملکه اعتدالْ کمالِ متوسط و مقدمه برای رسیدن به کمال عقل نظری است و کمال عقل نظری از دید ابن سینا دارای مراتبی است که عالی ترین آن اتصال با عقل فعال است. کمال نفس در جنبه عملی و نظری انسان را به سعادت و خیر می رساند. انسان ها به اعتبار تحصیل مراتب کمال در جنبه عقل عملی و عقل نظری دارای مراتب مختلف سعادت می گردند. بر دیدگاه ابن سینا اشکالات جدی ای وارد است که در پایان مقاله مورد توجه قرار می گیرد.
ارتباط دین و اخلاق از دیدگاه کانت و آیت الله مصباح(مقاله ترویجی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید کانت تا ابتدای دوره معاصر
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
ارتباط دین و اخلاق و چگونگی آن از مهم ترین مسائل فلسفی پیش روی فلاسفة معاصر از جمله کانت و استاد مصباح است. انسان اخلاقی کانت، صرفاً به وسیلة سابقة عقل عملی خود، قانون و تکالیف اخلاقی را می یابد و اعتبار امور اخلاقی نزد او، به هیچ دستور دینی ای بستگی ندارد. این در حالی است که بنا بر نظر استاد مصباح خیر و شر اخلاقی، از رابطه ای که بین افعال اختیاری انسان و نتایج نهایی آنها برقرار است، مشخص می شود؛ به این صورت که اگر یک فعل با کمال نهایی رابطة مثبت داشته باشد، خیر است وگرنه، شر تلقی می گردد. اگرچه این اصل از هیچ اعتقاد دینی ای اخذ نشده، اما در پی این پرسش که کمال نهایی چیست و چگونه باید رابطه افکار و کمال نهایی را کشف کرد، نیازمندی به دین پدیدار می شود. به طور کلی دین و اخلاق در نگاه استاد مصباح در تعامل با یکدیگرند.
تحلیل نسخه شناسی آثار ملامحمدصادق اردستانی (د 1134 ق/ 1722 م)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملامحمدصادق اردستانی حکیم عصر صفوی است که تاکنون آثار و آرای او به خوبی شناخته نشده است. در این مقاله آثار وی را بر پایه کتاب ها و تذکره های منتشرشده در ایران از منظر نسخه شناسی و محتوایی بررسی می کنیم. در این منابع چهارده اثر به حکیم اردستانی منسوب شده است که پس از گردآوری نسخه های خطی آثار وی و ارزیابیِ آن ها این نتایج به دست آمد: 1. نُه عنوان از آثارِ چهارده گانه در واقع سه اثر مستقل: رساله جعلیه صادقیه، حکمت صادقیه، و مراسله حکیم اردستانی اند که هر یک با سه عنوان متفاوت نام گذاری شده اند؛ 2. از اختیارات الأیامنسخه ای یافت شد که احتمال انتسابش به وی بسیار زیاد است؛ 3. در انتسابِ کلید بهشتبه وی تردید جدی وجود دارد؛ 4. در هیچ یک از فهرست کتاب خانه ها از سه اثر باقی مانده از آثار حکیم اردستانی یعنی آیه نور، تباشیر، و حاشیه بر شفاگزارشی نشده است.
دیدگاه علامه طباطبایی درباره عینیّت ارزش ها و حریّت در انگیزش اخلاقی براساس توحید اطلاقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
عینی یا ذهنی بودن ارزش های اخلاقی و درونی یا بیرونی بودن منبع انگیزش اخلاقی، از مباحث مسئله ساز فلسفه اخلاق معاصرند؛ زیرا ذهنی بودن ارزش ها، به نسبی بودن اخلاق، و بیرونی بودن منبع انگیزش، به ضعف در عمل منجر می شود. هدف این مقاله، حل این مسائل براساس توحید اطلاقی از نگاه علامه طباطبایی است. روش ما در گام اول، تبیین و تحلیل نظریه توحید اطلاقی و در گام دوم، استنتاج لوازم این نظریه در پاسخ به آن مسائل است. توحید اطلاقی می تواند هم مبنای عینیت ارزش های اخلاقی و هم معیاری درونی برای انگیزش اخلاقی آزاد و متعالی باشد؛ زیرا انسان موحد براساس اسماء حق تعالی، که عینی اند، عمل کرده و فقط یک ذات را در تمام هستی می بیند و تمام صفات و افعال متکثر در آینه های آفاقی و انفسی را تصاویری از صفات و افعال حق تعالی می داند. تبیین وحدت اطلاقی و تمایز آن با سایر مراتب توحید، اثبات عینیت ارزش های اخلاقی و سازگار بودن آن با انگیزش اخلاقی درونی و آزادانه و نیز تمایز آن با سایر انگیزش های اخلاقی در نظام های مبتنی بر وظیفه گرایی و سودگروی فردی یا جمعی دنیوی یا اخروی، از دستاوردهای این مقاله است.
تحلیل عدالت طبیعی متغیر چون مبنای اعتبار هنجار حقوقی در حقوق اسلامی با تأکید بر آرای شهید مطهری و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه ی عدالت طبیعی تغییر پذیر یا با محتوای متغیّر حکایت از تعامل متافیزیک و واقعیت و نشان از عبور از اندیشه ی حقوق طبیعی کسانی چون کانت و لاک دارد و در حقوق غرب متأثّر از رویکردهای جامعه شناختی و به طور کلّی اندیشه های واقع گرایانه شکل گرفته است. دیدگاه های جامعه شناختی به حقوقْ میانه ای با حقوق طبیعی و اندیشه ی عدالت طبیعی ندارند. با این حال، در تعدیل حقوق طبیعی کانتی که محتوایی مطلق و تغییرناپذیر دارد، سوق به سمت حقوق طبیعی و عدالت طبیعی متغیر مؤثر بوده اند. در حقوق اسلامی، اصل عدالت طبیعی و محتوای آن، یعنی قوانین طبیعی و حقوق طبیعی، حتّی با همان ماهیت متافیزیکی محض، محل مناقشه است و پذیرش آن به منزله ی معیار سنجش اعتبار اراده ی تشریعی محل تردید است؛ چراکه معنایی جز ارتقای جایگاه عقل از منبع قاعده ی حقوقی به مبنای قاعده ی حقوقی نداشته، می تواند نوعی کثرت گرایی حقوقی در مبنای الزام آوری قاعده ی حقوقی و تعارض بین مبناهای الزام آوری را نتیجه دهد. با این حال، به نظر می رسد نظریه ی اعتباریات علّامه طباطبایی که استاد مطهری به نتایج عملی آن با تردید می نگرد، همسو با اندیشه ی عدالت طبیعی متغیّر است؛ عدالتی که می تواند روند و مکانیسم هایِ انعطاف پذیرِ ایجاد قاعده ی حقوقی و به طور کلّی نظام حقوقی را نتیجه دهد.
تعالی و تدانیِ الهی از منظر علامه طباطبایی
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی الهیات بالمعنی الاخص صفات واجب
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
در معناشناسی اوصاف الهی و سخنگفتن از خدا، نظریات و دیدگاههای گوناگونی مطرح گردیده است که از یکسو بیانگر اهمیّت مسأله زبان دین، و از سوی دیگر نمایانگر کوشش الهیدانان و فیلسوفان دین در شناخت خداوند و توصیف اوست. یکی از این دیدگاهها نظریه تشبیه در عین تنزیه یا جمع تشبیه و تنزیه است که در آن میان تنزیه و تشبیه، نوعی توازن و تعادل برقرار میشود؛ به این معنا که تنزیه وتعالیِ خداوند از مخلوقات مانع تدانی و قُرب و معیّتِ او با آنها نیست. این دیدگاه، هم با شواهدی از متون مقدّس دینی و مذهبی قابل تأیید است و هم از سوی برخی حکیمان الهی و فیلسوفان مسلمان پذیرفته شده است. علامه سیّدمحمد حسین طباطبایی با عنایت به مبانی حکمت متعالیه و با تأکید بر اشتراک معنوی و تشکیک وجودی، مفاهیم دینی در باب صفات الهی را جامع میان نفی و اثبات دانسته و بر دیدگاه جمع تشبیه و تنزیه تأکید کرده است. از نظر او، اشتراک معنوی صفات الهی با صفات انسانی، مستلزم اشتراک مصداقی خدا و انسان و افتادن در ورطه تشبیه نیست. دراین نوشتار، ضمن اشاره به برخی دیدگاههای مطرح در معناشناسی صفات الهی، دیدگاه علامه طباطبایی را بررسی و با ارائه شواهدی از قرآن و احادیث در تأیید دیدگاه تعالی و تدانیِ الهی در سخنگفتنِ از صفات خداوند بر نمونهای از توانمندیها و قابلیّتهای فلسفه و حکمت اسلامی در مسأله زبان دین اشاره می کنیم.
«سخن گفتن از خدا» در الهیّات دنس اسکوتوس، با نگاهی به تأثیر آرای ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مبحث «سخن گفتن از خدا» در عرصه معارف معاصر به طور عمده ذیل مباحث زبان دین مطرح می شود. یوهانس دنس اسکوتوس تحت تأثیر فیلسوف برجسته اسلامی ابن سینا و بر مبنای باور به اشتراک معنویِ «وجود»، به زبان اشتراک معنوی در سخن گفتن از خدا قائل است. اسکوتوس بحث از زبان مشترک معنویِ دین را ذیل تقسیم معرفت انسان به خدا، به معرفت طبیعی و معرفت فراطبیعی مطرح نموده، مفهوم «موجود نامتناهی» را کامل ترین مفهومی می داند که انسان در مرتبه معرفت طبیعی (عقلی) می تواند از خدا داشته باشد و به وسیله آن از خدا سخن گوید، لیکن معرفت حقیقی (معرفت به دور از هرگونه نقص و ابهام) به خدا و باورهایی از قبیل تثلیث، تجسد و ... در مسیحیت را تنها از طریق معرفت فراطبیعی آن هم فقط از نوع معرفت وحیانی ممکن می داند و در این موضع، رویکردی ایمان گرایانه را اتخاذ می کند، اگرچه در عین حال، ارائه استدلال عقلی و برهان بر برخی داده های وحیانی درباره خدا را تأیید می کند. مقایسه دیدگاه های اسکوتوس و ابن سینا در بحث از معرفت فراطبیعی، نشان دهنده همانندی ها و ناهمانندی های تفکرِ این دو فیلسوف در عقل گرایی و امکان سخن گفتن از حقایق وحیانی است.
امکان استعدادی و نسبت آن با امکان ذاتی (از حکمت سینوی تا حکمت صدرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه اشراق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی هستی شناسی مباحث وجود
ابن سینا با استفاده از قاعده ی «کل حادث زمانی مسبوق بقوة و مادة تحملها»، وجود ماده و قوه (امکان استعدادی) را اثبات کرده است. فیلسوفان و متکلمان بعد از ابن سینا به نقد و بررسی قاعدة مذکور، استدلال ابن سینا و رابطة امکان ذاتی با امکان استعدادی پرداخته اند. برخی از آنها امکان ذاتی و استعدادی را مشترک لفظی و لذا استدلال ابن سینا را مغالطی دانسته و برخی دیگر، با اثبات اشتراک معنوی این دو امکان، استدلال ابن سینا را مبرّای از اشکال بشمار آورده اند. یکی از لوازم اعتقاد به قاعده ی فوق پذیرش ترکیب جسم از ماده و صورت است؛ بنابراین کسانی مانند شیخ اشراق، فخر رازی و خواجه-نصیر که منکر ترکیب جسم از ماده و صورت هستند، نمی توانند این قاعده را بپذیرند.
مباحث مربوط به امکان استعدادی و رابطة آن با امکان ذاتی تا قبل از ظهور حکمت متعالیه با ابهاماتی همراه بوده است؛ اما بعد از آن، برخی از پیروان این مکتب، با استفاده از اصولی نظیر اصالت و وحدت تشکیکی وجود، قاعده (کل حادث مسبوق ...) و اشتراک معنوی امکان ذاتی و استعدادی و لذا صحت استدلال ابن سینا را اثبات و تبیین کردند.
خلودجهنمیان وبهشتیان ازمنظرملاصدراوعلامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام معادشناسی
درقرآن،آیات متعددی هست که مساله خلود بهشتیان وجهنمیان راگوشزد می کند،عده ای راسعادتمندومخلّددربهشت ومتنعم ازنعمتهای آن، ودسته دیگر راشقاوتمندومعذّب به انواع عذاب معرفی می کند.دراین مقاله، سخن درمعنای«خلود» درآیات105تا108هود متمرکزاست؛ وبه واکاوی میزان وقلمرو آن ازمنظر ملاصدرا وعلامه طباطبایی می پردازد؛ دراینکه مراد ازخلودچیست وآیا بین خلوداهل بهشت وجهنم تفاوتی هست یانه؟ بین مفسرین ومتکلمین اختلاف نظروجوددارد اکثرا آنهارایکی دانسته اندوبه معنای بقا وجاودانگی اهل بهشت برای همیشه، وماندگاری اهل جهنم درجهنم به صورت دائمی ونامحدودمی دانند. دراین عرصه دیدگاه مفسرمطرح معاصر، علامه طباطبایی(ره) ومیزان هماهنگی بین نظرایشان وملاصدرا حا ئز اهمیت است. مسأله به روش تحلیل محتوا براساس داده ها و اطلاعات گردآوری شده است. ازآنجاکه قرآن درآیات هود خلودبهشتیان وجهنمیان را به دوام آسمانهاوزمین معلّق دانسته؛ ابتدا مرادازآسمان وزمین ومیزان دوام آنهابررسی وسپس مسأله خلود، موردکنکاش ومداقه قرارگرفت. ازنتایج به دست آمده اینکه؛ عده ای آسمان وزمین را دنیایی؛ اماعلامه وملاصدرااخروی می دانند، علامه خلود رادائمی، ملاصدرا آن رابسته به نوع عقیده،کمیت،کیفیت وموجبات عذاب می داند. آنچه حاصل شداینکه قرآن طبق عدل الهی محدودیت خلودجهنمیان، ومطابق فضل الهی بقای اهل بهشت رابیان می نماید.
تبیین وجودی مرگ از دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی فلسفه مشاء
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه های مضاف
در این مقاله با استفاده از مبانی سه گانه هستی شناسی، جهان شناسی و انسان شناسی به تبیین مرگ از نظر ابن سینا و ملاصدرا پرداخته شده است. ابن سینا بر مبنای نگرش ماهوی، از مبانی انسان شناختی همانند دو ساحتی بودن انسان، روحانیة الحدوث و روحانیةالبقا بودن نفس در تبیین مرگ بهره می گیرد. در جهان شناسی ابن سینا مسأله مرگ، بدون حضور عالم مثال منفصل و با تأکید بر عالم عقل و نظریه افلاک تبیین می شود. او با استفاده از این مبانی و با تقسیم مرگ به دو قسم طبیعی و ارادی، تبیینی ماهوی و طبی از مرگ ارائه می دهد، بدین گونه که مرگ قطع تعلق نفس به بدن است و علت اصلی آن حرارت و طبیعت، عدم قابلیت بدن و تناهی قوای آن است، درحالی که ملاصدرا بر پایه نگرش وجودی از مبانی انسان شناختی و جهان شناختی در تبیین مرگ بهره می گیرد مانند انحای سه گانه تجرد نفس، جسمانیة الحدوث و روحانیةالبقا بودن آن و اعتقاد به عوالم سه گانه هستی که عبارتند از: عالم عقل، عالم مثال و عالم ماده که انسان در تداوم حرکت وجودی خود با مرگ، قوس صعود را در این عوالم طی می کند. ملاصدرا با تقسیم مرگ به سه نوع طبیعی، اخترامی و ارادی، تبیینی متافیزیکی و وجودی از مرگ طبیعی ارائه می دهد، با این توضیح که: مرگ، امری وجودی و پایان حرکت تکاملی و استقلالی نفس از بدن است. تفاوت این دو تبیین این است که در نظر ابن سینا بدن نقش اصلی در مرگ دارد، درحالی که در نظر ملاصدرا نفس نقش اصلی را در مرگ ایفا می کند.
رویکردی فلسفی- کلامی به ایمان در فلسفه ی دکارت و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
یکی از مباحث مهم پیرامون ماهیت ایمان، مسأله ی نسبت دین و عقل یا نسبت ایمان با تصدیق عقلی است. براین اساس، همواره در میان فلاسفه و متکلمان مسلمان و مسیحی دیدگاه های متعددی درباره ماهیت ایمان و اینکه آیا ایمان همان تصدیق عقلی به وجود خداست یا ماهیتی متفاوت دارد، مطرح بوده است. مسأله ایی که بدین منظور مطرح است این است که میان یقین عقلی و ایمانی چه نوع رابطه ایی قابل تصور است و آیا می توان به نوعی تعامل و رابطه ی متقابل بین یقین ایمانی و یقین عقلی برقرار کرد؟
در این مقاله سعی بر این است که به دیدگاه دو متفکر اسلام و غرب یعنی ملاصدرا و دکارت پیرامون ماهیت ایمان و اینکه مهم ترین عنصرآن چیست و چه نسبتی میان ایمان و تصدیق عقلی وجود دارد، پرداخته شود. شایان یاد است که ملاصدرا ایمان را تصدیق معرفتی به وجود خدا می شمارد؛ از طرفی نیز چگونگی ارتباط بین یقین ناشی از ایمان با یقین ناشی از شهود آشکار عقلی در اندیشه دکارت یک مسأله است و باید به آن پرداخت.
تأثیر مبانی فلسفی ملاصدرا در برداشت های حدیثی او در حوزه مباحث نفس و معاد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صدرالمتألهین شیرازی، مؤسس مکتبی است که به عنوان حکمت متعالیه شناخته می شود. وی با بهره بردن از میراث سلف خود راه جدیدی را فراروی جویندگان حقیقت گشوده است. یکی از ویژگی های مکتب فلسفی او استفاده فراوان از آیات و روایات معصومان (ع) در آثار فلسفی خود می باشد. وی براساس مبانی فلسفی که خود موفق به تأسیس آن ها شده است، تبیین خاصی از منابع نقلی از جمله روایات ارائه داده است. در این مقاله نخست علت رویکرد ملاصدرا به روایات بررسی شده و سپس با ذکر نمونه هایی به تأثیر مبانی فلسفی ملاصدرا در برداشت های او از احادیث با محوریت مباحث نفس و معاد پرداخته شده است.
واکاوی ادله متکلمان مسلمان در اثبات زمان موهوم(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
مسئله حدوث و قدم عالم همواره منشأ منازعات بسیاری بین متکلمان و فلاسفه اسلامی بوده است؛ در این میان، فلاسفه اسلامی متقدم رأی به قدم عالم داده اند. ولی از آن جا که متکلمان با قدم عالم مخالف بودند و نیز بر اساس مبانی خود به حدوث زمانی آن معتقد بودند، برخی از آنان در تبیین حدوث زمانی زمانی را فرض کردند که ویژگی های زمان واقعی را نداشته باشد و آن را زمان موهوم نامیدند. تکیه گاه اصلی استدلال متکلمان بر انتزاع این زمان از بقای الهی و استمرار وجود او است، اگرچه آنان به انتزاع حرکت توسطی از قطعی نیز استدلال کرده اند. مخالفان نیز بقای الهی را ورای زمان دانسته اند و انتزاع موجود بی قرار از مبدأ برقرار را محال دانسته اند. این مقاله به بررسی استدلال متکلمان در انتزاع این زمان از صفت بقای الهی، تبیین های مرتبط با آن و نقدهای مخالفان می پردازد. فرضیه زمان موهوم، در صورت اثبات، آثار فراوانی در مباحث حرکت و حدوث و قدم و زمان خواهد داشت. هم چنین، در این پژوهش از روش عقلی- تحلیلی در بررسی آرا استفاده شده است.
رابطه ی عقل با ایده ها نزد فلوطین و مقایسه ی آن با نظر ملاصدرا درخصوص وحدت و کثرت عقل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی یونانِ باستان و روم پساارسطویی افلوطین و نوافلاطونیان (3 و 4 ب.م)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
فلوطین دمیورژ را عقل تلقی می کند و ایده های افلاطونی را به درون عقل می برد و در عین حال، هر ایده را نه اندیشه ای وابسته به عقل، بلکه عقلی تلقی می کند که با اندیشیدن به خود، به همه ی ایده ها می اندیشد و بدین ترتیب با کل اقنوم عقل عینیت می یابد. این نظریه که به «نظریه ی درونیت» مشهور است از مشخصات بارز فلسفه ی فلوطین و یکی از بحث برانگیزترین مسائل در حیطه ی فلسفه های نوافلاطونی است. این نظریه تا حدودی در اثولوجیا انعکاس یافته و از منابع ملاصدرا درخصوص واحد و کثیر تلقی کردن عقل به عنوان صادر اول است. در این مقاله، پس از تبیین نظریه ی فلوطین و زمینه های آن، به آراء ملاصدرا در خصوص وجوه وحدت و کثرت عقل و تأثیرپذیری او از اثولوجیا -در کنار آیات و احادیث- می پردازیم.
بررسی و تطبیق حقیقت و صدق کلام الهی از دیدگاه قاضی عبدالجبار و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام خداشناسی صفات و اسماء خدا
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه های مضاف
قاضی عبدالجبار، کلام را منحصر در کلام لفظی می داند و معتقد است کلام خداوند، اصوات و حروفی است که او ایجاد می کند. این همان کلام لفظیِ مورد اتفاق همگان است. وی آیات قرآن را بهترین نشانه و دلیل بر تکلّم خداوند معرفی می کند؛ اما ملاصدرا با این تلقی که کلام، انشای چیزی است که بر نهان متکلم دلالت کند، معتقد است کلام الهی، شامل تمام موجودات و افعال خداوند بوده، خدا به این اعتبار متکلم است. وی در تبیین مراتب کلام الهی، عالم امر را کلامِ اعلا، عالم نفس را کلامِ اوسط، و عالم تشریع را کلام نازلِ خداوند معرفی می کند. با وجود اتفاق نظر قاضی عبدالجبار و ملاصدرا در کلام لفظی، عبدالجبار کلام را منحصر در کلام لفظی می داند؛ ولی ملاصدرا برای آن، مراتب دیگری نیز معتقد است. نتیجه این پژوهش، علاوه بر احراز جامعیت نظریه صدرالمتألهین، تبیین توانایی فهم واضح برخی از آیات قرآن براساس تبیین صدرایی و نیز تأیید آن براساس روایت امیرمؤمنان(ع) است.