سخن از «ایمان» و جایگاه آن در ادیان و توجه به نقش بنیادین آن در شکل گیری باور دینی از عمده ترین مباحث فلاسفه دین و متکلمان هر دین به شمار می رود. این جستار در نظر دارد تا ماهیت ایمان دینی را از دیدگاه علامه طباطبایی (ره) مورد بررسی قرار دهد. ایشان فیلسوف و متکلمی هستند سرشناس و متبحر در تحلیل اندیشه دینی که این بر ارزش کار می افزاید. علامه طباطبایی ایمان را باوری تمکن یافته در قلب می داند؛ به گونه ای که باعث مصونیت انسان از شک می شود. بنابراین، ایمان از سنخ باور متمکن در قلب خواهد بود. از دیدگاه ایشان متعلق ایمان امری عینی و خارجی است و بین ایمان و عقل تعارضی نیست. ایمان در مراحل ابتدایی همراه با شک بوده و نهایتا به یقین منجر می شود.
امین الخولی (1895- 1966م) با تأکید بر اولویت داشتن پژوهش ادبی در مطالعه قرآن، مکتب ادبی معاصری در تفسیر قرآن پایه ریزی کرد که از سوی محققانی نظیر محمد احمد خلف الله، عایشه بنت الشاطی و نصر حامد ابوزید مورد استقبال قرار گرفت و امتداد یافت؛ اما بهره گیری این جریان از بعضی آراء مفسران معتزلی مانند زمخشری و نیز تأکید بر اندیشه خلق قرآن سبب شد که برخی، آنها را متأثر از اندیشه های معتزله بدانند. در این مقاله، پس از معرفی مکتب ادبی در تفسیر، به معرفی الگوهای اثرگذار بر این جریان پرداخته و معلوم می گردد که نظریات مطرح شده از سوی این جریان، ارتباط روشن و مشخصی با اندیشه های معتزله ندارد. تنها مطلب قابل ذکر، تأکید ابوزید بر نظریه خلق قرآن است که آن نیز کاملاً به صورت گزینشی و در راستای اثبات تاریخ مندی قرآن مورد استفاده قرار گرفته است؛ بنابراین حتی نتیجه ای که ابوزید از این نظریه گرفته به لحاظ مبنایی با معتزله متفاوت است.