فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۸۶۱ تا ۸۸۰ مورد از کل ۱٬۱۶۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
ارداویراف، موبد پارسای ایرانی و بایزید بسطامی، عارف ایرانی سده سوم هجری، با آن که از نظر زمانی، چند قرن با یک دیگر فاصله و زبان و دینی متفاوت داشته اند ؛ هردو دارای تجربه دینی مشترکی بوده اند که در قالب کشف و شهود و طی عروج به آسمان برای آنان رخ داده است. آن ها در پی دستیابی به رازهایی نامکشوف و اسراری مکتوم، پای در سفری روحانی می گذارند و سرانجام به دیدار پروردگارشان نائل می شوند. گرچه بین این دو عروج تفاوت هایی از حیث تعلق داشتن به دو دین مختلف، کاربرد دو زبان متفاوت و برخی دیگر از تفاوت های ظاهری، ساختاری و محتوایی به چشم می خورد؛ امّا با استفاده از روش بررسی مقایسه ای این دو تجربه عرفانی، به وجوه و نکات مشترکی می توان دست یافت که این جستار در پی کشف و بیان همین مشترکات است. عبور از طبقات مختلف آسمان ها، دیدار بهشت و دوزخ و ساکنان آن ها، مشاهده فرشتگان و مراتب آنان و سرانجام رسیدن به بارگاه ایزدی از نکات مشترک این دو عروج است.
آفتاب علم
مقایسه دستورات عرفانی خواجه عبدالله انصاری و قواعد رهبانی بندیکت قدیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله، دستورات بندیکت قدیس (480- 547 م) به شاگردان راهبش و رهنمودهای عرفانی خواجه عبدالله انصاری (396- 481 ه.ق) با تأکید بر کتاب قواعد بندیکت و منازل السائرین خواجه مقایسه شده است. این مقایسه با روش توصیفی- تحلیلی به هدف آشکار کردن همگرایی و هم سنخی دو شخصیت انجام شده است. اهمیت این موضوع با توجه به جایگاه تأثیرگذار این دو شخصیت در دو دین و نیاز موحدین به همگرایی، روشن می شود. در این مقایسه تنها به رهنمودهای عرفانی و رهبانی دو طریقه پرداخته می شود. بیداری، توبه، تعقل، یاد مرگ و روز قیامت، دوری از دنیا، ترک گناه، اخلاص نیت، تسلیم، صبر، اخلاق، تواضع، ذکر و محبت از دستورهای سلوکی مشترک بندیکت و خواجه است که مورد مقایسه قرار گرفته است. بندیکت و خواجه در مسائلی درباره توبه و نگرش به دنیا اختلاف دارند. از مجموع مباحث نتیجه می شود که آراء بندیکت و خواجه در مؤلفه های بسیاری، یکسان یا شبیه هستند. سپس شباهت ها و تفاوت ها تحلیل شده است. ریشه مشابهت رهنمودهای سلوکی بندیکت و خواجه این است که خاستگاه معرفتی آن دو، ادیان آسمانی مسیحیت و اسلام است که بر اساس فطرت مشترک انسانی هستند.
باز خوانی عبارت «اقرب الناس الیه علی بن ابی طالب...» در باب ششم فتوحات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله ضمن طرح عبارت «اقرب الناس الیه علی بی ابی طالب...» اختلاف مهم در ادامه عبارت را مطرح می کنیم و دیدگاه هر یک از موافقان و مخالفان را مورد بررسی قرار می دهیم، سپس به نتیجه گیری از این نزاع پرداخته و این طرح را توضیح می دهیم که: عبارت های مختلف از سوی ابن عربی نقل شده است، چه بسا این اختلاف به خاطر به سرقت رفتن اولین نسخه فتوحات توسط راهزنان و یا استنساخ ناسخان و نوشته شدن دوباره آن توسط ابن عربی در آسیای صغیر باشد. نیز نتیجه عبارت ها یکی است چرا که در تمامی نقل ها بخش اول آنکه «اقرب الناس الیه علی بی ابی طالب» است، مورد اتفاق می باشد.
چه عبارت به صورت امام العالم و سر الانبیاء باشد و چه عبارت به صورت اسرار الانبیاء اجمعین و یا امام العالم و سر الانبیاء اجمعین در اصل استفاده و دلالت عبارت ابن عربی خللی وارد نمی کند، حداکثر ویژگی که لفظ امام العالم دارد، تاکید بر قرابت و شایستگی های ذاتی علی (ع) دارد که نه ابن عربی و نه هیچ یک از اندیشمندان منصف اهل سنت آن را انکار نمی کنند
بازکاوی مسأله تشبیه و تنزیه در آموزه وحدت تشکیکی وجود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
و اما در این میان ان عربی و شارحان مکتب او به قرائتی جدید یعنی تشبیه در عین تنزیه دست یافته اند که این نظریه مطابق برخی از آموزه های شیعیانه است. صدرالدین محمد شیرازی مشهور به ملا صدرا با بهره از همین نظریه اخیر در صدد عرضه قرائت نوینی از آن بر آمده است. و چنانچه خواهد آمد این تقریر، عقلی ترین بیان در شرح این مسأله است. گفتار حاضر بر آن است که پس از بیان مختصری در توضیح مکاتب مختلف در این موضوع به جایگاه تقریر وحدت تشکیکی وجود در حکمت متعالیه بپردازد و نقطه قوت آن را واکاود.
تعلق ذاتی نفس به بدن از نگاه ابن عربی
حوزههای تخصصی:
ابن عربی اندیشة رسمی فیلسوفان معاصر خود، یعنی عارضی بودن تعلق نفس به بدن را رد کرده است؛ ایشان این نظریه را که نفس در ذات خود احتیاجی به بدن نداشته و قابل انفکاک از آن است را نمی پذیرد. وی برای اثبات تعلق ذاتی نفس به بدن، به عنصر شهود و آموزه های شریعت، تمسک جسته است. وی همچنین از مسئله «برزخیت کون جامع» و قاعده آفرینش انسان بر صورت الهی و غیر آن بهره می برد.
این مقاله با رویکرد تحلیلی و اسنادی به موضوع تعلق ذاتی نفس به بدن از نگاه ابن عربی می پردازد.
سید قطب
منبع:
وحید مهر ۱۳۴۵ شماره ۳۴
مولوی و آزادی
تصحیح انتقادی و تحلیل ساختاری یک بیت عرفانی از دیوان حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، به تصحیح و تحلیل بیت عرفانی
این همه شعبده خویش که می کرد اینجا
سامری پیش عصا و ید بیضا می کرد
از دیوان حافظ پرداخته شده و کوشش می شود نشان داده شود که در تصحیح ها و شرح های دیوان خواجه شیراز تا چه اندازه از قواعد زبان حافظانه در تصحیح و شرح این بیت غفلت ورزیده اند. مفهوم تصحیح در اینجا، ترجیح یکی از ضبط های موجود بیت با روش انتقادی است. همچنین تحلیل بیت با روش ساختاری انجام گرفته است. برای این منظور، ابتدا پنج نقطه اختلاف بیت شناسایی شده و از میان داده های موجود، ضبط های ارجح انتخاب و سپس به واکاوی ساختارهای زبانی، ادبی و معنایی آن پرداخته شده است. نگارنده این مقاله ، سرانجام نتیجه می گیرد که ضبط نسخه های مصحح خلخالی و قزوینی- غنی برای بیت موردنظر ارجح است؛ ضمن این که اولاً سامری، فاعل جمله مصراع اول است؛ ثانیاً ضبط «شعبده خویش» به این گفته سامری بازمی گردد که «وَ کَذلِکَ سَوَّلَت لی نَفسی»؛ و این گونه نفس من [به صدا درآوردن گوساله طلایی را] برایم آراست(قرآن: طه، 96)؛ ثالثاً تعبیر «پیش عصا و ید بیضا» تعبیری است برای بیان اثرپذیری سحر سامری از معجزات حضرت موسی(ع) و باز، این گفته سامری را مطمح نظر دارد که: «فَقَبَضتُ قَبضَه مِن اَثَرِالرَّسولّ فَنَبَذتُها»؛ مشتی [خاک] از جای پای آن فرستاده [که جبرائیل باشد] برداشتم و بر آن [گوساله طلایی] پاشیدم(همان)؛ رابعاً کل بیت حاکی از باور حافظ به مسأله «استدراج» است که جزو مسائل تخصصی عرفانی محسوب می شود و خواجه شیراز می کوشد آن را در پرده بگوید تا احیاناً پیرامون یک شخصیت کرامات نمای زمانه اش نظری داده باشد.