از منظر امام علی(ع) هر کدام از اعضای جامعه عضوی از پیکرة امت اسلامی اند که دارای ارتباط عمیق و صمیمی و دارای حقوقی متقابل نسبت به یکدیگرند. تربیت اجتماعی نیز در پی آن است تا بین مسلمانان همبستگی و اتحاد به وجود آید، افراد نسبت به امور جامعه اهتمام بورزند، با انصاف و عدالت خواهی حقوق دیگران را رعایت نمایند، در انجام امور اجتماعی همکاری و تعاون داشته باشند و به برقراری روابط مهرآمیز و معاشرت با دیگران بپردازند.
به همین سبب، در این نوشتار مفهوم، اهداف، اصول و روش های تربیت اجتماعی از منظر نهج البلاغه مورد بررسی قرار می گیرد.
واژه سقوط که در مقابل صعود است از عناوین مشهورى است که همواره بر زبان عالمان و اندیشمندان جارى بوده و در متون دینى نیز به تفصیل از آن سخن به میان آمده است.
ما در این نوشتار بر آنیم تا یکى از عوامل تکوینى سقوط انسان را در نگاه على (ع) مطرح نمائیم که همان عجب مىباشد و سپس به آفتهاى آن و راههاى معالجهاش به پردازیم.
در نهجالبلاغه، دنیا زیاد مورد نکوهش قرار گرفته، به گونهای که ممکن است چنین برداشت شود که دنیا مایه درد سر و پدیده زشتی است که موجب فریب و گمراهی انسان میشود؛ اما واقعیت آن است که اولاً، حضرت علی علیهالسلام در کنار نکوهش دنیا، گاه آن را تحسین کردهاند. در واقع، این دلبستگیها و تعلّقات روحی به دنیا است که پیامدهای ناگوار و تبعات سوئی به دنبال دارد و همینها مورد مذمّت قرار گرفته است. ثانیا، مخاطب حضرت علی علیهالسلام قاسطین، ناکثین و مارقین هستند و آن حضرت از نوع نگرش آنها نسبت به دنیا بیزار و متنفّرند و دید آنها را نسبت به دنیا مورد سرزنش قرار میدهند.