فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۹۴۱ تا ۹۶۰ مورد از کل ۴٬۴۶۱ مورد.
حوزههای تخصصی:
لویناس ریشه های خلأ عظیم اخلاقی عالم تجدد را در سیطره هستی شناسی غربی می جوید و نشان می دهد که آن چگونه همه چیز را یا با منحل کردن در رابطه ادراکی سوژه و ابژه تحت یک «کلیت» فراگیر قرار می دهد و یا، در صورت مقاومت، از اساس سرکوب و محو می سازد. نوشته ای که در پی می آید می کوشد تا: 1. نشان دهد که چرا لویناس در جهت عبور از سلطه هستی شناسی، بر خلاف فیلسوفانی چون هیدگر، فوکو و اشتراوس، به دفاع از سوبژکتیویته می پردازد؛ و 2. در این مسیر، بعضی از امکاناتی را ملاحظه و بررسی کند که تأملات لویناس در سوبژکتیویته می تواند برای تفکر و عبور از خلأ اخلاقی عالم معاصر فراهم آورد.
بررسی و نقد مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت پویشی وایتهد با تکیه بر آرای علامه طباطبایی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی اخلاق اسلامی کلیات شخصیت ها[زندگینامه ها؛ اندیشه ها و..]
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی اخلاق و تعلیم و تربیت اسلامی تعلیم و تربیت اسلامی کلیات فلسفه تعلیم و تربیت
هدف این مقاله بررسی انتقادی مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت پویشی وایتهد با تکیه بر آرای علامه طباطبایی است. وایتهد یکی از تأثیرگذارترین فلاسفة قرون اخیر در غرب بود که نظریاتش تأثیری مستقیم بر تعلیم و تربیت داشت و موجب تولد تعلیم و تربیت پویشی شد. او توانسته است با نقد تصور مکانیکی دکارت و نیوتن مقابله کند و با طرح سیلان در واقعیت و تعامل خداوند با هستی های بالفعل قدمی فراتر بگذارد و تحولی در عرصة تعلیم و تربیت بنا نهد؛ بااین حال مبانی هستی شناختی تعلیم و تربیت پویشی با نقدهایی روبه رو هستند. هستی های بالفعل از دیدگاه وایتهد مستقل و در سیلان اند و خلاقیت آنها تا جایی گسترده است که توسط ارادة خداوند هم محدود نمی شود. از سویی خداوند نیز به منزلة یک هستی مستقل دارای ذات ازلی است، ولی دارای ذات تبعی نیز هست؛ یعنی در تعامل با جهان، در حال تکامل است. بررسی آرای علامه طباطبایی نشان می دهد که ایشان توانسته با تکیه بر مبانی هستی شناختی همانند اصالت وجود و تشکیک در وجود، از سویی نتایج مثبت فلسفة پویشی را در خود داشته باشد و از سوی دیگر برداشت درخوری از خداوند و ارتباط او با جهان به دست دهد و این برداشت می تواند مبانی مستحکم هستی شناختی برای تدوین اهداف و اصول تعلیم و تربیت را فراهم آورد.
دلالت ضمنی معرفت شناسی اصلاح شده آلوین پلانتینگا بر بنیادگرایی دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آلوین پلانیتنگا از مهم ترین چهره های معرفت شناسی اصلاح شده است. مطابق دیدگاه وی، باورهای دینی نیز همچون باورهای حاصل از ادراک حسی، پایه به شمار می آیند؛ درنتیجه، نیازی به توجیه ندارند. اما این دیدگاه لوازمی دارد، ازجمله اینکه می تواند به بنیادگرایی دینی منجر شود. زیرا نظریه پلانتینگا هیچ معیاری درباب محتوای باورهای پایه تعیین نمی کند و شروطی که برای مشروعیت آن تعیین می کند، امکان داخل شدن باورهای بنیادگرایانه را نیز فراهم می سازد. بنابراین، درحالی که غربیان عموماً مسلمانان را مروج بنیادگرایی دینی معرفی می کنند، در این مقاله نشان داده شده است که معرفت شناسی اصلاح شده، که برآمده از مسیحیت است، می تواند توجیه کنندة بنیادگرایی دینی باشد. بنابراین، جهت اجتناب از اتهام جا بازکردن برای بنیادگرایی دینی، لازم است که معرفت شناسی دینی همچنان جانب قرینه گرایی را فرو نگذارد.
ماهیت دانش از دیدگاه پل هرست و دلالت های آن بر انتخاب محتوای تعلیم و تربیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
انتخاب محتوای تعلیم و تربیت همواره در زمره مسائل مهم مورد بحث فیلسوفان و اندیشمندان عرصه تعلیم و تربیت بوده است. این مسئله امروزه با توجه به افزایش روزافزون دانش جایگاه ویژه ای پیدا نموده است و همواره این پرسش مطرح است که از میان فوج عظیم دانش های عصر حاضر کدام دانش ها برای ارائه در نهادهای تعلیم و تربیت اهمیت دارد. پل هرست یکی از فیلسوفان برجسته قرن بیستم در انگلستان و یکی از بنیان گذاران مکتب فلسفی و تربیتی لندن، نظریه «اشکال دانش» را در حوزه معرفت شناسی ارائه داد و این اشکال را به عنوان محتوای تعلیم و تربیت همگانی معرفی نمود. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی، نظریه «اشکال دانش» هرست مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است و اصول انتخاب محتوا مبتنی بر شکل گیری نظریه معرفت شناسی مذکور ارائه شده است.
بررسی تطبیقی سیمای فرعون در قرآن و عهد قدیم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی تفسیر و علوم قرآن تفسیر قرآن معارف قرآن موارد دیگر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی ادیان دیگر
چکیده از جمله روش هایی که کتاب های مقدس برای تبلیغ و آموزش بشر به کار می برند، استفاده از قصه است؛ قصه هایی که ریشه در وقایع حقیقی تاریخ داشته، عبرت و الگوی خوبی برای آیندگانند. سرگذشت فرعون و فرعونیان و چالش هایی که حضرت موسی (ع) و دیگر انبیاء در مقابل فرعون با آن مواجه بوده اند، یکی از موضوعاتی است که هم قرآن کریم و هم عهد قدیم را به خود مشغول داشته است. این تحقیق با جستجو در آیات قرآن کریم و کتاب مقدس (عهد قدیم)، به معرفی فرعون پرداخته است. بخشی از زندگی، رسالت و مبارزه ی موسی(ع) به فرعون طاغوت زمانش مربوط می شود، از طرف دیگر همین پیامبر در کتاب مقدس به عنوان منجی و نجات دهنده بنی اسرائیل از چنگال فرعون معرفی شده است. این که فرعون زمان موسی(ع) در قرآن و کتاب مقدس به چه نحوه ای معرفی شده، بر روی چه فرازی از زندگی و شخصیت او در هر دو کتاب تأکید شده و به چه جنبه ها و فرازهایی از زندگی این شخصیت و حکومت او کمتر پرداخته شده و یا اصلاً پرداخته نشده، از مواردی است که سعی شده است در این پژوهش به آن پرداخته شود. هر یک از قرآن و کتاب مقدس بر بخش های ویژه ای از زندگانی و منش فرعون و حضرت موسی (ع) متمرکز شده اند. در پایان، وجوه اشتراک و افتراق این دو کتاب را در بیان سیمای فرعون تلخیص کرده ایم. واژگان کلیدی: قرآن، عهد قدیم، موسی، فرعون، بنی اسرائیل.
نقد و بررسی پنج دیدگاه معاصر درباره اعتبار و عینیت تجربه های دینی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
فیلسوفان درباره اعتبار و عینیت تجربه های دینی، بحث های فراوانی کرده اند. در این مقاله پنج دیدگاه اصلی را از افرادی مانند استیس (حجیت اتفاق آراء، قابلیت تحقیق و انتظام)، سویین برن (راه زودباوری)، آلستون، جان هیک، کیث یندل (راه مشابهت تجارب دینی با تجارب حسی)، رودولف اتو (تبیین سه راه برای اثبات عینیت تجارب دینی)، ویلیام جیمز (تفصیل بین خود تجربه کننده و دیگران) را بررسی و نقد خواهیم کرد. سپس خواهیم گفت «ارجاع به علم حضوری» معیار و دلیل عینیت تجارب دینی است. البته توضیح خواهیم داد که فقط برخی از تجربه های دینی را می توان به علم حضوری ارجاع داد و فقط همین قسم از تجربه ها معتبرند؛ ازاین رو، تجربه هایی که با علم حضوری درک نشوند، همانند بسیاری از مکاشفه های عرفانی، بی اعتبارند و نمی توانند منبع معرفت یقینی باشند.
رابطه اخلاق و دین در اخلاق فضیلت با تکیه بر نظرات اخلاقی علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه اخلاق
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه اندیشه های فلسفی در ایران معاصر
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
اخلاق فضیلت، به عنوان شاخه ای از اخلاق هنجاری، بر رفتار فضیلت مندانه با دیدگاهی غایت اندیشانه و کمال طلبانه تأکید دارد که مبتنی بر سعادت محوری با توجه به خیر است. در این نظام اخلاقی، فعلیت یافتگی قوای طبیعی و نفسانی انسان مورد توجه است که خود به لحاظ معرفتی نیل به غایت طبیعی انسان و خیر و سعادت او را در بر دارد. در فضیلت گرایی، بر فاعل اخلاقی تأکید می شود که با رویکردی فضیلت مندانه به سوی خیر اخلاقی حرکت می کند. ولیکن باید دید آیا این فضیلتمندی اخلاقی، نسبتی با فضیلتمندی به معنای دینی دارد یا خیر. از این رو، در این مقاله سعی خواهد شد نسبت بین اخلاق فضیلت و دین را با توجه به آرای اخلاقی علامه طباطبایی بررسی کنیم. علامه معتقد است دین و اخلاق در مقام ثبوت و وجودشناختی از هم مستقل اند و اخلاق امری ذاتی و فطری در انسان است، لیکن به لحاظ اثباتی و معرفت شناختی، نظام اخلاقیِ مبتنی بر عقل به تنهایی قادر به ادراک حقیقت و نیل به سعادت حقیقی و کمال وجودی برای انسان نیست و دین، در مقام هدایتگر، دارای قوانینی است که اخلاق ناگزیر باید از آن ها تبعیت کند.
جان هیک و جمع بین مسیحیت و تکثرگرایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جان هیک، فیلسوف دین مشهور انگلیسی معاصر، از یک سو خود را مسیحی می داند و از سوی دیگر قائل به تکثرگرایی دینی است، به این معنا که ادیان دیگر را نیز حق و نجات بخش می شمارد. او می گوید مطالعة وضعیت متدینان به ادیان متفاوت، پذیرش تکثرگرایی را ضروری می کند. او در گام دوم با اسطوره شمردن آموزه های اساسی مسیحیت، از انحصارگرایی مسیحی می گریزد و بین مسیحیت و تکثرگرایی جمع می کند. او در گام سوم با قائل شدن به این که ادیان گوناگون از منظرهای متفاوت به حقیقت متعالی نگاه کرده اند و به همین جهت هرکدام بخشی از حقیقت را بیان می کنند، و نیز قائل شدن به این که هدف گزاره های دینی، نه خبر از واقع، بلکه تغییر درون انسان هاست، مسئلة تعارض دعاوی ادیان را حل می کند. سخن این نوشتار این است که هیک در جمع بین مسیحیت و تکثرگرایی و نیز حل مسئلة تعارض دعاوی ادیان موفق نبوده است
سازگاری جبر و اختیار نزد سازگارگرایان جدید غربی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه دین
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی کلام دین پژوهی فلسفه دین
مسأله جبر و اختیار (اجبار یا آزادی اراده انسانی) یکی از مسائل بنیادین تاریخ اندیشه بشری، و محل مواجهه آراء متنوع و بعضا متضاد انواع مکاتب جبر گرا، آزادی گرا و سازگار گرا بوده و هست.آنچه در پیش رو دارید حاصل بررسی و تأملی در اهم رویکرد های سازگار گرایانه اخیر فلاسفه غربی و نیز راهبرد خاص ملاصدرا در عالم اسلامی بمنظور دفاع از آزادی اراده است؛ این رویکرد ها توانسته اند با نگاهی واقع نگرانه و در پرتو تعدیل معنا و لوازم آزادی، به نزاع دیرینه آزادی و جبر پایان داده و سازگاری این دو سویه بظاهر ناسازگار را نشان دهند
رویکرد درون گروانه و برون گروانه پلانتینگا درباره معقولیت باور به خدا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بی نیازانگاری، یکی از دیدگاه های مهم معرفت شناختی درباره معقولیت باور به خدا به شمار می آید. به طور کل، می توان گفت بر اساس این دیدگاه، باور به وجود خداوند نیازمند هیچ گونه استدلال عقلانی نیست. تقریرهای متعددی از این دیدگاه ارائه شده است: یکی از تقریرهای دیدگاه بی نیازانگاری را می توان دیدگاه تجربه گرایی دانست که از سوی افرادی، همچون: سوئین بِرن، آلستون و پلانتینگا ارائه شده است. پلانتینگا درباره معقولیت باور به خدا، دیدگاه معرفت شناسی اصلاح شده را مطرح می کند. تقریر پلانتینگا، در طول آثار وی دو بیان متفاوت داشته است: او در آثار اولیه خود، با اتخاذ رویکردی درون-گروانه از مسأله توجیه، به نقد دیدگاه مبناگروی کلاسیک پرداخته و با طرح تبیینی دیگر از این دیدگاه، باور به خدا را بدون ارائه استدلال عقلانی معقول دانسته است؛ در حالی که در آثار اخیر خود، با ردّ موضع درون گروانه درباره مسأله توجیه، به رویکرد برون گروانه معتقد شده و با ارائه مفهوم تضمین، باور به خدا را بی نیاز از استدلال معرفی می کند. این مقاله به ذکر این دو رویکرد متفاوت پلانتینگا در خصوص معقولیت باور به خدا می پردازد.
نقد و بررسی دیدگاه جرالد هاوتینگ در کتاب بت پرستی و ظهور اسلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جرالد هاوتینگ، از شاگردان ونزبرو، در کتاب بت پرستی و ظهور اسلام، محیط ظهور اسلام و قرآن را بررسی کرده و معتقد است تثبیت و تدوین قرآن را نمی توان به دو شهر مکه و مدینه و نیز دوران حیات پیامبر (ص) محدود کرد؛ زیرا در شکل گیری سنت دینی ای بزرگ مانند اسلام نمی توان صرفاً بر نقش یک فرد و یک محدوده زمانی کوتاه تکیه کرد؛ بلکه ظهور چنین دینی نیازمند زمانی طولانی و منطقه ای کاملاً وسیع است. او در کتاب خود، در کنار عرضه شواهد و قراین مختلف، از روش تحلیل ادبی متن قرآن نیز برای اثبات دیدگاهش استفاده کرده است؛ بدین صورت که مشرکان و ویژگی های این گروه را در قرآن بررسی کرده و کوشیده است نشان دهد آن ها افرادی بت پرست به معنای واقعی کلمه نبوده اند. وی این گروه را یکتا پرستانی دانسته است که قرآن در گفتمانی جدلی، آنان را «مشرک» خطاب کرده است؛ بنابراین، مخاطبان قرآن را یکتا پرستانی دانسته است که از قضا، در محیط زندگی پیامبر (ص) و به ویژه مکه، حضوری چندان درخور توجه نداشتند. جرالد در مقدمه کتابش گفته است این نظر را که قرآن به بت پرستان واقعی حمله کرده است، تنها می توان در تفسیر های روایی از این کتاب آسمانی یافت و از آیات قرآن، چنین مطلبی برداشت نمی شود. او معتقد است این فهم روایی که اسلام را نتیجه مجادله با بت پرستان حجاز می داند، اسلام را از کل سنت یکتا پرستی جدا می کند؛ زیرا همه ادیان مبتنی بر یکتا پرستی، در اثر مجادله با دیگر گروه های یکتا پرست شکل گرفته و سپس تکامل یافته اند. در این مقاله، دیدگاه هاوتینگ در این کتاب را بیان و نقد کرده ایم.
فرگه و مسئله عینیت نقدى بر عنان گسیختگى معنا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از جایگاه یک ریاضى دان، فرگه وارد بحث مناقشه انگیزى مى شود که مکاتب مهم فلسفى از جمله رئالیسم، ایدئالیسم و تجربه گرایى مدت ها به آن اشتغال داشتند. این حیطه بحث که مى توان آن را با نام کلى نحوه ارتباط ذهن و عین مشخص کرد، در اندیشه فرگه به منظور ارائه توضیح مقبولى درباره شالوده ریاضیات مطرح مى شود. براساس دیدگاه فرگه، کسى که خود را در جهان و در تعامل با دیگران مى دید، نظریات مطرح در این زمینه راضى کننده نبود. این نظریات که به روان شناسى گرایى، خودانگارى، نسبى گرایى و منحصر دانستن عرصه موجودات در امور محسوس مى انجامند، نمى توانند به خوبى از عهده توضیح بناى علم و ادراک و نحوه ارتباط با دیگرى برآیند. فرگه به دنبال بنیادى از اندیشه است که صرفا عبارت از چند اصل موضوعى نبوده، بلکه امر عینى و در دسترس همگان را پیش چشم داشته باشد؛ بنایى که مى تواند تبیین علمى را استوار سازد. در این جستار ما ضمن بیان پیش زمینه اى از نحوه تدارک عینیت در اندیشه کانت، درباره تبیین عینیت در اندیشه فرگه تحقیق مى کنیم و از حاصل آن، برخلاف آنچه میان هرمنوتیسین ها شایع است، اشاراتى به در دسترس بودن معناى عینى خواهیم داشت.
ریشه یابی فرقه عرفان حلقه کیهانی در فرقه ریکی ژاپنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فرقه عرفان حلقه کیهانی، به سرکردگی محمدعلی طاهری از اواسط دهه هفتاد شمسی فعالیت خود را در حوزه عرفانی و درمانی آغاز کرد و در اواسط دهه 80 به اوج خود رسید و علی رغم دستگیری وی، هنوز این نحله توسط مربی های خود در سطح کشور به راهزنی ایمان جوانان و خانواده های این مرز و بوم می پردازد. طاهری بحث فرادرمانی و اصطلاح خود ساخته سایمنتولوژی را کرامت خود در مکتب عرفانی اش دانسته و همگان را دعوت به تجربه در این مورد می نماید، تجربه ای که شرط آن تسلیم بودن و شاهد بودن است و هدف از آن اتصال به شبکه شعور کیهانی یا همان روح القدس است. وی با این فریب بزرگ اولا ادعا می کند که تمام این مباحث به او وحی شده و الهاماتی است که از سوی خداوند به وی صورت پذیرفته و این مباحث را از جایی اقتباس نکرده است و ثانیا او درصدد بیان عرفان اصیل ایرانی اسلامی است. این مقاله سعی دارد این دو ادعا را باطل نماید و به این منظور این تحقیق مشخص می کند که الهامات مورد ادعای وی قبلا در مکاتب الحادی دیگر همچون ریکی (انرژی درمانی ژاپنی) ظهور و بروز داشته است. از جمله موارد تشابه بین این دو نحله عبارتست از: شعور کیهانی و هوشمندی آن، شفا دهی در حلقه و ریکی، تفویض، درمان توسط شخص آموزش دیده و خاص، رهایی از اعتقاد به هر مذهبی، اجازه قبل از اتصال، لایه ی محافظ، برون ریزی در ریکی و حلقه، بازگشت دوباره بیماری، اسکن کردن در حلقه و ریکی، تسلیم و شاهد بودن، درمان در ریکی و حلقه سبب وحدت وجود، مراتب سپاسگزاری از شعور کیهانی؛ که این همه شباهت کذب ادعای دوم او را نیز سبب می شود و مشخص می نماید نه تنها عرفان او اسلامی نیست؛ بلکه مخالف قرآن بوده و غیر الهی بودن آن مشهود است.
تأثیر مبانی معرفت شناختی ویتگنشتاین بر ایزوتسو در تحلیل معنایی مفاهیم اخلاقی- دینی قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایزوتسو متأثر از مبانی معرفت شناختی ویتگنشتاین، بر آن شد تا با استفاده از معناشناسی به زبان قرآن و تحلیل معنایی مفاهیم اخلاقی- دینی بر اساس جهان بینی قرآن بپردازد. از نظر او، تفاوت معنایی واژگان، به سبب گوناگونی کاربرد آن ها در حوزه معنایی است. اگرچه یک واژه از معنای اساسی و اولیه واحدی برخوردار است، با ورود به یک نظام خاص، مثلاً جهان بینی قرآنی، عناصر تازه معنا شناختی پیدا می کند. بر اساس روش معناشناسی ایزوتسو، هر واژه ای در بافت و زمینه ای خاص، مثلاً قرآن، با اخذ ویژگی های آن واژه و مشتقاتش و در نهایت ارائه انگاره معنایی، معنا می یابد. البته، مجموعه باورها، پیش فرض ها و پیش فهم های فرد بر انگاره ای که به دست می دهد، تأثیر می گذارد. در این نوشتار، با اشاره به روش معنا شناسی ایزوتسو در مفاهیم اخلاقی- دینی قرآن، به تحلیل مبانی معرفت شناختی ای که وی متأثّر از ویتگنشتاین بوده است، از جمله «دیدن به عنوانِ»، «اصل زمینه معنایی» و «نظریه کاربردی معنا»، می پردازیم.
معنا، چیستی و هستی شناسی عقل از نظر ملاصدرا و دکارت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی عصر جدید دکارت تا کانت عقل باوری ( قرون 16 و 17)
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ملاصدرا برای عقل معانی بسیاری برشمرده است کهبرخی ناظر به عقل نظری و برخی ناظر به عقل عملی اند. ملاصدرا معتقد است عقل در وجود انسان، حقیقت پیوسته ای دارد و انسان با حرکت جوهری خویش و در پرتوی عنایت عقل فعال، آن را به فعلیت می رساند؛ تاجایی که انسان می تواند به موجودی مجرد از ماده تبدیل شود. دکارت معتقد است عقل ممیز انسان از سایر موجودات، قوه درست حکم کردن و تمییز نادرست از درست، و در همه انسان ها یکسان است. معنای عقل دکارتی را باید در کارکرد عقل در فلسفه او جست؛ کارکردی که از دل ریاضیات بیرون می آید. عقل و روش در فلسفه دکارت فقط تمایز مفهومی دارند. عقل دکارتی هم مرتبه عقل بالملکه در فلسفه ملاصدراست. البته ملاصدرا به آن بسنده نکرده، بلکه آن را توسعه داده و برای آن مراتبی درنظر گرفته است. هردو اندیشمند، تعقل را در پرتوی نور عقلی و شهود معنا می کنند. ملاصدرا عقیده دارد عقل انسان می تواند به مرتبه ای وجودی برسد که عقول را مشاهده و صور عقلی را ادراک کند. دکارت معتقد است نور عقلی، همان عقل فطری ذهن است که اشیا را واضح و متمایز ادراک می کند.
تحلیل انتقادی نظریه لین رادر بیکر در تبیین رستاخیز با رویکرد اجمالی به حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه تحلیلی عبور از پوزیتیویسم منطقی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه ذهن
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق گروه های ویژه فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلاسفه اسلامی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی الهیات فلسفی
لین رادر بیکر درصدد است که آموزهرستاخیز در مسیحیت را با ماده گرایی سازگار کند. او مدعی است که با تکیه بر نظریه تقوّم به عنوان یک نظریة مادی انگارانه، می توان تبیین کلامی و فلسفی شایسته ای از کیفیت زندگی پس از مرگ ارائه کرد. بیکر، به جای ارائه تبیین فلسفی از نسبت حیات ذهنی با بدن اخروی، به شیوه ای متکلّمانه، رستاخیز را فعل اعجازی خدا می داند. یکی از لوازم نظریه تقوّم، عدم اهمیت این همانی عددی بدن دنیوی و اخروی است. در حالی که به نظر می رسد بدون در نظر گرفتن این همانی بدن دنیوی و اخروی، نمی توان تبیین معقولی از امکان حیات پس از مرگ ارائه کرد؛ زیرا علاوه بر این که انسان یک حقیقت نفسانی جسمانی است، بین نفس و بدن هر شخص، رابطه ضروری، و نه امکانی، برقرار است. در مقام مقایسه، ملاصدرا استمرار وجودی شخص دنیوی و اخروی را با توسّل به وحدانیّت نفس (در عین پذیرفتن بدن های مختلف) توضیح می دهد؛ به طوری که نفس ناطقه، در هر مرتبه به نوعی ماده تعیّن می بخشد و با توجه به حرکت جوهری، بدن دنیوی و اخروی، دو جنبه از یک واقعیت واحد اما ذومراتب هستند.
چیستی علم و معرفت از منظر هوسرل و صدرالمتألهین(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد تاریخی دوره معاصر (قرون 20 و 21) فلسفه قاره ای پدیدارشناسی
- حوزههای تخصصی فلسفه و منطق فلسفه غرب رویکرد موضوعی فلسفه های مضاف فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات مکتب های فلسفی حکمت متعالیه
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی کلیات فلسفه تطبیقی
- حوزههای تخصصی علوم اسلامی منطق، فلسفه و کلام اسلامی فلسفه اسلامی معرفت شناسی
ماهیت و چیستی علم مانند دیگر موجودات، متعلق پرسش قرار می گیرد. در این مقاله تلاش بر این است که چیستی علم از نگاه ادموند هوسرل، فیلسوف نامدار غربی قرن بیستم که تفکر فلسفی قرن بیستم متأثر از اوست و صدرالدین محمد شیرازی فیلسوف شهیر اسلامی و مؤسس حکمت متعالیه ملقب به صدرالمتألّهین، بررسی شود. هوسرل چیستی علم و معرفت را با حیث التفاتی توضیح می دهد و صدرالمتألّهین با استفاده از انشای نفس، پرده از ماهیت آن برمی دارد. طرح مقاله برای یافتن صرف مشابهت و اختلاف بین این دو فیلسوف نیست، بلکه برای یافتن پاسخ به پرسش اصیل از چیستی علم و معرفت است. فرضیه اصلی این است که غیر از تشابه فکری بین دو فیلسوف در صورت ظاهر مسأله و با وجود اختلاف فکری و فرهنگی و بسترهای مختلف اجتماعی و سنت های گوناگون تاریخی، راه حل هر دو به توجه به مقام و منزلت «انسان» از حیث انضمامی (نه حیث انتزاعی) منتهی می شود.
هردر و فلسفه فرهنگ(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه یوهان گوتفرید فون هردر دامنه وسیعی دارد و برای سیر در اندیشه های وی باید به مباحثی مانند انسانیت، تاریخ و فلسفه تاریخ، انسان شناسی، فرهنگ و فلسفه فرهنگ آن گونه که او طرح کرده است پرداخت. با توجه به شرایط عالم معاصر و اهمیت یافتن پرسش هایی چون سرشت فرهنگ، نسبت میان فرهنگ ها و آینده فرهنگ، بازخوانی آثار هردر به خصوص اندیشه های وی درباره فرهنگ لازم به نظر می رسد. حداقل فایده بازخوانی اندیشه های هردر آن است که با الگویی مناسب برای بررسی و تحلیل ژرف فرهنگ و پرسش های موجود درباره آن آشنا می شویم؛ الگویی که برای پیگیری مطالعات نظری درباره فرهنگ ضروری است. در این مقاله به اندیشه های هردر درباره فرهنگ پرداخته شده و به خصوص بر این نکته تأکید می شود که با هردر است که فرهنگ به عنوان موضوعی برای فلسفه به اندیشه درمی آید و فلسفه فرهنگ شکل می گیرد. فلسفه فرهنگ سنتی فلسفی است که با هردر آغازشده و در سال های اخیر به موضوعی کانونی در فلسفه آلمان تبدیل شده است. در ادامه پرسشِ نسبت میان فرهنگ ها در عالم معاصر، با توجه به الگوی هردر موردبررسی قرار می گیرد. موضوع نسبت میان فرهنگ ها موضوعی است که در سه دهه اخیر اهمیت بسیاری یافته و به نظر می رسد که بینش و تلقی هردر، یکی از بهترین الگوها برای ورود به چنین موضوعی است.
بررسی فضای حاکم بر علوم اجتماعی از منظر علم شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مرتضی مردیها در کتاب فضیلت عدم قطعیت در علم شناخت اجتماع به دفاع از آرای علم شناختی تامس کوهن می پردازد و با نقل قول از جی .سی.پسرون مبنی بر این که فضای کنونی علوم اجتماعی یک فضای غیر پوپری است، به نقد آرای علم شناختی کارل پوپر می پردازد. در این مقاله آرای مردیها از دو جهت نقد می شود: الف. نشان داده می شود مردیها اگرچه به نقد و نفی رویکرد پوپر می پردازد، امّا آنچه خود به عنوان روش درست و مناسب برای استدلال و تحلیل در حوزه علوم اجتماعی معرّفی می کند، حتّی اگر برگرفته از آرای پوپر نباشد، دست کم هم سو با نظریّات پوپر و ناهماهنگ با آرای کوهن است. ب. استدلال می شود که پروژه دفاع از عقلانیتکه بخشی از پروژه ای است که مردیها آن را دنبال می کند، با اتخاذ رهیافت سنجش ناپذیری که کوهن مدافع و مروج آن بود، عملاً عقیم می ماند و به پروژه ای ضد خود تبدیل می شود.
دانش ارزشمدار و مسئله عینیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دانشِ فارغ از ارزش، از آرمان های دوران مدرن بود که در چند دهه اخیر امکان تحقق آن نفی شده است و اکنون بیشتر فیلسوفان علم، دانش را به عنوان هویتی ارزشمدار تعریف می کنند. پرسش مطرح در این خصوص آن است که آیا تأثیر ارزش ها بر دانش، عینیت آن را به چالش می کشد و دلیلی بر نسبیت است؟ در این مقاله با توجه به تعدد شاخه های دانش و تنوع ارزش ها استدلال خواهد شد که ارزش ها در دانش های مختلف نقش یکسانی ندارند. ضمن آنکه حضور ارزش ها در مسیر تولید دانش در صورتی مستلزم نسبی گرایی است که همه ارزش ها نسبی باشند و حضور آنها محتوای دانش را تغییر دهد؛ اما نه نسبیت همه ارزش ها قابل دفاع است و نه نسبیت ارزش ها لزوماً به معنای نسبیت محتوای دانش است