فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۳٬۵۸۱ تا ۳٬۶۰۰ مورد از کل ۴٬۴۶۱ مورد.
ارزش آزادی
بررسى تطبیقى نظریات «عدالت» شهید صدر و جان رالز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
«عدالت» مفهومى است که بشر همواره به دنبال آن بوده و نظریه پردازان آرمان شهر، جامعه ایده آل خود را بر پایه آن بنا کرده اند. قرآن عدالت را هدف بعثت انبیا مى داند. یکى از مهم ترین ابعاد عدالت، «عدالت توزیعى» یا «عدالت اقتصادى» است. یکى از این اندیشمندان جان رالز، با طرح نظریه «عدالت به مثابه انصاف» کوشیده است مفهوم «عدالت» را در بستر لیبرالیسم تبیین کند که مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. اسلام نیز به «عدالت توزیعى» توجه ویژه نشان داده و اندیشمندان مسلمان از جمله، شهید صدر، عدالت توزیعى را یکى از سه رکن مکتب اقتصادى اسلام مى داند و با طرح نظریه «توازن»، عدالت توزیعى را از دیدگاه اسلام، تبیین کرده است. این پژوهش به روش تحلیلى و تطبیقى این دو نظریه را بررسى کرده و تبیین نموده است که با وجود شباهت ظاهرى دو نظریه، در موضوعاتى همچون توجه به عدالت توزیعى و جایگاه فقرا، تمایزهاى مهمى میان این دو وجود دارد؛ مثل تمایز در منشأ عدالت، تمایز در مبانى، و تمایز در قلمرو. این پژوهش بیان مى کند که نظریه رالز با توجه به مبانى آن، قابل طرح و اجرا در جوامع مذهبى و غیرلیبرال نیست.
رویة بر ساخت گرایانة رالز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریة عدالت جان رالز با رویه ای برساخت گرایانه ارائه و صورت بندی شده است. رالز ادعا می کند که رویه ی برساخت گرایانه خود را بدون پیش فرض های متافیزیکی بیان کرده است. برای بررسی ادعای رالز، رویة برساخت گرایانة او در سه مرحله پی گیری می شود: 1- در کتاب نظریه ای درباره عدالت، رالز درصدد رسیدن به اصول اخلاقی، با توجه به موقعیت اولیه است؛ موقعیتی که حتی می تواند اصول اخلاقی دیگری را نیز ارائه کند، همچنین او برداشت های متافیزیکی را در مورد طبیعت انسان با توجه به موقعیت اولیه بیان می کند. 2- در مقاله «برساخت گرایی کانتی در نظریه اخلاقی»، در بحث از این نوشته به تحول رویة رالز اشاره می شود کهدرآن،موقعیت اولیه کم رنگ شده و ایده های شهودی جوامع دموکراتیک مورد نظر قرار می گیرد. 3- در کتاب لیبرالیسم سیاسی، تحول رویة رالز آشکارتر می شود؛ در آنجا نیز این رویه با توجه به اجماع همپوش و عقل عمومی بررسی می شود. نهایتاً به این نتیجه می رسیم: حتی در لیبرالیسم سیاسی که رالز می خواهد عدالت سیاسی و نه متافیزیکی بیان کند، نمی تواند بدون پیش فرض متافیزیکی، مفهومی از عدالت را بیان کند و در نتیجه رویة برساخت گرایانة رالز، به رغم نظر خود او رویه ای ناقص است و کامل نیست.
پیش سمانتیک و سمانتیک ضمایر آنافوریک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صرف الوجود و مسئله ی زبان نمادین (بررسی نظریّه ی نمادگرایی تیلیش)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پل تیلیش یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان و الاهی دانان مسیحی در قرن بیستم است. او نظریّه ی جدیدی را در باب سخن گفتن از خدا طرح کرده است که امروزه به نظریّه ی نمادگرایی مشهور است. او در این نظریّه نشان می دهد که نمی توان به نحو حقیقی در باب خدا سخن گفت و زبان دین، زبان نمادهاست. تیلیش نظریّه ی نمادگرایی خود را بر مبنای پیش فرض های هستی شناختی اش مبتنی می کند. بنابر مبنای هستی شناختی او هرچند خدا به عنوان صرف الوجود و وجود متعال از انسان متمایز است؛ امّا انسان در هستی با خدا سهیم است و از همین روست که انسان در عین بیگانگی با خداوند یگانه است. لازمه ی چنین پیش فرضی بهره گیری از نمادهای دینی در سخن گفتن از خداست. تیلیش برای پیش برد این دیدگاه خود ابتدا ویژگی های نمادها را نشان می دهد و سپس نمادهای دینی را تعریف و مراتب آن ها را بیان می کند. او در پایان نشان می دهد که نمادهای دینی از ویژگی دوگانه ای بهره مند هستند که همزمان دو ساحت متفاوت را در مقابل ما می گشایند؛ زیرا با تمسّک به این نمادها از یک سو می توان خدا را وجود متعال و به کلّی دیگر معرّفی کرد و از سوی دیگر می توان با او رابطه ی وجودی و شخصی برقرار نمود.
طراحی فراتر از اشیاء
ادبیات
اعتبار عقلانیت آلن فرانکلین در برساخت گرایی معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
آلن فرانکلین[i] فیزیک دان و فیلسوف معاصری است که دربارة آزمایش های فیزیکی و برساخت گرایی اجتماعی موضع هایی نسبتاً افراطی در پیش گرفته است. او با ارائة مدلی که ما آن را عقلانیت عمل گرایانه می خوانیم قصد توجیه منطق علمی و امکان وقوع آزمایش های فیصله بخش را دارد. او می خواهد تز «احتمال وقوع» که یکی از اصول اساسی و مهم برساخت گرایی اجتماعی است را زیر سؤال ببرد. گرچه او از ارائة یک عقلانیت منحصر به فرد سر باز می زند، این فقره در آثار او به وضوح به چشم می خورد. ما در این مقاله با توضیح جایگاه سخنان او، قدرت نفوذ آن در نظریات معاصر برساخت گرایی را بررسی خواهیم کرد.
بازسازی اندیشه ی مارتین هایدگر پیرامون مفهوم گشتل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اندیشه ی مارتین هایدگر یک کل به هم پیوسته و یکپارچه است و کلیت آن را می توان به مثابه یک «فلسفه ی تکنولوژی» در نظر گرفت. مفهوم مرکزی فلسفه ی هایدگر، «وجود» و «پوشیدگی» و «ناپوشیدگی» آن است. سیر اندیشه ی او با نقد متافیزیک از افلاطون تا نیچه آغاز می شود و با تلاش برای پدیدآوردن نحوی دیگر از فلسفه ادامه می یابد و سپس، با عبور از متافیزیک، به «گشتل» می رسد. «گشتل» مطلق سازی یک افق ناپوشیدگی از وجود، ذات تکنولوژی مدرن است که در معنای کمال و پایان متافیزیک، با آن ترادف معنایی دارد. جستار حاضر اندیشه ی هایدگر را پیرامون مفهوم «گشتل» بازسازی خواهد کرد و نشان خواهد داد چگونه می jوان کلیت اندیشه ی او را به سان یک فلسفه ی تکنولوژی منسجم و یکپارچه در نظر آورد و هرگونه تفسیر ناحیه ای از نظرات خاص او درباره ی تکنولوژی، مستلزم در نظرآوردن کلیت اندیشه ی او خواهد بود.
سنجش سخن نصر در معرفت قدسی
منبع:
راهبرد ۱۳۸۳ شماره ۳۳
گفتمان عقل و دین در توصیف خدا در قرون وسطی
حوزههای تخصصی:
دوران قرون وسطی،با وام گیری از فضای فکری یونان باستان و همچنین بهره گیری فراوان ازآموزه های مسیحیت،ترکیبی بی بدیل از آمیزش دین و فلسفه ارائه داد که در نوع خود یگانه بود. اینکه فلسفه چه واکنشی در مقابل ورود آموزه های دینی در مقولات مورد بحث خود داشته و دین چه میزان به باورهای فلسفی استناد می کرده است،موضوعی است که در این مجموعه،به جد بررسی شده است.حضور دینی قدرتمند،چون مسیحیت،با جهت دادن به افکار عمومی و باورهای دینی مردم،در نوع نگاه و تعریف آنها از فلسفه تاثیر گذاشته و متقابلاً فلسفه نیز با عرضه اندوخته های عقلانی خود به دین،آن را وادار به تطبیق پذیری با خود کرده است.این که در این میان هریک به چه میزان از دیگری تاثیر پذیرفته و بر آن تاثیر گذاشته است،مبحثی است که به تفصیل به آن پرداخته خواهد شد اما آنچه مسلم است آن است که این دو حوزه در تماس مستقیم و تنگاتنگ با یکدیگر بوده و حتی با وجود انکار یکدیگر،وابستگی و پیوند شدیدی دارند. درست است که دین بر فلسفه تاثیر گذاشته و محدوده و قلمرو حرکتش را محدود کرده است،اما فلسفه نیز با ورود به حوزه آموزه ها و تفاسیر دینی،آنها را بسیار متحول نموده است.
تأثرات نفس
هیدگر جوان و بحران علوم نظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هیدگر پس از جنگ نخست جهانی متوجه بحرانی در علم شد که آن را ناشی از غلبه رویکرد نظری برخاسته از علوم تجربی و تسری یافتن این رویکرد به سایر بخش های علوم می دانست. چیستی این بحران و راه چیرگی بر آن پرسشی است که، به زعم این نوشته، یکی از دغدغه های اصلی هیدگر پیش از تألیف هستی و زمان بوده است. پرسش اصلی ما دراین مقاله شناسایی رویکرد هیدگر به این بحران در دوره ای است که کمتر مورد توجه قرار می گیرد: یعنی هیدگر جوان پیش از تألیف کتاب هستی و زمان. درهمین راستا بیان می شود که چگونه یک نظریه از طریق زندگی زدایی و صوری سازیِ موقعیت های زنده حاصل می شود. این موضوع با تمرکز عمده بر درس گفتارهای سال 1919 فرایبورگ تحقیق شده است. در نگاه هیدگرجوان علم کنشی زنده و مواجهه ای اگزیستانسیال با جهان است. ما در آغازه های پژوهش های علمی مان پدیده ها را در زیست-بافتِ روزمره مان معنادار می کنیم؛ اما به تدریج با محوِ این موقعیت های تاریخی و زیستی، پدیده ها را به شکلی منتزع از بافتِ معنابخش شان درآورده و آن ها را به مثابه چیزهایی نظری در نظر می گیریم. به نظر هیدگر رویکرد نظری، که غالب ترین رویکرد در علم جدید است، از مواجهه ای پیشا-نظری و اصیل نشأت گرفته است. در انتها با ارائه تفسیری شماتیک نشان می دهیم مراحل تبدیل شدن امر موقعیت مند به ابژه نظری چه مراحلی است.