مقالات
حوزههای تخصصی:
تراژدی به عنوان شاخه ای از ژانر ادب نمایشی، یکی از مهم ترین اجزای اندیشه ارسطو در فلسفه هنر و در کتاب «فن شعر» اوست. از نظر ارسطو تراژدی دارای مؤلفه های متعددی است که به فهم هرچه بهتر پدیده ادبی- هنری کمک می کند و دارای ویژگی هایی است که با ایجاد تعادل و توازن روحی در بیننده، آن را در جایگاهی برتر از حماسه قرار می دهد. شاهنامه فردوسی دارای داستان هایی است که ویژگی های تراژدی ارسطویی را در آن می توان دید و می توان گفت همسویی هایی با تراژدی های یونان باستان دارد که به ریشه و خاستگاه اسطوره ای مشترک برآمده از فرهنگ باستانی مشترک ملت ها بازمی گردد. این پژوهش با هدف تبیین مؤلفه های تراژدی ارسطویی در شاهنامه و با روش توصیفی- تحلیلی انجام شده و نشان داده است که بسیاری از این اجزا در شاهنامه وجود دارد. این نتیجه همسو با نظرهای ارسطو در بوطیقاست و نوعی اشتراک با ادب یونانی را تأیید می نماید؛ هرچند برخی تفاوت های جزئی دیده می شود که ریشه در اختلافات اساسی همچون تفاوت در نوع ادبی و تفاوت های اقلیمی، مذهبی و... دارد.
مطالعه تطبیقی خویشاوندی روایات «اسکندر مقدونی» و «کوش پیل دندان»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ادبیات تطبیقی، رویکردی پژوهشی در دوره معاصر است که به مقایسه، بررسی و تحلیل آثار ادبی و در مفهوم توسع یافته آن، آثار هنریِ ملل و فرهنگ های مختلف پرداخته و تشابهات و تفاوت های این آثار، همچنین تأثیرات و تبادلات ادبی و فرهنگی ملل را می کاود. این علم یا رشته بر آن است که «خودی» را در آینه «دیگری» ببیند و بشناسد. این مسئله، ناقدان ادبی را بر آن داشت تا با بررسی آثار ادبی در ارتباط با یکدیگر، به فهم تکاملی و تطبیقی از نشانه های متن دست یابند. از سوی دیگر «کوش نامه»، روایت «کوش پیل دندان»، قهرمانی شوم و اهریمنی در حماسه های ایرانی است که در بررسی تطبیقی آن، بسامد تشابهات و همسانی های روایت کوش با اسکندر مقدونی در روایات اساطیری- تاریخی با تباری غیر ایرانی، ذهن ناقدان را بر آن وامی دارد که به بررسی لایه ها و شاخص های خویشاوندی این دو روایت و سرفصل های اصلی و مبنایی آن بپردازد. از این رو این پژوهش تلاش کرده است تا با روش توصیفی- تحلیلی و بررسی تطبیقی آنها، به کشف نظام دلالت های دو متن بپردازد. از نتایج این پژوهش برمی آید که این دو داستان به سبب هم سویی و هم پوشانی در ساحت هایی چون شخصیت پردازی، کنشگری، تبیین حالات و ورود به روایت های یکدیگر، بی شک در یک نظام تأثیر و تأثری واقع شده اند و این تأثیرپذیری از روایت اسکندر به کوش، بیشتر موضوعیت دارد و می توان در بخش های متعددی، شخصیت کوش به عنوان قهرمانی ایرانی را بازتابی استحاله شده از شخصیت اسکندر غیر ایرانی دانست و روایت آن را دگردیسی گزینشی از مجموعه ای از داده های منتشر در ادب عامه و روایات مکتوب اسکندر تلقی کرد.
کندوکاو در آثار عطار در ساحت وجودشناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مسئله اصلی پژوهش بینارشته ای پیش روی که به شیوه توصیفی- تحلیلی و به صورت کتاب خانه ای فراهم آمده، آن است که با بررسی مثنوی های مسلم عطار (منطق الطیر، الهی نامه، مصیبت نامه و اسرارنامه که در انتساب آنها بدو شبهه ای وجود ندارد) و نیز شیوه زیست او، به دیدگاه های اگزیستانسیالیستی عطار در چهار حوزه آزادی، مرگ اندیشی، تنهایی و معناآفرینی دست یازیده، اثبات نماید که ریشه های فلسفه اگزیستانسیالیسم مانند بسیاری از اندیشه های ناب بشری از دیرباز در میان متفکران مشرق زمین وجود داشته و بعدها از شرق به غرب راه یافته است. اصول این مکتب فلسفی و اشراقی که امروزه بر بسیاری از علوم مانند روان کاوی و مردم شناسی سایه افکنده، در شالوده های عرفان ایرانی- اسلامی قابل مشاهده بوده، در افکار و آثار عطار بیشتر جلوه گر شده است. مهم ترین پرسش آن است که: اصول اگزیستانسیالیسم، چگونه در مثنوی های عطار و نیز در شیوه زندگی او متبلور شده است؟ فرضیه پژوهش این است که: مثنوی ها و شیوه زندگانی عطار، اغلبِ نگرش های اگزیستانسیالیستی، البته از نوع خداباورانه و عرفانی آن را در خود جای داده است. برخی از مهم ترین مصادیق از مفاهیم اگزیستانسیالیستی از قبیل آزادی، مرگ اندیشی، تنهایی و معناآفرینی (با رویکردی عرفانی) در آثار عطار به وفور یافت می شود. برای مثال، مفهوم آزادی و انتخاب مسیر الی الله در منطق الطیر نزد سی مرغی که در طلب سیمرغ اند، به روشنی قابل مشاهده است. در آثار عطار، مرگ اندیشی و پذیرش آن در مفهوم وصال حق است. تنهایی در اندیشه عطار جایی ندارد، زیرا دنیا جلوه گاه اوست و معشوق در دل عاشق، سکنی دارد و معنایی که عطار اگزیستانسیالیست می آفریند، قرب الی الله و وصال اوست.
ترجمه گری تابو: بررسی هنجارها در پنج ترجمه انگلیسی گلستان در سده نوزدهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله می کوشد تا به شیوه کیفی- تبیینی و با ابزار کتابخانه در دسترس و بر اساس هنجارهای ترجمه ای پیشنهادی «توری» نشان دهد که جامعه خوانندگان زبان و فرهنگ مقصد، چگونه نویسندگان و آثار زبان و فرهنگ مبدأ را دریافت و درک می کنند و می پذیرند. دو پرسش اصلی نیز عبارتند از: 1- مترجمان، عناصر زبانی و به ویژه فرهنگی متون مبدأ را با چه کیفیتی و به چه میزان درک و دریافت می کنند و چگونه و به کمک چه ابزار زبانی و فرهنگی در فرهنگ مقصد، بازآفرینی می نمایند؟ ۲- چه رخ می دهد که متنی واحد در فرهنگ مبدأ را بیش از دو و گاه چند مترجم تصمیم می گیرند به زبانی واحد در فرهنگ مقصد ترجمه کنند؟ به نظر می رسد خوانندگان فرهنگ مقصد، محتویات متون ترجمه شده را در الگوی ارتباطی و در بستر و گفتمانی کاملاً دگرگونه تر از الگوی ارتباطی و گفتمانی فرهنگ مبدأ، درک و دریافت و تعبیر می کنند و می پذیرند. این مقاله می کوشد تا درک و دریافت و پذیرش سعدی از نگاه پنج مترجم غربی را از رهگذر چگونگی برگردان تابوها در گزیده ای از حکایات گلستان در سده نوزدهم انگلستان بررسی کند. نتایج نشان می دهد که «گلدوین»، «راس» و «ایتسویک» ترجیح می دهند که مسائل تابو را جابه جا و تلطیف یا حذف کنند و پلاتس ترجیح می دهد که تابوها را عیناً برگرداند یا به لاتین ترجمه کند. «ریهاتسک» برخلاف دیگر مترجمان می کوشد تا تابوها را نه حذف، نه تلطیف و نه جابه جا کند و نه به لاتین برگرداند، بلکه همه تابوها را بسان متن اصلی ترجمه کند و از رهگذر راهبرد بسندگی و وفاداری به متن اصلی، گلستان را آنچنان که هست، در دسترس خوانندگان انگلیسی زبان قرار دهد؛ چه معتقد است که برگردان های پیشین گلستان، بیش از اندازه مهذب و پاک سازی شده هستند.
بررسی و تحلیل اقسام دگرگون شدگی در داستان ها و افسانه های حوزه فرهنگی سیستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
داستان ها و افسانه های بومی و محلّی از جمله رازناک ترین پدیده های مردم شناختی و سرشار از بن مایه های اساطیری و کهن الگوهای باستانی اند. این داستان ها و افسانه ها که نشأت گرفته از فرهنگ و آداب و رسوم و سنن و زیست بوم هر قومیّتی است، در بطن خویش حاوی یکی از محوری ترین و مهم ترین عناصر اسطوره ای، یعنی دگرگون شدگی یا همان استحاله است؛ بن مایه ای که در داستان ها و افسانه های ملل و اقوام مختلف، با اشکال و صور گوناگون بروز و ظهور دارد و در این بین یکی از اصلی ترین مایه های اساطیری داستان ها و افسانه های سرزمین سیستان نیز محسوب می شود که در بسیاری از داستان ها و افسانه های این سرزمین بازتاب و نمود یافته است. بر همین اساس در این جستار تلاش شده است تا با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی، به تحلیل انواع دگرگون شدگی در افسانه ها و داستان های حوزه فرهنگی سیستان پرداخته شود و میزان و چگونگی بازنمود آنها در این داستان ها و افسانه ها تحلیل شود. نتایج این تحقیق نشان می دهد که در افسانه ها و داستان های سیستانی، دو نوع دگرگون شدگی عمده دیده می شود که شامل دگرگون شدگی انسانی و دگرگون شدگی مربوط به موجودات فراطبیعی همانند دیو یا بزلنگی است که از میان این دو نوع دگرگون شدگی، بیشترین بسامد مربوط به دگرگون شدگی انسانی است که توانسته بالاترین بازنمود را در افسانه ها و داستان های سیستانی داشته باشد.
تحلیل مؤلفه های آموزش صلح در مجموعه اشعار «سهراب سپهری»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
صلح، یکی از اصول و ارزش های زندگی است و تنها در سایه این موهبت می توان به امنیت، آرامش، رشد و تعالی دست یافت. بنابراین ضروری است که آموزش برای ایجاد و حفظ صلح در جهان به این عرصه گام نهد و راهکارهای دستیابی به صلح را روشن سازد. سهراب سپهری، شاعر و نقاشی است که به جهانی آرام، به دور از ستیز، درگیری، تباهی و فساد می اندیشد که در آن سرزنش و بیداد وجود ندارد. جهان او، شفاف و بی آلایش است. او چون صلح گراها به رسالت خود که پدید آوردن صلح و دوستی است می پردازد. هدف این پژوهش، تحلیل مضامین اشعار سهراب سپهری برای دستیابی به مؤلفه هایی است که او برای ایجاد فرهنگ صلح معرفی می کند. این پژوهش با روش کیفیِ تحلیل مضامین و تحلیل یافته ها به هر دو شیوه استقرایی و قیاسی انجام شده است. جامعه آماری، مجموعه اشعار سهراب سپهری است. شیوه گردآوری داده ها با استفاده از اسناد کتابخانه ای انجام یافته و داده ها با به کارگیری پنج گام تحلیل مضامین شامل: آشنا شدن با داده ها، ایجاد کدهای اولیه و کدگذاری، جست وجو و شناخت مضامین، ترسیم شبکه مضامین و تحلیل شبکه مضامین تجزیه و تحلیل شده است. نتایج پژوهش نشان داد که اشعار سهراب سپهری دارای هشت مؤلفه اصلی با عناوین خداباوری، خودسازی، نیک اندیشی، نیک سخنی، نیک رفتاری، زیستن با طبیعت، رفتار احترام آمیز با طبیعت، بیزاری از عصر ماشینی و 27 مؤلفه فرعی است که ذیل سه قلمرو اصلی صلح با خود، صلح با دیگران و صلح با طبیعت قرار می گیرد.
تحلیل جامعه شناختی رمان «سال های ابری» بر پایه نظریه «اریش کوهلر»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تحلیل جامعه شناختی رمان «سال های ابری» نوشته علی اشرف درویشیان بر پایه نظریه «اریش کوهلر» انجام گرفته است. این رمان، تجربه ها و شواهد عینی زندگی و جامعه نویسنده است. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی، رمان را در جهت ترسیم چهره طبقات اجتماعیِ فرودست از جمله وضعیت اجتماعی و سیاسی جامعه آن دوره که مقارن با حکومت پهلوی است، تحلیل کرده ایم. این اثر نمودار وضع نابسامان اقتصاد، تغییر ابزار تولید و آغاز صنعتی شدنِ جامعه و رشد بورژوازی و تحولات بدون پیش ساختار است. درویشیان، منشأ نابسامانی های اجتماعی را رشد سرمایه داری و نظامِ اقتصادیِ می داند که از عوامل اصلی فقر و فساد در جامعه هستند. محتوای رمان، فقر و پیامدهای آن مانند بیکاری، وضعیت نامناسب بهداشتی، افزایش مرگ و میر، اختلافات خانوادگی، کار سخت کودکان و زنان، تضاد طبقاتی، نرخ پایین پوشش تحصیلی، باورهای خرافی و آمیختن مذهب با خرافات، جبرگرایی و اعتقاد به سرنوشت و... است. بنا بر نظریه کوهلر، آفرینش هر یک از انواع ادبی برخاسته از واقعیت های دوران زندگی نویسنده و تابع چهار متغیر و عامل اساسی است: اوضاع و احوال تاریخی، تعلق نویسنده به یک طبقه، شخصیت و پرورش فرهنگی نویسنده و نوع ادبی برگزیده نویسنده. بنابراین بر مبنای این متغیرها و با استفاده از مدل تحلیلی نخست، منظور از هر متغیر و عامل تشریح و سپس عناوین فرعیِ احتمالی و شاخص های آن مطرح و در نهایت برخی از مهم ترین مصادیق آن شاخص ها از رمان استخراج و تحلیل شده است.