مطالعات زبان و ادبیات غنایی
مطالعات زبان و ادبیات غنایی سال 14 زمستان 1403 شماره 53 (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقالات
حوزههای تخصصی:
کاربردشناسان مشهور انگلیسی که ساختار بافتی جمله را برای تفسیر متن در نظر می گیرند، کارگفت را مطرح می کنند که شاعر یا نویسنده باید اطلاعات درست، واضح و بدون ابهام لازم را بر پایه آن در اختیار مخاطب بگذارد. هدف کلی کاربردشناسی شناختی تبیین و تحلیل چگونگی کاربست عبارت ها و گفتمان آن ها در بافت زبانی است. امیرخسرو دهلوی مفاهیم غنایی و عاشقانه را با ساختاری متنوع در بافت زبانی مستقیم و غیرمستقیم در شعرش تبیین کرده و با کاربرد این عناصر به درک درست و دقیق این مفاهیم کمک شایانی کرده است. هدف غایی این پژوهش شناخت رویکردهای شاعر از منظر سبک شناختی برای تبیین معنا و مفهوم عشق بر پایه نظریه کاربردشناسی شناختی است، چنانکه چگونگی کاربرد واژه عشق و لوازم آن را در مثنوی غنایی هشت بهشت امیرخسرو دهلوی بر پایه کارگفت های مستقیم و غیر مستقیم به روش توصیفی- تحلیلی بررسی کرده است. امیرخسرو دهلوی برای شناساندن عشق و مفاهیم غنایی آن از کاربست های مستقیمی که بیانگر اصل وضوح است، بهره برده و بسامد آنها بیشتر در سطح واژه و موسیقی است که با استفاده از بیان صریح و روشن و اصل معنایی و صورت ظاهری واژه شکل گرفته است. هم چنین کاربرد عشق و لوازم آن را که اصل اساسی موضوع اشعار غنایی است، در قالب کارگفت های غیر مستقیمی مانند تشبیه، استعاره، مجاز، کنایه، تلمیح و دیگر صنایع بلاغی با زبانی غیر مستقیم که دستاویزی برای بیان مفاهیم مورد نظر شاعر هستند، در هشت بهشت به تصویر کشیده است.
تحلیل نشانه شناختی شعر ستاره دور نادر نادرپور بر اساس نظریه مایکل ریفاتر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نظریه نشانه شناسی رویکردی نظام مند، خواننده محور و بر مبنای ساختارگرایی است که توسط مایکل ریفاتر (1978) به عنوان روشی کاربردی برای تحلیل اشعار و تبیین ماهیت و کارکرد متون ادبی ارائه شده است. مطابق این نظریه با بررسی نشانه های متن و کشف شبکه های معنایی آن تلاش می شود خاستگاه متن از طریق زیرانگاشت های ادبی که در آن گسترده شده به دست آید. مقاله حاضر، نخست رویکرد نظریه ریفاتر را معرفی می کند، سپس بر مبنای آن به خوانش شعر «ستاره دور» از مجموعه اشعار «سرمه خورشید» نادر نادرپور می پردازد. هدف این تحقیق تلاش برای خوانش دقیق تر شعر مورد نظر با استناد به نظریه نشانه شناسی ریفاتر است و اینکه با توجه به ظرفیت های نظری و دستاوردهای علمی رویکرد ریفاتر، بتوان از این روش در خوانش خلاقانه و تحلیل دقیق تر اشعار مد نظر بهره گرفت و به نتایج متفاوتی دست یافت.
شخصیت پردازی قهرمان اصلی داستان در رمان های احمد محمود و اسماعیل فصیح(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
شخصیت پردازی جذاب ترین عنصر داستانی است و حکایت از عمق نگاه نویسنده به انسان ها دارد. احمد محمود و اسماعیل فصیح دو تن از نویسندگان مشهور ایرانی هستند که آثار قابل توجه ای را آفریده اند. در این پژوهش، شخصیت جلال آریان در داستان ثریا در اغما، زمستان 62 و دل کور اثر اسماعیل فصیح و شخصیت خالد در داستان های زمین سوخته، همسایه ها، داستان یک شهر و درخت انجیر معابد اثر احمد محمود بررسی و تحلیل می شود. تحقیق حاضر که به روش توصیفی _ تحلیلی انجام شده نشان می دهد که دیدگاه کلی هر دو نویسنده نسبت به مسائل خوش بینانه است. قهرمان های منفی در آثار فصیح محدودند و آنهایی که وجود دارند، ذاتاً چهره ای زشت و کریه ندارند، بلکه اشخاصی هستند که به خاطر منافع شخصی و شیوه زندگیشان با یکدیگر متفاوتند. هر سه رمان بیانی ساده، راست، طبیعی و توأم با چاشنی طنز دارند. شخصیت ها در هر سه رمان مورد بررسی متنوع اند، اما متعدد نیستند. نویسندگان در شخصیت پردازی به شیوه غیرمستقیم عمل کرده اند. روند تئاترگونه رمان ها موجب شده تا در معرفی شخصیت ها بیشتر از شیوه گفتگو و توصیف ظاهر بهره جوید. در این رمان ها تک گویی درونی جایگاهی ندارد. قهرمان داستان های فصیح، جلال آریان شخصیتی نیمه پویاست و راوی ناظر است. اگر چه نویسنده می خواهد راوی داستان بیشتر ادای قهرمانان وطن پرست را در بیاورد، اما ناظری است بسیار سخت گیر که زندگی ایرانیان مهاجر را مغرضانه گزارش می دهد. احمد محمود دیدگاه خوش بینانه ای نسبت به زندگی و مردم دارد. در نظر او سختی ها پایان پذیرند. قهرمان های داستان احمد محمود از خوشی ها رویگردان نیستند. می توان گفت محمود، نویسنده رنج ها و مبارزات است. به ویژه در داستان های زمین سوخته این مسئله را مورد توجه قرار می دهد. همچنین قهرمان های داستان های وی مانند خالد، به مرام و تفکری اعتقاد دارند که برای تحقق آن به مبارزه می پردازند. او در آثار خود تبهکاران را از نزدیک می نگرد و به جرائم و مسائل اجتماعی به گونه ای ریشه ای و دقیق توجه می کند.
مقایسه عناصر غنایی در خسرو و شیرین، لیلی و مجنون نظامی گنجوی با همای و همایون و گل و نوروز خواجوی کرمانی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
در این مقاله به بررسی و مقایسه عناصر ادب غنایی به کار رفته در مثنوی های خسرو و شیرین، لیلی و مجنون نظامی گنجوی با همای و همایون و گل و نوروز خواجوی می پردازیم. مواردی از قبیل عناصر محتوایی و عاشقانه، ترکیبات و تعبیرات غنایی، توصیفات نرم و لطیف، فضای غم آلود و انزواطلبانه، وصل و هجران، عاشق و معشوق، تصاویر و عناصر صوری، ذهن و زبان، زاویه دید، شخصیت های منظومه ها به تحلیل و مقایسه پرداخته شده است. این که خواجو به چه میزان تحت تأثیر نظامی بوده، یا ابتکار عمل و نوآوری هایی از خود نشان داده است، مورد تحلیل قرار می گیرد. بخش فراگیری از موضوعات غنایی و عشقی در هر منظومه غنایی با ذهنیات، احساسات و عواطف درونی، روزگار حال و گذشته شاعر عجین شده است. یافتن و الفت برقرارکردن بین مناسبات غنایی هر دو شاعر، به این پرسش پاسخ می دهد که در آثارشان به چه نوع مؤلفه هایی در بیان عناصر غنایی اهمیت بیشتری داده شده که در آثار دیگری مشاهده نمی شود؟ هدف کلی مقاله، مقایسه و تبیین نوع بیان عناصر غنایی در مورد پژوهش است. خواجوی کرمانی همچون نظامی گنجوی، با نرم سرایی و ساده سازی مفاهیم شعری را به ادبیات عامیانه و مردمی نزدیک کرده است. شواهد به دست آمده در این پژوهش، بیانگر آن است که مثنوی های نظامی گنجوی و خواجوی کرمانی در تعریف ویژگی های عناصر غنایی مشابهت هایی با هم دارند و سطحی از اختلاف در شیوه بیان مؤلفه های غنایی وجود دارد که این اختلافات برجسته به نظر نمی رسد.
عشق پر بسامدترین مضمون اشعار قوام الدین صاینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
قوام الدین محمد یزدی از شاعران و نویسندگان قرن هشتم و نهم است که چند نسخه از کلیات او باقی مانده است. این اثر دربردارنده اشعار و مکتوبات شاعر است. یکی از مضامین و تصاویر برجسته اشعار او عشق است. مشهور شدن چند چهره شاخص در ادبیات فارسی به عاشقانه سرایی و تمرکز کردن تحقیقات روی عاشقانه های آنها سبب شده است تا از دیگر شاعران این حوزه غفلت شود. حال آنکه بررسی همه متون از این منظر نتایج ارزنده ای دارد، از جمله اینکه خالقان تصاویر و مضامین بدیع، مقلدان، تأثیر اوضاع سیاسی و اجتماعی و حتی نگرش های کلامی و عرفانی را در عاشقانه سرایی معلوم می کند. در نوشتار حاضر به روش توصیفی- تحلیلی افکار و آرای قوام الدین درباره عشق بررسی شده است. تصاویر و مضامین عاشقانه او در سه محور عشق، عاشق و معشوق دسته بندی شده است. نتایج بررسی عاشقانه های قوام نشان می دهد که او فقط به یک موضوع و مضمون در باب عشق بسنده نکرده، بلکه تقریباً همه زوایای عشق در اشعار او بازتاب داشته است. از این رو، در اشعار او می توان از تعریف عشق تا ویژگی های آن، آثار و نتایج عاشق شدن، ویژگی های ظاهری و اخلاقی معشوق، ویژگی های عاشق و دوگانه های متضاد در عشق ملاحظه کرد.
بررسی نقش های عاطفی و ادبی در خسرو و شیرین نظامی گنجوی بر اساس نظریه ارتباط رومن یاکوبسن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نظریه روشی منسجم برای مطالعه ادبی است که بر اساس دیدگاه خاصی قرار گرفته باشد. یکی از این نظریه ها، نظریه ارتباطی یاکوبسن است. برای ایجاد هر ارتباطی به مجرایی نیاز است تا بتوان به کمک آن پیوند ذهنی میان فرستنده و مخاطب برقرار کرد. نظریه پردازان نقش های مختلفی را برای زبان در نظر گرفتند. نظامی از شاعرانی است که قریحه و استعداد بالایی در سرودن اشعار غنایی و عاشقانه دارد. در منظومه غنایی خسرو و شیرین، نقش عاطفی و ادبی، کمک کرده تا شاعر نگرش و احساس خود را بیان کرده، اشعار زیبایی خلق کند. دو نقش عاطفی و ادبی از نقش های پرکاربرد در خسرو و شیرین نظامی هستند. در خسرو و شیرین، نظامی احوالِ شخصی شخصیت های داستان را برای مخاطبش بیان می کند. این مقاله به روش توصیفی – تحلیلی به بررسی نقش های عاطفی و ادبی در خسرو و شیرین نظامی گنجوی براساس نظریه ارتباط رومن یاکوبسن پرداخت و میزان تأثیر این نقش ها در داستان ها و مخاطب مشخص گردید. نتایج پژوهش نشان داد که احساس، تخیل و اندیشه نظامی در متن داستان ها قابل مشاهده است و عنصر عاطفه در کلامِ نظامی سبب شور و شادی شده، مضمون آن به آسانی در ذهن مخاطب جای می گیرد. همچنین مشخص شد که کارکرد ادبی در شعر غنایی نظامی به اوج خود رسیده و نظامی برای منتقل کردن پیام خود از صنعت ادبی بهره برده است.