گویش شناسی و فرهنگ عامه
گویش شناسی و فرهنگ عامه سال 3 بهار و تابستان 1404 شماره 1 (مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
مقالات
حوزههای تخصصی:
خلاصه الاشعار و زبده الافکار (مورخ حدود 1007 ق) تقی الدین کاشانی پس از جنگ موزه قونیه (مورخ 848 ق) دومین منبعی است که در آن 33 دوبیتی کهن و اصیل باباطاهر آمده است. نگارنده پس از بررسی این دوبیتیها آنها را از نظر مشکلات زبانی و معنایی به 3 دسته ساده (5 دوبیتی)، متوسط (16 دوبیتی) و مشکل (12 دوبیتی) تقسیم کرده و در این مقاله به خوانش و گزارش 9 دوبیتی مشکل پرداخته است. در این خوانش و گزارش نخست تصحیح علمی انتقادی، آوانگاری و ترجمه فارسی هریک از دوبیتیها انجام شده و سپس وزن هجایی و عروضی، قافیه و ردیف و شرح واژگان و اصطلاحات، آموزه های اساطیری، مباحث مربوط به فرهنگ مردم و نکته های تطبیقی و ... شاهدها و مثالهای متنوعی از متون مختلف و گفتار مردم آمده است. پیرو بررسیهای انجام شده در این مقاله نتایج زیر به دست آمده است: 1) زیرساخت زبانی دوبیتیهای باباطاهر گورانی است که تحت تأثیر کردی، لکی، لری و فارسی قرار گرفته و در سایه اشراف بر زبانهای ایران باختری ابهامی در خوانش و فهم آنها باقی نمی ماند. 2) پیرو سنت شعری گورانی وزن دوبیتیها نیز هجایی است که در اثر دستکاریهای کاتبان و راویان به وزن عروضی نزدیک شده است.
کارکرد زبان آرکائیک (کهن) و زبان عامیانه در شعر نظیری نیشابوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
نظیری نیشابوری، از شاعران مشهور سبک هندی است که با استفاده از ظرفیت های زبانی متنوع، تصویرهای شعری خلاقانه را در این سبک، پدید آورد. یکی از مهمترین جلوه های این تنوع، کاربرد هم زمان زبان کهن (آرکائیک) و زبان عامیانه در شعر است که سبب غنای کلام او شده و آن را به آئینه ای تمام نما، از تحولات اجتماعی و فرهنگی -زبانی عصر او بدل کرده است. آمیختگی و ترکیب زبان فاخر و کهن با واژگان عامیانه و گاه محاوره ای، سبب شده، شعر او هم برای خواص، جذاب باشد و هم برای عوام، قابل درک شود. زبان آرکائیک در قالب واژگان مهجور و ساختارهای نحوی سنتی و اصطلاحات کهن، بُعدی سنتی به شعر او می بخشد و زبان عامیانه از طریق واژگان روزمره و کنایات مردمی و اصطلاحات محاوره ای، صبغه مردمی و صمیمیت و پویایی را به شعر او القا می کند. مقاله حاضر با روش تحلیلی – توصیفی، به بررسی و تحلیل کارکرد زبان کهن (آرکائیک) و زبان عامیانه در شعر نظیری نیشابوری پرداخته است تا جلوه های این دو نوع زبان را در شعر او با ذکر نمونه هایی نشان داده و نقش و تأثیر آنها را در شکل گیری سبک ادبی او بیان کند.
توصیف ساختمان دستوری «صفت» در گویش لایزنگانِ داراب(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
صفت در لغت به معنی ویژگی است و در اصطلاح دستور زبان، واژه ای است که همراه با اسم به کار می رود و یکی از ویژگی های آن را بیان می کند. هر یک از دستورنویسان، برای صفت تعریفی ارائه کرده اند که با اندکی تسامح می توان گفت همه آن ها بر پایه ویژگی و چگونگی اسم بنا شده اند. پژوهش حاضر به ساختمان دستوری «صفت» در گویش لایزنگانِ داراب اختصاص یافته است. روشِ گردآوریِ مطالب این پژوهش به دو صورت میدانی و کتابخانه ای بوده و روش پژوهش نیز تحلیل محتوا با رویکرد تحلیلی-توصیفی بوده است. امروزه با توجه به دیدگاه های نوین زبان شناسی و توجه بیش از حد دستورپژوهان به جایگاه و محل قرار گرفتن واژه ها در جمله، صفت را نیز از نظر جایگاه و به طور کلی در گروه اسمی مورد بررسی قرار می دهند. اما به نظر می رسد این کافی نیست چراکه ویژگی بسیاری از مقوله های دستوری، به ویژه بخشی که مربوط به زایایی زبان فارسی می شود، مورد غفلت قرار گرفته است. بنا بر ضرورت و اهمیت این مسئله، نگارنده در این جستار، کوشیده است تا صفت در گویش لایزنگانی را از نظر مفهوم، ساختمان، ثابت یا درجه ای بودن، کاهش، افزایش و اعتدال (سنجش و مقایسه)، جایگاه (پیشین یا پسین بودن)، جایگاه صفت بیانی و موصوف و تقدم و تأخر آن، رابطه دستوری گروه وصفی و مطابقت صفت و موصوف مورد بررسی قرار دهد.
پیشنهادی برای سه جاینام «خلخال»، «هِرو» و «اَزناو»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
جاینام ها از بخش های مهم زبان هستند و شناخت آنها می توان از نظر تاریخی، زبانی، فرهنگی و غیره کمک بزرگی به زبان کند. در این مقاله سه جاینام از شهر «خلخال» (شهری کُهن تاریخی در استان اردبیل ایران)، به روش تطبیقی بررسی خواهد شد. این این سه جاینام عبارتند از: «خلخال» (نام شهر)، «هرو» (یا «هروآباد» نام محلی خلخال)، و نیز «ازناو» (تفرج گاه معروف ورودی خلخال). در منابع متعدد، معنای کلی «خلخال» را پای برنجن یا حلقه ای می دانند که طلا، نقره و امثال آن است که به پای آویزند، نام شهر خلخال به آن حلقه پای زنان ربطی ندارد. برای نوشتن این مقاله از پیکره نام آبادی های ایران که در در گاه ملی آمار ایران ثبت شده، استفاده شده است. نتیجه پژوهش نشان می دهد نام خلخال از دو بخش خال (خوار) و خال تشکیل شده و جمعاً به معنای سرزمین هموار است، «هرو» به معنای آبی است که فواره می کند و ازناو/ ازنو با (v)azan-ow آب جهنده ارتباط دارد.
بررسی در زمانی فرآیندهای حذف واجی در گونه های زبانی استان کرمان: رویکرد واج شناسی زایشی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش به بررسی درزمانی فرآیندهای حذف واجی در دوازده گونه زبانی استان کرمان شامل بافت، بردسیر، بم، رابر، رفسنجان، زرند، سیرجان، شهربابک، کرمان، گلباف، گوغر و رودبار جنوبی در چارچوب واج شناسی زایشی می پردازد. با بهره گیری از روش توصیفی-تحلیلی و رویکرد درزمانی-مقایسه ای، داده ها از منابع تاریخی متون فارسی میانه و نمونه های میدانی گردآوری و بر اساس اصول واج شناسی زایشی تحلیل شدند. یافته ها نشان می دهد فرآیند حذف واجی در این گونه ها پدیده ای غیرتصادفی و تابع قواعد واجی نظام مند بوده که عمدتاً در محیط های آوایی مشخص رخ می دهد. حذف همخوان پایانی به ویژه در جایگاه پساواکه ای به عنوان پربسامدترین الگو شناسایی شد. همچنین حذف در خوشه های همخوانی پایانی و آغازی از الگوهای قابل پیش بینی پیروی می کند. نتایج مؤید تعامل نظام مند میان حذف و سایر فرآیندهای واجی بوده و ظرفیت تبیینی چارچوب زایشی در تحلیل تحولات واجی این گونه ها را تأیید می نماید. این مطالعه با پرکردن خلأ پژوهشی موجود، نقش کانونی محدودیت های واج آرایی را در تحول تاریخی نظام آوایی این گونه ها برجسته می سازد.
بررسی تطبیقی جواهرآلات و لباس زنان ایلامی در دیوان شاکه و خان منصور و دیوان حشمت منصوری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پوشش محلی و بومی هر کشوری بخش مهمی از فرهنگ آن سرزمین را پدیدار می سازد که دارای شاخصه های ارزشمند و با قدمتی است. یکی از راه های تبیین و تشریح جایگاه لباس در فرهنگ ایرانی، بررسی بازتاب این موضوع در ادبیات، به خصوص، شعر است. در این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی، انواع پوشش و جواهرآلات زنان ایلامی در شعر شاکه و خان منصور و حشمت منصوری بررسی می شود. این تحقیق نشان می دهد که شاکه و خان منصور به عنوان شاعران سنتی و حشمت منصوری به عنوان شاعر معاصر در توجه به پوشش محلی مردم ایلام، از لباس زنان، منزلت اجتماعی و شکوه زن کرد را به تصویر کشیده اند. دیدگاه حشمت منصوری در این بین وسیع تر از نگرش شاکه و خان منصور است. در میان البسه زنان کرد، «سه روه ن» با 45% در شعر شاکه و خان منصور و «ه به ر» و «که رواس» با 18% در شعر حشمت منصوری بالاترین بسامد را دار است. زیورآلات «بان سه روه نی» و «کلونگ»، هر کدام با 50% در شعر شاکه و خان منصور و گول کیف با 36% در شعر حشمت منصوری، دارای بالاترین بسامد است. جامعه آماری پژوهش، دیوان شاکه و خان منصور و دیوان حشمت منصوری و نمونه آماری، اصطلاحات مربوط به البسه و زیورآلات زنان است.
بررسی تطبیقی جایگاه زن در امثال و حکم فارسی و کردی (با تأکید بر کارکرد خانوادگی و اجتماعی زن)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
با توجه به قرابت های فرهنگی، تاریخی و جغرافیایی در دو جامعه زبانی فارسی و کردی، و اهمیت جایگاه زن و خانواده در جامعه ایرانی و کردی، این مطالعه به بررسی تطبیقی امثال و حکم مرتبط با زن و خانواده در زبان کُردی و فارسی اختصاص یافت. بدین منظور به منابع اصلی که دربردارنده امثال و حکم فارسی و کُردی بودند، مراجعه شد و مثل های موجود در موضوع زن و نیز ارتباط زن با مرد و دیگر اعضای خانواده و همچنین جایگاه و کارکرد خانوادگی و اجتماعی زن، استخراج گردید. نگارندگان، این مثل ها را از حیث مولفه های تشکیل دهنده ساختار و فرم ادبی نظیر موسیقی، صور خیال، جنبه های زبانی و نحوی، و نیز از حیث اندیشه و محتوا بررسی کردند و جنبه های اشتراک و افتراق آنها را بازنمودند. از رهگذر جستجوی مثل های مرتبط با زن و خانواده، به طور کلی 39 زوج ضرب المثل مطابق هم در این دو زبان به دست آمد و در سه دسته همسان، مشابه و متفاوت طبقه بندی شده و در بوته بحث و بررسی قرار گرفت. در نتیجه از میان 39 زوج ضرب المثل بررسی شده، 7 زوج (9/17%) کاملاً همسان، 18 زوج (1/46%) مشابه و 15 زوج (4/38%) متفاوت بودند.
چند فرایند واجی فعال در گویش شیرازی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف از نگارش این پژوهش بررسی فرایندهای واجی فعال در گویش شیرازی است. بدین منظور داده های مورد نیاز پژوهش به چند روش جمع آوری شده اند: 1. مصاحبه با 5 تن از گویشوران شیرازی، 2. استفاده از شم زبانی یکی از نگارندگان در تایید داده ها، 3. استفاده از منابعی مانند سمندر (1377 و 1383) و زارعی (1383) که به این گویش شعر و داستان نوشته شده اند. پس از گردآوری بیش از پانصد واژه ساده، غیرساده، و گروه، داده ها با توجه به بافت مشترک دسته بندی شده اند و نوع فرایند هر کدام شناسایی، توصیف و تحلیل شده و قاعده هر فرایند نوشته شده است. در انتهای هر قسمت، یکی از داده ها از زیرساخت تا روساخت به عنوان نمونه بازنمایی شده است. برخی از نتایج این پژوهش عبارتند از: 1. در توالی های همخوانی /-st-/ و /-zd-/ در بافت بین دو واکه فرایند همگونی به صورت پیشرو عمل می کند. 2. واکه پسین افتاده /A/ در بافت قبل از سایشی لثوی کامی /S/ و در پایان تکواژهای آزاد به واکه میانی [o] ارتقاء می یابد. 3. تکواژ اضافه /-e/ در گروه های اضافه و وصفی حذف می شود. 4. واکه پسین افتاده /A/ موجود در پسوند سببی [-And] پیش از توالی همخوانی /nd/ یک درجه افراشته شده و به واکه میانی [o] تبدیل می گردد. 5. واکه میانی /e/ موجود در پیشوند امری و التزامی /be-/ به لحاظ مشخصه های [پسین] و [افراشته] با واکه های افراشته ستاکِ فعل هماهنگی واکه ای دارد.
ریشه شناسی چند واژه خویشاوندی در گویش لری بختیاری(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش، بررسی واژه های خویشاوندی "تاته، کچی، هالو، و بوتی" در گویش بختیاری است و اینکه کدامیک از این واژه ها ریشه در خانواده هندواروپایی و کدامیک ریشه در خانواده های غیر هندواروپایی دارند. روش کار در کنار ریشه شناسی هر واژه، هم بررسی واژه های مدنظر در همه خانواده های زبانی در ارتباط با زبان های ایرانی و هم تطبیق آنان با گویش کردی است. سرانجام چنین برداشت شد که به احتمال بسیار واژه تاته، نام آوا و ریشه در خانواده هندواروپایی؛ واژه کچی ریشه در ترکی-مغولی از خانواده آلتایی؛ واژه هالو ریشه در زبان اکدی از خانواده سامی؛ و واژه بوتی احتمالاً ریشه در زبان ایرانی باستان داشته باشد.
بررسی ادبیات سعدی از دیدگاه توانمندسازی اجتماعی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
توانمندسازی اجتماعی به عنوان یکی از الزامات توسعه پایدار بر شانه ارزشهای فرهنگی-اجتماعی ایستاده است. ادبیات به عنوان پدیده ای زمینه مند و یکی از ستونهای نظام فرهنگی جامعه، بازتابی از شرایط فرهنگی است که مشوق یا مانع توانمندسازی جامعه و حاکمیت می باشد لذا بررسی ادبیات کلاسیک می تواند تصویری از روند تاریخی تحولات فرهنگی مرتبط را منعکس نموده، به شناخت عمیق و علّی وضع موجود یاری رساند. از این منظر ادبیات سعدی به عنوان شاعر و سخنوری برجسته و به شهادت آثارش، یک مصلح اجتماعی و معلم اخلاق، واجد اهمیت است که با استفاده از روش تحلیلی-توصیفی و منابع کتابخانه ای مورد مطالعه قرار گرفت تا نسبت ادبیات او با مفاهیم محوری توانمندسازی بررسی گردد. به نظر می رسد گرچه ارزشهای سطح کلان توانمندساز برای حاکمان همچون برقراری عدالت کماکان مطرح است ولی در سطح فردی با توسعه فرهنگ مصرف گرایی، شاهد کم رنگ شدن مفهومی همچون قناعت هستیم که به عنوان عنصر فرهنگی بومی و منطقه ای موجب افزایش کیفیت زندگی بوده و در نظریه های پساتوسعه مورد توجه قرار گرفته است.
واژه خلیج؛ هند و اروپایی (ایرانی) یا سامی (عربی)؟(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
ایران باستان چندین بار مورد تاخت و تاز اقوام دیگری قرار گرفت و در این فرایند، آثار مکتوبی از میان رفتند. در ایران باستان، آخرین تازش با یورش تازیان همراه بود که جایگزینی زبان عربی و از میان رفتن شمار بسیاری آثار مکتوب بود که تنها آثار اندکی به ویژه در ارتباط با متون دینی به جا ماند. همچنین، پیش از اسلام و بنیاد شاهنشاهی های ایرانی، واژه های پارسی در واژگان عربی را پیدا کردند و در مقابل، با برتری اعراب واژه های عربی به واژگان پارسی راه یافتند. با وجود آن، واژه های پارسی هم بودند که در دوره اسلامی به زبان عربی راه یافتند و طبق قواعد زبان عربی اشتقاق یافتند. هدف این مقاله، بررسی ریشه واژه خلیج در دو خانواده زبانی هندواروپایی و سامی است و اینکه ساختار این واژه ریشه در کدام خانواده زبانی دارد. روش کار هم بررسی ریشه و ساختار واژه در هر دو خانواده و هم پیدا کردن نمونه های اولیه واژه در متون آنان است. در پایان چنین برداشت شد که با توجه به اسناد و تطبیق آنان، احتمال ریشه داشتن آن در زبان هندواروپایی (ایرانی) و از ریشه xal < *ku̯/wel بیشتر است.
هماهنگی واکه ای در گویش قاینی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر به بررسی پدیده هماهنگی واکه ای در گویش قاینی، یکی از گویش های جنوبی خراسان، می پردازد. داده های این تحقیق از منابع مکتوب مرتبط با گویش قاینی، شم زبانی نگارنده و مصاحبه با گویشوران بومی میان سال گردآوری شده است. هدف اصلی این پژوهش، تحلیل انواع هماهنگی واکه ای در این گویش با تمرکز بر نوع پس رو و بررسی تغییرات واکه ای در واژه های مختلف از منظر ویژگی هایی چون پسین بودن، افراشتگی و گردی است. نتایج نشان می دهد که در گویش قاینی، هماهنگی پس رو در پیشوندهای فعلی نظیرme- وbe- به صورت چشمگیری رخ می دهد و منجر به تغییراتی مانند تبدیل me- به mi- یا mo- می گردد. همچنین، در برخی واژه ها، واکه ها تحت تأثیر واکه های مجاور دچار تغییر در ویژگی های آوایی خود می شوند که نشان دهنده حضور فعال و نظام مند این فرایند در ساخت واژگانی و نحوی گویش قاینی است. این یافته ها می تواند در طبقه بندی واج شناختی این گویش و درک بهتر از ساختارهای زبانی نواحی شرقی ایران مفید واقع شود.