مدیریت راهبردی دانش سازمانی (مدیریت دانش سازمانی سابق)

مدیریت راهبردی دانش سازمانی (مدیریت دانش سازمانی سابق)

مدیریت راهبردی دانش سازمانی سال 8 تابستان 1404 شماره 29 (مقاله علمی وزارت علوم)

مقالات

۱.

مدل پیشنهادی بدنه دانش تحول دیجیتال برای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بدنه دانش بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تحول دیجیتال دانش مدل بدنه دانش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۱ تعداد دانلود : ۲
هدف: بدنه دانش توصیف رسمی از حوزه هایی است که مجموعه کاملی از نظریه ها، روش ها، مفاهیم به شیوه ای ساختاریافته و فناوری ها را شامل می شود. با توجه به اهمیت تحول دیجیتال در بانک مرکزی، این مقاله با هدف طراحی مدل پیشنهادی بدنه دانش تحول دیجیتال برای بانک مرکزی جمهوری اسلامی ایران تدوین شده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر از نظر نوع تقسیم بندی پژوهش های علمی در رده پژوهش های کاربردی – توسعه ای قرار دارد. برای غربالگری و حصول اطمینان از اهمیت شاخص های شناسایی شده و انتخاب شاخص های نهایی از دیدگاه خبرگان از روش دلفی استفاده شده است. روش انتخاب نمونه، هدفمند و در دسترس بوده است. مولفه ها و شاخص های منتخب با به کارگیری نرم افزار مکس کیودا نسخه 20 کدگذاری شد. در مرحله دوم پژوهش یعنی مرحله کمی، پرسشنامه در بین 159 نفر از مدیران و کارشناسان بانک مرکزی توزیع شد. پس از توزیع و جمع آوری داده های حاصل از پرسشنامه، از تحلیل عاملی تاییدی به کمک نرم افزار Smart PLSبرای برآورد پارامترها و کلیه محاسبات استفاده شد. پس از انجام روایی محتوای شاخص های طراحی شده، روایی سازه بررسی شد. برای تعیین روایی سازه از تحلیل عاملی تاییدی استفاده شد که به عنوان زیرشاخه ای از مدل سازی معادلات ساختاری است. برای تعیین پایایی از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. یافته ها: با مشخص شدن حوزه های دانشی و نتایج کدگذاری 14 مولفه و 51 شاخص در حوزه تحول دیجیتال نشان داد شاخص هوشمندسازی فرایندهای جمع آوری، تحلیل داده ها و شاخص های عملکردی با میانگین 4.93 به عنوان مهم ترین شاخص در بانک مرکزی شناسایی شد. نتایج ناشی از بخش کمّی پژوهش، نشان دهنده صحت و تائید روابط طراحی شده است. در مجموع، حوزه های " نظام فناوری های نوین" و "نظام عملیات پولی و اعتباری" به عنوان کلیدی ترین عوامل در پیشبرد تحول دیجیتال بانک مرکزی شناسایی شدند. در مقابل، حوزه هایی مانند " نظام تولید کاغذ اسناد بهادار" و " نظام های پرداخت" با تأثیر کمتر، نیازمند توجه ویژه و سرمایه گذاری بیشتری برای ارتقای نقش خود در این مدل هستند. ضریب مسیر به عنوان معیاری از شدت تأثیر، نشان می دهد که "تحول حوزه نظام فناوری های نوین بانک مرکزی" با ضریب 0.159 بالاترین تأثیر را بر مدل تحول دیجیتال دارد. این نشان دهنده نقش کلیدی این حوزه در توسعه تحول دیجیتال است. انحراف استاندارد برای تمامی روابط پایین و در بازه 0.003 تا 0.015 است که نشان دهنده دقت بالا در اندازه گیری ها و پایداری نتایج شده است. نتیجه گیری: مدل مفهومی پژوهش حاصل از بدنه دانش تحول دیجیتال در بانک مرکزی با تفسیر و ترکیب یافته ها طراحی شد. نتایج نشان می دهد که تمامی روابط بین حوزه ها و مدل تحول دیجیتال معنادار هستند. انحراف استاندارد برای تمامی روابط پایین و در بازه 0.003 تا 0.015 است که نشان دهنده دقت بالا در اندازه گیری ها و پایداری نتایج است. این موضوع به اطمینان از نتایج ارائه شده کمک می کند. آماره تی نیز در تمام روابط بالاتر از 5.0 است، که حاکی از معناداری قوی روابط است. در مجموع، حوزه های "تحول نظام فناوری های نوین" و "تحول نظام عملیات پولی و اعتباری" به عنوان کلیدی ترین عوامل در پیشبرد تحول دیجیتال بانک مرکزی شناسایی می شوند. اصالت/ارزش: با تغییرات سریع فناوری های جدید، نقش بانک مرکزی در جایگزینی روش های سنتی ارائه خدمات با روش های جدید بسیار مهم است.
۲.

ارزیابی سطح بلوغ مدیریت دانش در آرشیوهای دیداری شنیداری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: آرشیوهای دیداری شنیداری بلوغ مدیریت دانش مدل بلوغ مدیریت دانش اِی پی کیوسی مدیریت دانش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۱
هدف: ارزیابی سطح بلوغ مدیریت دانش در آرشیوهای دیداری شنیداری کشور بر اساس مدل سطح بلوغ مدیریت دانش اِی پی کیوسی. مدیریت دانش در این مراکز نقش مهمی در حفظ میراث دیداری شنیداری کشور ایفا می کند، اما وضعیت بلوغ آن تاکنون مورد بررسی جامع قرار نگرفته است. روش پژوهش: این پژوهش از نوع پژوهش کمّی و روش گردآوری داده ها از نوع میدانی با راهبرد شیوه های ترکیبی و هدف تحقیق و توسعه (اکتشاف و فهم) با ابزار پرسشنامه استاندارد مدل سطح بلوغ مدیریت دانش اِی پی کیوسی است. جامعه پژوهش ، 11 سازمان بزرگ آرشیوی دیداری شنیداری در کشور است که بر اساس سرشماری انتخاب شدند. تحلیل آماری داده ها با استفاده از آزمون فریدمن و آزمون t تک نمونه ای انجام شد تا رتبه بندی معیارهای بلوغ مدیریت دانش مشخص شود. همچنین برای تبیین انتخاب مدل سطح بلوغ مدیریت دانش اِی پی کیوسی از بین سایر مدل های بلوغ مدیریت دانش، از روش تاپسیس استفاده شد. یافته ها: در ارزیابی سطح بلوغ مدیریت دانش بر اساس مدل اِی پی کیوسی، مراکز آرشیوی سازمان صداوسیما (اداره کل آرشیو، آرشیو فضای مجازی و آرشیو پرس تی وی)؛ کتابخانه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی؛ مرکز اسناد و موزه های صنعت نفت؛ مرکز اسناد انقلاب اسلامی؛ مرکز اسناد و کتابخانه آستان قدس رضوی؛ آرشیو ارتش جمهوری اسلامی و آلبوم خانه کاخ گلستان در سطح یک؛ پژوهشکده تاریخ معاصر ( مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران) در سطح دوم؛ سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران (آرشیو ملی) در سطح سوم رتبه بندی شدند. هیچکدام از مراکز آرشیوی امتیاز سطح چهارم و سطح پنجم را کسب نکردند. نتیجه گیری: با توجه به یافته های این مطالعه در خصوص رتبه بندی سطح بلوغ مدیریت دانش در آرشیوهای دیداری شنیداری بزرگ کشور، می توان گفت که اکثر سازمان های آرشیوی دیداری شنیداری نیازمند برنامه ای جامع در حوزه مدیریت دانش به منظور آگاهی رسانی و شناسایی فرصت ها برای ارتقاء سطح بلوغ مدیریت دانش هستند. دانش حیاتی در این گونه سازمان ها نیازمند توجه و شناسایی است. چراکه این نوع دانش از نوع تخصصی و نیازمند مدیریت ویژه برای حفظ میراث دیداری و شنیداری کشور است. اصالت/ارزش: این مطالعه نخستین پژوهش در زمینه ارزیابی سطح بلوغ مدیریت دانش در آرشیوهای دیداری شنیداری کشور است که مبتنی بر مدل سطح بلوغ مدیریت دانش مرکز بهره وری و کیفیت آمریکا و با پرسشنامه استاندارد این مدل انجام می شود.
۳.

ارائه مدل بهینه سازی برون سپاری مدیریت دانش با استفاده از الگوریتم ژنتیک(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: مدیریت دانش برون سپاری الگوریتم ژنتیک انتخاب پیمانکار

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۲
هدف: مدیریت دانش همچنان به عنوان یک منبع اصلی برای کسب مزیت رقابتی در سازمان ها اهمیت دارد. این پژوهش با هدف ارائه مدل بهینه سازی برون سپاری مدیریت دانش با استفاده از الگوریتم ژنتیک انجام شده است. روش پژوهش: این تحقیق از نظر هدف، توسعه ای-کاربردی و از نظر روش گردآوری داده ها، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری شامل هشت نفر از خبرگان و اساتید دانشگاهی و صنعتی در حوزه مدیریت دانش و شش شرکت پیمانکاری بود. نمونه گیری به روش گلوله برفی انجام شد و ابزار اصلی جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بود. یافته ها: در گام نخست، با بررسی مطالعات پیشین و نظرات خبرگان، 28 معیار برای ارزیابی ارائه دهندگان برون سپاری شناسایی شد. سپس، این معیارها با روش فازی تأیید و چارچوب نهایی طراحی شد. در مرحله بعد، پیمانکاران با استفاده از الگوریتم ژنتیک و بر اساس معیارهای تأییدشده ارزیابی شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که یکی از پیمانکاران بالاترین امتیاز را کسب کرده است. مدل پیشنهادی می تواند به سازمان ها در انتخاب بهینه ارائه دهندگان خدمات مدیریت دانش و بهبود تصمیم گیری در این زمینه کمک کند. این پژوهش با استفاده از الگوریتم ژنتیک و رویکرد فازی به تحلیل و ارزیابی ارائه دهندگان خدمات برون سپاری مدیریت دانش پرداخته است که در ادبیات موجود کمتر مورد توجه قرار گرفته است.
۴.

بازاندیشی در نگاشت نهادی نظام ملی نوآوری ایران؛ یک گونه شناسی جدید مبتنی بر کارکردهای دانشی(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: بازیگران کارکردهای دانشی نظام ملی نوآوری نقش های دانشی نگاشت نهادی

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴ تعداد دانلود : ۲
هدف: هدف پژوهش حاضر بازاندیشی در نگاشت نهادی نظام ملی نوآوری ایران بر اساس کارکردهای دانشی است. روش پژوهش: در مرحله اول برمبنای مطالعات کتابخانه ای عمیق و بررسی اسناد بالادستی و گزارشات داخلی و بین المللی مطرح در این حوزه، بازیگران فعال در نظام ملی نوآوری ایران شناسایی و در 8 دسته اصلی قرار گرفتند. در مرحله دوم پژوهش و مبتنی بر روش نگاشت نهادی بازیگر – کارکرد، نگاشت نهادی نظام ملی نوآوری ایران در وضعیت موجود و بر اساس کارکردها و نقش های دانشی، ترسیم شد. یافته ها: نگاشت ترسیم شده یک تصویر کلی از وضعیت حال حاضر تعاملات دانشی بازیگران نظام ملی نوآوری را نمایش داده و نقاط قوت و قابل بهبود را جهت سیاستگذاری و انجام مطالعات آتی در این حوزه مشخص می نماید. نتیجه گیری: یکی از نقاط تمایز اصلی شناسایی شده بین نظام ملی نوآوری ایران با سایر کشورها، تعریف و نقش آفرینی سطوح بالاتری نظیر نهاد رهبری، مجمع تشخیص مصلحت نظام، شورای عالی انقلاب فرهنگی و مجلس شورای اسلامی قرار گرفته که فراتر از دولت و بالاتر از لایه سیاست گذاری و نهادهای حاکم است و منجر به تعریف یک دسته از بازیگران در سطح بالاتر با ویژگی عناصر راهبردی و سیاست گذاری با عنوان ارکان راهبری است. اصالت/ارزش: حضور مجدد و پررنگ عناصر راهبردی و سیاست گذار نظام ملی نوآوری ایران و ساختار دولتی در قالب ارگان ها، سازمان ها و مراکز زیر مجموعه در لایه های دیگر منجر به کاهش نقش بازیگران غیر دولتی و غیر حاکمیتی نظام نوآوری ایران شده است.
۵.

شناسایی و تبیین سازوکار تسهیم دانش ضمنی کارکنان دانشگاه تهران در توسعه جانشینان(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: تسهیم دانش جانشین پروری دانش ضمنی گراندد تئوری مدیریت دانش

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۳ تعداد دانلود : ۲
هدف: مقاله حاضر با هدف پیشنهادی شناسایی و تبیین سازوکار تسهیم دانش ضمنی کارکنان دانشگاه تهران در توسعه جانشینان انجام شد. این پژوهش، یک پژوهش کاربردی-توسعه ای است زیرا درصدد شناسایی و تبیین سازوکارهای تسهیم دانش ضمنی به کارکنان در حوزه توسعه جانشینان در دانشگاه تهران می باشد. روش پژوهش: این پژوهش از نوع آمیخته متوالی اکتشافی می باشد. جامعه پژوهش در بخش کیفی مدیران و معاونین روسای ادارات و کارکنان دانشگاه تهران می باشد که با روش نمونه گیری هدفمند (گلوله برفی) انتخاب شدند و انجام مصاحبه تا اشباع نظری ادامه یافت. این پژوهش با استفاده از روش تحقیق کیفی داده بنیاد یا گراندد تئوری بر مبنای رویکرد استراوس و کوربین و با استفاده از نرم افزار 2020 MAXQDA انجام شد. الگوی پارادایمی پژوهش با استفاده از نرم افزار PLS Smartاعتبارسنجی شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد مدل پارادایمی مشتمل بر شرایط علی، پدیده محوری، عوامل پیشبرنده یا محرک، عوامل بازدارنده (مقاومت نرم در اشتراک گذاری دانش ضمنی و مقاومت سخت در اشتراک گذاری دانش ضمنی، راهبردها و پیامدها است. اعتبار الگوی پارادایمی پژوهش تایید شد و مدل از برازش مطلوبی برخوردار است. نتیجه گیری: توجه و به کارگیری الگوی احصا شده در این پژوهش می تواند به سیاست گذاران، مدیران ارشد و میانی و تصمیم گیران کمک کند تا بتوانند تبادل دانش ضمنی بطور مستمر در محیط داخلی و خارجی سازمان را انجام دهند که باعث افزایش دانش کارکنان، استفاده بهینه از تکنولوژی و تغییر رویکرد فرهنگ سازمانی، عدالت محوری و نهایتا منجر به اثربخشی و کارآیی می گردد. اصالت/ارزش: به دلیل عدم استفاده مطالعات گذشته از روش نظریه داده بنیاد، اجزای کلی هیچ یک از مدلهای تسهیم دانش ضمنی به کارکنان دانشگاه تهران در حوزه توسعه جانشینان با اجزای این مدل تطبیق ندارد، ولی به لحاظ مفهومی می توان روابط و مقایسه هایی بین آنها انجام داد. استفاده از رویکرد آمیخته نظریه داده بنیاد در فاز اول و روشهای کمی در فاز دوم پژوهش، یکی از نوآوری های این پژوهش است.
۶.

بررسی تاثیر استرس فناوری بر پنهان سازی دانش با نقش میانجی خستگی شغلی و تعدیل گری استقلال کاری(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: استرس فناوری خستگی شغلی پنهان سازی دانش استقلال کاری شرکت پرداخت الکترونیک سامان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۲ تعداد دانلود : ۱
هدف: فشارهای مرتبط با فناوری های نوین، مانند نیاز به تطبیق مستمر با تغییرات سریع، پیچیدگی ابزارهای دیجیتال، و افزایش حجم اطلاعات پردازشی، می تواند باعث ایجاد خستگی شغلی، کاهش تمرکز فردی و در نهایت، کاهش تمایل کارکنان به اشتراک گذاری دانش شود. در چنین شرایطی، کارکنان ممکن است به دلیل استرس و فشارهای کاری، تمایل بیشتری به پنهان سازی دانش ضمنی خود داشته باشند، که این امر می تواند بر بهره وری سازمان تأثیر منفی بگذارد و باعث کاهش دسترسی به مخازن دانش و توانایی سازمان در بهره برداری از دانش صریح و دانش ضمنی گردد. این مسئله، در نهایت، می تواند توانایی سازمان ها در ایجاد جامعه های عملی مؤثر و یادگیری سازمانی را محدود کند. از این رو، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر استرس فناوری بر پنهان سازی دانش انجام شده است و در این راستا، نقش میانجی خستگی شغلی و نقش تعدیل گر استقلال کاری مورد ارزیابی قرار گرفته است. بررسی این عوامل می تواند به درک عمیق تری از چگونگی تأثیر فناوری بر رفتارهای دانش محور کارکنان منجر شود و راهکارهایی را برای مدیریت بهتر استرس و بهبود تعاملات دانشی در سازمان ها ارائه دهد. روش پژوهش: این مطالعه از نوع توصیفی-پیمایشی است و به بررسی اثرات استرس ناشی از فناوری بر پنهان سازی دانش در محیط کاری پرداخته است. جامعه آماری این تحقیق شامل 250 نفر از کارکنان شرکت پرداخت الکترونیک سامان بود. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شد که بر اساس آن، 150 نفر به عنوان نمونه آماری به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در این پژوهش شامل چهار پرسشنامه استاندارد بودند که به ترتیب به ارزیابی استرس فناوری، پنهان سازی دانش، خستگی شغلی و استقلال کاری پرداخته اند. برای سنجش پایایی این پرسشنامه ها از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد. نتایج نشان داد که میزان پایایی برای پرسشنامه استرس فناوری 0.746، برای پرسشنامه استقلال کاری 0.561، برای پرسشنامه خستگی شغلی 0.714 و برای پرسشنامه پنهان سازی دانش 0.837 بود. این مقادیر نشان دهنده پایایی قابل قبول ابزارهای پژوهش هستند و به اعتبار نتایج تحقیق کمک می کنند. علاوه بر این، روایی پرسشنامه ها با استفاده از روش میانگین واریانس استخراج شده بررسی شد و نتایج نشان داد که روایی سازه ها تأیید شده است. همچنین، روش فورنل و لارکر برای ارزیابی روایی هم گرا و واگرا استفاده شد و نتایج این روش نیز تأییدکننده روایی مناسب ابزارهای پژوهش بود.  یافته ها: نتایج حاصل از استنباط آماری نشان داد که استرس فناوری بر پنهان سازی دانش و خستگی شغلی کارکنان تاثیر معنی داری دارد. خستگی شغلی بر پنهان سازی دانش در کارکنان تاثیرمعنی داری داشت. نقش میانجی خستگی شغلی تایید ولی نقش تعدیلگری استقلال کاری رد شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که استرس ناشی از فناوری به طور غیرمستقیم با افزایش خستگی شغلی، تمایل کارکنان به اشتراک گذاری دانش را کاهش می دهد. این استرس که ناشی از پیچیدگی فناوری های نوین است، موجب کاهش تعامل کارکنان با سیستم های کاری و افت اثربخشی کار گروهی می شود. با این حال، استقلال کاری می تواند تأثیر منفی استرس و خستگی شغلی را کاهش دهد. کارکنانی که آزادی عمل بیشتری در انجام وظایف خود دارند، استرس کمتری تجربه کرده و انگیزه بیشتری برای اشتراک گذاری دانش خواهند داشت. در نتیجه، تقویت استقلال کاری می تواند به بهبود عملکرد سازمان کمک کند. اصالت/ارزش: ضروری است که مدیران شرکت پرداخت الکترونیک سامان برنامه های جامع و مدونی را برای افزایش استقلال کاری و کنترل شخصی کارکنان در محیط کاری تدوین و اجرا کنند. این برنامه ها می توانند شامل ایجاد ساختارهای کاری انعطاف پذیر باشند که به کارکنان اجازه دهند نحوه انجام وظایف خود را متناسب با سبک کاری و توانمندی های شخصی شان انتخاب کنند.

آرشیو

آرشیو شماره‌ها:
۲۹