رهپویه هنرهای تجسمی
رهپویه هنر/ هنرهای تجسمی دوره 8 تابستان 1404 شماره 2 (پیاپی 28) (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
نسخه مصور یوسف و زلیخا جامی، متعلق به موزه والترز یکی از نسخ ارزشمند گورکانیان هند است که نگاره های آن متناسب و همسو بامحتوا و مضمون اشعار جامی به تصویر درآمده و عالوه بر شناخت و پیوند عمیقی که نگارگر گورکانی با ادبیات فارسی داشته؛ ارتباطی بس گران بها بافرهنگ و تمدن ایران برقرار کرده است. مطالعه مضمون و ساختار تصویر جبرئیل در چهار نگاره این نسخه با روایت های متفاوت، کمک شایانی به شناخت رابطه نزدیک ادبیات ایران و هند و همچنین تأثیر ادبیات ایران بر نگارگری هند می نماید. هدف این پژوهش تحلیل مفاهیم و ویژگی های ساختاری تصویر جبرئیل بر اساس مضمون نگاره ها است. در راستای این پژوهش که به روش توصیفی - تحلیلی و بر پایه مطالعات کتابخانه ای و الکترونیکی انجام پذیرفته است؛ این پرسش مطر ح می گردد که تأثیر عناصر بصری و ساختاری بر القای مفهوم و جایگاه جبرئیل در نگاره ها چگونه بوده است؟ تحلیل ساختارگرایانه تصویر جبرئیل در نگاره ها نشان می دهد نگارگر با شناخت کافی از ویژگی های خاص جبرئیل اعم از نوع آفرینش، منزلتش نزد خداوند، پیام آور وحی الهی و نقش او در روایات، با حفظ محتوا و مضمون و بازنمایی عناصر متن در ساختار بصری نگاره ها و درنظرگرفتن فرهنگ و هنر گورکانی سبب شده تا با ایجاد پیوستگی و همبستگی میان متون در مصور کردن این فرشته مقرب در نگاره ها موفق عمل کرده، محتوای روایت و پیام نهفته در آن را به خوبی در تصویر منتقل کند.
پوشاک طبقات جامعه در اصفهانِ عصر شاه سلیمان صفوی به روایت نقاشی های «جانی فرنگی ساز» در سفرنامه انگلبرت کمپفر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بررسی پوشاک عهد صفوی، معمولاً لباس این عصر در بازه زمانی نزدیک به دو قرن و نیم به صورت یک واحد خاص تبیین می گردد. هرچند در آن ادوار، دگرگونی های عرفی در پوشش، به کندی رخ می نمود و حتی در صورت بروز، این تغییرات نسبت به دنیای معاصر در مقیاس اندک بود اما به یقین، بازهم نمی توان ادعا کرد که در تمام جامعه، همه مردم از یک اسلوب ثابت در جزییات پیروی می کردند. هدف این مقاله تدقیق در خصایص پوشاک مردمان عصر شاه سلیمان صفوی در اصفهان است که برای حصول به نتیجه به نقاشی های جانی فرنگی ساز در سفرنامه انگلبرت کمپفر رجوع می کند. تصویرسازی هایی که به دلیل شیوه خاص نقاشانه، می تواند همچون سند تصویری معتبر برای جستجو در احوال مردم آن دوران در ایران به ویژه اصفهان مؤثر باشد. بدین تقریر، پرسش آن است: بر اساس نقاشی های جانی فرنگی ساز در سفرنامه کمپفر، پوشاک طبقات مختلف جامعه ایرانی در اواخر عهد صفوی و به طور خاص در دوره شاه سلیمان در اصفهان چگونه تعریف می شده است؟ نتیجه این مطالعه تاریخی به شیوه تحلیلی-تطبیقی و با غور در هجده پیکره نگاری از دوازده صفحه تصویری از نسخه مذکور، محفوظ در موزه بریتانیا نشان داد: کلیات اجزای پوششی بین مردم در طبقات مختلف اجتماع تقریباً یگانه بود اما برخی از عناصر، در طول زمان کارکرد نمادین یافت: چنانکه کلاه، گیوه و پاتابه تفنگچی ها و جزایری ها در نقطه مقابل طمطراق قبای گرجی قزلباش ها و سواره ظام بود یا کلاه و بالاپوش نسبتاً کوتاه زنان گرجی و رومی ایشان را از زنان چارقددار و شال پوش ارمنی و زرتشتی متمایز می ساخت، چه رسد به زنان مسلمان ایرانی که در خارج از منزل چادر و روبنده داشتند. به این ترتیب می توان مدعی بود تنوع پوشاک در عهد شاه سلیمان صفوی در تشخیص فرقه های دینی مختلف، ملیت های مقیم اصفهان یا حتی رسته شغلی-نظامی ایرانیان کارآمد می نمود.
تبیین جامعه شناسانه تک پیکرنگاری در قالی های تصویری عصر قاجار بر پایه نظریات رابرت وسنو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عصر قاجار به تناسب تحولات مختلف اجتماعی، سیاسی و فرهنگی، تغییرات مهمی را در عرصه هنرهای سنتی شاهد بوده است. یکی از مهم ترین تحولات در عرصه هنر عصر قاجار، ظهور پیکرنگاری بر زمینه نوین قالی تصویری است. این پژوهش می کوشد با رویکردی جامعه شناسانه، نشانه هایی از سنت تصویری دوره قاجار را در تعامل و یا در چالش با یکدیگر مورد مطالعه قرار دهد که متأثر از تغییرات در زمینه های فرهنگی و اجتماعی و درون آن شکل گرفته است. از اینرو بر پایه نظریات جامعه شناسی رابرت وسنو و با رویکردی توصیفی-تحلیلی و با گردآوری اطلاعات به شیوه کتابخانه ای به مطالعه نمونه قالی های تصویری دوره قاجار پرداخته شده و در این راستا عوامل اجتماعی مؤثر در تغییرات ایجاد شده در آن با تأکید بر حضور پیکر نگاری مورد بررسی واقع شده است. برآیند پژوهش، نشان می دهد که عناصر فرهنگی و هنری، همواره در ارتباط با محیط اجتماعی شان قابل تغییر هستند. چنانچه جایگاه بافت های نهادی در تغییرات مختلف اجتماعی، سیاسی و اقتصادی برای تولید فرهنگ، اندیشه و هنر عوامل محرک و مؤثری هستند که در نتیجه، گرایش به نمایش پیکره در زمینه جدید و نوین قالی تصویری را می توان از دستاوردهای این تغییرات نهادی و فرهنگی دانست.
تاریخ نگارگری ایران به مثابه تابعی از تاریخ ادبیات فارسی: تحلیل واقع نمایی در آثار کمال الدین بهزاد بر اساس تغییر گفتمان ادبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نگارگری ایرانی در سیر تاریخی خود، در عین حفظ ثبات در برخی ویژگی ها، در برهه هایی از تاریخ دچار تغییراتی نیز شده است. یکی از این موارد ظهور واقع نمایی در نگارگری دوره تیموری، به ویژه در آثار کمال الدین بهزاد است. توصیف چگونگی این تغییر و ابعاد مختلف آن، توسط پژوهشگران نشان داده شده است، اما آنچه مورد غفلت واقع شده، تبیین چرایی این موضوع است. در این مقاله تلاش شده است تا با روش تطبیقی میان سیر تحولات تاریخ ادبی و تاریخ نگارگری در دوره تیموری، به این سؤال پرداخته شود که عوامل تحولات نگارگری مکتب هرات و ظهور واقع نمایی در آثار بهزاد کدامند؟ در این مطالعه از آموزه های نظریه دریافت در مکتب کنستانس بهره گرفته شده است. نتایج این پژوهش نشان داد که کارکرد ادبیات به مثابه یک نظام دانایی، سیر تحولات تاریخ نگارگری ایران را در هم سویی با سیر تحولات تاریخ ادبیات فارسی قرار داده است. بر این اساس، در راستای تغییرات گفتمان ادبی، عواملی همچون تغییر تلقی نخبگان ادبی نسبت به تعریف شعر در هم سویی با تلقی مردم عادی، تغییر تلقی نسبت به مفهوم عشق و زیبایی، به رسمیت شناختن جهان واقع و تلاش برای کشف افق های جدید، منجر به تحولات نگارگری در مکتب هرات و ظهور واقع نمایی در آثار بهزاد شده است.
مطالعه قابلیت های مواد بوم آورد در دیزاین محیطی پایدار بر اساس نظریه اتزیو مانزینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با گرم شدن کره زمین و افزایش جمعیت، دیزاین پایدار به عنوان راه حلی مناسب جهت کاهش فرآیند تولید زباله و به حداقل رساندن آسیب های محیط زیستی بدون به خطر انداختن منابع نسل های آینده، عمل می کند. در زمانی که پایداری زیست محیطی از دغدغه های اصلی دنیای امروز است این تحقیق به طور انتقادی مواد و روش های مرسوم در گرافیک محیطی را بررسی کرده و از تغییر نگرش به سمت شیوه های سازگار با محیطزیست حمایت می کند. هدف اصلی آن شناسایی و ارزیابی نقش مواد بومی در دیزاین پایدار و کاربرد آن ها بر پایه نظریه دیزاین پایدار اتزیو مانزینی است. این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی با استفاده از منابع کتابخانه ای و دیجیتال انجام شده و به این پرسش پاسخ می دهد که چگونه می توان از مواد محلی که برای فرهنگ، جغرافیا و محیط یک مکان مهم هستند در دیزاین استفاده کرد؟ محور اصلی این تحقیق، تأکید بر پایداری در دیزاین گرافیک، نقدی به مواد غیرقابل تجدید و روشن کردن اثرات نامطلوب محیطی آن ها است. استفاده از مواد بومی مانند گل، خاک رس، آجر و سنگ را به عنوان جایگزین های پایدار پیشنهاد کرده که ردپای کمتر اکولوژیکی، هویت فرهنگی، تطبیق پذیری زیبایی شناسی و دوام آن ها بیشتر است. این رویکرد با مفهوم بومی گرایی جهان وطنی اتزیو مانزینی، که دیدگاه های محلی و جهانی را در دیزاین هماهنگ کرده، هم سو می شود. سنجش قابلیت های مواد بوم آورد در یکپارچه سازی محیطی و پایداری در دیزاین گرافیک محیطی و معماری بومی ایران از دستاوردهای اصلی این پژوهش به شمار می رود.
تحلیل نوگرایی در ساختار پوسترهای سوگواره عاشورایی ایران از سال 1384 تا 1401(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
همزمان با جنبش مدرنیته و آغاز نوگرایی در ایران تغییری در ساختار بیان روایی و بصری مضامین عاشورایی پدیدار گشت، به نحوی که هنرمندان سعی نمودند با ادغام سنت و مدرنیته این مفاهیم را در قالبی نو عرضه نمایند. پوستر به عنوان ابزاری سازگار با روح زمانه نقش مهمی در ارائه مفاهیم عاشورایی ایفا نمود. هدف از این پژوهش تحلیل و بررسی نوگرایی در ساختار پوسترهای سوگواره عاشورایی ایران می باشد. از این رو پرسشی که مطرح گردید، چگونگی تأثیر نوگرایی در تغییر ساختار بصری و روایی پوسترهای سوگواره عاشورایی است. برای دستیابی به پاسخ در این مقاله از روش توصیفی-تحلیلی استفاده شده است و یافته های پژوهش بر پایه مطالعات اسنادی و منابع کتابخانه ای مورد مطالعه قرارگرفت. بدین منظور 22 پوستر به شیوه دسترس بودن از چهارده دوره پوسترهای سوگواره عاشورایی ایران از سال 1384 تا 1401 انتخاب گردیده و داده ها به صورت جدول دسته بندی و مورد تحلیل قرار گرفته شد. نتایج مطالعات حاکی از آن است که ساختار روایی و بصری سنتی که مبتنی بر تعدّد استفاده از شمایل و نمادها قرار داشته، تحت تأثیر مدرنیته و نوگرایی ساختاری ساده و انتزاعی پیدا کرده است. لذا به واسطه این تغییر، علاوه بر نوگرایی در پوسترها و ارتقاء سطح سواد بصری مخاطب، جهت گیری تاریخی-مذهبی عاشورا تبدیل به جهت گیری تاریخی مدرن گردیده است. همچنین در بعضی موارد این ساده سازی بیش از حد، باعث تجریدی شدن پوستر شده و جنبه زیبایی و فرمالیسم بر مفاهیم عاشورایی ارجحیت یافته است.
تحلیل عکس های مستند بزرگترین راهپیمایی انقلاب57 بر اساس نظریه بیداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
عکاسی انقلاب، به عنوان یک سند تصویری، بازتاب دهنده ی نوع وقایع در فرآیند جنبش های اجتماعی و پاسخ گوی چرایی های موجود در آن هاست. انقلاب اسلامی ایران نیز از این قاعده مستثنا نبوده و توجه بسیاری از عکاسان را به خود جلب کرده است. یکی از مهم ترین روزهای انقلاب اسلامی که تصاویر متعددی از آن به ثبت رسیده، مربوط به عظیم ترین راهپیمایی برگزارشده توسط مردم انقلابی است. این راهپیمایی که در روز اربعین حسینی برگزار شد، به عنوان نخستین راهپیمایی عظیم در تاریخ ایران شناخته می شود. با توجه به اینکه این رویداد به نوعی با "بیداری اسلامی" در بطن انقلابیون مرتبط است، تحلیل عکس های مستند این روز بر اساس نظریه بیداری اسلامی ضروری به نظر می رسد. پرسش اصلی این پژوهش آن است که عکس های ثبت شده از بزرگ ترین راهپیمایی انقلاب 57 تا چه اندازه نشانه های بیداری اسلامی را بازنمایی می کنند؟ هدف این پژوهش، خوانشی جامع و دقیق از تصاویر ثبت شده توسط عکاسان برجسته در این راهپیمایی بزرگ است؛ تحلیلی که بتواند مفاهیم عمیق پنهان در هر عکس را آشکار سازد. روش تحقیق این مقاله بر پایه رویکرد توصیفی-تحلیلی است و هم چنین اطلاعات ضروری و مورد نیاز پژوهش حاضر به شیوه کتابخانهای گردآوری شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که نشانه های تصویری موجود در عکس های راهپیمایی سال 57، در تطابق با مؤلفه های بیداری اسلامی، حاکی از ارتباط مستقیم و معنایی کنش های مردمی این روز با ارزش ها و مفاهیم اربعین حسینی است.