مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۶۱.
۱۶۲.
۱۶۳.
۱۶۴.
۱۶۵.
۱۶۶.
مهارت
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر تدوین الگوی توسعه مهارت های کارآفرینی دانشجویان مدیریت ورزشی کشور بود. تحقیق حاضر توصیفی- تحلیلی و از نوع اکتشافی است که به صورت میدانی انجام گرفته است. جامعه آماری پژوهش شامل 2761 نفر از دانشجویان مدیریت ورزشی بود که براساس جدول مورگان 338 نفر به صورت تصادفی ساده به عنوان نمونه انتخاب شدند. برای دستیابی به اهداف پژوهش از پرسشنامه 28 سؤالی محقق ساخته استفاده شد که روایی صوری و محتوایی آن به تأیید 15 تن از متخصصان مدیریت ورزشی رسید. پایایی آن نیز در مطالعه مقدماتی با 30 آزمودنی و با آلفای کرونباخ 0/94 محاسبه شد. روایی سازه آن نیز در تحلیل عاملی تأیید شد. برای تحلیل داده ها از روش های آماری توصیفی و استنباطی از جمله تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی استفاده شد. یافته های تحقیق نشان داد مهارت های محیطی، تخصصی، تجاری و مدیریتی در ارتقای کارآفرینی دانشجویان مدیریت کشور نقش دارند. همچنین شاخص های برازش مدل توسعه مهارت های کارآفرینی دانشجویان مدیریت ورزشی، همگی مطلوب و تأییدکننده مدل پژوهش هستند.
آسیب شناسی عدم گرایش دانش آموزان به مهارت تفکر خلاق و ارائه راهکارهایی جهت تقویت و توسعه استفاده از آن(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پژوهش های کیفی در علوم تربیتی سال اول بهار ۱۴۰۴ شماره ۲
168 - 197
حوزههای تخصصی:
تفکر خلاق به معنای توانایی تولید ایده ها، راه حل ها یا مفاهیم جدید و نوآورانه است. گرایش دانش آموزان به مهارت تفکر خلاق از اهمیت زیادی برخوردار است، زیرا این مهارت می تواند تأثیرات مثبتی بر رشد فکری، اجتماعی و حتی حرفه ای آنها بگذارد و آنها را برای مواجهه با چالش های آینده آماده می سازد. پژوهش حاضر با هدف کاوش در بررسی عوامل زمینه ساز عدم گرایش دانش آموزان به مهارت تفکر خلاق و ارائه راهکارهایی جهت تقویت و توسعه استفاده از آن صورت گرفته است. پژوهش از نوع کیفی-توصیفی می باشد؛ و به روش فرا مطالعه از نوع فراترکیب و با استفاده از منابع کتابخانه ای و بررسی اسناد مکتوب و متون علمی به روش مرور سیستماتیک بر اساس قاعده اشباع نظری و جهت تجزیه و تحلیل داده ها با راهبرد پژوهشی نظریه داده بنیاد و به روش کدگذاری سه مرحله ای باز، محوری و انتخابی انجام شده است. نتایج نشان داد که عوامل زمینه ساز عدم گرایش دانش آموزان به مهارت تفکر خلاق عبارتند از: شاکله وجودی، خانوادگی، آموزشی، بوم شناختی، ضمیر ناخوداگاه، اختلالات و عوامل هیجانی. همچنین پیامدهای عدم گرایش به این مهارت منازعه هویتی، تحصیلی، وفاق و همبستگی، انگیزشی و تمرکز، عملکردهای روان شناختی و ساختار محوری مدیریت رفتاری را در بر خواهد داشت. در نهایت، جهت تقویت و توسعه این مهارت؛ راهکارهای خانوادگی، مدیریت فردی، تعلیم و تربیت، حمایت عاطفی، توسعه مهارت ها و توانایی ها و فعالیت های فرهنگی به دست آمد.
اثربخشی آموزش ویژه هدایت تحصیلی-شغلی بر دانش و مهارت مشاوران مدارس متوسطه اول(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فرهنگ مشاوره و روان درمانی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۲
105 - 134
حوزههای تخصصی:
هدایت تحصیلی-شغلی در دوره متوسطه اول، زیر نظر مشاور مدرسه رقم می خورد و میزان آگاهی و مهارت مشاوران در اجرای صحیح این فرایند و سرنوشت دانش آموزان تعیین کننده است. پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی آموزش هدایت تحصیلی_شغلی بر دانش و مهارت مشاوران مدارس متوسطه اول صورت پذیرفت. روش پژوهش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل کلیه مشاوران مدارس متوسطه اول شاغل در سال تحصیلی1401-1400 مناطق 21گانه شهرستان های استان تهران بودند که تعداد30 نفر بصورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و به روش تصادفی در دوگروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. پیش از هرگونه مداخله پیش آزمون گرفته شد و سپس گروه آزمایش 8 جلسه مداخله آموزش هدایت تحصیلی-شغلی را دریافت نمودند و درپایان از هردو گروه پس آزمون اخذ شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته سنجش دانش و مهارت مشاوران در زمینه هدایت تحصیلی بودکه با توجه به عدم وجود پرسشنامه مناسب این پژوهش، طراحی شده و پس ازکسب اطمینان از روایی و پایایی، توزیع شد. روش تجزیه و تحلیل داده ها تحلیل کوواریانس بوده و یافته های پژوهش حاکی از این بود که آموزش ویژه هدایت تحصیلی-شغلی، بطور معناداری باعث بهبود دانش و مهارت مشاوران مدارس متوسطه اول شهرستانهای استان تهران شده است. لذا می توان نتیجه گرفت که آموزش ویژه هدایت تحصیلی-شغلی ارائه شده در این پژوهش می تواند بر بهبود دانش و مهارت مشاوران اثربخش واقع شود و مورد استفاده متولیان تربیت مشاور مدرسه در نظام آموزش عالی و نظام آموزش و پرورش ایران قرار گیرد.
اثربخشی آموزش مهارت های روان شناختی بر آمادگی کاری دانش آموزان دختر فنی - حرفه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۷
251 - 261
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تعیین اثربخشی آموزش مهارت های روان شناختی بر آمادگی کاری دانش آموزان دختر فنی-حرفه ای بود. این پژوهش کاربردی به روش نیمه آزمایشی، با طرح پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل انجام شد. جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان دختر سال یازدهم دبیرستان های فنی-حرفه ای دخترانه شهر تبریز، در سال تحصیلی 1401-1402، با میانگین سنی 1±16 بود. نمونه گیری به روش خوشه ای چندمرحله ای، انجام شد. ابتدا یک ناحیه و سپس یک دبیرستان فنی-حرفه ای دخترانه به طور تصادفی انتخاب شد. سپس دو کلاس هم رشته و هم سطح (یازدهم) از آن مدرسه به طور تصادفی انتخاب گردید. سپس به طور تصادفی یکی از کلاس ها به عنوان گروه آزمایش و دیگری به عنوان گروه کنترل در نظر گرفته شد. نمونه مورد مطالعه شامل 42 نفر (21 نفر در هر گروه) بود. جمع آوری داده ها از طریق پرسشنامه آمادگی کاری، قبل و بعد از اجرای آموزش بسته مداخله ای مهارت های روان شناختی انجام گردید. آموزش مهارت های روانشناختی برای گروه آزمایش، طی شانزده جلسه 90 دقیقه ای اجرا شد. گروه کنترل آموزشی غیر از آموزش های روتین مدرسه دریافت نکرد. تحلیل داده ها به روش تحلیل کواریانس با استفاده از نرم افزار آماری SPSS انجام گردید. نتایج نشان داد که آموزش مهارت های روانشناختی بر آمادگی کاری دانش آموزان و مؤلفه های آن اثربخش است. پیشنهاد شد جهت ارتقای آمادگی کاری دانش آموزان به آن ها مهارت های روانشناختی آموزش داده شود.
چرا شایستگان، شایسته عمل نمی کنند؟ دلایل عدم استفادۀ آگاهانه از توان بایسته توسط کارکنان شایسته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت فرهنگ سازمانی سال ۲۳ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲ (پیاپی ۷۶)
167 - 183
حوزههای تخصصی:
هدف: به رغم تلاش سازمان ها برای به کارگیری کارکنان شایسته، گاهی کارکنان به طور آگاهانه از به کارگیری شایستگی ها در جهت تحقق اهداف شغلی و سازمانی سر باز می زنند. بنابراین، هدف پژوهش حاضر شناسایی علل به کار نگرفتن شایستگی ها به طور آگاهانه توسط کارکنان است. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و به صورت کیفی اجرا شد. جامعه پژوهش کلیه کارکنان دانشگاه علوم پزشکی قم بودند. نمونه ای شامل شانزده نفر به روش دردسترس انتخاب شدند. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود. برای تحلیل داده ها روش تحلیل مضمون و کدگذاری استفاده شد. یافته ها: بر اساس نتایج، در مجموع 31 علت شناسایی شد که در دو مضمون اصلی و شش مضمون فرعی دسته بندی شد. مضمون اصلی علل سازمانی شامل شش مضمون فرعی علل مربوط به فرهنگ سازمانی، علل مربوط به سیستم ارزیابی عملکرد، علل مربوط به جبران خدمات، علل مدیریتی، علل مربوط به شغل، و ضعف توسعه منابع انسانی است. مضمون اصلی علل فردی شامل دو مضمون فرعی علل زمینه ای و علل رفتاری/ روان شناختی است. هر یک از مضامین فرعی از تعدادی مفهوم تشکیل شده بود. نتیجه : پژوهش حاضر تلاش کرده است که نشان دهد صرف وجود شایستگی ها در سازمان و در میان کارکنان کفایت نمی کند و به کارگیری این شایستگی ها برای بهبود عملکرد فردی و سازمانی اهمیت دارد. بنابراین سازمان ها باید با شناسایی علل به کار نگرفتن این شایستگی ها توسط کارکنان به مدیریت و رفع این علل کمک کنند.
ارزیابی انطباق برنامه درسی مقطع کارشناسی علم اطلاعات و دانش شناسی با مهارت های مورد نیاز دانش آموختگان برای ورود به بازار کار بر پایه طبقه بندی بازنگری شده بلوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش ارزیابی انطباق برنامه درسی کارشناسی علم اطلاعات و دانش شناسی با دیدگاه های متخصصان و مهارت های مورد نیاز دانش آموختگان برای ورود به بازار کار بر پایه طبقه بندی بلوم بود.
روش : این پژوهش از نظر هدف کاربردی بوده و از روش تحلیل محتوای کیفی جهت دار (قیاسی) بهره برده است. دلیل انتخاب این روش، یافتن مفاهیم پنهان در اهداف رفتاری سرفصل های درسی و تحلیل آنها از دو بعد شناختی و دانشی است. الگوی به کار گرفته شده در تحلیل محتوای داده های این پژوهش، طبقه بندی بازنگری شده بلوم (توسط اندرسون و کراسول) بوده که با تحلیل محتوای هدف های رفتاری در سرفصل های کارشناسی رشته، آگهی های استخدام و نظرات متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی بر پایه طبقه های یاد شده در این طبقه بندی (مقوله های اصلی و فرعی) انجام شده است. جامعه پژوهش به این شرح است: 1. آخرین ویرایش سرفصل های کارشناسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی مصوب 28/11/1393، شامل 61 درس در سه بخش، درس های تخصصی اجباری 30 درس، درس های پایه 19 درس و دروس تخصصی اختیاری 12 درس که در قالب گروه های موضوعی (متون تخصصی انگلیسی، مبانی رایانه و فناوری، مدیریت، پژوهش و نگارش، سازماندهی، مرجع شناسی، کتابخانه و اطلاعات، کارآموزی، مبانی، سایر دروس) تقسیم بندی شدند. 2. متخصصان و صاحب نظران علم اطلاعات و دانش شناسی در حوزه آموزش این رشته که تعداد این افراد 48 نفر بوده، برحسب دسته بندی موضوعی که بر روی سرفصل های کارشناسی این رشته انجام شده بود، به ازای هر دسته موضوعی تعدادی از این اساتید برحسب سابقه تدریس و تجربه پژوهشی در این حوزه ها انتخاب شدند. 3. آگهی های استخدام منتشر شده در جراید، روزنامه ها و وب سایت ها در 10 سال اخیر که جمع آوری شده و تحلیل محتوا شدند. نمونه گیری در این پژوهش به روش هدفمند و براساس تخصص و تجربه آموزشی و پژوهشی استادان دانشگاه ها در حوزه های موضوعی گوناگون انجام شد. ابزار پژوهش سیاهه وارسی بود که بر پایه طبقه بندی بازنگری شده بلوم توسط اندرسون و کراسول (2001) انجام شد. این سیاهه وارسی در قالب یک ماتریس 19´11 بود که ستون های آن نشانگر نوع دانش شامل 4 نوع و 11 زیرشاخه و سطرهای آن شامل 6 مهارت و 19 زیرشاخه بود. جهت تحلیل داده هایی که از سه گروه جامعه گرفته شده بود، کدهایی از طبقه بندی بازنگری شده بلوم گرفته شده و در نرم افزار MAXQDA 2020 تعریف شد. پس از تعریف کدها در نرم افزار، فایل های مربوط به سرفصل کارشناسی رشته علم اطلاعات و دانش شناسی در قالب گروه های موضوعی، داده های به دست آمده از پرسشنامه هایی که میان متخصصان علم اطلاعات و دانش شناسی توزیع شده بود، به همراه داده های حاصل از بررسی آگهی های استخدام که مهارت های مدنظر آن ها جدا شده بود؛ وارد نرم افزار شد؛ سپس داده ها کدگذاری شده و مورد مقایسه و ارزیابی قرار گرفتند. برای افزایش اعتبار و اتکاءپذیری داده های پژوهش، از شیوه بررسی همتایان استفاده شده است، به این صورت که از تیم پژوهش دو نفر که سابقه پژوهش در این حوزه را داشتند، در سه مرحله، هر بار 10 درصد از اهداف رفتاری را به صورت تصادفی بررسی کردند. برای تأییدپذیری نیز از زاویه بندی پژوهشگران (استفاده از بیش از دو نفر در پژوهش) و داده ها (استفاده از بیش از دو منبع داده دربرگیرنده آگهی های بازار کار، دیدگاه متخصصان درباره سرفصل و تحلیل محتوای سرفصل) در پژوهش استفاده شده است.
یافته ها: یافته ها نشان داد که از نظر شناختی بیشترین تأکید اهداف رفتاری این سرفصل بر مهارت های یادآوری و به کار بستن و از نظر دانشی بر دانش روندی و دانش امور واقعی بوده و با دیدگاه متخصصان این حوزه موضوعی نیز همراستا هستند. همچنین میان جامعه پژوهش، بر تعداد محدودی از مهارت های شناختی 19گانه و مهارت های دانشی 11گانه تأکید شده و میان اهداف رفتاری سرفصل و دیدگاه متخصصان تفاوت وجود دارد و این اهداف با نیازهای بازار کار هماهنگ نیستند.
نتیجه گیری: اگر اهداف رفتاری سرفصل بیشتر جنبه عملی و کارگاهی داشته باشد، می توان بر همخوانی بیشتر آموزش و اشتغال در این رشته افزود تا نیازهای بازار کار و آموزش دانشگاهی همسو و مکمّل یکدیگر باشند.